اندیشهمحمّد رسول اللهمطالب جدیدمقالات

نکوهش افراط گرایی و افراط گرایان از سوی حضرت محمد (ص)

نکوهش افراط گرایی و افراط گرایان از سوی حضرت محمد (ص)

نویسنده: سلیمان ملا

پیامبر گرامی(ص) با توجه به عنایت های ویژه ای که خداوند منان (جل جلاله) نسبت به ایشان داشت توانست لحظه به لحظه آنچه را که بر سر اصحاب، و امتش خواهد گذشت تا آخرین لحظات آنچه که برای دعوت مبارکش در آخر الزمان پیش می آید پیش بینی کند. از جمله پیشگویی های آن حضرت(ص) مربوط می شود به ظهور پدیده افراط گرایی در دین اسلام که ایشان به شدت اصحاب و امت را از گرفتار شدن در دام آن برحذر می داشت، و اوصافی را برای افراطیون ذکر می کند که خیلی راحت انسان می تواند آنان را از دیگران باز شناسد. ایشان اوصاف را این گونه برمی شمارد که در صحیحین بخاری و مسلم وارد شده اند.

یحقرُأحدُکُم صلاتَهُ إلی صلاتهِم و قیامهُ إلی قیامهِم و قرائتَهُ إلی قرائَتِهِم

هر کدام از شما نماز، عبادت و تلاوت قرآنش را در برابر نماز، عبادت و تلاوت قرآن آنان ناچیز می شمارد.

نکته جالبی که حدیث بدان اشاره می کند و در ردّ ادعای آنان است این که آنان در قرون اولیه خود را (اهل حق) و در روزگار ما هم خود را (مدافع قرآن و حدیث) می خوانند اما حدیث معتقد است که آنان راه خروج از مسیر اصلی را در پیش گرفته اند همان گونه که می فرماید:

یَمرَقون مِنَ الدین کما یمرَقُ السَّهمُ من الرّمیه

از دین خارج می شوند همان گونه که تیر از کمان خارج می شود.

این توصیف بلیغی است که حقیقتاً بالاتر از آن ، نمی توان توصیف دیگری ذکر کرد، که بر عدم حفظ تعادل، و پانهادن در وادی تندروی دلالت دارد. واقعاً اگر انسان در مسیری جز صراط مستقیم گام بردارد اگر هم تند راه برود او را از هدف دور می کند، و باید گفت که اصلاً مسافتی را هم نپیموده است.

ویژگی بارز دیگر آنان این است که

یدعونَ أهلَ الأوتانِ و یقتُلونَ أهلَ الاسلام

بت پرستان را رها می کنند، اما مسلمانان را می کشند.

سطحی نگری و ژرف اندیش نبودنشان را در محتوای پیام های قرآنی و برخوردار نبودنشان از شناخت کافی راجع به قرآن را این گونه به تصویر می کشد

یقرؤن القُرآن لا یجاوِزُ حناجِرَهُم أو تراقیهم

آنها قرآن خوان هستند در حالی که از حنجره هایشان فراتر نمی رود(یعنی فقط بلد هستند که ظواهر قرآن را بخوانند از تخصص و علم کافی در فهم قرآن محرومند).

تعبیر جالب دیگری که سرور ما در مورد آنان دارد:

یقرَؤنَ القرآنَ یحسَبُونَ أنَّهُ لَهُم و هُوَ علیهم(روایت مسلم و ابو داود)

قرآن خوان هستند گمانشان بر این است که قرآن به نفع آنان است در صورتی که قرآن بر ضد آنان است.

یعنی آنها خود را مدافع قرآن می دانند، و معتقد هستند که چنین روشی به نفع آنان است اما قرآن چنین چیزی را قبول ندارد و به رد نگرش آنان می پردازد.

در آخر آنان را در ردیف بدترین ها جا می دهد و می فرماید:

هم شرارُ الفَلقِ و الخلیفه(ارشاد اساری شرح صحیح بخاری ص۸۴ج۱)

آنان بدترین انسان ها، و بدترین آفریده شده ها هستند.

برای این که ثابت کنیم که تمامی اوصاف مذکور در مورد خوارج افراط گرا و کلیه ی اشخاص و گروه هایی که اندیشه های افراطی را دنبال می کنند وارد شده است نص فتوای ابن عمر را که در صحیح بخاری آمده است، نقل می کنیم. بخاری این گونه می فرماید:

کان ابن عمرَ(رضی الله عنه) یراهم – ای الخوارج- شِرارَ خلقِ الله تعالی و قالَ: إنطلقوا إلی آیاتٍ نزلتُ فی الکفّار فَجَعَلُوها علی المؤمنین.

عبدالله ابن عمر (رضی الله عنه) خوارج را بدترین مردمان می دانست و می گفت: دنبال آیاتی که درباره کفار وارد شده اند می روند، و در مورد مسلمانان آنها را به کار می گیرند.

خواننده عزیز چنانچه ملاحظه فرمودید طبق نصوص صریح احادیث نبوی، افراط گرایی و تعقیب اندیشه های افراطی از منظر پیشوای امت تقبیح شده و گام نهادن در این مسیر را موجب هلاکت دانسته و رهروان افراط گرایی را بدترین مخلوقات معرفی کرده. حال چرا ما در دهه های اخیر شاهد این هستیم که تعدادی از پیروان مکتب محمد(ص) به افراط گرایی در فکر و عمل روی آورده اند؟ و دوباره شاهد اوج گیری اندیشه های خوارج که تا به حال فقط در لابلای کتاب ها یافت می شدند هستیم؟ و روح تازه ای در کالبد بی جان و پوسیده شده ی آن دمیده اند، و امت را با معضلات بزرگی علی رغم مشکلات بی شمارش مواجه کرده اند؟ و بیداری امت را با چالش های جدی و بحران های عمیق روبرو کرده اند؟

در جواب خواهیم گفت: تعقیب اندیشه های افراطی از سوی برخی از جنبش های اسلام گرا که حقیقتاً از بطن جوامع اسلامی برخاسته اند، و بخشی از فرزندان امت اسلامی هستند، و از هویت شناخته شده ای برخوردارند با اهدافی که برخی از جنبش هایی که مارک اسلامی را یدک می کشند، و هویتی نامشخص و مرموز دارند و نیّات شوم قدرت های استعماری را تحقق می بخشند؛ از تفاوت های بنیادین برخوردارند؛ زیرا ولیده های خبیث استعمار برای توجیه حضور فیزیکی و نظامی ارباب خود که بلعیدن ثروت های ملی ملت های مسلمان و نامسلمان است، و برای قلع و قمع بیداری اسلامی، و از بین بردن روحیه مقاومت در پیکر امت و تن دادنش به سرسپردگی، و ذلت در تلاش هستند؛ وارد بازی شده اند، و ساخته شده ی تصمیماتی هستند که در اتاق عمل، و ستاد فکر قدرت های استعمارگر اتخاذ شده، تا از این مسیر بتوانند فرهنگ و تمدن اصیل اسلامی، و تعالیم رهایی بخش آن را مهار کنند و سد محکمی جلوی خیل عظیمی از شهروندان ممالک خود را ایجاد کنند که به دین اسلام ملحق نشوند، و روز به روز رشد اسلام گرایی را در سراسر جهان به کلی متوقف کنند.

اما در مورد جنبش های افراط گرایی که حقیقتاً از بطن جوامع اسلامی برخاسته اند باید گفت: هر چند در نیتِ پاک، و صادقانه ی بانیان آنها به خود تردیدی راه نمی دهیم، و آنان از روی اخلاص، و دلسوزی برای اسلام، و به خاطر عشق عمیق به آرمان های مقدس اسلام، و با احساسات پاک ایمانی، و غیرت مجاهدانه و به منظور دفاع از حریم قدسی قرآن و سنت، و میراث گران بهای اسلام به صدور حکم تکفیری، و ابزار خشونت آمیز متوسل می شوند؛ تا به زعم خود، امت را از این طریق به سوی تعالیم اسلام برگردانند، و صراط مستقیم را به آنان بنمایانند، و از فرهنگ بی محتوا و درون مایه ی بلوک غرب، و در گذشته بلوک شرق که چشمان امت را خیره کرده بود رویگردان سازند، و ابهت و عظمت و مجد فرهنگی و تمدنی اسلام که برای دوازده قرن بر شرق و غرب سایه افکنده بود را – در حالی که مغرب زمین در تاریکی مطلق، و جهل مرکب دست و پا می زد- در نظر آنان برجسته کنند، و بگویند که راه پیشرفت مادی و دنیوی و سعادت و ترقی اخروی و معنوی از مسیر بازگشت مجدد به قرآن و سنت امکان پذیر است. و همچنین سلاطین و حکام دولت های اسلامی را مورد خطاب قرار دهند، و به آنان بگویند که: این همه ناعدالتی و تبعیض طبقاتی، و زیرپا نهادن شریعت، و احکام قطعی، قابل قبول نیست، و ما را بر این می دارد که به صدور حکم تکفیری بپردازیم، و از هر گونه ابزار خشونت آمیز بر ضد شما برحذر نباشیم.

اما برادران افراطی، مخلص، نمازگزار، روزه دار و شب زنده دار- طبق توصیف بلیغ پیامبر- باید بدانند که رهیافت، و حلال مشکل، حکم تکفیری و ابزار خشونت آمیز نیست. تجربه ثابت کرده این نوع بینش نه تنها نمی تواند مشکل گشا باشد؛ بلکه مشکل را عمیق تر، تنش ها را پیچیده تر، و موانع را بزرگتر می سازد که عاقلان هم به زحمت می توانند از آن بیرون بیایند. به برادران افراطی خود می گوییم اگر انحرافات بی شمار عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی و فساد سیاسی از جانب گروه حاکم مشاهده می شود، اوج گیری تعصب دینی، و متوجه ساختن مردم به سوی رفتار، کردار و گفتار پیامبر(ص) و یارانش با این منطق کارساز نیست.

باید بگوییم که اوج اخلاص و جهاد شما را با تمام وجود احساس کردیم، و صدای قلب تپنده شما را برای حفظ و حراست ساحت مقدس کلام خدا و سنت رسول الله(ص) شنیدیم، و متوجه سوز و گدازهایی که حاکی از عشق عمیق به تعالیم والای اسلام است، شدیم. اما به هیچ وجه راه چاره ی وضع موجود، فرود آوردن چماق های تکفیر بر سر امت و حاکمانش و توسل به ابزار خشونت آمیز نیست.

در واقع این مسیر خطرناکی است که ضربه های کوبنده ای را هم متوجه آنان و هم متوجه امت می کند. که در نهایت همان گونه که گفته شد همگان را با بحران های عمیق تر و معضلات پیچیده تر مواجه می کند، و شرایط اسفناک فعلی برای همگان به قوت خود باقی خواهد ماند.

کافر خواندن و مرتد شمردن امت، زمینه های بدگمانی را – چنان چه شاهد هستیم- فراهم می آورد، و مردم به این نیروهای مخلص، اعتماد نمی کنند، و آنان را نه اینکه حامی بلکه دشمن می پندارند. بدین ترتیب شکاف های عمیقی میان آنان و مردم ایجاد می شود که اصلاً پرشدنی نیست.

طبیعی است هنگامی که پل های ارتباطی با توده ها منقطع گردید نمی توان آنان را برای ایجاد تحول، دگرگونی و اصلاح بسیج کرد. همین امر آنان را به حاشیه می راند و اثرگذاری خود را بر مردم از دست می دهند. از سوی دیگر افراط گرایی این امکان را برای دشمنان قسم خورده اسلام فراهم می آورد که خیلی راحت – چنانچه شاهد هستیم- با نفوذ و رخنه در میان رجال سیاست، و اندیشمندان امت و با تقسیم مسلمانان به دو جناح “میانه رو و تندرو” بیداری اسلامی را از بین برند و برای رسیدن به مقاصد شوم خود در اکثر مواقع، خیلی از دولت های مسلمان را هم با خود همنوا سازند؛ تا به اصطلاح آنها در جنگ با تروریسم مشارکت داشته باشند.

البته ما که گفتیم ” میانه رو و تندرو” طبق تفسیری که مورد نظر آنان است؛ و منویاتی که آن را دنبال می کنند، هرچند به صراحت آن را بر زبان نرانند. آری مسلمانانی که به ذلت و سرسپردگی تن در دهند، و ذخایر سرزمینی و زیرزمینی خود را در اختیار آنان بگذارند میانه رو هستند و دیگرانی که از روحیه مقاومت در مقابل جاه طلبی و برتری جویی آنان برخوردار باشند، و به دفاع از میراث گران بهای اسلامی بپردازند افراطی و تندرو محسوب می شوند؛ چون ذلت را نمی پذیرند.

اعتدال و میانه روی طبق تفسیری که ما برایش قایل هستیم از بطن شریعت اسلام و سرشت حکمت آمیز او برمی خیزد و پیروان خود را هم بدان فرا می خواند.

بنابراین چنین وضعیتی می طلبد که از جهتی، زمینه اعتماد توده ها با تعدیل مواضع و بازنگری در اندیشه و اصلاح تفکر، و بازگشت به فکر اصیل اسلامی فراهم شود. و از سوی دیگر نهایت تفکر و تعقل را باید به کار گرفت و با ژرف اندیشی به اتخاذ استراتژی های محکم و متقن و موفقیت آمیز مبادرت شود؛ تا شکاف های موجود میان نیروهای مختلف ترمیم و سیاست تفرقه افکن انقسام گر، استعمارگران که نیروهای ملی را رودرروی هم قرار می دهند عقیم گردد.

ما مسلمانان باید به مانند مغرب زمین، به تشکیل یک اتاق عمل، و ستاد تصمیم گیری همت گماریم که در ” جنگ فکری” با کمک گرفتن از سیاست های حکیمانه ای که از بطن کلام خدا و سنت رسول الله(ص) می توان استخراج و استنتاج کرد، و تجربه های کلانی که از تاریخ دور و نزدیک اصطکاک نیروهای مختلف، و نهضت های اصلاح گر پیش روی ما هست می توان آن را مغلوب و کیش و مات ساخت. جا دارد در اینجا به یکی از احادیث نبوی اشاره کنیم که در عین اینکه ویژگی های فرد مؤمن را برمی شمارد می توان آن را به مثابه چراغ روشنی قرار داد که مؤمنان را در مسیر حرکت رو به جلو یاری می رساند. ایشان می فرمایند:

المؤمن کیّسٌ فطنٌ حذرٌ و قافٌ متثبّتٌ لا یعجّل عالمٌ قطٌّ…

فرد مؤمن عاقل، باتدبر و بیدار، دارای احتیاط پرحوصله و عجله نمی کند. فرد دانا هیچ گاه عجله نمی کند.

تعمق در خصوص این گفته گران بها ی نبوی، و دیگر فرمایشات مشکل گشایش، ما را بر این می دارد که در شرایط بحرانی این چنینی، نهایت درایت و تأمل خود را به کار گیریم و با بیداری و هوشیاری کامل مرحله گذار از این بن بست فعلی در کشورهای اسلامی که توجه چندانی به گفتمان مسالمت آمیز و غنی سازی پروژه ی اصلاحات نمی شود، و به جای آن شاهد خشونت سیاسی هستیم را آغاز کنیم.

به طور مثال در این برهه ی حساس زمانی ما نیازمند این هستیم که هرچه زودتر زمینه های تفاهم و تعامل را میان طیف های متعددی که در بطن جوامع اسلامی مشغول فعالیت هستند فراهم آوریم، و گفتمان ملی را موضوعی استراتژیک تلقی کنیم. به جای تعمیق شکاف و دامن زدن به بدگمانی و بی اعتمادی خلأها را پر کنیم، و اعتماد و اطمینان و اتکا به یکدیگر را به پیکر متفرق امت تزریق کنیم و در ایجاد اتحاد و همدلی کوشا باشیم. و در اراده ی اولیه ای که برای دمکراتیزه کردن نهادها و مؤسسات دولتی و غیردولتی ایجاد شده است، مشارکت فعال و غنی کننده داشته باشیم.

این را باید عین فطانت و کیاستی که پیامبر بزرگ اسلام(ص) متذکر می شود قلمداد کنیم. از راه تقریب و تعامل می توان به تشکیل یک جبهه ی واحد و منسجم امیدوار بود که دستان دشمن طماعی که به ثروت و سرزمین ما چشم دوخته است و می خواهد فرهنگ، دین، آداب و سنن اسلامی ما را به اضمحلال و نابودی کشاند و بر ویرانه های آن، مکتب بدون محتوا و فرهنگ فرومایه ی خویش را بنیان نهد، قطع گردانیم. این مهم، باید با احتیاط کامل همراه شود، و با حوصله ی سرشاری آمیخته گردد که به جای ترویج فرهنگ تکفیر، تفسیق، تنگ نظری و خشونت، فرهنگ محاوره، مشاوره، تسامح و تعامل و سعه صدر را ترویج دهیم، و با اتخاذ مواضع واقع بین حکمت آمیز که ریشه در عمق شریعت دارند از مواضع انفعالی، احساسی و سطحی نگر جداً پرهیز شود.

بنابراین بخش پایانی حدیث که می فرماید: «لا یعجلّ عالم قطٌّ» به ما کمک شایانی می کند که بگوییم: در ابزارهای تحقق گر، نظام عدالت محور، و پیشرفت آور اسلام باید ژرف نگری بیشتری صورت گیرد. و با توجه به فهم مقاصد استراتژیک شریعت در اصلاح جامعه، به بارورتر کردن اندیشه های اصلاحی مبتنی بر نصوص قرآنی و متون صحیح آموزه های قوی پرداخته شود؛ زیرا غنی سازی در اندیشه و روش، روند اصلاح و تغییر را تسریع می بخشد، و خیر آن فراگیر و جامعه شمول خواهد شد. هنگامی که اندیشه اصلاح شد فرد دانا، هیچ گاه عجولانه تصمیم نمی گیرد، و عجولانه هم قضاوت نمی کند، بلکه با توسل به معارف، ژرف اندیشی را پیشه می کند، و همین امر هم منجر به موفقیت صد در صد او خواهد شد.

بنابراین باید گفت که در فرهنگ دانشوران هیچ جایی برای سطحی نگری و منفعل شدن و احساسی برخورد کردن نیست، و علم عالمان آنان را به معقول اندیشی و منطقی رفتار کردن دعوت می کند.

آن دانش عالمانه ای که معرفت روش شناختی در آن به تکامل رسیده باشد و خیلی راحت موضع گیریهای نبوی متناسب با زمان ایراد بیان، و مکانی که در آن به اتخاذ موقف پرداخته تشخیص داده شود اینجاست که خطاب به برادران افراطی خواهیم گفت: اخلاصی که با تخصص در علوم و معارف عمیق دینی توأم نگردد نه تنها هیچ منفعتی برای امت دربر نخواهد داشت، و هیچ موفقیت و دستاوردی را برایش به ارمغان نمی آورد؛ بلکه به نتایج معکوسی هم می انجامد. پس استدلال به بعضی نصوص بدون توجه به نصوص دیگر، چنگ زدن به متشابهات و غفلت از محکمات، و رها کردن قواعد کلی شریعت، سطحی نگری در مورد برخی نصوص و قضاوت عجولانه ی فاقد معرفت روش شناسی، عواقب ناگواری – چنان چه شاهد هستیم- به بار می آورد.

در همین راستا است که پیشوایان گذشته برخوردار از معارف عمیق، همواره امت اسلامی را به فراگیری علم قبل از تعبد، و اجتهاد قبل از جهاد فراخوانده اند. تا ندانسته در دام انحراف و بحران آفرینی نیافتند. شیخ حسن بصری از طلایه داران فقه و حکمت در قرون اولیه می فرماید:

عالمان بدون عمل، همچون رهروان بدون راهند؛ که فساد چنین کسانی بیش از اصلاح آنان است. در طلب و جویای چنان علمی باشید که زیانی به عبادت نرساند، و چنان در طلب و جویای عبادت باشید که زیانی به علم نرساند؛ زیرا که گروهی بدون برخورداری از علم و دانش به عبادت پرداختند و در اثر نداشتن علم و آگاهی، علیه امت محمد(ص) شمشیر کشیدند! اگر آنان علم کافی داشتند هرگز مرتکب چنین اعمالی نمی شدند.

———————————————————-

نام کتاب: اسلام و نفی خشونت و افراط گرایی ، نام مؤلف: سلیمان ملا / نشر احسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا