بو ئالان کوردی ، شعری از دکتر جلالی زاده
دکتر جلال جلالی زاده
وامردی به مه ردی ، تو کانگای ده ردی ،
له لیوی ده ریا به لاشه سه ردی ،
روانیت بو دایکت به ره نگ زه ردی
پرسیارت کرد
هه و دایکه گیان !بو وات لی هات ؟
بو تو نیته خاکو وه لات؟
بو ئاواره بووین؟
بو کوی بروین ؟
بو که س نه هات به هانامه و؟
بو لات نه کرد تو به لامه و ؟
دایکه بده ده ستم قه له م؟
تا بنوسم که من هه ر هه م
چونکه تا ئه و روژه خاکو ،ئاوو هه وا
ئاسمان ،زه وی ،بادو ،ده ریا
ناویان ببی یا به وشه بی
به لاوازی یا گه شه بی
تفو نه حله ت ئه که ن ئه وان
له و که سانه ی منیان تاران
له مالی خوم له کوبانی
له شاریکی کوردسانی
****
ترجمه ی شعر” دکتر جلال جلالی زاده” نماینده ی مردم سنندج در مجلس ششم و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، که برای کودک غرق دریا شده ی اهل کوبانی سروده اند .
تقدیم به دوستان آزاد اندیش :
چه مردانه مرگ را دریافتی، تو که درد آشنایی !
با جسم سرد و بی روح ات ،تو در کرانه ی دریا
به مادرت، که رخساره اش از درد، زرد بود نگاه انداختی، و پرسیدی ؛
مادر مادر عزیزم !
چرا به این روز گرفتار شدی ؟!
چرا تو بی وطن مانده ای ؟
وطن نداری؟!
به راستی، چرا بی خانمان شدیم ؟
کجا باید برویم ؟
چرا کسی فریادرس مان نشد؟!
چرا نگاهت من را نیافت؟
مادر !
به دستم قلم بده!
تا بنویسم؛ که من هنوز هستم
تا وقتی که خاک، تا وقتی که
آب، هوا، آسمان
زمین، باد و دریا، نام و نشانی داشته باشند
یا باد به آرامی بوزد
به هرشکل ممکن؛
آنها را نفرین خواهند کرد
چرا که امنیت و آرامش من را به هم ریختند!
در خانه ی خودم در کوبانی
یکی از شهرهای کردستان !
عالی بود…