مشروعیت پرداخت انفاق واجب و مستحب به جماعت&zw
مشروعیت پرداخت انفاق واجب و مستحب به جماعتهای
اسلامی
پرداخت انفاق واجب و مستحب به جماعتهای
اسلامی مشروع میباشد. مفسّر مشهور، رشید رضا و مجتهدین معروف، سید سابق و دکتر
یوسف قرضاوی و کسانی دیگر، این مجوّز را صادر کردهاند. اما چهار امام اهل سنّت
و در کل علمای قدیم در مورد شرعی بودن انفاق برای جماعتهای اسلامی چیزی نگفتهاند
و آن به این دلیل بوده است که در آن زمان چیزی به نام احزاب و جماعتهای اسلامی
وجود نداشت، ولی در حال حاضر احزاب اسلامی هریک به روشی فعّالیت خود را آغاز
نمودند و نیاز به بررسی مشروعیت انفاق نزد علمای جدید موضوعیت یافت. در ذیل به
برخی از دلایل مشروع بودن پرداخت انفاق واجب و مستحب به جماعتهای اسلامی اشاره
خواهیم کرد:
. مقدمهی واجب، واجب است:
بدیهی است که دعوت دینی امری واجب است، همچنین
این دعوت باید به صورت جمعی باشد. آیهی ۱۰۴سورهی آلعمران این دو مطلب را تأیید
میکند:
وَلْتَکُن مِنکُم أُمَّهٌ یدعونَ إلی
الخَیرِ وَ یأمُرونَ بِالمَعروف ِوَ ینْهونَ عَنِ المُنکَرِ وَ أولئِکَ هُمُ
المُفلِحون یعنی: باید از میان شما گروهی باشند که دعوت به نیکی کنند و امر
به معروف و نهی از منکر نمایند، وآنان خود رستگارند.
از طرفی مقدمهی واجب، واجب است؛ یعنی همانطور
که نماز بدون وضو میسر نیست؛ دعوت بدون امکانات هم میسر نخواهد بود و یکی از آن
امکانات، اقتصاد و سرمایهی مادی است.
وظیفهی جماعتهای اسلامی هم طبیعتاً دعوت
مردم به سوی دین است نه انجام فعالیت اقتصادی. بنابراین از ملزومات اولیهی هر
جماعتی داشتن توانایی مالی برای انجام امور و فعالیت بیشتر در راستای اهداف تعیین
شدهی خود میباشد.
۲. یکی از مستحقین انفاق فیسبیلالله است:
همچنانکه بیان گردید یکی از مستحقین انفاق
«فیسبیلالله» است، که در اینجا به توضیح بیشتری در مورد آن میپردازیم. «فیسبیلالله»
در دو معنی ذیل آمده است:
الف) هر عمل صالحی (فردی یا جمعی) که برای
رضــای خـدا باشــد.
ب) جهاد (قتال) در راه خدا.
ابن اثیر هر دو معنی را در تعریف خود از «فیسبیلالله»
گنجانده است و در نظر امام مودودی هم «فیسبیلالله» همین معنی را دارد . دکتر
یوسف قرضاوی اینچنین آورده است:[۱]
کلمهی «سبیل الله» حدود ۹۰ دفعه در قرآن بهکار
رفته است که به صورت «فیسبیلالله» و «عن سبیل الله» ذکر شده است. هر جا به صورت
«فیسبیلالله» آمده باشد به دنبالش «انفاق»، جهاد»، «هجرت» یا «مقاتله» نیز آمده
است و تمام این آیات از «راهی» سخن میگویند که به رضایت الهی و پاداش اخروی منتهی
میشود. همان راهی کهپبامبران برایشمبعوث شدهاند؛ راهی که نقطه مقابل آن راه
طاغوت است که ابلیس و سربازانش بر آن قرار دارند.
الَّذِینَ آمَنُواْ یقَاتِلُونَ فِی
سَبِیلِ اللَهِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ …[۲]
یعنی: کسانی که ایمان آوردهاند، در راه یزدان میجنگند، و کسانی که کفر
پیشهاند، در راه شیطان میجنگند …
میبینیم که داعیان فی سبیل الله اندک و
داعیان راه طاغوت که علیه داعیان «فیسبیلالله» مبارزه میکنند، بسیارند.
«فیسبیلالله» در معنی عام آن شامل همهی
انواع برّ و نیکیمیشود و در معنی خاص آن به معنی نصرت دین خدا و جنگ و پیکار
با دشمنان و اعتلای کلمهی الله روی زمین است تا اینکه فتنهای نماند و تنها دین
اسلام حاکم گردد.
مفهوم جهاد در راه خدا:
جهاد یعنی تلاش و کوشش در راه خدا که ممکن
است با شمشیر و سایر ادوات جنگی باشد ـ که «قتال» نام داردـ و یا فرهنگی، اجتماعی،
اقتصادی، سیاسی و … از طریق ابزارهای متناسب با آن باشد. بنابراین جهاد تنها در
مفهوم قتال بهکار نمیرود. دلایل ذیل برداشت فوق را از جهاد تأیید میکنند:
اولاً: حدیث «ای جهاد أَفضل فقال: «کلمه
حقّ عند سلطان جائر» احمد، نسائی، بیهقی. بیانگر این امر است که جهاد تنها جهاد
مسلحانه نیست.
ثانیا:ً اگر بگوییم نص صریحی به جهاد به
معنی گستردهاش (قتال و غیر قتال)اشاره نمیکند، میتوان قیاس نمود که هر حرکت و
تلاشی که باعث نصرت دین اسلام میشود در دایرهی جهاد قرار میگیرد. میدانیم که
قیاس در اصول فقه از جایگاه مهمی برخوردار است. درست کردن یک مدرسه در ظروف
عادّی، یک عمل صالح است ولی زمانی که میبینیم مبلّغان مسیحی، کمونیستها و … در
سرزمینهای اسلامی لانه کردهاند و مؤسّسات آموزشی را در دست گرفتهاند، بزرگترین
جهاد ساختن مدرسه و مؤسّساتی است جهت تربیت فرزندان مملکت اسلامی بر اساس تعالیم
اسلام، تا فکر و جسم و قلب آنها تباه و تخریب نشود.
ثالثاً: هر کدام از انوع جهاد در زمان و
مکان مخصوص به خود لازم است انجام گیرد چون نصرت دین خدا بعضی اوقات با کتاب است
و بعضی اوقات (مانند عصر ما) با فکر و قلم و زبان است پس رعایت اولویت ضروری است.
اگر در زمانهای قبل جهاد بیشتر بر قتال حمل شده است به این خاطر بوده است که در
آن زمان قتال در اولویت بوده و شمشیر و اسب و سلاح نیاز بوده است. ولی در زمان ما
اولویتهای دیگری وجود دارند که باید در آن راستا جهاد و تلاش نمود.
واضح است که در عصر فعلی دعوت دینی در
بهترین شکل آن توسط جماعتهای اسلامی – فارغ از تفاوتهایی که در عملکرد و گاهی در
اهداف با هم دارند- انجام میگیرد. این امر خصوصاً با در نظر گرفتن نبود یا حداقل
کمبود حکومتهایی که از دین خدا دفاع میکنند، مضاعف میشود. بنابراین کمک مادی
تحت عناوین انفاق به صورت عام آن به جماعتهای اسلامی – که دعوت دینی را از حالت
فردی خارج کردهاند و استعدادهای گوناگون را در کنار هم گرد آوردهاند تا در
راستای نشر دین از آن بهره گرفته شود- از ضروریاتی است که باید توسط تمامی
مسلمانان انجام گیرد.
۳. دادن انفاق بیشتر به «فیسبیلالله» در
صورت عدم وجود یکی از اصناف:
فقها بر این رأی هستند که: [۳]
• میان
افراد یک صنف، مساوات شرط نیست، بلکه تفاضل میان آنها جایز است.
• در
مذاهب غیر شافعی، پرداخت زکات به یک صنف و یا یک نفر از صنف جایز است و امام مالک
گفته است: زکات صرف نیازمندترین میشود. در مذهب شافعی آمده است که اگر تمامی
اصناف در آن مکان باشند، واجب است به همگی پرداخت شود و جایز نیست صنفی از آنها
را محروم کرد.
• اگر
یکی از آن اصناف وجود نداشت، سهم آن گروه بر دیگر اصناف تقسیم میشود.
• اگر
سهم یکی از اصناف از نیاز افراد آن بیشتر باشد، مقدار اضافی به اصناف دیگر داده میشود.
در شرایط فعلی با توجه به میزان ضرورت احیای
دین در جوامع گوناگون و نیز دفاع از آن در برابر هجوم گسترده و منظم دشمنان و
مخالفان دین بیش از بیش لازم است تا به این صنف از اصناف زکات (فیسبیلالله) – که
مصداق آن جماعتهای اسلامی هستند – توجه شود.
۴. جامعهی ما فقرش فراتر از فقر مادی است:
جــامعهی ما از جنبههای گوناگون عقیدتی،
فکری ، فرهنگی و … بیمار است و ما فقر عقیدتی و فکری و فرهنگی مردم را همانند
فقر مادیشان مینگریم و حتّی آن را در اولویت قرار میدهیم. ممکن است فقرا به هر
شیوهی ممکن، زندگی چند روزهی دنیا را سپری نمایند، اما اگر در زمینهی عقیدتی و
فکری به فریادشان نرسیم از خسارتمندان هر دو دنیا خواهند بود. همچنین در جامعهی
ما بهصورت «کجدار مریز»، سهم فقیر و مسکین ادا میشود ولی بقیهی اصناف، خصوصاً
«فیسبیلالله» به کلّی فراموش شدهاند.
ما باید اول آنها را بیدار کنیم و ضمن کمک
مادّی در حد ممکن، راهکارهای اسلام را جهت فقرزدایی پیشنهاد و بهکار گیریم. لذا
اکنون آنها در قریهای واقع شدهاند که از هر طرف بر آنها ظلم میبارد و شاید
فریادشان را تنها خدای سمیع بشنود. قرآن از زبان آنها میگوید:
یقولونَ رَبَّنا أخْرِجنا مِنْ هذِهِ
القَریهِ الظالِمِ أَهلُها وَ أجْعَلْ لَنا مِن لَدُنکَ وَلِیاً وَأجْعَلْ لَنا
مِن لَدُنکَ نصیراً[۴] یعنی: میگویند:پروردگارا! ما را از این شهر و دیاری که
ساکنان آن ستمکارند خارج ساز، و از جانب خود سرپرست و حمایتگری برای ما
پدیدآور، و از سوی خود یاوری برایمان قرار بده.
لذا بهخاطر اینکه جماعت بتواند قویتر و
سریعتر دعوت اسلامی و تربیت همه جانبهی خود را متوجّه این جامعه مظلوم و فقیر
گرداند بر ما واجب است دعوت را از جنبههای گوناگون فکری، سیاسی، اجتماعی و مالی
تقویت نماییم.
۵. کمک مالی به نیازمندان از طریق جماعتهای
اسلامی:
بدیهی است که در عصر فعلی با توجه به
پیچیدگیهای خاص آن و وجود مواردی همچون افزایش جمعیت و … تشخیص نیازمندان
واقعی از کسانی که به دروغ خود را نیازمند جلوه میدهند و نیز تقسیم آن به طریقی
مناسب و متوازن در بین اقشار مختلف نیازمند در جامعه مستلزم داشتن نیرو و امکانات
فراوانی است تا نیازمندان را شناسایی نموده و به طریق مقتضی در بین اقشار مختلف
تقسیم نماید. واضح است که افراد جامعه فاقد چنین توانایی هستند و احزاب و جماعتهای
اسلامی چه به صورت مستقیم و چه در صورت تأسیس انجمنها و مؤسسات، بهترین توانایی
را در این زمینه دارا هستند.
منابع
——————————————————————————–
[۱]-«فقه الزکاه» جلد دوم ص ۶۳۵ ـ ۶۶۹
[۲] – نساء:۷۶
[۳]- الخن مصطفی و البغا مصطفی و الشربجی علی،
فقه منهجی در مذهب امام شافعی جلد اول، مترجم: محمد عزیز حسامی و فرزاد پارسا،
انتشارات کردستان، چاپ اول ۱۳۸۴، ص ۳۴۷.
[۴] – نساء/۷۵
منبع : پایگاه اطلاع رسانی اصلاح