تصویر نیکوکاران شب زنده دار که اهل بهشت اند
تصویری نیکوکاران شب زنده دار که اهل بهشت اند
نویسنده: سید قطب / مترجم: دکتر خرم دل
( إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ .آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُحْسِنِینَ .کَانُوا قَلِیلا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ .وَبِالأسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ .وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ).
پرهیزکاران در میان باغهای بهشت و حشمهساران خواهند بود. دریافت میدارند چیزهائی را که پروردگارشان بدیشان مرحمت فرموده باشد. چراکه آنان پیش ازآن (درسرای جهان) اززمـره نیکوکاران بودهاند. آنان اندکی ازشب میخفتند. و در سحرگاهان درخواست آمرزش میکردند. و در اموال و دارائیشان حقی و سهمی (جز زکات) برای گدایان و بینوایان تهیدست بوده است.
این دسته، دسته برهیزگارانند. بیدار و هوشیارند.
میدانندکه خدا آنان را زیر نظر میدارد و سخت ایشان را میپاید. آنان هم مواظب خود هستند و از خود حساب میکشند. اینان:
(فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ).
درمیان باغهای بهشت و چشمهساران خواهند بود.
(آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ ).
دریافت مـیدارند چیزهائی را که پروردگارشان بدیشان مرحمت فرموده باشد
دریافت میدارند فضل و لطف و احسان و انعام خدا را، به عنوان سزا و جزایکارهائیکه در زندگی جهان انعام داده اند. از آن جمله خدا را پرستش میکردهاند، بدانگونهکه انگار او را ببینند، و یقین داشتندکه خدا ایشان را میبیند:
(إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُحْسِنِینَ ).
آنان پیش ازآن (درسرای جهان) از زمره نیکوکاران بودهاند.
نیکوکاری ایشان را به تصـویر میکشد، تصویری که ایشان را درحال خشوع و خضوع نشان میدهد، و آنان را مهربان و حساس و بیدار و هوشیار، پدیدار و آشکار میسازد:
(کَانُوا قَلِیلا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ . وَبِالأسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ).
آنـان انـدکی ازشب میخفتند، و در سحرگاهان درخواست آمرزش میکردند.
آنان در دل شبها بیدار میماندند، در حالیکه سائر مردمان درخواب بودند. با درخواست آمرزش از یزدان و طلب رحم و شفقت از او، رو بـه پـروردگارشان میکردند. جز اندکی چرت نمـیزدند و به خواب نمیرفتند، و درشبهایشان جز اندکی نمیخـوابیدند. در دل شب با پـروردگارشان انس و الفت میگرفتند، و پهلوهایشان از رختخوابهایشان جدا و دور میگشت، و آهسته وآرام چشم بهآستانه یزدان میدوختند و سبکالان آستانه خداوند مهربان میگشتند، و خواب بر ایشان سنگینی نمیکرد!
حسن بصریگفته است:
(کَانُوا قَلِیلا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ) .
آنان اندکی از شب میخوابیدند.
آنان زحمت شبزندهداری را به خود میدادند، و جز اندکی از شب نمیخوابیدند، و سر حال و خوشحال تا بامداد بیدار میماندند، تا بدانگاهکه سحرگاهان طلب آمرزش میکردند.
قتادهگفته است: احنف پسر قیس بیانکرده است:
(کَانُوا قَلِیلا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ) .
یعنی آنان جز اندکی نمیخوابیدند. سپس میگوید: من از زمره کسانی نبودمکه این آیه از ایشان صحبت میفرماید!
حسن بصریگفته است: احنف پسر قیس میگفت: عمل خود را با عمل اهل بهشت برابر نهادم، دیدمکه بهشتیان فاصله بسیاری با ما دارند. آنانکجا و ماکجا! ما مردمانی هستیم که بهگرد ایشان نمیرسیم. اعمال ایشانکجا و اعمال ماکجا! آنان در شب جز اندکی نمیخوابیدند. اعمال خود را با اعمال دوزخیان برابر نهادم، دیدمکه آنان مردمانی هستندکه هیچگونه خیر و خوبی در ایشان نیست.کتاب خدا را تکذیبکردهاند و دروغ نامیدهاند، و به انبیاء خدا باور نداشتهاند، و رستاخیز را نپذیرفتهاند و به زندگی پس از مرگ معتقد نبودهاند. خود را از زمره کسانی دیدم که بهترین آنان کسانیندکه اعمال نیک و اعمال بد را آمیزه یکدیگر کردهاند، و نیکی و بدی را به هم آمیختهاند.
عبدالرحمن پسر زید پسر اسلمگفته است: مردی از قبیله بنیتمیم به پدرمگفت: ای ابواسامه! صفتی است که آن را در خودمان نمیبینم. خداوند بزرگوار از مردمانی سخنگفته است و فرموده است:
(کَانُوا قَلِیلا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ ).
ما به خدا سوگند اندکی از شب هم برنمیخیزیم! پدرم (رض) بدو گفت: خوشا به حال کسیکه وقتی که خواب او را فراگرفت و به خواب رفت برخیزد و بیدار بماند، و از خدا بترسد زمانیکه از خواب بیدار شد.
این حالی استکهکسانی از تابعین آرزوی رسیدن بدان را داشتهاند و بدان مـقام و منزلت – امید دوختهاند! – تابعینی که مکانت و منزلت والائی در ایمان و یقین داشتهاند – آنان مقام خود را پائینتر از مقام چنینکسانی دیدهاند، مقامی که یزدان برخی از مردمان را برای رسیدن بدان برگزیده است و همچون جاهی بدیشان روا دیده است، و ایشان را توفیق داده استکه حق همچون جاه و مقامی را بجای آورند، و خدا آنان را در پیشگاه خود از زمره نیککاران قلمداد بفرماید.
این، حال و وضع ایشان با پروردگارشان است، و امّا حال و وضعشان با مردمان، و با دارائی و اموال، آن گونه استکه سزاوار نیککاران است:
(وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ).
در اموال و دارائیشان حقی و سهمی (جز زکات) برای گدایان و بینوایان تهیدست است.
آنان سهمی را بهگدائی اختصاص میدهندکه گدائی میکند و بدو چیزی داده میشود، و سهمی را به بینوائی اختصاص میدهندکه ندارد وگدائی نمیکند و سکوت مینماید و از درخواست چیزی شرم و حیا میکند. آنان بخشی را بدین و بخشی را بدان اختصاص میدهند و بر خویشتن واجب و لازم میگردانند. آنان تعیین چنین سهمی را به دلخواه خود بر خویشتن واجب و لازم مینمایند، سهمیکه از سوی یزدان حدود و اندازهای برای آن مقرر نشده است. بلکه حقی استکه محسنان برایگدایان و بینوایان تعیین و بر عهده میگیرند.
این هم اشارهای استکه با موضوع رزق و روزی و ثروت و دارائی میخواند، موضوعی که این سوره بدان مـیپردازد، تا دل را از بندها و کمندهای بخل و تنگچشمی، و از زیر بارهای سنگین آن برهاند، و از سدها و مانعهای سرگرم شدن به رزق و روزی نجات دهد، و برای بخـش دوم این سوره مقدمهچینیکند و زمینه را آماده سازد، در آن زمانکه نشانه پرهیزگاران و تصویر نیکوکاران را تکمیل مینماید.
————————————————–
منبع: فی ظلال القرآن/ نویسنده: سید قطب / مترجم: دکتر خرم دل/ نشر احسان