تربیت، اخلاق و تزکیه

اسباب و عوامل هواپرستی و اثرات آن و شیوه معا

اسباب و عوامل هواپرستی و اثرات آن و شیوه معالجه

دکتر سیّد نوح / مترجم:عبدالعزیز سلیمی

 پیروی از خواسته های ناروای نفسانی دارای اسباب و عواملی هستند که زمینه پیدایشش را فراهم می سازد، اینک به برخی از آن ها اشاره می کنیم:اولین عامل به وجود آمدن پدیده پیروی از خواهش های نفسانی، عادت نداشتن از دوران کودکی به کنترل کشش ها و خواسته های نفسانی است

 زیرا گاهی انسان از زمان خردسالی مورد محبت بسیار و دلسوزی بی حد و مرز پدر و مادر قرار می گیرد، تا جایی که این محبت و دوست داشتن بر روند رشد معیارهای شرعی و فطری که برای به سامان درآوردن خواسته ها و انگیزه ها بسیار ضروری هستند، چیره شده و تأثیر منفی بر جای می گذارد و همگام با بزرگ شدن انسان آن روحیه پیروی از احساسات و عاطفه و کشش ها نیز هر چند خلاف و ناروا باشد در او رشد می کند. به همین خاطر گفته اند: «کسی که در کودکی به چیزی عادت نماید، در جوانی هم دنبالش را می گیرد، مگر لطف و رحمت خدا مانع شود».

نویسنده کتاب «منهج التربیه الاسلامیه» می گوید: «مادری که هرگاه کودکش گریه کند، برای آرام نمودن او و یا به خاطر آن که تحمل شنیدن گریه اش را ندارد، فوراً او را شیر می دهد، به کودکش در واقع ضرر می رساند، زیرا او را برای رویارویی با خواسته هایش یاری ننموده است. اگر او را در زمان کودکی به خویشتن داری عادت ندهد، نمی تواند در بزرگسالی او را عادت دهد. کدام یک از ماست که شرایط زندگی به او اجازه می دهد تا هر گونه دلش خواست، خواسته هایش را برآورده کند؟ اضافی بر آن، به ویژه بر مسلمان لازم است خویشتن داری را بیاموزد. و از نونهالی و نوجوانی خود را به آن عادت دهد، زیرا مبارزه و جهاد در راه خدا در نفس انسان شکوفان و تنومند نمی شود، مگر آنکه انسان بر خواسته های ناروای نفسانی خود تسلط بیابد، بدون چیره شدن بر کشش ها و خواسته های نفسانی، چگونه جهاد برای او ممکن خواهد شد. حتی خواسته هایی در عرصه امور روا و پسندیده، اگر انسان را از جهاد در راه خدا باز دارند، به گناه تبدیل می شوند. قرآن کریم می فرماید:

(‏ قُلْ إِن کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَآؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ‏) توبه:۲۴

« ‏ بگو : اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و قبیله شما ، و اموالی که فراچنگش آورده‌اید ، و بازرگانی و تجارتی که از بی‌بازاری و بی‌رونقی آن می‌ترسید ، و منازلی که مورد علاقه شما است ، اینها در نظرتان از خدا و پیغمبرش و جهاد در راه او محبوبتر باشد ، در انتظار باشید که خداوند کار خود را می‌کند ( و عذاب خویش را فرو می‌فرستد ) . خداوند کسان نافرمانبردار را ( به راه سعادت ) هدایت نمی‌نماید . ‏»

همه آنچه را که در این آیه خداوند ذکر فرموده، در ذات خود حرام نیستند بلکه زمانی که سبب و عامل نرفتن به جهاد در راه خدا گردیده و آنگاه در میزان قلب کفه آن ها بر کفه محبت خدا و رسول و جهاد در راه او سنگین تر شود، به گناه و حرام تبدیل می شوند.

چه وسیله ای برای پایداری بر پیام خداوند بهتر است از کنترل این کشش ها و بی نیازی و دوری از آن ها، زیرا باعث ایجاد فاصله میان انسان و خدا می شوند.

خویشتن داری و کنترل نفس کاری است در حد توان انسان و تنها به عادت کردن و خوی گرفتن به آن احتیاج دارد. و پس از عادت نمودن در نظر او بسیار ساده بوده و به راحتی می تواند بر آن چیره شود و درگیرودار حوادث و رویدادها آن را در قلب و احساس خود برای مقابله حاضر و آماده می بیند».[۱]

 

۲- همنشینی با هواپرستان:

عامل دوم بروز پیروی از خواسته های ناروای نفسانی، دوستی و همنشینی با کسانی است که سوار بر اسب سرکش هواپرستی شده اند. زیرا عاطفه و انگیزه ها به وسیله همنشینی رشد می نمایند، بر این اساس هر کس با هواپرستان همنشینی کند، و این همنشینی به درازا بیانجامد، قطعاً تحت تأثیر وضع و حال آنان قرار خواهد گرفت، به خصوص زمانی که دارای شخصیتی ضعیف بوده و دنباله رو دیگران باشد.

پیشینیان پاک سیرت، رضی الله عنهم، به این علت و زمینه خوبی آگاه بوده و در مورد همنشینی و رفت و آمد با هواپرستان عشدار فراوان داده اند، از ابوقلابه نقل می شود که گفته است: «… با هواپرستان همنشین نشوید، و با آنان به مجادله و گفتگو نپردازید، من از اینکه آنان شما را به راه گمراهی خود بکشانند و نسبت به دانش های خود دچار سردرگمی کنند، در هراسم».[۲]

از حسن و ابن سیرین نیز نقل شده است که گفته اند: «با هواپرستان همنشینی و مجادله و گفتگو نکنید و گوش به حرف آنان ندهید».[۳]

 

۳- ضعف معرفت صحیح خداوند و دنیای پس از مرگ:

عامل سوم پیروی از هوی و خواهش های نفسانی کمبود شناخت درست خداوند و ضعف ایمان به آخرت است. زیرا کسی که شناختش نسبت به خداوند، خدایی که فرمان تنها فرمان او، و بازگشت همه به سوی او و سریع ترین حسابرسان است، هم چنانکه می فرماید: (أَلاَ لَهُ الْحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِینَ )[۴] «هان !  ( بدانید که در چنین روزی ) فرمان و داوری از آن خدا است و بس ، و او سریعترینِ حسابگران است ( و در کوتاه‌ترین مدّت به حساب یکایک خلائق می‌رسد و پاداش و پادافره آنان را می‌دهد )» ، شناختی ضعیف و ناکافی باشد، قدر و منزلت خداوند را مراعات ننموده، و سپس هر کاری را که بخواهد انجام می دهد، بدون توجه به اینکه آن کار خداوند را خشنود نموده یا خشنود نمی سازد و یا آن کار سبب نجات و یا نابودیش می شود.

خداوند به هنگام سخن گفتن از گمراهان و تکذیب کنندگان، به این موضوع اشاره فرموده و روشن می نماید که گمراهی و تکذیب گری آنان به علت عدم شناخت درست و واقعیتشان از خداوند و در نتیجه قدر و منزلت حقیقی را برای او در نظر نگرفتن است، خداوند می فرماید:

(وَمَا قَدَرُواْ اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُواْ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى بَشَرٍ مِّن شَیْءٍ …)  انعام: ۹۱

« کافران ، خدا ( و رحمت و حکمت او ) را چنان که باید نشناخته‌اند ، وقتی که می‌گویند : خداوند هیچ چیزی بر هیچ کسی فرو نفرستاده است.»

و می فرماید: (‏ یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یَخْلُقُوا ذُبَاباً وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئاً لَّا یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ‏ ‏ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ‏)   حج: ۷۳ – ۷۴

« ‏ ای مردم ! مثلی زده شده است ( با دقّت ) بدان گوش فرا دهید . آن کسانی را که بغیر از خدا به کمک می‌خوانید و پرستش می‌نمائید ، هرگز نمی‌توانند مگسی را بیافرینند ، اگر هم همگان ( برای آفرینش آن ) دست به دست یکدیگر دهند . حتی اگر هم مگس چیزی را از آنان بستاند و برگیرد ، نمی‌توانند آن را از او بازپس گیرند و برهانند . هم طالب ( که مگس ناچیز است ) و هم مطلوب ( که بتان سنگی و یا معبودان دروغینند ) درمانده و ناتوانند . ‏ ‏ آنان خدای را آن گونه که باید بشناسند نشناخته‌اند ( چرا که سنگها و دیگر آفریدگان عاجز و ضعیف را همتای خدا می‌سازند ) . به حقیقت خدا توانا ( برهر کاری و ) چیره ( بر هر چیزی ) است .  ( چرا که همه کائنات را آفریده‌است . او همچون بتان و معبودان دروغین نیست که بر آفرینش مگسی توانائی ندارند ).»

 

۴- کوتاهی دیگران در انجام مسئولیت خود نسبت به هواپرستان:

چهارمین علت پیدایش هواپرستی، کوتاهی دیگران در ادای مسئولیت خویش نسبت به گرفتاران به گرداب هواپرستی است. زیرا آدم هوی پرست، هرگاه در مورد کارهایش تشویق و آفرین و یا سکوت و عدم پیشگیری به شیوه های مختلف را مشاهده کند بر ادامه و بیشتر کردن کارهایش علاقه مند خواهد شد، تا اینکه هواپرستی همه قلب او را در چنگال خود گرفته، و بر روی کارها و تصمیماتش تأثیر می گذارد.

علت تأکید بسیار اسلام برای رویارویی با منکرات و عدم سکوت در مقابل آن و با روش مناسب و همراه با تکرار در رابطه با موضوع است، زیرا بیشتر آن ها پیامد پیروی از هوی می باشد. خداوند متعال می فرماید: (‏ وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏) [آل عمران:۱۰۴]

«‏ باید از میان شما گروهی باشند که ( تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را ) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند ، و آنان خود رستگارند.» و می فرماید: (ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ) [النحل: ۱۲۵] « ( ای پیغمبر ! ) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان ، و با ایشان به شیوه هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن‌ …»

و دلیل سعی و دقت رسول خدا (ص) در رابطه با پرهیز از پیروان هوی و هوس و عدم خوشرویی با آنان تا شاید راه پشیمانی را در پیش گیرند و به خود آیند در همین موضوع است.

از عبدالله بن کعب نقل شده که گفته است: «از کعب بن مالک شنیدم که گفت: ابن السّرح حکایت خودداریش را از همراهی رسول خدا در غزوه تبوک نقل کرد، و گفت: رسول خدا به مسلمانان فرمود که با ما سه نفر صحبت نکنند تا اینکه حالم به تنگ آمد، از دیوار منزل پسر عمویم ابو قتاده بالا رفتم، بر او سلام کردم، به خدا سوگند سلامم را جواب نداد … و سپس او چگونگی توبه اش را نقل کرد».[۵]

از حضرت عایشه (رض) نقل گردیده که: صفیه بنت حیّ شتری داشت که بیمار شد و زینب هم شتری اضافه داشت، رسول خدا (ص) به زینب فرمود: یکی از شترانت را به صفیه بده، زینب گفت: شتر بدهم به این زن یهودی؟! رسول خدا ناراحت شدند و ماه های ذی الحجه و محرم و چند روز از صفر را با زینب ترک معاشرت نمودند».

از عمار بن یاسر (رض) نقل شده است که ایشان گفته اند: روزی به منزل وارد شدم، و چون خانواده ام دیدند که دستانم ترک برداشته است مقداری زعفران به من دادند که آن را به دستانم بمالم، صبح به خدمت رسول خدا (ص) رسیدم، خدمتشان سلام گفتم: جواب سلامم را نداده و فرمودند: «برو دستانت را از این چیزی که بر آن زده ای پاک کن».[۶]

 

۵- دنیا دوستی و فراموشی آخرت:

همچنین سبب و عامل هواپرستی دوست داشتن دنیا و آن را برگزیدن و به دست فراموشی سپردن آخرت است. زیرا کسی که دنیا را دوست بدارد و بر آن تکیه کند و آخرت را فراموش نماید، تلاشی دو چندان را از خود برای به دست آوردن همه آن چیزهایی که این علاقه مندی بر او تحمیل می کند، نشان می دهد. هر چند با راه و رسم دین خدا ناسازگار باشد. و این درست همان هوی پرستی است. و خداوند متعال این سبب را مورد توجه قرار داده می فرمایند:

(‏ إَنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَیاهِ الدُّنْیَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ ‏ ‏ أُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمُ النُّارُ بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ ‏ )  یونس: ۷ – 8

« ‏ مسلّماً کسانی که ( به روز رستاخیز و زندگی دوباره ایمان ندارند و ) دیدار ما را انتظار نمی‌کشند ، و به زندگی دنیوی بسنده می‌کنند ( و گمان می‌برند که جهان دیگری پس از این جهان وجود ندارد ) و به این جهان دل می‌بندند ( و برای جهان دیگر ، تلاش نمی‌نمایند ) ، و از آیات ( قرآنی و نشانه‌های جهانی ) ما غافل و بی‌توجّه می‌مانند . ‏ چنین کسانی جایگاهشان دوزخ است به سبب کارهائی که می‌کنند . ‏»

به همین صورت رسول خدا (ص) به این علت توجه نموده و در حدیثی که پیشتر ذکر شد می فرمایند: «انسان توانا و دانا کسی است که بر نفسش پیروز شود، و برای بعد از مرگ تلاش ورزد، و ناتوان کسی است که لگام نفسش را در اختیار هوی و هوسش قرار داده و به خدا هم امیدوار باشد».

 

۶- بی اطلاعی از پیامدهای هواپرستی:

پنجمین علت پیروی از هوی و هوس، ناآگاهی از عواقب و پیامدهای دنباله روی از کشش ها و خواسته های نفسانی است. زیرا هر کس از عواقب کار ناروایی بی خبر باشد، بدون شک به آن مبتلا می گردد. و علت اهتمام و توجه دادن خداوند حکیم، به یادآوری پیامدهای کردارهای نیک و پسند و اعمال بد و ناروا، همچنان که پیشتر به آن اشاره شد، در همین رابطه است.

 

چهارم: پیامدهای پیروی از خواهش های نفسانی:

هواپرستی آثار زیانبار و عواقب نابود کننده ای چه در ارتباط با دعوتگران و چه در ارتباط با بیداری اسلامی به دنبال دارد، اینک به چند مورد از آن آثار اشاره می کنیم:

 

الف: اثرات هواپرستی بر دعوتگران:

برخی از آثار آن بر دعوتگران عبارتند از:

۱- ضعف در عبادت و رفتن به سوی ترک فرمانبرداری:

زیرا انسان هواپرست و دنباله رو خواهش های نفسانی گردن گذاردن چه به فرمان خداوند و چه غیر او برایش سخت و غیر قابل تحمل است، زیرا حالت هواپرستی بر قلب او تسلط یافته و سرزمین روحش را به تسخیر درآورده است و اسیر دست خویش قرارش داده و در همان حال او را به طرف خودخواهی و خود برتربینی می کشاند، و خداوند در درون انسان دو قلب را قرار نداده و به همین خاطر یا به فرمان پروردگارش گردن می نهد، و یا از نفس و هوسش پیروی می نماید. او چون فرمانبردار پروردگارش نیست، چیزی برای او به جز اطاعت از کشش های ناروای نفسانیش باقی نماند.

 ۲- بیمار شدن و قسوت گرفتن قلب:

بدین علت که آدم هواپرست از سر تا پا در باطلاق گناهان و بدی ها غرق گردیده و این به نوبه خود پیامدهای خطرناکی را بر روی قلب بر جای می گذارد، و آن را مبتلا به بیماری و قسوت نموده و سرانجام به سوی مرگ سوق می دهد. همچنان که رسول خدا (ص) می فرماید:

«هرگاه مؤمنی دچار گناهی می شود، لکه سیاهی در قلب او به وجود می آید، اگر پشیمان شود و از آن دست بردارد و از خداوند طلب آمرزش کند قلبش پاک و شفاف می شود. اما اگر بیشتر مرتکب گناه شود آن لکه سیاه نیز بیشتر می گردد تا جایی که قلبش دچار آن گنگی و قسوت می شود که خداوند در موردش می فرماید:

(کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ )  مطففین: ۱۴

« ‏ هرگزاهرگز ! اصلاً کردار و تلاش ( پلشت و زشت ) ایشان دلهایشان را زنگ زده کرده است ( و همچون زنگاری بر قلوبشان نشسته است و سوراخهای هدایت را بر روی ایشان بسته است ) . ‏»

قلب که عصاره و حقیقت انسان است اگر بمیرد برای او چه چیزی باقی خواهد ماند، به جز مقداری گوشت و چربی، یا بهتر بگوییم بخش خاکی او که در نظر خداوند بخش بسیار ناچیزی است، چیز دیگری برای او باقی نخواهد ماند، در این رابطه رسول خدا (ص) می فرمایند: «خدا به ظاهر شما و داراییتان کاری ندارد و نگاه نمی کند، بلکه به قلوب و کردارتان می نگرد.»

 ۳- ساده انگاشتن گناهان و زشتی ها:

زیرا آدم دنباله رو خواهش های نفسانی، قلب او را قسوت می گیرد و سرانجام می میرد، و هرگاه قسوت قلبی را فراگیرد مرگ به سراغش آمده و پس از آن انجام دادن گناهان و زشتی ها برای او کاری ساده و عادی جلوه می کند.

همچنان که رسول خدا (ص) می فرماید:

«مؤمن گناهانش را همچون کوهی در حال ریزش که خود در دامنه آن نشسته نگاه می کند. و آدم بدکار گناهانش را همچون پشه ای که بر نیشش گذر کرده می نگرد… »[۷] . و کم شمردن و ساده انگاشتن گناهان و پلشتی ها عین نابودی و سرگشتگی و زیانباری است.

 ۴- تأثیر ناپذیری به اندرز و ارشاد:

زیرا انسان هواپرست بر اسب سرکش نفس خویش سوار شده و به سان سرسپرده ی کشش ها و گناهانش درآمده است. این گونه آدمی چگونه اندرز پذیر می شود، و نصیحت و ارشاد در او تأثیر می کند؟! «هر ملتی که اندرزگو و اندرزپذیر هم نباشد، از خیرشان خبری نیست». خداوند می فرماید: (فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ … ) [قصص: ۵۰]. « پس اگر ( این پیشنهاد تو را نپذیرفتند و ) پاسخت نگفتند ، بدان که ایشان فقط از هواها و هوسهای خود پیروی می‌کنند! ».

 ۵- دستکاری و بدعت گذاری در دین:

آدم هواپرست مانند دیگر انسان ها در تلاش اثبات و مطرح کردن خویش برمی آید و راه و روش دین خدا را برای تحقق این کار مناسب نمی بیند، و راهی به جز آوردن راه و رسمی من درآوردی که با خواهش های نفسانی و کشش های ناروایش سازگار باشد راهی دیگر را پیش پای خود نمی بیند. حمادبن سلمه می گوید: «شیخی که پیشتر از پیروان اهل بدعت و بعد به راه صواب برگشته بود می گفت: با هم می نشستیم و صحبت می کردیم، وقتی که چیزی را خوب می دانستیم آن را به اسم حدیث به خورد مردم می دادیم»[۸]. دستکاری دین یا دین سازی، گمراهی است و هر نوع گمراهی به راه آتش جهنم رهسپار می شود، همچنان که رسول خدا (ص) می فرماید: «… از اضافه نمودن چیزهای تازه در دین پرهیز کنید، زیرا هر بدعتی گمراهی است» . و می فرمایند: «… اما بعد: بهرتین سخن کتاب خدا و بهترین راه هدایت راه محمد است و بدترین امور اضافه نمودن به دین، و هر گونه بدعتی گمراهی است».

 ۶- ناامیدی و عدم هدایت به راه راست:

زیرا آدم هواپرست به خاطر آنکه در برابر خواسته ها نفسانی سربندگی فرود آورده و از سرچشمه هدایت و توفیق روی گردان گردیده، از کجا توفیق و هدایت به صراط مستقیم به او روی می آورد، خداوند متعال می فرماید:

(‏ أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَهً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ‏) [۹] « ‏ هیچ دیده‌ای کسی را که هوا و هوس خود را به خدائی خود گرفته است ، و با وجود آگاهی ( از حق و باطل ، آرزوپرستی کرده است و ) خدا او را گمراه ساخته است ، و بر گوش و دل او مهر گذاشته است و بر چشمش پرده‌ای انداخته است‌ ؟ ! پس چه کسی جز خدا ( و خدا هم از وی رویگردان است ) می‌تواند او را راهنمائی کند ؟ آیا پند نمی‌گیرید و بیدار نمی‌شوید ؟ ‏»

 ۷- گمراه نمودن دیگران:

این پیامدهای زیانبار تنها به خود هواپرست محدود نمی شود، بلکه در بسیاری موارد به دیگران نیز سرایت می کند، به ویژه انحراف و به بیراه رفتن بیش از هر چیز دیگری آسان و باب میل اوست. و خداوند متعال توجه انسان را به این مطلب جلب می فرماید: ( وَإِنَّ کَثِیراً لَّیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِم بِغَیْرِ عِلْمٍ )[۱۰] « بسیاری از مردم ، با هواها و هوسهای ( کج و نادرست ) خود ، بدون آگاهی ( از صحّت آنچه که می‌گویند و بدون دلیلی بر آنچه در راه آن می‌کوشند ، دیگران را ) سرگشته و گمراه می‌سازند .»

 ۸- کشانده شدن به طرف جایگاه بد جهنّم:

جایگاه کسی که چنانچه آثار و پیامدهایی را که گفتیم گریبانگیرش شود، سرانجام جهنّم خواهد بود. خداوند می فرماید:

(‏ فَأَمَّا مَن طَغَى ‏ ‏ وَآثَرَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا ‏ ‏ فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى)[۱۱]. « ‏ امّا آن کسی که طغیان و سرکشی کرده باشد . ‏ و زندگی دنیا را ( برگزیده باشد و بر آخرت ) ترجیح داده باشد . ‏‏ ‏ قطعاً دوزخ جایگاه ( او ) است . ‏»

 

ب: آثار هواپرستی بر بیداری اسلامی:

اثرات و پیامدهای پیروی از خواسته های ناروا بر روی عمل اسلامی فراوان است، ما برخی از آن ها را یادآور می شویم:

۱- روند نزولی گرایش دیگران و حتی رکود کامل این روند:

چنانچه مسئولیت کار دینی بر دوش اشخاص هوسران باشد، و یا در میان آنان اینگونه افراد وجود داشته باشند، چنین پدیده ای سدی را در برابر گرایش همراهان جدید ایجاد می کند. زیرا در میان آن ها کسی نیست تا او را الگو و سرمشق خویش سازند و همه چیز را در جهت یاری او در طبق اخلاص گذاشته و با همراهیش به پیش حرکت نمایند و چنین وضعی به نوبه خود سبب طولانی تر شدن راه و زیاد شدن حجم مسئولیت ها می گردد.

 ۲- چند دستگی و از هم پاشیدگی:

اگر در میان صف دعوتگران عمل اسلامی افرادی هواپرست وجود داشته باشندف بدون تردید آن را به سوی پرتگاه از هم پاشیدگی و چند دستگی سوق می دهند، زیرا اصل التزام و فرمانبرداری در میان آن ها ضعیف و متلاشی شده است.

هرگاه جمعی دچار چنین چند دستگی و از هم پاشیدگی بشوند، به صورت لقمه گوارایی در دهان دشمنان درمی آیند و به راستی این همان چیزی است که آن ها برای دست یابی به آن تلاش می کنند تا به صورت واقعیتی در میان گرویدگان عمل اسلامی دربیاید، و در آن صورت زمینه برای برخورد و سرکوبی عمل اسلامی یا دست کم بی اثر و نتیجه نمودن آن و ده ها سال برگشت دادنش به عقب را فراهم می شود.

 ۳- محروم ماندن از یاری و تأیید خداوند:

سنت و قانون خداوند بر این قرار گرفته که دست یاریش را تنها به سوی کسانی دراز می کند که شایستگی آن را داشته باشند و چنانچه موفقیتی به دست آورند آن گونه باشند که خداوند می فرماید:

(الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ …) [۱۲]. « ( آن مؤمنانی که خدا بدیشان وعده یاری و پیروزی داده است ) کسانی هستند که هرگاه در زمین ایشان را قدرت بخشیم ، نماز را برپا می‌دارند و زکات را می‌پردازند ، و امر به معروف ، و نهی از منکر می‌نمایند…»

تردیدی در این نیست که آدم هواپرست با هواپرستی و معصیت پروردگار خود و فرستاده او و امیر مسلمانان سبب محروم شدن عمل اسلامی از یاری و تأیید خداوند می شود.

طنین سفارش و توصیه های حضرت عمر به فرماندهان و سربازان سپاه اسلام به هنگام فتوحات اسلامی، همچنان گوش تاریخ و بشریت را نوازش می دهد، ایشان هنگامی که سعد بن ابی وقاص را به استانداری عراق منصوب کرد، خطاب به او فرمود:

«یا سعد! از اینکه دایی رسول خدا و یار او بوده ای، مغرور و خودخواه نشوی، زیرا خداوند گناه را با گناه پاک نمی کند، بلکه گناه را با نیکی می شوید، میان خداوند و انسان به جز فرمانبرداری او هیچ گونه رابطه و نسبتی وجود ندارد، دارا و نادار، اشراف و مردم عادی در نظر خداوند یکسانند، خدا پروردگار آن ها و آن ها نیز بندگان اویند، ملاک برتری میان آن ها عافیت و سلامتی از بیراهه رفتن است، همه به وسیله فرمانبرداری به آنچه نزد خداوند است می توانند دسترسی پیدا کنند، به روش رسول خدا از برانگیخته شدن تا آنگاه که از او جدا شویم، به خوبی بنگر و پیروی کن، دستور این است، این بود اندرز من برای تو، اگر آن را نادیده گرفتی و بدان پشت نمودی کارهایت بی ثمر و نتیجه بوده و از گروه زیانباران خواهید بود»[۱۳].

همچنین برای او و سربازان زیر فرمانش نوشت:

«اما بعد … تو و سربازان زیر فرمانت را به پرهیزکاری در هر شرایطی سفارش می کنم، زیرا پرهیزکاری بدترین اسلحه در مقابله با دشمن بوده و قوی ترین فن و تاکتیک جنگی است. به تو و همراهانت سفارش می کنم که بیش از آنچه مواظب دشمن هستید مراقب نافرمانی خداوند باشید زیرا نافرمانی لشکریان از دشمنانشان ترسناکتر است. اگر این ها نبودند، ما از آنان نیرومندتر نیستیم، زیرا نفرات و ابزار ما به تعداد و اندازه نفرات و ابزار آنان نیست، اگر در نافرمانی چون هم باشیم، آنان از ما نیرومندترند، اگر با بزرگمنشی و پرهیزکاری بر آنان چیره نشویم، هیچگاه با قدرت بر آن ها پیروز نخواهیم گردید. در حالی که در راه خدایید او را نافرمانی نکنید. مگویید که دشمنان ما بدند، و بر ما پیروز نخواهند شد، چه بسیار ملتی که بدتر از خودشان بر آنان چیره گردیدن، همچون پیروزی مجوسیان کافر بر قوم بنی اسراییل – وقتی که نافرمانی و ناروا را پیشه نمودند- مجوسیانی که همه جا را به ویرانی و تباهی تبدیل کردند. وعده خداوند عملی شدنی است، از خدا بخواهید شما را بر خواسته های نفسانی خویش پیروز کند، همچنانکه از او پیروزی بر دشمن را می خواهید. این را هم برای خود و هم برای شما از خداوند خواستارم».[۱۴]

 
پنجم: معالجه هواپرستی:

به خاطر آنکه اهل اهواء به مداوای خویش اقدام نمایند و بار دیگر به راه راست بازگردند، هیچ راهی به غیر از راهکارهای زیر پیش پایشان نیست:

۱- یادآوری پیامدهای پیروی از هواهای نفسانی بر دعوتگران و دعوت اسلامی، زیرا این کار به نوبه خود می تواند در آزادی نفس از اسارت دیو هوس ها و کشش های ناروا که با شریعت خداوند ناسازگارند، نقش مهمی را بازی نماید.

۲- ترک همنشینی و رفت و آمد با هواپرستان و گرویدن به دامان اهل خیر و استقامت، این کار می تواند نفس را از اسارت هواها و کشش های ناروا رهایی بخشد.

۳- معرفت حقیقی خداوند، زیرا این معرفت محبت و بزرگواری خداوند را دل او جای می­دهد و همه دستورهای او را فرمانبرداری و از همه منع هایش نفس خویش را منع خواهد نمود، بلکه بیشتر از آن کنجکاوی و مراقبت و هراسش را بیشتر رشد و پرورش می دهد، و بیشتر به بهشت و رضایت او رغبت پیدا کرده و از مجازات و عذاب جهنم بیشتر هراسان می گردد.

۴- مراقبت و زیر نظر گرفتن افراد هوسران توسط دیگران گاهی با روش درست و پسندیده او را اندرز گفتن، و گاهی نیز روش و الگوی درست را به او ارائه نمودن و گاهی هم با سرزنش و سخت گیری و برخورد تند و مواردی هم به وسیله قطع ارتباط و دوری نمودن و دیگر روش ها از او مراقبت نموده و زیر نظر داشته باشند.

۵- آگاهی و بررسی زندگی هواپرستان و سرانجام آن، چه در میان ملت های پیشین و چه در بین ملت مسلمان، زیرا این کار نوعی نفرت را از پیروی آنان در وجود انسان پدید می آورد تا مبادا همچون آنان سخن مجلس مردم شده و به سان آنان دچرا بدبختی و گرفتاری گردد.

۶- آگاهی و مطالعه در مورد زندگی بزرگانی که به مبارزه با نفس و هوس و آن را گردن کج نمودن در مقابل حدود و قوانین خداوند شهرت دارند مانند: عمربن عبدالعزیز، حسن بصری، محمد بن سیرین، فضیل بن عیاض و عبدالله بن مبارک و امام محمد غزالی و عبدالقادر گیلانی و بسیاری دیگر … زیرا این آگاهی و شناخت حالت دنباله روی و الگوپذیری از آن ها را در انسان تقویت می کند.

۷- پرهیز از آرامش و پشت گرمی به دنیا، و ارتباط بیشتر با آخرت گرایی و در پی به دست آوردن آنچه در نزد خداوند است و در عین حال سهم خود را نیز از دنیا در حد ممکن از دست ندهد و فراموش ننماید، اما به هرحال آخرت را بر دنیا برتری ببخشد.

۸- یاری خواهی همه جانبه از خداوند، زیرا کسانی را که به او پناه برند و درخواست یاری و بر راه راست ماندن نماید، یاری می دهد. در حدیثی قدسی خداوند می فرماید:

«ای بندگانم، همه شما به بیراهی و گمراهی می روید مگر آنانی را که راهنمایی نموده ام، راه هدایت را از من جویا شوید، تا آن را به شما بنمایانم»[۱۵].

۹- مقابله با کشش های نفسانی و او را به ترک خواسته های ناروا مجبور کردن، پیش از آنکه روزی فرا رسد که هیچ کس نتواند فائده ای به حال دیگری برساند و در آن روز فرمان فرمان خداوند است.

۱۰- یادآوری این موضوع که سعادت و آسودگی و آرامش و پیروزی تنها در گرو التزام و پایبندی به راه و رسم دین خدا است، نه در آنچه که هوی و هوس بر انسان تحمیل می کند. خداوند می فرماید: (فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَى )[۱۶] «هرکه از هدایت و رهنمودم پیروی کند ، گمراه و بدبخت نخواهد شد.» و می فرماید: (فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ )[۱۷]  « کسانی که از من پیروی کنند ، نه ترسی بر آنان خواهد بود و نه غمگین خواهند شد.» در همین رابطه گفته شده است:

خیر ترا آن باشد که آید از سماء            آنچه شر باشد آن گوید نفس رها

—————————————————

منبع:آفت های دینداری و دعوتگری

مؤلف: دکتر سیّد نوح

مترجم:عبدالعزیز سلیمی

انتشارات:نشر احسان ۱۳۷۸

 

 

 

 



[۱] – منهج التربیه الاسلامیه: محمد قطب ج ۲ ص ۱۱۳

[۲] – سنن دارمی: باب اجتناب اهل الاهواء.

[۳] – سنن دارمی: باب اجتناب اهل الاهواء.

[۴] – الانعام: ۶۲.

[۵] – سنن ابوداوود: کتاب السنه.

[۶] – سنن ابوداوود: کتاب السنه.

[۷] – صحیح امام بخاری: کتاب الدعوات.

[۸] – الجامع للأخلاق الراوی.

[۹] – الجاثیه: ۲۳.

[۱۰] – الانعام: ۱۱۹.

[۱۱] – نازعات: ۳۷ – ۳۹

[۱۲] – الحج: ۴۱.

[۱۳] – البدایه و النهایه: حافظ ابن کثیر ۷ / ۳۵.

[۱۴] – الوصایا الخالده: عبدالبدیع صقر ص ۴۳.

[۱۵] – صحیح امام مسلم: کتاب البّر و الصله و الأداب.

[۱۶] – طه: ۱۲۳.

[۱۷] – البقره : ۳۸.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا