رفتار قرآنی با اهانت کنندگان به ساحت نبوی
رفتار قرآنی با اهانت کنندگان به ساحت نبوی
نویسنده : احمد شلقامی / ترجمه: حمید محمودپور – مهاباد
در دنیای پرآشوب و عصر فروپاشی و انحطاط و در پرتو بیسوادی حاکم بر ملتها و جهل تمام عیار و عدم نظارت و ضعف آگاهی و هوشیاری و کمبود فهم و درک؛ پی در پی گلولههای سخن و اقدامات توهینآمیز بر ثوابت و اصول دینی ما فرو میریزند که از گلولههای سلاحهای کشنده، خونبارترند.
بیادبی و توهین به مقدسات اسلامی، فقط محصول امروز و یا مربوط به این عصر نیست؛ بلکه از آغاز بعثت پیامبر-صلّی اللهُ عَلیهِ وَ سَلَّم – و نزول وحی و رسالتش وجود داشته و پیوسته آن حوادث تکرار میشود و اینطور که پیدا است هرگز پایان نخواهد یافت. با این تفاوت که اکنون، صحنهی مبارزه کاملاً با گذشته متفاوت است؛ چرا که دیگر وظیفه و کار پرتاب گلولهی توهین به مقدسات، تنها به دست دشمن نیست؛ بلکه برخی از اعضای امت و تمدن ما به این امر میپردازند و با گفتهها و نوشتههایشان، مدافع پر کردن گلولههایی هستند که تمام مقدسات و ثوابت ما را از بین میبرند.
هرچند یاری و نصرت و دفاع از اسلام و ثوابت آن، بهویژه، دفاع ازبزرگترین آن؛ کتاب خدا و دفاع ازاولین کسی که رسالت تبلیغ قرآن را برعهده داشت و بعد از آن دفاع از یاران پیامبر-صلّی الله علیه وسلّم- و از کتابهای صحیح امامان حدیث واجب است؛ اما باید نصرت و یاری دین خدا با رعایت شروط و اصولی اساسی انجام گیرد تا به دفاع کورکورانه و زیانبارتر از دستاوردهایش تبدیل نگردد. اصول و شروط دفاع از مقدسات اسلامی عبارتند از:
۱-بوق و کرنایی مباش که در آتش میدمد تا شعلهور شود: بسیاری از اقدامات توهینآمیز تنها مانند جرقههایی هستند که اگر آنها را در معرض باد، رها کنی خاموش میشوند؛ چون هیچ اعتبار و ارزشی ندارند. از جملهی این وقایع و رویدادها، اقدام توهینآمیزی است که در شبکههای اجتماعی بر زبانها افتاد؛ وقتی دیدگاه شیخ متولی شعراوی-رحمه الله- در مورد کتاب یکی از توهینکنندگان به مقدسات اسلام – که در دههی نود بسیار دربارهی آن، سخن به میان میآمد – پرسیده شد، ایشان پاسخ دادند: آن را نخواندهام و هرگز آن را نخواهم خواند.
گفت: چرا آن را نمیخوانید در حالی که این روزها، خیلی بر سر زبانهاست؟ علامه شعراوی در پاسخ، این فرمودهی خدای متعال در سورهی «نساء» را خواند: (وَقَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آیَاتِ اللّهِ یُکَفَرُ بِهَا وَیُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَالْکَافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً) (آیهی۱۴۰) «خداوند در کتاب (قرآن، این حکم را) بر شما نازل کرده است که چون شنیدید به آیات خدا کفر ورزیده میشود وآیات خدا به بازیچه گرفته میشود، با چنین کسانی منشینید تا آنگاه که به سخن دیگری بپردازند (و دست از کفر و شوخی نابهنجار خود بردارند) بیگمان در این صورت (که با ایشان همنشین میشوید و به استهزاء آنان گوش فرا میدهید) شما هم مثل آنان خواهید بود (و در استهزاء به قرآن شریک ایشان خواهید گشت) شک نیست که خداوند منافقان و کافران را همگی در دوزخ گرد میآورد.»
۲-یاری از روی بینش و فهم و اطلاع: چگونه کسی که از اخلاق پسندیده و سیرهی پیامبر اکرم -صلّی الله علیه وسلّم- مطلع نیست و نسبت به مرکبها و وسایل رسیدن به سواحل شناخت اسلام و پیامبرش – صلّی اللهُ عَلیهِ وَ سَلَّم – آگاهی ندارد، میتواند یاور دین اسلام و مدافع مقدسات باشد؟ زیرا جهل و نادانی مانند دشمن و سلاحی برکشیده علیه صاحب خویش است. داستان اصحابی که در یک غزوه به دوست زخمی خویش گفتند غسل کند و بر اثر غسل مرد، باید برای ما مایهی عبرت باشد؛ زمانی که پیامبر دانست، فرمود: او را کشتند، خدا آنان را بکشد؛ با وجود اینکه با این فتوا، آنان، میخواستند یک حکم نبوی را در مورد غسل اجرا نمایند، اما عدم فهم و درک چگونگی یاری آن شخص به حادثهای ناگوار انجامید.
۳-یاری با عمل نه با گفتار: گفتهاند: «کنار ساحل توهین نایست بلکه به سوی بندر نصرت و یاری حرکت کن؛ تا شاید تو بر کشتی شفاعت سوار شوی.» آنچه که ما امروز به آن نیازمندیم، همان عمل، کنش و رفتاری است که شکل درست و صحیحی – از اسلام – را نشان دهد و معیارهای نامنظم و نامرتبط را سر و سامان بخشد و اسلام راستین را به نمایش درآورد. اما در سایهی تحریف و زشتنمایی، از دین تسامح، مترسک و نمونهای ازانواع افراطگرایی و خشونت برساختهاند.
۴-یاری به زمینی دوردست نیاز ندارد: ما در شرایطی به سرمیبریم که آثار و خصوصیات آن در فاجعهی سقوط و انحطاط اخلاقی و ضعف فرهنگی و بیسوادی نمایان است؛ علاوه بر این ناآگاهی از دین و علم و معرفت و فهم بسیار زیاد است و این امر در رفتار ما تأثیرگذار بوده است.
۵-یاری و نصرت رسالت و وظیفه است: یاری کردن دین، تنها یک واکنش و یا موضعگیری نیست؛ بلکه رسالتی است که در گفتهی «ربعی بن عامر» به «رستم فرخزاد» مجسم میگردد: «خداوند ما را برانگیخت تا بندگان را از بندگی بندگان به بندگی پروردگار بندگان و از ستم و جور ادیان به عدل اسلام و از تنگی و محدودیت دنیا به گستردگی دنیا و آخرت در آوریم.»