اندیشهدعوت و داعیمطالب جدیدمقالات

چگونگی تطبیق دین و اجرای احکام اسلامی و نقش حکام و تاثیر ایمان در این امر

چگونگی تطبیق دین و اجرای احکام اسلامی و نقش حکام و تاثیر ایمان در این امر

نویسنده : : دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: عبدالعزیز سلیمی

اجتهاد و تجدید یا هرج و مرج؟

فراخوانی به اجتهاد متناسب با تحولات زمان به معنی بی نظمی و از هم پاشیدگی و باز کردن باب اجتهاد بر روی هر ادعا کننده ای که دارای شرایط اساسی اجتهاد نباشد، نیست.

برخی از طرفداران «تجدید» و نوگرایی و دگرگونی برآنند که اسلام را به گونه ای متحول نمایند که با خواسته ها و انتظارات آنان سازگاری پیدا کند.

(وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ) (المؤمنون: ۷۱)

« اگر حق و حقیقت از خواستها و هوسهای ایشان پیروی می‌کرد ( و جهان هستی بر طبق تمایلاتشان به گردش می‌افتاد ) آسمانها و زمین و همه کسانی که در آنها بسر می‌برند تباه می‌گردیدند ( و نظم و نظام کائنات از هم می‌پاشید).»

در حالی که خواسته ها و انتظارات آنان میوه درخت دانشی است که نهال آن را از غرب وارد کرده اند و آگاهی آنان در مورد اسلام بسیار محدود و مشوّش است و گاهی مطلقاً چیزی در مورد اسلام نمی دانند.

به همین خاطر آنان میان بخش ثابت و ماندگار در ارزش ها و احکام دین و بخش انعطاف پذیر و قابل دگرگونی که با توجه به تغییر زمان و مکان و شرایط قابل تغییرند، فرقی قایل نمی شوند.

بر این اساس که فقه چیزی به جز دیدگاه شخصی معین در عصری معین نیست، آن را مورد انتقاد قرار می دهند و با توجه به تحولات عصر و تفاوت محیط و تفاوت افراد، بر این باورند که: باید فقهی نو را تهیه و تدوین نمایند که بتوانند جوابگوی نیازهای متنوع و بیانگر هویّت زمانی و مکانی و حال و اوضاع آن ها باشد.

این سخن و دیدگاه آن ها در مورد پاره ای از جزئیات آراء و نظرات فقها در عرصه های مختلف اجتهادی درست است. اما در ارتباط با کلّ ابعاد فقه اسلامی که میراثی گرانبها و گسترده است و در ایجاد و رشد آن اندیشمندان و دانشمندانی بزرگ از اصحاب گرفته تا دیگر بزرگان بر اساس قرآن و سنت رسول خدا (ص) نقش داشته اند، سخنی عالمانه و کارشناسانه نمی باشد.

من هیچ ملتی را سراغ ندارم – و فکر نمی کنم کسی سراغ داشته باشد – که میراث فقهی و قانونی خود به کلی رها کرده باشد و برای اداره ی امور روزمره ی خود بدون بهره گیری از اندیشه ها و اجتهادهای ارزشمند پیشین از صفر شروع کرده باشند. تا چه برسد به اینکه میراث فقهی آنان دارای ریشه و سرچشمه الهی باشد.

اگر ما دیدگاه آنان را در مورد فقها و فقه اسلامی بپذیریم، متوجه می شویم که گامی دیگر هم جلو می آیند و این بار با سنت رسول خدا که تفسیر نظری و عملی قرآن است و خداوند به پیروی از خود و پیامبرش دستور داده – مخالفت می کنند و آن را مردود می شمارند.

(قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ) نور: ۵۴

« بگو : از خدا و از پیغمبر اطاعت و فرمانبرداری کنید.»

و فرمانبرداری از رسولش را جزو فرمانبرداری خود به شمار می آورد و می فرماید:

(مَّنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ) نساء: ۸۰

« هر که از پیغمبر اطاعت کند ، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است.»

جای تعجب نیست عدّه ای را می بینیم که بانگ کافی بودن قرآن و کنار زدن سنت را سر می دهند!؟

و هستند کسانی که خواهان ملغی ساختن سنت به جز سنت متواتر هستند، در حالی که به جز اندکی از احادیث و سنت بقیه آن «آحاد» می باشند.

و کسانی هم هستند که خواستار کنار نهادن و مردود شمردن احادیث قولی و پذیرفتن سنت عملی رسول خدا هستند در حالی که احادیث قولی محور و پیکره ی سنت رسول خدا را تشکیل می دهند.

ناآگاهی آنان از آنجا بیشتر معلوم می گردد که به این صورت با قرآن مخالفت می کنند و از اجماع امت پا را بیرون می گذارند و ضروریات مشخص دین را منکر می شوند.

چنانچه ما در مقابل آن ها -فرض کنید- کوتاه بیاییم و سخن نادرستشان را در مورد سنت بپذیریم، متوجه می شویم که با جرأت و جسارت گام بلند دیگری را برمی دارند و به قرآن و احکام قطعی و ثابت و ماندگار آن هم دست درازی می نمایند.

جای تعجب نیست که یکی از آنان – بدون کمترین احساس شرم و خجالت- در نوشته هایش خواستار: باطل کردن حدود شرعی و اوامر خداوند و حلال نمودن محرّمات و حرام گردانیدن امور حلال شود و در این راستا موضوعاتی همچون: همگامی با پیشرفت و تغییرات و بازسازی دین و محافظت از روح دین نه ظاهر و شکل آن را مبنای یاوه های خویش قرار دهد!؟

یکی از آن تئوریسین های حرّاف – که بسیاری از جراید و روزنامه ها صفحات خود را برای چاپ هر آنچه می نویسد، اختصاص داده اند – همراه با غرور و سرور می گوید: «قرآن برای اداره ی عصر تسخیر فضا فرود نیامده است! بلکه برای اداره جامعه ای بدوی و ابتدایی و جاهلی نازل شده است!» او با این سخنانش عملاً خداوند علیم و حکیم را به نقص در علم و آینده نگری متهم می کند که نمی داند پس از مدت زمانی مخلوقاتش در چه شرایطی خواهند زیست!؟

یکی دیگر از آنان می گوید: آیه

(وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَا) (المائده: ۳۸)

تنها برای جلوگیری از به سرقت رفتن شتران صحرای شبه جزیره که همه دار و ندار صاحب آن بر روی پشتش قرار داشت، نازل گردیده بود.

اگر این آدم پر مدعا از تاریخ عرب در عصر پیامبر کمترین اطلاعی می داشت و می دانست که: در آن زمان هیچکس شتر دیگری را به سرقت نمی برد و بسیاری از آن ها در صحرا رها بودند و هرگاه کسی آن ها را می دید کاری به کارشان نداشت و دست به بار و ذخیره ی روی پشتشان نمی زد و حوادث دزدی که در زمان رسول خدا روی داده نشان می دهد که هیچ یک از آن ها به شتر دزدی مربوط نمی شده است.

به هر صورت ما خواستار اجتهاد و تجدید هستیم نه هرج و مرج و تخریب، و خواهان آنیم که دانشمندان معتمد و متعهّد و متخصص فقه را بر اساس قرآن و سنت و اصول مورد اتفاق علما و سازگار با تحولات زمان تدوین نمایند نه مدعیان ناآگاه ناپرهیزگار بنام اجتهاد و تجدید به افساد و تخریب بپردازند.

احکام ثابت اسلام

اصول و مبانی کلّی که دیگران را به آن فرا می خوانیم، واضح و روشن است و در برخی دیگر از کتاب ها چهارچوب آن را مشخص نموده ایم.

برخی از کسانی که در تلاش ایجاد تردید و دودلی و یا مخالفت با اجرای شریعت اسلامی هستند در نوشته های خود این توهّم را می خواهند ایجاد کنند که شریعت مورد نظر برای تطبیق همچون ماده ای بی شکل و شمایل و لغزنده است که خود را در هر ظرفی به شکل آن درمی آورد و هر حاکم و گروهی به میل خود می توانند شکل مطلوب و مورد نظر خود را به آن بدهند و هرگونه که خواستند آن را تفسیر نمایند.

هستند کسانی که از ما می پرسند ما را به کدام اسلام دعوت می کنید و کدام شریعت را می خواهید تطبیق و اجرا نمایید؟ اسلامی را که برخی از حکّام مدّعی اجرای آن هستند، با اسلامی که کشور دیگر مدعی آن است متفاوت می باشند. امروزه اسلام سودان، اسلام ایران، اسلام پاکستان و اسلام لیبی وجود دارند و برخی هم با صراحت بیشتری می گویند که از میان اسلام عمرالبشیر، اسلام آیه الله خمینی، اسلام نواز شریف و اسلام قذافی کدامیک مطلوب و موردنظر شماست؟

در جواب آنان باید گفت که: اسلام به جز خود اسلام چیز دیگری نیست و به هیچکس جز خداوند و پیامبرش (ص) نسبت داده نمی شود. اسلام، اسلام قرآن و سنّت است و به غیر از نام پیامبر که خداوند او را به خاطر هشدار و بشارت و دعوتگری در راستای رضایت خداوند و چراغ پرنور و فروغ فرستاده است به شخص دیگری منتسب نیست.

تفسیرها و برداشت ها هر چند با هم متفاوت باشند و شیوه های اجرای شریعت با هم فرق بکنند، در اسلام محدوده مورد اتفاقی وجود دارد که تبلور وحدت اعتقادی و فکری و احساسی و عملی امت اسلامی و رمز ماندگاری آن است که عبارت است از «قطعیات یا محکماتی» در دین که از جهت فکری و عملی مورد اتفاق علمای امت است و در طول چهارده قرن تاریخ اسلام و مسلمانان در عقول و قلوب و زندگی آنان ریشه دوانیده است.

در عرصه های عقیده و اندیشه، عبادات و شعایر، شریعت و نظام ها و اخلاق و آداب قطعیات و مسلّماتی وجود دارند که برای هیچ کس جای تردید و نزاع و اختلاف نیست.

تنها این مسلّمات و قطعیّات هستند که اساس و مبنای تشریع می باشند و تعیین رویکردها و اهداف و ترسیم روش و طریقه ی عمل و تشخیص ویژگی ها را بر عهده دارند و همین امور قطعی و یقینی هستند که محور بخش ها و دورنماهای احکام می باشند.

اما به استثنای آن امور یقینی و مورد اتفاق، دیگر احکام و نظام ها هم برای بازیچه قرار گرفتن دست کسانی که مغلوب هواهای نفسانی خویش گردیده یا صاحبان اندیشه های پوچ و خرافی، یا استبداد و خودکامگی حکام رها نگردیده اند تا هر گونه که خواستند و بدون اتکا به اصول و دلایل آن ها را به نفع خود نفسیر و تأویل نمایند به هیچ وجه.

زیرا بزرگان و دانشمندان مسلمان، بیش از هر چیز برای اثبات نصوص شرعی و سپس فهم درست دلالت آن و بعد از آن استنباط در مورد اموری که نصی در مورد آن ها وجود ندارد «اصول و قواعدی» را قرار داده اند.

تعدد مسلک های مختلف در فهم و استنباط چنانچه بر اساس اصول علمی و روشمند و دلایل روشن قرار داشته باشند – نه بر اساس هواپرستی و تقلید – هیچ مانع و عیبی ندارد. اضافه بر آن حتی گاهی آن تعدد روش های فهم و استنباط چنانچه در چهارچوب درست آن انجام گیرد، زمینه ای می شود برای کسب دست آوردهای هر چه بیشتر برای اندیشه و آرمان های اسلامی و احکام عملی فقهی.

سیاست گام به گام در تطبیق دین و اجرای احکام اسلامی

تدرّج و گام به گامی یکی از سنت ها و قوانین خداوند هم در آفرینش و هم در احکام است. جنین پس از گذراندن مراحل مختلفی است که به هیئت انسانی درمی آید و خداوند نظام هستی را در شش روز یا مرحله – که خود بهتر می داند هر مرحله ای چقدر طول کشیده – آفریده است و بر اساس مراعات سنت تدرّج و در راستای ملاحظه ضعف بشر و رعایت حال اوست که واجبات و محرّمات را پس از سپری شدن مراحلی معین، مقرر فرموده است.

تردیدی در کمال و بالندگی شریعت نیست، اما پس از پدیده ی غرب زدگی و استعمار، برای تطبیق و التزام صحیح به آن، جامعه نیازمند دگرگونی و آماده سازی لازم است.

در برخی از ممالک بعضی از این مهم انجام گرفته و در برخی دیگر وضعیت همچون گذشته است و برای آن تحول و آماده سازی و برداشتن موانع و جلوگیری از تشنّج و ناهنجاری و ایجاد جایگزین ها و پرورش پرچمداران تأثیرگذار و مورد اطمینان به تلاش کسانی که دو صفت «قوت و امانت» را دارا باشند نیازمندیم. و چنین کسانی کم پیدا می شوند و بسیاری از گذشتگان راجع به آن شکایت داشته اند و حتی حضرت عمر (رض) می فرماید: «پروردگارا از ضعف نیک مردان و زرنگی بدکاران و فاجران به تو پناه می برم.»!

به همین دلایل در راستای مراعات حال و وضع مردم و پیروی از سنت پیامبر گرامی که می فرماید: «خداوند نرمی و تسامح در همه ی امور را دوست می دارد.» و همان روشی که حضرت عمربن عبدالعزیز هم آن را در پیش گرفت، بکار بستن سنت تدرّج در اجرا و تطبیق شریعت نه اینکه هیچ عیب و مانعی ندارد، بلکه بسیار ضروری است.

از حضرت عمربن عبدالعزیز نقل نموده اند که، فرزند بزرگ او بنام عبدالملک یک روز به او گفت: پدر! چرا احکام را در عمل به اجرا درنمی آوری؟ سوگند به خداوند اگر به خاطر دفاع از حق دیگ ها را برای من و تو به جوش آورند، هیچ باکی ندارم.

جوان پرشور و پرهیزکار از پدر – که تازه زمام امور مسلمانان را در دست گرفته است – می خواهد که بدون تأمل و به یک باره همه مظاهر فساد و ستم را از میان بردارد، پس از آن هر چه می خواهد روی بدهد، بگذارد روی بدهد. اما جواب پدر پرهیزکار و خلیفه ی پاک سیرت و فقیه مجتهد چگونه خواهد بود؟

عمر بن عبدالعزیز فرمود: پسرم هیچ عجله مکن! خداوند در قرآن دو بار شراب را نکوهش فرمود و بار سوم آن را تحریم نمود. اگر همه ی حق و درستی را به یکباره در جامعه بخواهیم عملی کنیم می ترسم مردم توانایی عملی کردن و پذیرش همه ی آن را نداشته باشند و با آن به مخالفت برخیزند، آنجاست که فتنه و ناهنجاری روی خواهد داد.

آن رهبر اندیشمند می خواهد با بهره گیری از حکمت و سنت گام به گام و در راستای هدایت خداوند متعال در تحریم تدریجی به مقابله با مشکلات و ناهنجاری های برود. به دلیل و حجت محکم او که نشانه ی عمق و وسعت دید و دوراندیشی او در مورد فقه سیاست شرعی است، توجه کنید: «اگر همه ی حق و درستی یک باره در جامعه بخواهیم عملی نماییم، می ترسم مردم توانایی عملی نمودن و پذیرش همه ی آن را نداشته باشند و با آن به مخالفت برخیزند و آنجاست که فتنه و ناهنجاری روی خواهد داد.» می خواهد که کام مردم را از چشمه ی زلال حق جرعه جرعه تر کند و گام به گام آن ها را به قله ی بلند حق و راستی و عدالت برساند.

بار دیگر فرزند پرشور و پرهیزکارش با حالتی عتاب آلود و خشمناک خطاب به پدر می گوید: «فردا که خداوند از تو سؤال فرماید که چرا بدعت ها را از میان برنداشتی؟ و سنت ها را زنده ننمودی، چه پاسخی خواهی داشت؟ پدر در جواب گفت: پسرم خداوند به تو پاداش نیک مردان را بدهد. بزرگان و گذشتگان گام به گام و مرحله به مرحله این مهم را به اجرا درمی آورند. اگر من بخواهم با زور و اکراه حال و وضع آن ها را دگرگون نمایم، هیچ بعید نیست که سر به شورش بردارند و خون های بسیاری ریخته شود. سوگند به خداوند تحمل از دست دادن مقام و موقعیت برایم خیلی آسان تر از تحمل به ناحق ریخته شدن خون انسان هاست! دوست نداری که هیچ روزی از عمر پدرت بدون مقابله و برداشتن بدعتی و احیای سنتی سپری نگردد.»(تاریخ الخلفاء- سیوطی)

تدرّج و برداشتن گام های آرام و حساب شده به این صورت یکی از قوانین حاکم بر نظام آفرینش و سنتی شرعی و کاری پسندیده است.

اما چیزی که در اینجا تذکرش را لازم می دانم آن است که تدرّج و برداشتن گام های آرام، نباید در عمل باعث به تأخیر انداختن تطبیق شریعت و به دست فراموشی سپردن برنامه ریزی و زمان بندی به بهانه ی تدرّج و زمینه سازی برای آن بشود، بلکه در پیش گرفتن روش و سیاست حضرت عمر بن عبدالعزیز مورد توجه قرار گیرد که تصمیم گرفت هیچ روزی از روزهای عمرش نگذرد مگر آن که بدعتی را از میان بردارد و سنتی را جایگزین آن گرداند. اینجاست که آن تدرّج یعنی تهیه طرح و برنامه، تعیین هدف و مشخص نمودن مراحل و بکارگیری همه ی امکانات و استعدادها در راستای دستیابی به هدف موردنظر.

به همین منظور خواستار آنیم که برای آمادگی و تغییر در عرصه های آموزشی و اطلاع رسانی و فرهنگی و اجتماعی طرح ها و برنامه هایی عملی و کارشناسانه تهیه گردد و ابتدا از اموری شروع به کار شود که نیازی به تدرّج و مرحله بندی نداشته باشد و تنها نیازش صحت تصمیم گیری و صداقت در نیّت و روشن بودن طریقه ی عمل به آن ها باشد.

نقش ایمان در اجرای احکام و تطبیق دین

امکان تطبیق حقیقی شریعت زمانی ممکن می گردد که جمعی به قداست، الهی بودن و عدالت و ارزشمندی احکام اسلام ایمان داشته باشند و عمل به آن را به عنوان عبادت مورد توجه قرار دهند و همین باعث می گردد که درست آن را بفهمند و نسبت به مقاصد و مراحل و اهداف و رهنمودهایش آگاهی یابند و برای برداشتن موانع از مسیر آن فداکاری نمایند تا بدین ترتیب زندگی آنان در همه ی ابعاد دورنمایی دلپذیر و مورد پسندی از ارزش های دین خداوند باشد و برای آنانی که اسلام را نپذیرفته اند الگو و سرمشق شوند و از ایمان و اخلاق و روش زندگی آن ها دیگران درس دینداری بیاموزند و شریعت را در زندگی آنان زنده و پویا ببینند.

اصحاب رسول خدا و پیشینیان پاک سیرت به گونه ای می زیستند که مردم از طریق عشق و علاقه به آنان به محبت خداوند و گرویدن به اسلام روی می آوردند و به شدت تحت تأثیر اخلاق و اخلاص آنان قرار می گرفتند. در واقع هر یک از آن ها قرآن متحرّک و گویایی بودند که در میان مردم رفت و آمد می نمودند.

نقایص بسیاری که در مورد تجارب تطبیق شریعت در جهان معاصر که زیر ذره بین انتقاد و نقد کارشناسانه و مخالفین قرار داشته، آن است که نااهلان و ناپختگان و حتی گاهی مخالفان پیشین و دشمنان آن می خواهند آن را تطبیق و اجرا نمایند، در حالی که حق و شایسته آن بود که باورمندان و دعوتگران به آن زمام این کار را به کف می گرفتند، نه کسانی که آگاهی چندانی در مورد آن ندارند و التزام و دلسوزی کافی از آنان احساس نمی شود.

رسالت ها و مسئولیت های بزرگ به پاسدارانی توانمند و یاورانی دلسوز و مؤمن نیاز دارد که در جهت پایه ریزی ارزش ها و راهنمایی های فکری و عملی بیشترین مسئولیت را در خود احساس نمایند. در غیر این صورت هر گونه تلاشی برای تطبیق شریعت اساس زندگی را دگرگون نخواهد کرد و در اعماق و ابعاد آن باران اصلاح باریدن نخواهد گرفت.

مسئولیت حکّام و مردم در اجرای احکام و تطبیق دین

تلاش برای اجرای شریعت تنها کار حکّام و مسئولین نیست، هر چند با توجه به مقام و موقعیت و امکاناتی که در اختیار آن ها هست، بسیاری از کارهایی را که از دست دیگران برنمی آید آن ها می توانند انجام بدهند. همچنان که برخی از پیشینیان گفته اند: اگر برای دعوت و رسالت خود گوش شنوایی در میان حکّام می یافتیم پیش از همه به سراغ آنان می رفتیم، زیرا خداوند به وسیله ی آن ها تغییراتی را انجام می دهد که از عهده ی بسیاری از مردم برنمی آید.

این سخن حتی به زمانی برمی گردد که زمام امور تعلیم و تربیت و وسایل ارتباط جمعی و فرهنگی و رفاهی مانند امروز در اختیار حکّام قرار نداشت.

اما با توجه به این مسئولیت بزرگ که متوجه حکّام است، مردم هم در ارتباط با اجرای اموری از شریعت که نیاز به کار و تصمیم گیری حکّام ندارد، دارای مسئولیت می باشند.

بسیاری از احکام حلال و حرام و اموری که روابط میان فردی با فرد دیگر و فرد با خانواده و اجتماع را بیان می نمایند و مردم آن ها را به دست فراموشی سپرده و یا خلاف فرمان خداوند عمل کرده اند و حدود مرز قوانین او را شکسته اند، تنها زمانی امورشان اصلاح خواهد گردید که مرزهای اوامر و نواهی خداوند را نشکنند و بر اساس ایمان و انگیزه ی درونی و احساس به حضور و نظارت خداوند به آن ها گردن نهند.

دعوتگران و اندیشمندان و مربیان برای قیام و اقدام مردم به مسئولیت خود در اجرای شریعت خداوند در محدوده ای که در توان آن هاست، همه ی تلاش خود را به کار گیرند و کارشان به درخواست از حکّام برای تطبیق شریعت خلاصه نشود و فکر نکنند که اگر این درخواست را از حکّام با صدای بلند و رسا خواستار شدند، به همه ی مسئولیت خود عمل کرده اند.

—————————————————————————–

منبع: دورنمای جامعه ی اسلامی / مؤلف: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: عبدالعزیز سلیمی / انتشارات: نشر احسان ۱۳۷۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا