آیین زردشت در کردستان و مناطق کُردنشین
آیین زردشت در کردستان و مناطق کُردنشین
نویسنده: دانا مهرنوس
در این نوشته به چگونی ظهور آیین زردشت در کردستان پرداخته شده است.
۱- ظهور زردشت و آیین وی
مسعودی می نویسد: «روایت مشهور در مورد زردشت این است که وی زرادشت بن اسبیمان، اهل آذربایجان بوده است. بلاذری، ابن فقیه، گردیزی و یاقوت حموی نیز روایت ظهور وی در آذربایجان را نقل کرده اند.
اما مورخان روایت دیگری در مورد زردشت از اهل کتاب نقل کرده اند که زردشت اهل فلسطین و شاگرد یا خدمتکار بعضی از شاگردان ارمیای نبی (= پیامبر بنی اسرائیل) بوده است که عاقبت به ارمیا خیانت و دروغ بست، ارمیا نیز وی را نفرین کرد که در نتیجه آن زردشت به بیماری پیسی یا برص مبتلا شد. سپس به سوی آذربایجان رفت و دین مجوسی را بنیان نهاد.»
اما منابع در اینکه زردشت به سوی بلخ رفت و بشتاسب (= بشتاسف، گشتاسب، گشتاسف، کشتاسف) بن لهراسب را به سوی خویش دعوت کرد و او دین وی را پذیرفت، متفقند. علت رفتن زردشت از آذربایجان را ابن اثیر قبول نکردن دعوت وی از سوی مردم آذربایجان و شهرهای دیگر می داند. زردشت کتابی به نام اوستا داشته است که ابن اثیر درباره ی آن می نویسد: «علوم مختلفی چون ریاضیات، احکام نجوم، پزشکی و غیر آن از اخبار قرون گذشته و کتب پیامبران در آن وجود داشت. وی در کتابش نوشته به اوستا تمسّک جویید تا زمانی که صاحب شتر قرمز یعنی محمد ( ص ) می آید و آن هزار و هشتصد سال دیگر می باشد.
شهرستانی نیز می نویسد: « دین او عبادت خداوند، کفر به شیطان، امر به معروف و نهی از منکر و دوری از خبائث بود.» استاد طباطبایی در تفسیر آیه ۱۷ سوره حج:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ
می نویسد: «در آیه شریفه واژه مجوس با واو عطف به یهود و صابئین و نصاری معطوف شده و در ردیف اهل کتاب قرار گرفته است در حالی که مشرکان به وسیله اسم موصول (الّذین) از اهل کتاب جدا شده اند و این خود نشان می دهد قرآن کریم، مغان را با بت پرستانی که شریعت و کتبی ندارند، همسان نمی شمارد.»
ابن حزم نیز مجوس را اهل کتاب می داند. وی می نویسد: « کسان دیگر که بر این رأی می باشند عبارتند از علی بن ابیطالب، حذیفه، سعیدبن مسیّب، قتاده، ابوثور و جمهور اصحاب اهل ظاهر.» « علی بن ابیطالب می گوید: من آگاه ترین مردم نسبت به مجوسم، آنان علمی داشتند که آن را تعلیم می دادند و نیز کتابی که آن را تدریس می کردند.»
اما باید گفت که آیین زردشت به دو علت بسیار مهم دچار تحریف گشت یکی آنکه عامه مردم از تعلیم کتاب اوستا محروم بودند چرا که منابع از این خبر می دهند که «چون گشتاسب دین زردشت بپذیرفت بفرمود تا آن کتاب اوستا را بر پوست های گاو پیراسته به زر نوشتند، و به حصار اصطخر بنهادنداندر خزینه ملوک عجم.» و «هیربدها را بر آن گماشت و عامه را از تعلیم آن بازداشت.» بنابراین با ممنوع کردن تعلیم عامه مردم از اوستا فقط هیربدان از آن آگاهی داشتند و سایر مردم از آموختن آن محروم بودند. گشتاسب با این کار خود در بازداشتن عامه مردم از تعلیم اوستا مقدمات تحریف و از بین رفتن کتاب اوستا را فراهم کرد چرا که علت دوم تحریف آیین زردشت سوزاندن کتب دینی ایرانیان توسط اسکندر مقدونی بود چرا که وی چنانکه نگارنده مجمل التواریخ می نویسد: « هر چه از کتب پارسیان بود، سوخت، و همه موبدان و عالمان را بفرمود کشتن و کس نماند که علمی بواجب بدانستی یا تاریخی نگاه داشتی اخبار و علوم منسوخ گشت و ناچیز.»
گردیزی نیز می نویسد:« اسکندر، عَلَم های ایشان که مرایشان را هاربدان خوانند همه بکشت، و کتاب ها که اندر دین مغان و زردشتی بود همه بسوخت.» طبری، مسکویه، ابن حزم و بسیاری از مورخان دیگر نیز به این سوزاندن کتب اشاره کرده اند. خود زردشتیان نیز این سوزاندن را در کتب خود آورده اند که از جمله آنها هاشم رضی می باشد.
استاد طباطبایی از پورداود در دیباچه ی گات ها درباره پریشانی و تحریف اوستا نقل می کند:« به نام مقدس ایرانیان در طیث روزگاران، مصائب فراوان وارد آمد، اگر سخن پریشان به نظر رسید، باید از کشاکش روزگار گله نمود نه از سراینده و در جای دیگر می گوید اوستایی که در دست داریم، آن کتاب مقدس قدیم نیست.»
همچنانکه احکام و رسوم خرافی در آن وارد آمده است برای مثال در وندیداد به نقل از طباطبایی تکلیف زنی را که کودکی مُرده بزاید، چنین تعیین کرده است:« ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، نخستین خوراک و غذای این زن چه خواهد بود؟ اهورا مزدا پاسخ داد و گفت: این زن باید یک مقدار خاکستر آمیخته با شاش گاو به اندازه سه لقمه، شش لقمه یا نُه لقمه میل کند.»
۲- آیین زردشت در مناطق کُردنشین
در مورد اینکه آیین زردشت چگونه در ایران رواج پیدا کرد و مردمان از جمله کُردها چگونه آن را پذیرفتند باید به نحوه رواج این آیین اشاره شود.
منابع نحوه رواج و کسترش دین زردشت را به اجبار می دانند و می گویند: «گشتاسف مردم را به پذیرفتن آن وادار کرد و بر اثر این اجبار کشتار زیادی در میان مملکتش به راه انداخت.» حتی نگارنده تاریخ سیستان جنگ میان رستم و اسفندیار را نپذیرفتن دین زردشت از سوی رستم می داند. که به کشته شدن اسفندیار پسر گشتاسب می انجامد. بعد از اسفندیار و مرگ رستم و بعد از او فرامرز بن رستم، « بهمن بن اسفندیار به کین خواستن پدر خویش بسیاری از مردم سیستان را بکشت و خانه های ایشان را ویران کرد و خزینه های رستم و سام که اندر هزار سال نهاده اند برداشت.»
بر طبق این روایات آنچه بر ما روشن خواهد شد آن است که گشتاسب با اجبار شدید که در نتیجه آن اهل مملکتش را به خاک و خون کشاند دین زردشتی را در میان مردمانش رواج داد چرا که دین ایرانیان قبل از آن طبق روایت مورخان آیین صابئی بوده است و پس از او بهمن همان کاری را که جدش گشتاسب شروع کرده بود به طور کامل به انجام رساند تا قول معروف «الرعایا فی البلاد علی ادیان ملوکهم » بر آن زمان نیز صدق کند. بنابراین مردمان کُرد نیز که ابتدا از قبول آیین زردشت خودداری کرده بودند قطعا” بر اثر این فشار و اجبار به آیین زردشت گرویدند. اما باید گفت این اجبار و فشار را نمی توان به تمام مناطق کردنشین تعمیم داد چرا که نگارنده معجم البلدان در وجه تسمیه دینور می نویسد:« آیین زردشت مدت زمانی طولانی نتوانست در میان ملت های کوهستانی و کوچ رو و نیمه کوچ رو که کرد ها هم از آنان بودند، رواج پیدا کند. و زمانی هم در مناطق کُردنشین در دوره ساسانی رواج پیدا کرد که آیین مسیحی جای پای خود را در آنجا باز کرده بود. بدین خاطر نظر توفیق وهبی جای تأمل دارد:« که در سده های چهارم و پنجم میلادی قسمت زیادی از کُردهای غرب کوهستان زاگرس یعنی جزیره، بوتان، شرق کرکوک و کوهستان های جنوب شرقی آیین زردشتی نداشتند. بنابراین در این مدت کُردها ی کوهستان زاگرس باید بیشتر از آیین زردشت دور مانده باشند.»
رشاد میران همچنانکه ذکر گردید نفوذ نکردن آیین زردشت را در میان کوچ نشینان می داند و همچنانکه خاطر نشان شد دینور که شهری بزرگ بود و از این آیین استقبال کرد. شاید بتوان نتیجه گرفت که کردها ی شهرنشین تا حدی آسانتر از کردهای کوچ نشین آیین زردشت را پذیرفته باشند. چرا که آثار، بقایا و نقوشی که در طاق بستان کرمانشاه و وجود آتشگاهی در پاوه نشان از نفوذ این آیین در مناطق کُردنشین دارد. یاقوت حموی نیز به وجود هرابده شهرزور و قریه بزرگ بیت النار (=آتشکده) در اربیل اشاره می کندکه نشانی دیگر از وجود آیین زردشت در این مناطق می باشد.
—————————————
منبع : کُردها و اسلام /نویسنده: دانا مهرنوس / نشر احسان
عالیه