آداب معاشرت نیکو
آداب معاشرت نیکو
نویسنده : ادریس قیصری
انسان موجودی است اجتماعی ، و نیاز به معاشرت و تعامل دارد، به گواه تاریخ معاشرت در بهبود روابط انسانها در جامعه بسیار نقش آفرین و تأثیر گذار است ملکات نفسانی انسان و تزکیه و تهذیب نفس زمانی شکل می گیرد که بتواند با مردم معاشرتی نیک داشته باشد. نشاط و شادابی زندگی اجتماعی انسان تا حد زیادی در گرو حسن معاشرت افراد است ، به دیگر سخن سلامت و بیماری روحی اعضای جامعه بر زندگی اجتماعی آنها تأثیر دارد و در جامعه ای که اصول معاشرتی رعایت می شود، زندگی اجتماعی از نشاط برخوردار است و جامعه به راحتی می تواند به اهداف مورد نظر خود در ابعاد مختلف زندگی برسد. بنابراین سعادت فردی و اجتماعی انسان در گرو تخلق به فضیلت های انسانی از جمله حسن معاشرت است.
تعریف معاشرت:
در لغت: به معنای باهم صمیمی شدن، رفت و آمد کردن، همنشینی، مصاحبت، روابط دوستانه، آمیزش اجتماعی، مدارا است.
در اصطلاح: فرق چندانی با معناهای لغوی ندارد به معنای شایسته رفتار کردن در تمام امور زندگی با مردم می باشد. مثلا معاشرت با همسایه، پدرو مادر، پسر، همسر، واستاد و دکتر و راننده وکارگر و مأمور و…
آیات در زمینه ی آداب معاشرت:
آیات در این باره بسیار است ،تمام آیاتی که در مورد اخلاق نیک و احسان است عام می باشد و به نوعی شامل معاشرت نیز می گردد که در اینجا مجال بیان آنها نیست لیکن به طور خاص خداوند متعال در مورد معاشرت با زنان می فرماید:
« وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»[نساء/۱۹] و با زنان خود به طور شایسته ( در گفتار و در کردار ) معاشرت کنید.
و در مورد سخن گفتن می فرماید:
«وَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا»[اسراء/۵۳] ( ای پیغمبر ! ) به بندگانم بگو : سخنی ( در گفتار و نوشتار خود ) بگویند که زیباترین ( و نیکوترین سخنها ) باشد . چرا که اهریمن ( به وسیلهی سخنهای زشت و ناشیرین ) در میان ایشان فساد و تباهی به راه میاندازد ، و بیگمان اهریمن ( از دیر باز ) دشمن آشکار انسان بوده است ( و پیوسته درصدد برآمده تا آتش جنگ را با افروزینهی وسوسه شعلهور سازد ) .
مسلمانان در مکه مورد اذیت و آذار مشرکان قرار داشتند؛ گاه با تهدید روبه رو بوده و گاهی مورد دشنام و استهزاء و… قرار می گرفتند. تحمل چنین رفتاری بر آنان بسیار سخت بود، آنان نزد پیامبر اکرم-صلی الله علیه وسلم- آمده، گفتند: ای رسول خدا به ما اجازه دهید تا با آنان همانند خودشان رفتار کنیم؛ بجنگیم، یا به درشتی و دشنام و… پاسخشان را بدهیم. رسول خدا فرمودند: هنوز دستوری در این مورد از سوی پروردگار بر من نازل نشده است. پس این آیه ی شریفه نازل شد. که یکی از آداب مهم معاشرت که آداب سخن گفتن است را بیان نمود.(تفسیر قرطبی)
« وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا»[نساء/۸] و به گونهی زیبا و شایسته با ایشان سخن بگوئید.
احادیث در زمینه ی آداب معاشرت:
«کُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَهٌ» (مسلم) هرعمل نیکی صدقه است.
«لَا یَحْقِرَنَّ أَحَدُکُمْ شَیْئًا مِنَ المَعْرُوفِ، وَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَلْیَلْقَ أَخَاهُ بِوَجْهٍ طَلْقٍ» (سنن ترمذی)هیچ کدام از شما چیزی از کارهای نیک را کوچک نشمارد و اگر نتوانست کاری نیک انجام دهد با برادرش با گشاده روی برخورد کند.
« لا یحل لمسلم أن یهجر أخاه فوق ثلاث، یعرض هذا، و یعرض هذا، و خیرهما الذی یبدأ بالسلام» (بخاری و مسلم و…) برای مسلمان جایز نیست که بیشتر از سه روز با برادرش قهر کند و اگر به هم برخورد کردند بهترینشان کسی است که ابتدا سلام می کند.
«لایؤمن احدکم حتی یحب لأخیه ما یحب لنفسه» ایمان شخص کامل نمی شود مگر اینکه آنچه را برای خود دوست می دارد برای برادر دینی اش نیز دوست بدارد.
مصادیق معاشرت نیکو :
اگر بخواهیم همه ی مصادیق معاشرت نیکو را ذکر کنیم مطلب به طور می انجامد چرا که معاشرات دارای جوانب گسترده ای است و هر لحظه از زندگی انسان چیزی مواجه است که نیاز به آداب خاص خود دارد مثلا وقتی که با دوستنش برخورد می کند آداب سلام و احوال پرسی را باید در نظر بگیرد، یا در عیادت، تعزیه، نزد پزشک رفتن، در کلاس درس حاضر شدن، رانندگی کردن خصوصا راننده ی تاکسی ، در خیابان، در مهمانی، در اداره جات، در بانکها ، در مجالس عمومی هر کدام آداب معاشرتی خاص خود را دارد. که زمینه ی تو ضیح ان در اینجا سبب اطاله ی بحث می شود. لذا به آیاتی که به طور عام این آداب را در برمی گیرد مختصرا اشاره ای می کنیم.
با احسان رفتار کردن: «وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»[بقره/۱۹۵] و نیکی کنید همانا خداوند نیکوکاران را دوست میدارد .
با عدل و انصاف بودن«أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ»[شوری/۱۵] و به من دستور داده شده است که در میان شما دادگری کنم.
امر به معروف نمودن و نهی از منکرکردن همدیگر«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[آل عمران/۱۱۰] شما ( ای پیروان محمّد ) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شدهاید ( مادام که ) امر به معروف و نهی از منکر مینمائید.
اصلاح کردن یکدیگر:« وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِکُمْ»[انفال/۱] در میان خود صلح و صفا به راه اندازید.
سخنان نیکو گفتن:« وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا»[نساء/۸] و به گونهی زیبا و شایسته با ایشان سخن بگوئید.
عفو گذشت از همدیگر: « فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا»[بقره/۱۰۹] پس گذشت نمائید و چشمپوشی کنید.
همکاری در کارهای نیک و ناهمیاری در کارهای ناپسند:« وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ»[مائده/۲] در راه نیکی و پرهیزگاری همدیگر را یاری و پشتیبانی نمائید ، و همدیگر را در راه تجاوز و ستمکاری یاری و پشتیبانی مکنید . از خدا بترسید . بیگمان خداوند دارای مجازات شدیدی است .
اهتمام به امور همدیگر: « مَنْ لَمْ یَهْتَمَّ بِأَمْرِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ » (معجم الأوسط /طبرانی) هر کس به امور مسلمانان اهتمام ندهد از مسلمانان نیست.
مدارا: می توان گفت که از مصادیق مهم معاشرت مدارا است . مدارا گونهای از انواع معاشرت است که دلالت بر وجود حکمت و بینش شخص دارد. و از لطایف منقول در سیره سلفی که باید به آنها اقتدا شود، سفارش سحنون به فرزندش محمد است: «… بر دشمنت سلام کن و با او مدارا نما، زیرا در رأس ایمان به خدا مدارا با مردم قرار دارد».و امام بخاری نیز یک باب از کتابش را تحت عنوان«المداراه مع الناس» آورده است.
ابن بطال میگوید: مدارا از اخلاق مؤمنان است که عبارت است از گسترانیدن بال رحمت برای مردم و نرمی گفتار و ترک درشتی و از تأثیرگذارترین اسباب ایجاد انس و الفت میباشد. و میگوید: بعضی گمان کردهاند که مدارا همان سازشکاری است که اشتباه میکنند، زیرا مدارا توصیه شده در حالی که سازش کاری حرام است.
و تفاوتشان در این است که سازش کاری و مداهنه از [دِهان] مشتق شده و (الدهان رنگکاری) چیزی است که بر سطح اشیاء میمالند تا درون را استتار نماید و علماء از آن به معاشرت فاسقان تعبیر کردهاند که بدون اعتراض از وضعیتی موجود اظهار رضایت میکنند.
در حالی که مدارا به معنی نرمی از خود نشان دادن است به هنگام تعلیم جاهل و بازداشتن فاسق از ارتکاب افعالش، و درشتی نکردن به گونهای که به بیان وضعیت وی نپردازیم و با گفتار و کردار مهربانانه از آن کار ناپسند، اکراه نشان دهیم و خصوصاً زمانی که مخاطب به الفت و امثال آن نیاز داشته باشد.
بعد از تقریر این معنا باید گفت که منظور حسن بصری نیز همین معنی است آنجا که میفرماید: گفته میشد: مدارا نصف عقل است.
اجازه مدارا کردن داده شده چرا که انسان موجودی اجتماعی است و برای عزلت و گوشه نشینی خلق نشده است، بلکه برای آشنایی و کمک و تعاون به همدیگر خلق شده، و نه برای بیاعتنایی و فردگرایی.
و طبیعت انسان به گونهای است که عوارض درونی و ذاتی حب و بغض، رضایت و غضب، نیکی و هیجان بر آن عارض میشود، پس اگر در هر حال به مقتضای آن عارضه با مردم معاشرت کند جامعه مختلف شده، جایی برای آشنایی نمیماند، و دستهای همکاری بسته خواهند شد. پس حکمت خدا این گونه بوده که به وسیله مدارا به عنوان یک ادب معاشرت، به انسان این امکان را بدهد که از آنچه باعث گستگی انسانها و دوری آنها از هم میشود پرهیز کند.
سلام : سلام یک نوع اتصال است وقتی شما به طرف می گویی«سلام علیکم» او هم به شما می گوید«علیکم السلام» مانند این است که دری باز شده و دو تا خانه به هم راه پیدا کرده اند. اگر دیوار بین دو خانه ی مجاور را بردارند حیاطتش دو برابر می شود چون هر دو احساس می کنند۲۰۰ متر تبدیل به ۴۰۰ متر شده و فضا باز تر گشته است. اگر سه تا خانه ی مجاور چنین کاری بکنند می شود ۶۰۰ متر، برای ۴ یا ۵ تا حیاط به همین نسبت وسیعتر می شود. وقتی می گویی سلام علیکم مانند این است که نصف دیوار را خراب کرده ای و او با علیکم السلام نصفه ی دیگر دیوار را خراب کرده است، دیوار وسط از بین رفته و فضای وسیع پدید آمده است. انسانها بوسیله ی سلام کردن حجابهایی را که شیطان بینشان قرار داده بر می دارند.
نویسنده : ادریس قیصری / امام جماعت روستای باغچله از توابع شهرستان دیواندره.