اندیشه

نیاز امّت اسلامی معاصر به درک و شناخت اولویت

نیاز امّت اسلامی
معاصر به درک و شناخت اولویتهای دینی

دکتر یوسف قرضاوی

از جمله مسائلی که
مسلمانان در دوران ضعف و انحطاط بدانها گرفتار آمده اند و تا امروز از آن رنج می
برند، این است:

۱- آنان قسمت فراوان
از فرض های کفایه ای که مربوط به اصلاح جامعه است رها کرده اند؛مانند: برتری علمی،
فنی و نظامی بر غیر مسلمانان، با داشتن این برتری هاست که امت اسلامی حاکم بر
سرنوشت خود می شود و استقلال حقیقی نه ادعایی و ظاهری را به دست می آورد. یا
مانند: اجتهاد در فقه، استنباط احکام، گسترش دعوت به سوی اسلام، برقراری نظام
مبتنی بر شورا بر اساس انتخابات آزاد و راضی شدن به نتیجه انتخابات و بیعت و پیروی
از این نظام، یا مانند: مبارزه با پادشاه و نظام حکومتی ظالم و منحرف از اسلام که
مبارزه با آن فرض کفایه است، چنانچه مردم در برابر آن تسلیم شوند، همه گناهکار می
گردند.

۲- بعضی از فرض های
عینی را که انجام آنها وظیفه هر انسان مسلمانی است ترک کرده اند و آن ارزش و مرتبه
ای را که خداوند به آن فرائض بخشیده است، برای آنها قایل نمی شوند مانند: امر به
معروف و نهی از منکر که قرآن کریم به هنگام توصیف و تعریف جامعه ایمانی آن را بر
نماز و روزه مقدم داشته و می فرماید:( وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ

 

بَعْضُهُمْ
أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ
وَیُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ …)التوبه/۷۱

مردان و زنان
مؤمن،برخی دوستان و یاران برخی دیگرند، همدیگر را به کار نیک می خوانند و از کار
بد باز می دارند و نماز را چنان که باید به پا می گزارند و زکات را می پردازند .

امر به معروف و نهی از
منکر دارای چنان اهمیت ی است که خداوند متعال آن را اولین سبب بهترین امت بودن
قرار داده است و می فرماید:

 

(کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ
لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ
وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ )                
آل عمران/۱۱۰

(ای پیروان محمد) شما بهترین امتی هستید که
به سود انسانها آفریده شده اید، امر به معروف و نهی از منکر می نمایید و به خداوند
ایمان دارید.

خداوند متعال سهل انگاری و بی توجهی بنی
اسرائیل به این فریضه ی مهم را سبب نفرین و لعن آنان بر زبان پیامبرشان قرار داده
و می فرماید

 

( لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی
إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُدَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا

 

وَکَانُوا یَعْتَدُونَ (٧٨)کَانُوا لا
یَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَفْعَلُونَ )المائده/۷۹-۷۸

 

کافران بنی اسرائیل بر زبان داود و عیسی پسر
مریم لعن و نفرین شده اند؛ این بدان خاطر بود که آنان پیوسته از فرمان خدا سرکشی
می کردند و در ظلم و فساد از حد می گذشتند. آنان از اعمال زشتی که انجام می دادند
دست نمی کشیدند و همدیگر را از زشت کاری ها نهی نمی کردند و پند نمی دادند و چه
کار بدی می کردند!  

۳- به بعضی از ارکان دینی نسبت به برخی دیگر
بیشتر اهمیت داده، به روزه بیشتر از نماز اهمیت می دهند. بدین جهت است که شاید یک
نفر مسلمان روزه خوار در روزهای ماه رمضان بویژه در روستاها پیدا نشود اما مردان و
بخصوص زنان مسلمانی که از برگزار کردن نماز سستی و کوتاهی به عمل می آورند
فراوانند و افرادی هستند که در طول عمر خود به سجده و رکوعی در نماز برای پرودگار،
پشت خم نکرده اند. همچنین اکثر مردم به نماز بیشتر از زکات اهمیت می دهند. هرچند
خداوند متعال در ۲۸ مورد در قرآن کریم این دو رکن را با هم ذکر کرده است. تا جایی
که ابن مسعود، صحابی معروف پیامبر(ص) می فرماید:«ما به اقامه ی نماز و پرداخت زکات
مکلف شده ایم، هر کس زکات مالش را ندهد، نمازش هم درست نیست». ابوبکر صدیق
فرمود:«قسم به خدا با کسی که در بین زکات و نماز فرق و جدایی قایل شود، می جنگم»
یاران پیامبر(ص) در جنگ با کسانی که زکات نمی دادند اتفاق نظر داشتند، آنگونه که
با مدعیان دروغین نبوت و مرتدها می جنگیدند و مبارزه می کردند. باید دانست؛ دولت
اسلام اولین دولت در تاریخ است که به خاطر حفظ حقوق فقرا جنگیده است.

۴- به برخی از سنت ها از بیشتر از فرض ها و
واجبات اهتمام داده می شود. اکثر انسان های متدین را ملاحضه می کنیم که به ذکر و
تسبیحات و اوراد بیشتر از واجبات اهتمام می دهند، به ویژه واجبات و مسئولیت های
اجتماعی ؛ مانند خدمت به پدرومادر و به جای آوردن صله ی رحم، نیکی و خوش رفتاری با
همسایه، رحم به ناتوانان، رعایت و کمک به یتیمان و مساکین، بیزاری از منکرات و
مبارزه با ظلم و تجاوزهای سیاسی و اجتماعی.

۵- به عبادت های فردی مانند نماز و ذکر و
تسبیحات، بیشتر از عبادت های اجتماعی که نفعشان به دیگران می رسد اهمیت می دهند؛
مانند جهاد، فقه، اصلاح بین مردمف همکاری در کارهای نیک وتقوا، سفارش و رهنمایی
کردن دیگران به صبر و رحمت، دعوت حکام به عدل وشورا و رعایت حقوق انسانها به طور
کلی و مستمندان به طور اخص.

۶- در این اواخر تعداد زیادی از مردم اهتمام
و توجه بیشتر به اعمال فردی می نمایند و کارهای اصولی را رها می کنند، درحالی که
پیشوایان دینی ما گفته اند:«کسی که اصول را از دست می دهد، از وصول به حقیقت محروم
می ماند.» به فروع روی آورده اند، ولی از پایه ی کل دین که عقیده، ایمان، توحید و
اخلاص برای خداست غفلت ورزیده اند.

۷- یکی از کارهایی که خلل و نابسامانی در آن
به وجود آمده این است که اکثر مردم بیشتر به مبارزه با کارهای مکروه یا شبه دار
روی آورده اند و از مبارزه با کارهای نامشروع و حرام که گسترش یافته اند و یا با
ترک واجبات کاری ندارند، هچنین به مسائلی که در حلال یا حرام بودن آنها اختلاف هست
مشغول اند و از اعتراض به اموری که حرام بودن آنها قطعی است غافل اند. عده ای
هستند که به شدت به مسائل اختلافی مانند عکس، آواز، نقاب و… چسبیده اند، گویی که
هیچ کاری ندارند جز روشن نگه داشتن آتش معرکه پیرامون این مسائل و تلاش برای مجبور
کردن مردم به قبول نظرات خود. در حالی که این عده از مسائل سرنوشت سازوبرگی که به
هستی ملت اسلامی و آینده ی آن و دوامش بر نقشه جهان مربوط هستند، غافل و بی توجه
اند.

از جمله بسیاری از مردم به مبارزه با مسائل
جزیی برخاستده اند و از کارهای مهم و خطرناک بی خبراند، خواه این خطر در جنبه ی
دینی باشد؛ مانند: قرار دادن گورستان ها به مسجد، نذر و قربانی برای مردگان،
استعانت و یاری جستن از آنها و درخواست براورد کردن نیاز از ایشان، یا تقاظای دفع
بلا و گرفتاری از این مردگان و امثال این کارهای خطرناک و نامشروع که صفای عقیده ی
توحیدی را مکدّر ساخته اند. و خواه این مسائل خطرناک، سیاسی یا اجتماعی باشند
مانند از بین رفتن نظام شورا، عدالت اجتماعی، از بین رفتن آزادی، ضایع شدن حقوق
ملت، از بین رفتن شرافت انسانی، واگذاری کارها به نااهل، تقلب و خیانت در انتخابات
غارت کردن ثروت ملی، برقرار کردن امتیازات خانوادگی و طبقاتی و گسترش اسراف و
عیاشی که موریانه و نابود کننده ی جامعه هستند .

این اختلال و نابسامانی در تشخیص میزان و
مقیاس اولویت ها که امروزه ملت مسلمان ما بدان مبتلا شده است به مرحله ی حادی
رسیده است، تا جایی که بزرگ را کوچک و کوچک را بزرگ می بیند، ساده را مهم و مهم را
ساده می شمارند ، آنچه را که در مرتب ی اول است در آخر قرار می دهند و آخری ها را
به اول می آوردند، فریضه ها را رها می کنند، به انجام مستحبات مشغول می شوند، به
گناهان صغیره اهمیت می دهند ولی در مقابل گناهان کبیره به آسانی رد می شوند، بخاطر
مسائل مورد اختلاف، خود را به مخاطره می اندازند ولی از تضییع حق مورد اتفاق سکوت
می کنند. همه ی این مسائل باعث شده که امت اسلامی معاصر نیاز شدید بلکه بسیار
ضروری به « درک و شناخت اولویت ها» احساس کند تا در پرتو آن شروع به کارو تمرین آن
و کسب تجربه کند، به بحث و گفتگو بپردازد، به توضیح و تشریح مسائل روی آورد، تا
اینکه عقل خود را راضی و قانع می کند و قلب خود را مطمئن و آرام  می سازد و بر نور بصیرت آن می افزاید،آنگاه
اراده ی خود را متوجه ی کارهای خیر و خیرترین کارها می نماید.        

 

————————————

منبع: شناخت اولویت
های دینی در پرتو قرآن و سنت

مولف : دکتر یوسف
قرضاوی

مترجم: ابوبکر حسن
زاده

انتشارات: نشر اسان

 

یک دیدگاه

  1. عدم درک زن و فروپاشی خانواده

    همینکه مرد پس از هزاران سال همزیستی و همخوابگی با زن حتی یک حرف حساب در باره زن ندارد و کل فلسفه های مردانه در باره زن مُهر سکوت و گاه فحاشی بر لب دارد ولی در عوض خداوند را در پشت آسمان هفتم درک کرده است سندی لازم و کافی بر حماقت مرد است. و اینکه خدای فلسفی مرد اصلاً چه موجودی است که پس از هزاران سال اثبات شدن به ناگاه نفی و نابود شد.

    اگر مرد توانسته بود به سوی درک زن گام بردارد خانواده به سوی فروپاشی نمی رفت و اماکن فساد مستمراً رونق نمی یافت و مبدل به یکی از مهمترین ارکان این تمدن مردانه نمی شد.

    تمدن مردانه تمدنی تماماً احمقانه است. این حماقت امروزه از همه جای این تمدن می بارد، تمدنی که در همه ارکان و اجزایش به سوی خود – براندازی و خود – مسخرگی می رود….

    استاد علی اکبر خانجانی

    کتاب فلسفه وجودی مرد ص ۵۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا