دعوت و داعیقرآنمطالب جدید

قرآن ابزار و دارویی تجربه شده و اثبات شده

قرآن ابزار و دارویی تجربه شده و اثبات شده

نویسنده : مجدی الهلالی / مترجم: مجتبی دوروزی

آن چه قرآن را مناسب و درخور این می گرداند که نقطه آغاز صحیحی برای بیداری امت باشد این است که پیش تر تجربه شده و کارآمدیش به اثبات رسیده است…

نسل اول به پارسایی آن را به کار گرفتند و به یاری خدا در طی این استفاده صحیح تبدیل به بهترین امت شدند. و در سال هایی محدود، رده بندی شان تغییر کرده و از انتهای صف امت ها به ابتدای صف رسیدند.

امت عرب پیش از اسلام حال و روزشان بسیار وخیم تر از حالای ما بود با این وجود قرآن به آنان فایده رسانده، در ایشان تأثیر نهاد و آنان را تغییر داده و حال و روز شان را نیک گردانید و ترکیب و قالب جدیدی بدانان داد، این سخن _ بی شک_ این امید را به ما می دهد که به یاری خدا حال و روز ما را خوب کرده و این توانایی را دارد که با ما نیز ، آن کند که با آنان کرد.

در این مورد همین تو را کفایت می کند که اندوه شدید یاران پیامبر (ص) فقط به خاطر فوت آن حضرت (ص) نبود بلکه از قطع شدن نزول قرآن و جدایی ارتباط میان زمین و آسمان اندوهناک بودند، و چرا این گونه نباشد در حالی که آنان از خلال آن شیرینی ایمان را چشیده و ارزش آن را درک کرده، و توانایی بی نظیرش در تغییر را دیده بودند، قرآن آنان را در نردبان ایمان بالا کشیده،ترقی داده و شناخت آنان را با خداوند و اتصال به او افزایش داده بود…

با من در این رویداد بیندیش که این مفهوم را مورد تأکید قرار می دهد:

” بعد از وفات پیامبر (ص)، ابوبکر صدیق (رض) به عمر فاروق ( رض) گفت بیا با هم به خانه ی ام ایمن برویم و از او دیدن نماییم هم چنان که پیامبر (ص) به دیدارش می رفت… با ورود آن دو بزرگوار به خانه ی ام ایمن رضی الله عنها او شروع به گریستن نمود. به او گفتند : چرا گریه می کنی؟ آن چه نزد خداوند است برای رسول خدا (ص) بهتر است، او گفت می دانم آن چه نزد خداوند است برای پیامبرش (ص) بهتر و ارزشمندتر است و به این خاطر گریه نمی کنم، بلکه گریه ام به این خاطر است که مطمئنم دیگر وحیی از آسمان فرود نمی آید!

سخنان ام ایمن رضی الله عنها   آن دو بزرگوار را تحت تأثیر قرار داد و اشک از چشمان مبارک آن ها نیز جاری شد.

هم چنان که که دکتر فرید انصاری می گوید: ایم متن به وضوح نشان می دهدکه ارتباط اصلی صحابه با قرآن بوده زیرا پیوند دهنده ی مستقیم آنان با خدا بوده و ارتباط آنان با شخص رسول خدا (ص) از این حیث بوده که او از سوی خدا مأمور ابلاغ این پیام بوده است.

از این روی صحیح است که بگوییم: بی شک قرآن کریم دروازه ای باز و مستقیم بوده که یاران بزرگوار پیامبر (ص) به وسیله آن به ملکوت خداوند راه یافته اند، به گونه ای که تحت نظارت و مراقبت خداوند ساخته شده اند…

بی شک قرآن وسیله و ریسمان مستحکم و مطمئنی است که قلب های آنان به آن پیوند خورده بود، و قرآن نیز آنان را به مقام توحید ( فعلی و حقیقی) رسانیده بود.

بی گمان پیامبر (ص) تلاشی برای ریشه دار کردن ارتباط با قرآن را پیشه ی خود قرار داده بود آن به این اعتبرا که قرآن منبع اصلی و اساسی تربیت افراد است کسی در احادیث پیامبر (ص) به جستجو بپردازد می بیند که احادیث شارح قرآن بوده و آن چه به طور مختصر در قرآن بیان شده و روشن و آشکار نموده و معانی و مفاهیم آن را مورد تأکید قرار داده است و همین موضوع امام شافعی (رح) را واداشته تا در خصوص سنت بگوید: سنت عبارت است از فهم پیامبر (ص) با تراوش فهم او نسبت به فهم قرآن است.

این قرآن ما را کفایت نمی کند؟!

عده ای از مسلمانان دست نوشته هایی از بعضی از آن چه از یهودیان شنیده و نگاشته بودند را نزد پیامبر (ص) آوردند. پیامبر اکرم (ص) فرمود” برای ضلالت و گمراهی قوم همین کافی است که آن ها از آن چه پیامبر شان برای هدایت ایشان آورده است روی بر تابند و به آن چه دیگری برای آنان آورده متمایل شوند. ” آن گاه این آیه نازل شد:

” أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَى عَلَیْهِمْ ” ( عنکبوت :۵۱)

” آیا همین اندازه برای آنان کافی و بسنده نیست که ما این کتاب را بر تو نازل کرده ایم و پیوسته بر آنان خوانده می شود؟ “

عبدالرزاق و البیهقی از أبی قلابه نقل می کنند که روزی عمر بن خطاب ( رض) از کنار شخصی رد شد که کتابی را می خواند، یک ساعنی به آن گوش داد، این کتاب در نظرش جالب آمد، به آن شخص گفت: بخشی از این کتاب را برایم بنویس، شخص گفت: چشم ، پوستی دباغی شده را خریده، آن را آماده نمود و با آن به نزد عمر (رض) آمد سپس در پشت و روی پوست مطالبی را رونویسی نمود، سپس عمر (رض) نزد پیامبر (ص) آمد شروع به خواندن آن برای پیامبر ( ص) نمود، سیمای پیامبر (ص) دگرگون شد، مردی از انصار با دستش کتاب را زد و گفت ای پسر خطاب مادرت به عزایت بنشیند آیا نمی بینی که سیمای پیامبر (ص) چگونه تغییر کرد در حالی که تو این کتاب را برایش می خوانی؟ در همین حین پیامبر (ص) فرمودند: ” من به این خاطر برانگیخته شده ام که گشاینده و تمام کننده باشم و تمام کلمات مفید پرمعنیو گشاینده ی آن به من بخشیده شده است. کلمات و سخنان مفید برای من کوتاه و خلاصه شده است( مراقب باشید که) افراد سرگردان شما را از بین نبرند.”

ابن الضریس از حسن نقل می کند که عمر بن خطاب ( رض) گفت : ای پیامبر (ص) اهل کتاب چیزهایی به ما می گویند که قلب ما را مفتون و مسحور می کند و ما را وا می دارد که آن ها را بنویسیم. پیامبر (ص) فرمودند: ” ای پسر خطاب آیا شما نیز هم چون یهود و نصاری متحیر و مفتون می شوید؟ قسم به آن که جان محمد در دست اوست از سوی خدا چیزی برایتان آورده ام که پاک و درخشان و ناب است، کلمات مفید و پر معنی به من عطا شده، و سخنان مفید بر من کوتاه و خلاصه شده است.”

از این متن ها و دیگر موارد، این موضوع بر ما آشکار می گردد که پیامبر (ص) در تربیت صحابه بر چیزی جز قرآن و سنت پاکش_ سنت هم به این اعتبار که شارح قرآن است_ تکیه و اعتماد ننموده است.

از این روی هم بوده که در عهد پیامبر (ص) مردم با قرآن ارتباط مستحکمی داشته اند. ارتباط عمیق که قلب ها را به پروردگار ش متصل نموده است. این ارتباط به درجه ای رسیده بود که صحابه رضوان الله علیهم هم چون شیفته و تشنه ای، پیرو وحی بودند، آنان خواستار افزایش شناخت (شان) از خداوند و رفتن به سوی او بودند.

خواننده گرامی با من در این امر خبر بیندیش که بیانگر چگونگی حال صحابه با قرآن است و این که چگونه آموزه ها و اشاراتش را پذیرفته اند:

مردی از اعراب ( بادیه نشین) به مدینه آمد و در منزل عامر بن ربیعه (رض) رحل اقامت افکند، عامر از او به نیکویی پذیرایی کرد و درباره ی وی با رسول خدا (ص) سخن گفت، سپس آن مرد به محضر رسول خدا (ص) مشرف شد و چون از حضور ایشان برگشت، به عامر گفت: رسول خدا (ص) به من وادی ای، بخشیدند که وادیی بهتر از آن در میان اعراب نیست و من می خواهم که قطعه ای از آن به تو ببخشم که از آن تو و بازماندگانت باشد، عامر گفت: مرا به قطعه زمینت نیازی نیست زیرا امروز سوره ای نازل شد که دنیا را از یادمان برد:

” اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَهٍ مَّعْرِضُونَ ” ( انبیا: ۱)

” زمان محاسبه مردمان بدیشان نزدیک است در حالی که آنان غافل ( از هول و هراس آن) و روی گردان ( از ایمان بدان) می باشد.”[۱]

( جدای از احترام صحابه نسبت به قرآن) بلکه حتی به میزان اهمیت دادن یهود به به قرآن بنگر، آن هم حتی به یک آیه از آن این هم در حالی است که یهود قرآن را انکار و تکذیب کرده و رسالت پیامبر ( ص) را دروغ می پندارند آنان حسودانه می گفتند: ” آیه ای بر شما نازل شده که اگر بر ما یهودیان نازل می شد روز نزولش را عید قرار داده و جشن می گرفتیم و منظورشان این سخن خداوند بود:

” الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا ” ( مائده:۳)

” امروز ( احکام) دین شما را برای تان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین خدا پسند برای شما برگزیدم “

زیرا این آیه در بردارنده ی احسان و نیکی و تکریم است، آیا ما این تکریم خداوند را احساس کرده ایم و آیا ارزش آن را دانسته و حقش را به جای آورده ایم؟

بیایید همگی بسوی قرآن برگردیم و در آن دنبال داروی دردهایمان بگردیم.

————————–

نام کتاب: قرآن راز بیداری ما / مؤلف: مجدی الهلالی / مترجم: مجتبی دوروزی / نشر احسان

[۱] انوار القران، ترجمه: عبدالرؤف مخلص، ج۴،ص۵.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا