حکم قرآن دربارهی اسیران جنگی غیرمسلمان چیست ؟
حکم قرآن دربارهی اسیران جنگی غیرمسلمان چیست ؟
نویسنده : علی باپیر / مترجم: مترجمین آلا
حکم قرآن دربارهی اسیران جنگی غیرمسلمان، نه به برده گرفتن است و نه کشتن؛ بلکه آزاد نمودن ایشان است بدون عوض یا در قبال چیزی!
همان طور که قبل از این بیان نمودیم، به هیچ وجه درست نیست غیرمسلمانان بیطرف یا غیر جنگجو و صلح طلب، توسط مسلمانان آزار داده شده و با ایشان وارد جنگ شوند؛ اما غیر مسلمانانی که به امت اسلامی تعدی نموده و با آنان وارد جنگ شوند، مسلمانان میتوانند مقابله به مثل کرده و از خود دفاع نمایند، همان گونه که خداوند متعال میفرماید: « فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ »بقره/۱۹۴ پس هر کس بر شما تعدی کرد همان گونه که بر شما تعدی کرده بر او تعدی کنید.
البته طبیعی است که در جنگ بیشتر افراد کشته شده و اسیر میشوند؛ اکنون سؤال اینجاست که اسلام چه روش و راهکاری را برای رفتار مسلمانان با اسیران غیر مسلمان مشخص نموده است؟
شیوهی برخورد با اسیران
ما پاسخ سؤال بالا را در پنج مورد بیان میکنیم:
الف) خداوند متعال فرموده است: «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً . إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُوراً »انسان۸-۹. به پاس دوستی-خدا- بینوا و یتیم اسیر را خوراک می دادند. ما برای خشنودی خداست که به شما خوراک می خورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم.
پیامبر اکرم نیز می فرماید: (استوصوا بالأساری خیرا)[۱] با اسیران به نیکی رفتار کنید.
واضح است که همهی علما بر این مسأله اتفاق نظر دارند، که لازم است از لحاظ خوراک و پوشاک و محل اسکان و هر گونه نیاز دیگر با اسیران به خوبی رفتار شده و احترامشان حفظ شود و شکنجه نگردند؛ همان گونه که ابویوسف گفته است: (والأسیر من اسری المشرکین لابد أن یطعم و یحسن إلیه حتی یحکم فیه)[۲] لازم است به هرکدام از اسرای کفار غذا داده شود و با او به خوبی رفتار شود تا هنگامی که در موردش حکم صادر شود.
ب) آزاد نمودن اُسرا، بدون عوض یا در قبال چیزی. همان طور که خداوند متعال میفرماید: «فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا »محمد/۴. پس چون با کسانی که کفر ورزیدهاند برخورد کردید گردنها – یشان – را بزنید تا چون آنان را – در کشتار – از پای درآوردید، پس – اسیران را – استوار در بند کشید سپس یا – بر آنان – منت نهید – و آزادشان کنید – و یا فدیه و عوض از ایشان بگیرید.
خداوند متعال پس از فرمان اسیر کردن کفار جنگجگو، برای رفتار با آنان فقط یک روش را تعیین میکند، که آن هم عبارت است از آزاد نمودن ایشان بدون عوض یا در قبال چیزی؛ زیرا کلمه «مَنّاً» به معنای رفتار خوب و منت گذاشتن بر اسیر به خاطر آزاد نمودن وی میباشد بدون اینکه در قبالش چیزی گرفته شود؛ هم چنین کلهی «فِداء» به معنای آزادی در قبال گرفتن چیزی است و تفاوتی ندارد که آن، معاوضه با اسیران مسلمان باشد یا گرفتن پول و دارایی و یا انجام کار و خدمتی مفید که اسیر برای مسلمانان انجام بدهد. همان گونه که هر یک از اسرای کفار در جنگ بدر در قبال آموزش خواندن و نوشتن به ده کودک مسلمان آزاد شدند.
عن ابن عباس قال: « کان الناسُ من اأسری یوم بَدرٍ لم یکن لهم فداءٌ، فجعل رسول الله فِداءَهم أن یُعلِّموا أولاد الأنصار الکتابه»[۳]. برخی از اسرای جنگ پول و وثیقهای برای آزادی خود نداشتند، سپس رسول الله فدیهی آنان را آموزش خواندن و نوشتن فرزندان انصار قرار داد.
لازم به ذکراست برخی از علما گفتهاند: آیهی ۴ سورهی محمد با آیهی ۵ سورهی توبه – که برخی آن را آیه شمشیر نام نهادهاند- نسخ شده است. «فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ »توبه/۵. پس چون ماههای حرام سپری شد مشرکان را هر کجا یافتید بکشید.
اما بدون تردید این رأی نادرست است؛ زیرا آیهی ۵ سورهی توبه به صورت خاص دربارهی اعراب مشرک نازل شده است که با مسلمانان عهد و پیمان داشتند؛ اما از هر فرصتی برای شکستن پیمان و ضربه زدن به مسلمانان استفاده میکردند، به همین دلیل به آنان چهار ماه فرصت داده شد تا دربارهی رفتارشان بیاندیشند و پس از آن چهار ماه مسلمانان برای برخورد شدید با آنان آزادند، البته نه به خاطر مسلمان نبودنشان؛ بلکه به خاطر شکستن عهد و پیمان! پس هیچ تضاد و تعارضی میان این دو آیه نیست که مجبور باشیم سخن از نسخ به میان آوریم؛ چرا که آیهی ۵ سورهی توبه مربوط به قتال میباشد و آیهی ۴ سورهی محمد در مورد بعد از جنگ و اسیر کردن کافران سخن گفته است.
هم چنین برخی از علما گمان کردهاند که آیهی۴ سورهی محمد با آیهی ۶۷ سورهی انفال در تعارض است، «مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى یُثْخِنَ فِی الأَرْضِ تُرِیدُونَ»انفال/۶۷ . هیچ پیامبری را سزاوار نیست که – برای اخذ فدیه از دشمنان – اسیرانی بگیرد تا در زمین به طور کامل از آنان کشتار کند. اما این هم صحیح نیست؛ زیرا منظور این آیه آن است که نباید از دشمنی که در حال جنگ است اسیر گرفته شود تا هنگامی که با آنان مقابله نشده و توانشان کم نشده باشد؛ یعنی این آیه همانند آیهی ۴ سورهی محمد در مورد حکم رفتار با اسرا سخن نمیگوید؛ بلکه حکم به اسیر گرفتن کفار در حال جنگ بوده و زمان اسیر گرفتن را بیان میکند. پس هیچ گونه تعارضی میان این دو آیه نیز وجود ندارد؛ چرا که از دو موضوع متفاوت سخن میگوید، یکی زمان و حکم اسیر نمودن کفار در حال جنگ و دیگری چگونگی رفتار با اسیران.
حتی میتوانیم بگوییم آیهی ۶۷ سورهی انفال و آیهی ۴ سورهی محمد ارتباطی تکاملی با هم داشته و یکدیگر را تکمیل میکنند. خداوند در سورهی انفال فرموده: برای شما روا نیست که در هنگام جنگ به خاطر طمع گرفتن فدیه از دشمن اسیر بگیرید، در حالی که هنوز دشمن را ضعیف نکردهاید؛ اما در مورد سورهی محمد میفرماید: هنگامی که با دشمن به نبرد برخاستید و در جنگ تعدادی از ایشان کشته شدند و – از لحاظ نفرات و توان جنگی – ضعیف گشتند، پس از آن اسیرشان کنید و سپس بدون عوض یا فدیه آزادشان کنید.
ج) جایز بودن کشتن مجرمان جنگی، واضح است که بر اساس همین اصل، پیامبر(ص) برخی از کافران را از عفو عمومی مستثنی و سزای کشتن را برای آنان صادر نموده است. بر همین اساس جنگجویان قبیله بنی قریظه پس از رضایت نسبت به داوری سعدبن معاض حکم قتلشان صادر شد، به این دلیل که عهدشان را شکسته و از پشت به مسلمانان خنجر خیانت زده بودند؛ همان طور که بخاری در حدیث ۳۰۴۳ و مسلم در ۱۷۶۸ آوردهاند.
د) اختلاف نظر علما دربارهی چگونگی رفتار با اسیران جنگی، دلیلی بر نبودن حکم مشخص شریعت در این باره است. هرچند بسیاری از علما نظرشان این بوده است که رهبر مسلمانان میتواند یکی از چهار مورد ، آزاد کردن بدون فدیه (المنّ)، آزاد نمودن با فدیه(المفاداه)، برده کردن(الإستراقاق) و کشتن (القتل) را انتخاب نماید؛ اما بدون شک تعدادی از علما نیز با تکیه بر آیهی «فَإِمّا مَنَّاً بَعدُ وَ إِمّا فِداءً» گفتهاند: جایز نیست که اسیر جنگی کشته شود و یا به بردگی گرفته شود؛ بلکه میبایست با فدیه یا بدون فدیه آزاد گردد؛ اسامی علمای زیر در این میان برجستهتر است: عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس، حسن بصری،عطاء، ضحاک، سُدی، سعید بن جبیر، ابن سیرین، شعبی و عمر بن عبدالعزیز.[۴]
علاوه بر این، مسئلهای که اختلاف نظر را خاتمه میدهد این است که کدام یک از این نظرات دارای مصلحت بوده و با عرف سیاسی و بینالمللی امروز منطبق یا منطبقتر است؟ زیرا همان طور که در قسمت سوم این مباحث گفته شد و از ابن قیم جوزی و قرافی نقل شد، احکام شرعی به طور کلی دو نوعند. احکامی که کلی، ثابت و غیر قابل تغییر بوده و همیشه باقی میمانند و احکامی که به تناسب عادت و فرهنگ و عرف جامعه دچار تغییر میشوند؛ اما نوع دوم که با زمان و مکان و عرف و عادت مرتبط است، در صورت تغییر زمان و مکان و عرف و عادت، میبایست تغییر کنند و مشخص است که این مسئله سبب تحقق مصلحت و عدالت بیشتری میشود.
امروزه نیز در توافق بینالمللی به خصوص توافقی که در سال ۱۹۴۹ میلادی امضا شده است، هر گونه تعرض به اسیر از فحش دادن گرفته تا کشتن ممنوع است.[۵] هر چند که تاکنون نیز آن توافق به شیوهی شایسته و کامل اجرا نشده اما، از آن جهت که احترام به انسان یکی از اصول اصلی شریعت است. «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ …» اسراء/۷۰ . و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم … واضح است که کشتن و به بردگی گرفتن و هر نوع رفتار ناپسند، در تضاد با احترام و حرمت انسان است.
مسئلهی رفتار با اسیر در حوزهی «تعاملات» است و در این حوزه نیز اساس بر مباح بودن است و سنگ محک و اساس آن تحقق مصلحت است.[۶] و بدون تردید مصلحت در این است که به انسانها تعرض نشود. مسلمان نیز باید همراه هر تلاشی باشد که برای انسان خیر و شادی به بار میآورد.
در قرآن فقط سخن از آزادی اُسرا – با فدیه و هم بدون فدیه – شده است. «فَإِمّا مَنَّاً بَعدُ وَ إِمّا فِداءً»
کم و بیش وضعیت و عرف جهان – حتی اگر به صورت نظری هم باشد – به سمت احترام به اسیران و پرهیز از شکنجه و آزار آنان تغییر کرده است، پس نوع رفتاری که در گذشته بر اساس عرف و عادت با اسیران شده است باید تغییر کند تا به تعبیر قرافی کاری نکنیم که مخالف با اجماع دین و نشانهی جهالت از دین باشد.[۷]
آری با توجه به دلایلی که بیان شد بر مسلمانان واجب است نه فقط پایبند، بلکه شروع کننده به هر کاری باشند که آزادی، احترام، سعادت و حقوق بیشتری را برای انسانها مهیا سازد.
۴) هنگامی که دشمنان، اسرای مسلمانان را کشته یا به بردگی بگیرند، برخورد مسلمانان چگونه باید باشد؟
همان طور که پیش از این گفته شد، در چنین حالتی مانند برخورد پیامبر(ص) با شرایطی تحمیل شده که به صورت عکس العمل، رفتاری مقابله به مثل با کفار جنگجو انجام داده است که در شرایط عادی انجام نمیداد، ما نیز در چنین حالتی بر اساس اصل رفتار مشابه و مقابله به مثل میتوانیم رفتاری با اسرای دشمن انجام دهیم که نصی از شریعت آن را ممنوع نکرده باشد. «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ »بقره/۱۹۴. پس هر کس بر شما تعدی کرد همان گونه که بر شما تعدی کرده بر او تعدی کنید.
اما بدون شک فقط به این شرط که مصلحتی را تحقق بخشد؛ وگرنه در صورتی که ضرر بیشتری داشته باشد، مقابله به مثل صحیح نیست.
——————————–
منبع : داعش و اسلام؟!/ مؤلف : علی باپیر / مترجم: مترجمین آلا
[۱] رواه الطبرانی فی الصغیر ۴۰۹
[۲] الخراج صفحه ۱۴۹
[۳] رواه أحمد:۲۲۱۶ و الحاکم و قال صحیح الإسناد، وافقه الذَّهبی.
[۴] نگاه کنید به : المصنف، عبدالرزاق، ح۹۳۹۲، المغنی، ابن قدامه، ج۱۳، ص۴۶-۴۷، فقه الجهاد: دکتر یوسف قرضاوی/ج۲/ص۹۷۸-۹۷۷.
[۵] نگاه کنید به: آثار الحرب، ص۴۰۸
[۶] نگاه کنید به: القواعد النورانیه الفقیهه،ص۱۱۲
[۷] نگاه کنید به: الاحکام، قرافی، ص۲۱۸
مقالات مرتبط:
معرفی داعش و بررسی نظرات و دیدگاهها و عملکردشان و جنگ تحمیلی به کردستان
مفهوم جهاد و قتال در اسلام و تفاوت این دو چیست؟
سلام علیکم.
عذرمیخام منبع دادید گفتید مغنی ابن قدامه جلد ۱۳٫٫
درحالیکه مغنی ابن قدامه ۱۰ جلد هست
درمورد لغو حکم برده داری با آیه ی ۴ محمد که چند علما اعتقاد دارند و…
برام متن عربی از کتابهاشونو بیارید خیلی برام مهمه..
اگه میشه ایمیل کنید برام
ممنون بابت سایت خوبتون
من که قانع شدم