خلاصه مقدمه فی ضلال القرآن / استاد سید قطب&laq
خلاصه
مقدمه فی ضلال القرآن / استاد سید قطب«رح»
زندگی
در سایه قرآن نعمتی است که تا کسی آن را نچشیده باشد ، لذت آن را درک نمی کند . در
این نوع زندگی خداوند با انسان سخن می گوید و انسان در جایگاه مرتفعی قرار می گیرد
و دیگران را که به چنان جایگاهی نرسیده اند ، در پایین خود در جلگه پست می بیند که
مانند کودکان به دور خود می چرخند و خود را سرگرم بازیهای کودکانه نموده اند . در
این نوع زندگی ، انسان فقط متوجه عالم ماده نیست ؛ بلکه در کنار توجه به آن ، به
عالم بزرگتر غیب نیز توجه میکند و انسان دارای شخصیتی بس بزرگ میگردد : نفخهای از
روح خداوندی است که به مقام جانشینی رسیده است و آنچه که در روی زمین است ، مسخر
او گشته است و مؤمن داخل کاروانی است که رهبری آن را پیامبران بزرگ الهی بر عهده
داشته اند .
انسان در این نوع زندگی درمیابد که در عالم وجود
جایی برای تصادف کورکورانه وجود ندارد و هر چیزی با اندازه و نظم مشخصی آفریده شده
است و قانونمند و دارای اسباب است و نیز در میابد که در کنف حمایت خداوند است ، از
این رو همواره در آرامش و اطمینان است . در سایه قرآن ، انسان در میابد که دست
خداوند همواره در کار است و به شیوه ای مخصوص عمل می کند و بنابر این لزومی ندارد
که در کار خداوند عجله کنیم و یا در مورد آن پیشنهادی بدهیم .
حق
در منهج خداوند اصیل است و چیزی زود گذر و تصادفی نیست . خداوند خود حق است و آنچه
غیر از او خوانده شود ، باطل است .خیر و صلاح و نیکی نیز همانند حق ، اصیلند و در
زمین باقی و پایدار خواهند ماند ، در سایه قرآن انسان به این یقین قطعی می رسد که تنها
با بازگشت به سوی خدا زمین ، اصلاح می
گردد و بشریت به آرامش می رسد ، انسان به بلندی ، برکت ، پاکیزگی و اطمینان می رسد و بین سنتهای کونی و فطرت زندگی ، هماهنگی
به وجود می آید و تنها با یک راه و روش می توان به سوی خدا بازگشت و آن هم از طریق
بازگشت تمام شئون زندگی به منهج خداوند است که در کتابش قرآن آن را ترسیم نموده است .
بنابر این تنها راه سعادت بشریت ، بازگشت به
قرآن و گردن نهادن به دستورات آن است . بشریت نمی تواند قفل های فطرتش را باز کند
مگر با کلیدهای که خداوند برای آن آفریده است و نمی تواند بیماری هایش را درمان
نماید مگر با دوایی که او آفریده باشد .اما گمراهی و بدبختی بشریت از آنجا ناشی می
شود که نمی خواهد قفل و درد را پیش سازنده آنها ببرد و به کسانی دیگر متوسل می شود
. اگر در زندگی مادی دستگاهی پیچیده خراب شود ، آن را پیش مهندس و یا کارخانه
سازنده آن می برند ؛ولی در مورد خود دستگاه پیچیده انسان ، از این قاعده پیروی نمی
کنند .
——————————-
منبع
: گزیده ی گزیده ها
مؤلف:
صلاح الدین توحیدی
انتشارات
: نشر احسان