اندیشهدعوت و داعیمطالب جدیدمقالات

روش شناسی فعالیت‌های سیاسی معاصر برای برپایی حکومت اسلامی

روش شناسی فعالیت‌های سیاسی معاصر برای برپایی حکومت اسلامی

نوشته: احمد فرید فرزاد هروی

چکیده:

مسلمانان به مدت چهارده قرن سیادت و رهبری جهان را در دست داشتند. این سیادت، نه یک حکومت محلی بود و نه یک حکومت منطقه‌ای؛ بلکه در چارچوب خلافت اسلامی بر نیمی از کره‌ی زمین با شیوه‌های مختلف حکومت کردند. مدینه منوره، شام (سوریه امروزی)، بغداد، استانبول یکی بعد از دیگری مراکز خلافت اسلامی بوده است که نه تنها ساحه‌ی اقتدار آن بر جهان اسلام حاکم بود، بلکه در دروازه‌های اروپا همواره با روم و صلیبیان در کشاکش بوده است.

بعد از فروپاشی آخرین خلافت مسلمانان در ترکیه عثمانی؛ مسلمانان در قالب حرکت‌های گوناگون با تفکرات و بینش‌های متفاوت و راهبردهای مختلف برای احیای دوباره خلافت اسلامی تلاش و مبارزه نموده اند. برخی از این گروه‌ها با روشی تند و انقلابی، برخی دیگر، اما با روشی نرم‌تر به اصلاح جوامع و آماده سازی بستر مساعد برای تشکیل حکومت اسلامی و عده‌ای از گروه‌های اسلامی نیز با مشارکت مستقیم در نظام‌های دموکراسی از طریق نظام‌های پارلمانی کوشیده اند تا به آنچه آرمان امت اسلامی و برپایی خلافت اسلامی عنوان می‌شود، نایل آیند.

واژه‌گان کلیدی:

احیای خلافت، حکومت اسلامی، اسلام و سیاست، راهبردهای اقامه خلافت اسلامی

مقدمه:

مقارن جنگ جهانی اول، خلافت عثمانی در ترکیه پس از تقریبا دوره شش صد ساله‌ی اقتدار، ضعیف‌ترین، شکننده‌ترین دوران خویش را سپری می‌نمود و اروپای مقتدر که تازه طعم شیرین انقلاب رنسانس را چشیده بود و رو به شگوفایی و قوت می‌رفت، خلافت عثمانی را «مرد بیمار اروپا» نامیده بود. این مرد بیمار با دخیل شدن در جنگ جهانی اول در جبهه‌ی متحدین؛ آخرین روزهای حیاتش را سپری می‌کرد و متعاقب این جنگ بزرگ قدرت‌های پیروز غربی با استفاده از نیروهای مخالف، توانستند در سال ۱۹۲۳ خلافت عثمانی را لغو سازند، آخرین خلیفه‌ی عثمانی را تبعید و بر اساس معاهده‌ی لوزان جمهوری جدید ترکیه که رویکردی سیکولار داشت، را به رهبری مصطفی کمال تاسیس نمایند.

از این پس، جهان اسلام زیر استعمار قدرت‌های غربی قرار گرفت و مسلمانان در عوض حاکمانی که بر اساس اسلام حکم کنند، شاهد حاکمیت نظام‌های سیکولار بر اساس دموکراسی که توسط چهره‌های غرب‌گرا و سیکولار اداره می‌شد، بودند که در بسا موارد با استبداد و خودکامه‌گی علیه ارزش‌های دینی و فعالیت‌های اسلامی همراه بود تا جایی که حتی نظام‌های منتخب مردمی که ماهیت دینی داشت و مخالف نظام غربی بود، با کودتا و سرکوب سقوط داده و رهبران آن روانه زندان و چوبه‌های دار می‌شدند.

علی رغم همه‌ی تلاش‌ گروه‌های اسلامی، مسلمانان نتوانسته اند در هیچ یک از مناطق، حکومت اسلامی را دوباره ایجاد نمایند. این تلاش‌ها گاهی به صورت مسالمت‌آمیز، گاهی به صورت انقلابی و گاهی با کارهای زیربنایی همراه بوده است و هر گروه فعال در عرصه‌ی فعالیت‌های سیاسی، روشی را بار رویکرد متفاوت بر گزیده است. چه بسا، دوران پسا خلافت اسلامی، با کنش و واکنش ها در مقابل تهاجم فکری و فرهنگی غرب با افراط و تفریط‌هایی نیز در جهان اسلام همراه بوده است.

 برخی از گروه‌های اسلامی با عزلت از فعالیت سیاسی در جوامع خویش، تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی را کاری بدون نتیجه دانسته اند و فعالیت‌های خویش را در تزکیه، تبلیغ فضایل و اخلاقی اسلامی خلاصه نموده اند. گروه‌های صوفیه مخالف هر نوع کار سیاسی در جوامع اسلامی اند، آن‌ها بر تزکیه و تطهیر نفس تاکید داشته کار سیاسی را دنیا گرایی و منافی اخلاق حمیده اسلامی می‌دانند. در پندار این گروه؛ اهل تصوف با عدم پرداختن به امور دنیایی، اجتماعی و فعالیت سیاسی گوشه‌ی عزلت اختیار نموده و دامن به سیاست نمی‌آلایند.

گروهای دیگری مانند جماعت تبلیغ نیز با رویکردی مشابه صوفیه در برابر فعالیت سیاسی اسلامی، به تبلیغ فضایل اخلاقی و اعمال عبادی در مساجد بسنده نموده و کار حکومت‌داری را به اهل سیاست سپرده‌اند. رویکرد این جماعت بر تزکیه، تذهیب، تشویق و ترغیب جوانان به امور دینی، عبادی و اخلاقی از طریق ایراد خطبه‌ها در مساجد متمرکز است.

اگر موضع گیری‌های فوق تفریط و کوتاهی در پرداختن به اسلام همه شمول و گریز از ادای مسوولیت همه جانبه‌ی دینی در برابر اجتماع و سیاست حاکم بر جامعه قلمداد شود؛ در مقابل، گروه‌های دیگری نیز در جهان اسلام عرض اندام نموده‌اند که به گونه‌ی تند، خواهان برپایی خلافت اسلامی با هر وسیله و نحوه‌ی ممکن هستند. این گروه‌ها که سده‌های اخیر در جهان اسلام بروز نموده اند، جوانانی که از ظلم و استبداد غرب و غرب‌گرایان در جهان اسلام به ستوه آمده‌اند، را دور خود جمع نموده و با انواع روش‌های خشونت‌آمیز دست به اسلحه برده و در صحنه نبرد با نظام‌های گوناگون کشورهای اسلامی، هولناک‌ترین وقایع، ترور، وحشت و کشتار را در کشورهای اسلامی که قربانیان اصلی‌اش خود مسلمانان بوده‌اند، را رقم زده‌اند تا با سرکوب آنچه نظام‌های طاغوتی می‌خوانند، خلافت اسلامی را بر منهج نبوت اعاده نمایند.

آن‌چه در این مختصر بر آنیم تا مورد بررسی قرار بدهیم، شناسایی روش و راه‌کارهایی است که توسط تئوریسن‌ها و دانشمندان مسلمان برای برپایی حکومت اسلامی مطرح شده است و هر کدام از گروه‌های اسلامی نیز تجربه راهبردی یکی از این روش‌ها را داشته اند. این رویکردهای مختلف گرچه تفاوت‌ها و مشابهت‌هایی با هم داشته‌اند، اما هر کدام به گونه‌ای متفاوت در کشورهای مختلفه جهان اسلام مورد آزمایش قرار گرفته‌اند:

۱. روش انقلابی:

روش انقلابی بر این باور است که حکومت اسلامی جز با جهاد و قتال بر پا نمی‌گردد. بنا بر این طرز نگرش، ساده انگاری است اگر منتظر باشیم، مخالفین حاکمیت اسلام، میدان را برای برپایی حکومت اسلامی خالی سازند و از رهبران مسلمان بخواهند وارد سیاست شده و زمام امور را برای تطبیق شریعت اسلامی به دست بگیرند. طرفداران این روش سخت مخالف سهم‌گیری و مشارکت در نظام‌های حاکم بر کشورهای اسلامی هستند، در نظر آنان، کسانی که در جوامع اسلامی بر مبنای دموکراسی حکومت تشکیل داده، قانون اسلامی را بر چیده و بر اساس قانون وضعی بشری حکم می‌رانند و هم کسانی که در چنین حکومت‌هایی مشارکت سیاسی دارند، از دایره‌ی اسلام خارج اند. لذا هر نوع همکاری و سهم‌گیری در چنین حکومت‌های خلاف شریعت اسلامی بوده و انسان را به پذیرش حاکمیت طاغوت می‌کشاند. با توجه به سیر تاریخی پیدایش این روش، می‌توان گفت که این روش زاده‌ی مبارزات مسلحانه مسلمانان علیه صهیونست‌ها، استعمار و جنگ‌های نیابتی دو ابرقدرت جهانی (آمریکا و شوروی) در کشورهای اسلامی مانند چچن، بوسنیا، افغانستان و … می‌باشد.

این روش، خود به دو رویکرد دیگر منقسم می‌گردد:

الف: رویکرد برخورد مسلحانه: در این رویکرد تنها گزینه، براندازی نظام‌های غیر اسلامی از کشورهای اسلامی با مقابله مسلحانه است و تنها با پیروزی نهایی بر این حاکمیت‌ها، برپایی حکومت اسلامی ممکن خواهد بود.

‏از بارز ترین طرفداران این روش می‌توان از گروه‌های سلفی نام برد. بیشتر افرادی که در نبردهای مسلحانه علیه نظام‌های حاکم بر کشورهای اسلامی و یا استعمار غربی و شرقی جنگیده‌اند، گرایش سلفی داشته‌اند.

عبدالله عزّام در بیان ضرورت برپایی خلافت اسلامی در آثارش می‌گوید: «جهاد برای دست‌یابی به خلافت اسلامی و تعیین خلیفه، امر ضروری است، زیرا قرار نیست که خلیفه از آسمان فرود آید و یا از دل زمین بروید، بلکه با جهاد، زمینه‌ی تحقق خلافت و تعیین خلیفه اسلامی محقق می‌گردد». (۴)

ب: رویکرد کار سیاسی: طرفداران این رویکرد نیز بر سرنگونی نظام‌های غیر اسلامی تاکید دارند اما برخورد مسلحانه را یگانه راه پیروزی نمی‌دانند، با وجود آن که مخالف مشارکت سیاسی در چنین نظام‌هایی اند،‌ و به فعالیت‌های سیاسی و فکری بیرون از نظام و تلاش برای سرباز گیری از بین جوانان و بسیج آنان در راستای فعالیت‌های شان تمرکز دارند. از بارزترین گروه‌های طرفدار این رویکرد می‌توان از حزب‌التحریر نام برد که فعالیت‌های گسترده‌ای در اکثر کشورهای اسلامی دارد.

استراتیژی حزب‌التحریر برای اقامه‌ی خلافت اسلامی شامل سه مرحله‌ی «تثقیف تفاعل و تسلیم قدرت» می‌شود. در این مراحل طرفدران حزب‌التحریر فعالیت‌هایی چون آگاهی سیاسی، گرفتن بیعت از امت اسلامی و بالاخره گرفتن قدرت سیاسی و احیای خلافت در جهان اسلام را مدنظر دارند:

«اما حزب‌التحریر، خلافت شرعی را بر نمی‌گرداند، تا آن که طریقه‌ای آن طی نشود؛ یعنی تا زمان که سه مرحله طریقه‌ای دعوت رسول الله‌صلی‌الله‌علیه وسلم سپری نشود، و دولت این گروه نظامی بدون پشتیبانه‌ای مبداء (ایدیولوژی) بوده به مانند این است که الله سبحانه و تعالی خانه‌ی عنکبوت را مثال داده است (سست‌ترین خانه، خانه عنکبوت است) و سست‌ترین دولت، دولت این گروه است! دقیقاً این همان چیزی است که شیطان برای (قصار) کارگری که احتکار می‌کند وحی می‌کند که فاقد بصیرت است. به تحقیق آنچه حزب می‌خواهد این است که اقامه‌ی خلافت را به شکل صاف و پاک و بدون تشویش بر پاکند. بناً حزب التحریر به مانند «مادر طفل» است که در همه حالات مراقب طفل خود بوده که وی کشته نشود یا از بین نرود. بلکه برای کودک خود قوت، صحت، و بهترین مراقبت و بخشنده‌گی را متحقق می‌سازد، و قضیه طوری نیست که تنها موظب باشد. هر آینه حزب التحریر می‌خواهد که اقامه‌ی خلافت کند قسمی که حق اش را اداء و دارای سلطان قوی باشد که  اسلام را در داخل تطبیق کند و در خارج از طریق دعوت و جهاد حمل کند، بعد از آن می‌تواند خلافت به مانند خلافت راشده بر منهج نبوت باشد و حق اش اداء شود که الله سبحانه و تعالی وعده داده است و رسول الله ‌صلی‌الله‌علیه وسلم به قیام آن بعد از حکام و کسانی آن را اقامه کرده می‌توانند که حق آن را اداء کرده بتوانند برابر است که ما باشیم یا غیر ما باشد که در آن به سمع و طاعت بیعت می‌شود، و از زمین به اذن الله سبحانه و تعالی گنج و خزانه خارج می‌شود و از آسمان نعمات الله سبحانه و تعالی نازل می‌شود، و توسط چنین دولت اسلام و اهل آن با عزت می‌شود و کفر و اهل آن ذلیل می‌شوند و الله سبحانه و تعالی عزیز و حکیم است». (۱)

در کل؛ در این روش، تمام تاکید بر سرنگونی نظام‌های طاغوتی و جایگزینی حکومت و خلافت اسلامی است. اما این روش کمتر به بستر سازی در جوامع اسلامی برای پذیرش نظام حکومتی مبتنی بر شریعت اسلامی پرداخته است.

۲. روش اصلاح مردمی:

این روش، مواضع بسیار نرم‌تری را نسبت به روش انقلابی دارد. اساس این روش بر اصلاح و تربیت مردم بر اساس ارزش‌های دینی با فعالیت فکری، فرهنگی و اجتماعی در بین جوامع است. دین به مفهوم شمول و کامل آن که شامل ابعاد مادی و معنوی شده و همه عرصه‌های زنده‌گی انسان از جمله سیاست و اقتصاد، فرهنگ و اجتماع را در بر می‌گیرد. بر همین اساس، در این روش بر اصلاح فرد، خانواده و اجتماع تاکید می‌شود و بر این نظر است که هرگاه فرد فرد جامعه بر اساس فهم صحیح و کامل از اسلام تربیت شوند، دارای خانواده‌ی صالح خواهیم بود و آنگاه بستر مناسب برای تشکیل حکومت سالم مبتنی بر ارزش‌های اسلامی مهیا خواهد شد و با اصلاح جوامع، شاهد اتحاد و وحدت جهان اسلام و احیای خلافت اسلامی خواهیم بود. طرفداران این روش بر این باور اند که اساس یک حکومت اسلامی بر جوامع مسلمان استوار است. اگر مردم با تربیت درست اسلامی پذیرای نظام اسلامی نباشند، تحمیل شریعت بر آنان نتیجه‌ی جز طغیان نخواهد داشت. لذا حکومت اسلامی باید از متن ملت‌های اسلامی و با اراده و خواست خود شان تشکیل شود و برای موفقیت این حکومت باید کادری متخصص و متعهد به ارزش‌های اسلامی تربیت شوند و آن‌گاه به تدبیر امور جوامع اسلامی بپردازند. از بارزترین طرفدران این روش، می‌توان از حرکت اسلامی اخوان‌المسلمین و جماعت اسلامی شبه قاره هند نام برد.

حسن البناء موسس حرکت اخوان‌المسلمین در توضیحی پیرامون چگونه‌گی بر پایی حکومت اسلامی می‌گوید: «حرکت اخوان المسلمین باورمند است که خلافت اسلامى رمز وحدت و یک‌پارچه‌گى اسلامى و مظهر و نماد تحکیم روابط و هماهنگى میان ملت‌هاى اسلامى است و بدون موجودیت امام و خلیفه بسا از احکام دین پروردگار مورد تطبیق قرار نمى‌گیرد و مجال و توان تحقق نمى‌یابد، آن دسته از احادیثى که در زمینه‌ی لزوم تقرر و تعیین خلیفه آمده است و احکام و مسایل خلافت و امامت را بیان نموده است، دیگر شک و تردیدى بر فرضیت اقامه‌ی خلافت باقى نمى‌گذارد و بر مسلمانان فرض مى‌گرداند که در مورد احیا و اعاده‌ی آن به تفکر و خرد ورزى بپردازند. به همین خاطر حرکت اخوان‌المسلمین قضیه‌ی خلافت و تلاش براى احیا و اعاده‌ی آن را در جمله اولویت‌هاى کارى خود قرار داده است، ولى در پهلوى این، نهضت اخوان باورمند است که چنین کار یعنى احیا و اعاده‌ی خلافت اسلامى نیازمند به کارهاى مقدماتى و تلاش‌هاى پیش‌زمینه‌یى دارد و قبل از برداشتن قدم در جهت احیاى آن بایستى گام‌هاى چند مقدماتى برداشته شود. نخست تحکیم اندیشه‌ی همکارى و تنیدن رشته معاونت فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى میان ملت‌هاى مسلمان و پس از آن به میان آوردن پیمان‌ها، معاهدات و نشست‌هاى مشترک در بین کشورهاى اسلامى، از این پس، تشکیل اداره‌ی بین‌المللى میان کشورهاى اسلامى و ملت‌هاى مسلمان، همانند سازمان ملل متحد کنونى، هرگاه این همه گام‌ها برداشته شود، بعد از این، به گونه‌ی طبیعى مسلمانان در زمینه‌ی خلیفه و امام همنظرى و اتفاق به وجود مى‌آید، امامى که نقطه‌ی وصل و نقطه‌ی مرکزى وحدت مسلمانان و عامل گردهم آورى و جمع سازى کشورهاى اسلامى قرار مى‌گیرد و این خواسته‌ی قلبى تمام مسلمانان مى‌باشد». (۳)

نقطه‌ی تفاوت در بینش اصلاح مردمی بین دو حرکت طرفدار این روش را می‌توان در رویکرد توده‌ای بودن و نخبه‌ای بودن دانست. حرکت اخوان‌المسلمین بیشتر بر فعالیت‌های اصلاح و تربیت در بین مردم و در پهلوی آن روی نخبه‌گان تاکید دارد، در حالی‌که جماعت اسلامی به کار توده‌ای چنان توجهی نداشته و بیشتر بر کار نخبه‌ای تاکید دارد.

ابولاعلی مودودی موسس جماعت اسلامی، در کتاب «به سوی حکومت اسلامی» می‌نویسد: «حکومت اسلامی از هر نوعیتی که باشد، از راه استعاره و به صورت مصنوعی بر پا کرده نمی‌شود. حکومت چیزی نیست که آن را در جایی دیگر ساز و برگ دهید و بعدا از آنجا آورده و در جای دیگر جاسازی کنید. برپایی حکومت به‌طور طبیعی نیازمند اسباب اخلاقی، نفسانی، تمدنی و تاریخی یک جامعه است. برای اقامه‌ی حکومت اسلامی لازم است نهضت همنوع با آن بر پا خیزد، همسان با آن کردار انفرادی آماده کرده شود، اخلاق اجتماعی بنا کرده شود، کارکنان همفکر و همگام تربیه شوند، رهبران سازگار و -شایسته نهضت اسلامی- روی کار آیند و عمل اجتماعی هم با آن کیفیت به راه انداخته شود که تقاضای فطری آن نظام بی‌شایبه و خالصانه‌ی حکومت اسلامی است که ما در پی اقامه‌ی آن در تکاپو داریم. زمانی که این اسباب و عوامل به هم بسیج شده و در فرایند جد و جهد پیگیر و همیشه‌گی به پیمانه‌یی از توانایی می‌رسند که در جامعه به بار آمده و بنا شده توسط آنان؛ دیگر جای پا هم به حکومات گونه‌گون دیگر باقی نمی‌ماند، به طور طبیعی، آن حکومت اسلامی به جود می‌آید که تپش‌ها و تلاش‌های پیاپی برای اقامه‌ی آن طرح ریزی شده بودند».  (۵)

این روش، گرچه در بسیاری از مواقع در مواجهه و حتی مقابله مسلحانه با حاکمیت‌های غیر اسلامی قرار گرفته است و بسا مواقع در برخی از کشورها به فعالیت سهم‌گیری در حکومت‌ها با مشارکت در انتخابات و ورود نماینده‌گان به پارلمان سهیم شده است؛ در کل، در برخورد با حکومت‌ها و کار سیاسی مواضع محتاط‌تری را در پیش گرفته است.

در کل می‌توان گفت که طرفداران این روش، نه مخالف روش انقلابی و نه هم مخالف مشارکت سیاسی هستند، بلکه بر اتخاذ روش مناسب مبارزه با حکومت‌های غیر اسلامی مبتنی بر شرایط و واقعیت‌های هر جامعه تاکید دارند. گرچه ضربات سختی از مشارکت در نظام‌های دموکراسی وابسته به غرب خورده‌اند؛ اما در این اواخر با پیروزی‌های چشم‌گیر روش مشارکت سیاسی، دیده می‌شود که این روش، در برخی نقاط مانند تونس از تجربه‌ی مشارکت سیاسی استفاده خواهد نمود.

۳. مشارکت سیاسی در نظام حاکم:

این روش، وسیع‌ترین دیدگاه فعالیت سیاسی را در بین گروه‌های اسلامی دارد. طرفداران این روش قایل به مشارکت سیاسی همه جانبه در قالب نظام دموکراسی و پارلمانی هستند و این مشارکت را تنها راه قدرت‌یابی مسلمانان برای تغییر نظام‌های غیر اسلامی و برپایی حکومت اسلامی می‌دانند. بر اساس باور آنان، در زمانی که قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی در دست غیر مسلمانان است، مسلمانان می‌باید با سلاح دانش، تکنولوژی، فهم سیاسی و علمی مجهز شوند تا بتوانند از هر لحاظ به عنوان رقیبی توانمند در مقابل قدرت غرب قد اعلم نمایند و این موارد ممکن نخواهد بود، مگر از طریق مشارکت سیاسی اقتصادی در نظام‌های سیاسی کشورهای اسلامی.

از بارزترین نمونه‌های طرفداران این روش می‌توان از حرکت اسلامی در ترکیه یاد آوری نمود. مرحوم نجم الدین اربکان تیوریسن این حرکت در راستای تبین روش مبارزه اسلامی در ترکیه که از آن به عنوان جهاد یاد می‌نماید، آثار ارزشمندی ارایه نموده است.

«او در راستای همین دیدگاه جهاد محور به سیاست، کار تشکیلاتی و هماهنگی اقداماتی را تنها راه دست‌یابی به قدرت و تاثیر گذاری در حیات سیاسی مسلمانان و یا به عبارت دیگر نقش آفرینی در میدان جهاد می‌داند. او این روش را تنها راه موجود در برابر گروه‌های اسلامی سایر کشورها می‌دانست و معتقد بود که اگر بر دیکتاتورهای عربی از سوی گروه‌های اسلامی فشار وارد آید و قیامی اتفاق بیافتد نتیجه‌ای جز جنگ‌های داخلی در کشورهای اسلامی و متضرر شدن ملت‌های مسلمان و افزایش فشارها بر امت اسلامی به دست نخواهد آمد. از این رو، اربکان همواره کادرسازی و کار تشکیلاتی به همراه ارایه گفتمان سیاسی و اجتماعی ملموس برای مردم را تنها راه نجات ملل اسلامی از دست دیکتاتورها و حکومت‌های وابسته به غرب می‌دانست».

«او بی شک پر تبسم ترین سیاستمدار تاریخ ترکیه است و در دوره‌ی فعالیت سیاسی نیم قرنی خود چنان سماحت و سعه‌ی صدری از خود نشان داد که حتی مخالفان سیاسی و ایدیولوژیک خود را نیز به کرنش و تعظیم در برابر اخلاق خود واداشت. او نشان داد که راه نجات امت اسلامی و جهان بشری تنها در سیاست ورزی مجاهدانه با در نظر داشتن تمام الزامات و اقتضائات آن ممکن است. او اثبات کرد که می‌توان سیاستمدار بود و پاک‌باخته و پاکدل ماند».

«مرحوم اربکان برای اقدام در راستای اتحاد اسلامی با هدف ایجاد یک هسته‌ی برای این هدف خود گروه D8 را تاسیس کرد. در واقع ۸ کشور اسلامی که در داخل این گروه به عنوان هسته‌های اصلی آنچه در آینده تبدیل به اتحادیه‌ای اسلامی می‌شد قرار داشتند همه‌گی دارای شرایط اقتصادی و جمعیتی مناسبی برای این هدف بودند. از دیدگاه اربکان برای ایجاد نظامی حقیقت محور و عادلانه در جهان در برابر نظم کنونی جهانی که بر اساس تصمیمات صهیونیست‌ها در کنفرانس یالتا ایجاد شده است، تاسیس ۵ نهاد در درون جهان اسلام ضروری است:

۱. سازمان ملل متحد اسلامی، ۲. بازار مشترک اسلام، ۳. سازمان مشترک دفاع اسلام، ۴. اتحادیه آموزش و فرهنگ اسلامی، ۵. واحد پول مشترک اسلامی (۲)

نتیجه گیری:

اتخاذ روش برای مبارزه با تهاجم فکری و فرهنگی غرب و تلاش برای برپایی حکومت اسلامی تاثیرات زیادی روی ملت‌ها در کشورهای اسلامی داشته است. در مورادی باعث بسیج آن‌ها برای فعالیت‌های مشترک شده و در بسا موارد باعث تفرقه و صف بندی‌های گونه‌گون در مقابل خود مسلمانان شده است.

روش انقلابی نه تنها سر سازگاری با نظام‌های حاکم در کشورهای شان را نداشته است، بلکه مواضع سخت گیرانه‌ای را نیز در مقابل دیگر جریان‌های فعال در عرصه‌ی کار سیاسی در جوامع اسلامی داشته است. طوری که به گونه‌ی اغلب برخورد این طیف‌ها درگیری‌های داخلی با دیگر جریان‌ها بوده است.

به نظر می‌رسد، جریان انقلابی با واکنش‌های تند و عجولانه‌ای که در پیش می‌گیرد، بیشتر مورد استفاده‌ی ابزاری برای ادامه‌ی جنگ‌ها در جهان اسلام قرار می‌گیرد. طوری که غربی‌ها با گرم کردن تنور جنگ از یک سو، بنیان‌های اقتصادی کشورهای اسلامی را آسیب رسانیده، ظرفیت‌های آن‌ها را تقلیل داده، نیروی بشری آن را در مقابل هم استفاده نموده؛ از سوی دیگر با مصروف سازی جریان‌های اسلامی بین هم، خود با خیال آسوده انواع اسلحه و ابزار جنگی خویش را در بازارهای سیاه برای چرخانیدن جریان جنگ در جهان اسلام، به فروش می‌رسانند. با این روش، آسیب اصلی را کشورهای اسلامی متحمل می‌شوند، کشورهای مانند افغانستان، عراق، سوریه، یمن، لیبی در حاضر با درگیر شدن در چنین رویکردی به کشورهای جنگ زده، ضعیف و بی‌ثبات تبدیل شده‌اند. با ضعیف شدن هرچه بیشتر کشورهای اسلامی امکان وحدت و یکپارچه‌گی برای احیای خلافت اسلامی با روش انقلابی در جهان اسلام بسیار بعید به نظر می‌رسد.

دو روش دیگر، با داشتن مشابهت‌های بیشتر، با هم انعطاف زیادتری در برخورد و اتحاد با هم داشته اند و یکدیگر را در عرصه‌های فعالیت‌های شان یاری رسانیده‌اند و کمتر به درگیری‌های داخلی و تقابل با جریان‌های اسلامی پرداخته‌اند.

جریان‌های طرفدار این روش، گرچه ضربات سختی از ناحیه‌ی مشارکت سیاسی خورده‌اند و همواره مورد انتقاد جریان های انقلابی نیز بوده‌اند، اما با انجام فعالیت‌های زیر بنایی، دارای پایگاه‌های قوی مردمی اند، این دو جریان نیز تا کنون موفقیتی در خور توجه در راستای نزدیک شدن به هدف برپایی حکومت اسلامی دست نیافته اند، اما حداقل توانسته اند با درایت سیاسی کشورهای شان را از درگیری‌های داخلی توان فرسا که جز نابودی زیربنایی، بی‌ثباتی و پاشیده‌گی نظام سیاسی منتج به نتیجه‌ای نشده‌است، حفظ نمایند.

با توجه به استبداد حاکم در کشورهای اسلامی، چنین به نظر می‌رسد، در صورت فایق آمدن اراده‌ی مردمی برای شکستن طلسم حاکمیت‌های استبدادی سیکولار و خاندان شاهی، با توجه به نفوذ مردمی جریان‌های اسلامی، اقبال طرفدران این روش برای عرض اندام در عرصه‌ی سیاسی و به دست گرفتن قدرت برای برپایی حکومت اسلامی در سطح بالایی باشد. خیزش‌های مردمی در بهار این موضوع را به خوبی نمودار ساخت، گرچه در این خیزش‌ها؛ هنوز مدیریت فضای سیاسی در دستان حاکمان مستبدی بود که مورد حمایت غرب هستند و هر نوع اراده‌ی مردمی برای به دست گرفتن سرنوشت جهان اسلام را سرکوب می‌کنند.

در شرایط حاضر جهان اسلام برای گروه‌های اسلامی، در کشورهایی که دارای ثبات سیاسی نیستند و استبداد حرف اول را در روند حاکمیت سیاسی می‌زند، بهترین روش مبارزه سیاسی کار و فعالیت مبتنی بر روش اصلاح و بسیج مردمی و زمینه سازی برای ایجاد تغییرات مثبت در فضای سیاسی کشورهاست. اما در کشورهایی که دارای ثبات سیاسی و ارزش دهی به مردمسالاری هستند، روش مشارکت سیاسی برای تغییر فضای سیاسی موثر به نظر می‌رسد.

مقالات مرتبط :

بیداری اسلامی، خلافت و نظام سیاسی در اندیشه عابدالجابری

 

منابع:

۱. ابو رشته، عطاء بن خلیل، طریقه شرعی برای اقامه خلافت و سلطان متغلب، مترجم: پیمان، عبدالله، تاریخ برداشت: (حمل ۱۳۹۶)، قابل دسترس در: http://hizb-afghanistan.org/article.php?lang=dari&parent=44&category=25&aid=3131

۲.صدرمحمدی، مسعود، سیری در اندیشه و عمل سیاسی نجم الدین اربکان، تاریخ برداشت (حمل ۱۳۹۶)، قابل دسترس در:http://okhowah.com/fa/11131

۳. عبدالباقی، مصباح الله، احیای خلافت اسلامی، از خیال تا واقعیت، مترجم: نقیب، حمیدالله، برگرفته از: مجموعه رسائل الإمام حسن البنا، ص ۱۴۴-۱۴۵، تاریخ برداشت: (حمل ۱۳۹۶)، قابل دسترس در:http://www.eslahonline.net/?p=14071

۴. عبدالله عزّام، الأسئله و الأجوبه الجهادیه، ص ۵۵.

۵. مودودی، ابوالاعلی، بسوی حکومت اسلامی، مترجم: محمدی، محمد قاسم، اول، سران ۱۳۸۹، انتشارات اصلاح افکار، ص ۲-۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا