مقصد ما تربیتی است که شعور افراد را بیدار کرده و مردانی بزرگ بسازد
مقصد ما تربیتی است که شعور افراد را بیدار کرده و مردانی بزرگ بسازد
نویسنده : : امام حسن البناء / مترجم: مصطفی اربابی
مرد سازی
جماعت اخوان المسلمین از لحاظ مؤسسات عام المنفعه و خدمات عمومی از جمله: ساختن مساجد، مدارس، تأسیس کمیته های خیریه و نیکوکاری، دروس، سخنرانی ها، خطابه ها، پندها و باشگاه ها در گفتار و کردار پیشاپیش همه ی جمعیت ها قرار دارد.
اما ملت های مجاهدی که با نهضت جدید روبرو هستند؛ دوره مهم گذرا را پشت سر می گذارند؛ می خواهند زندگانی آینده ی خود را بر یک پایه ای استوار رقم بزنند؛ برای نسل نو، ارمغانی بیاورند و حق سلب شده و عزت غضب شده اش را می طلبند، نیازمند ساختن بنایی جز این بناها هستند. چنین ملت هایی سخت به ساخته شدن روح و روان، استحکام ارزش های اخلاقی و ایجاد روحیه ی درست مردانگی در فرزندان خود نیازمندند، تا آنان در راه و برخورد با موانع استوار باشند و بر دشواری ها و سختی ها غلبه کنند.
بزرگان، راز زندگی ملت ها و منبع اصلی نهضت ها هستند. تاریخ همه ی ملت ها – در واقع – تاریخ مردان بزرگ، نابغه، نیرومند و صاحبان اراده های محکمی است که شرایط مردانگی و پایمردی در آنان به طور کامل رشد کرده است. آری، هر کشوری با مردان بزرگ اش سنجیده می شود. من معتقدم – و تاریخ نظرم را تأیید می کند – که مرد اگر صفات مردانگی داشته باشد، می تواند امتی را بنیان نهد؛ یا نابود سازد؛ البته اگر نیرویش برای ویرانی به کار بیفتد، نه برای سازندگی. ملت ها نیز مانند افراد – به طور یکسان – دوره هایی از حیات را می گذرانند. چه بسا فردی از پدر و مادری ثروتمند و در ناز و نعمت متولد شود، گرفتاری های روزگار به سراغ اش نیاید و هیچ چیزی که او را به رنج اندازد، از او خواسته نشود؛ اما فردی دیگر در شرایطی دشوار و در خانواده ای فقیر، نیازمند و ناتوان پا به عرصه ی زندگی بگذارد. هنوز سپیده ی زندگی بر او طلوع نکرده باشد که گرفتاری ها بر سرش فرو ریزند و مشکلات از هر سو او را محاصره کنند. پاک است خدایی که برای هر کس سهمی را تعیین فرموده و جایی برای عتاب و سرزنش نیست. شرایط ایجاب می کند ما در میان نسلی که ملت ها در پیرامون آن سخت به رقابت می پردازند؛ برای ادامه ی حیات در نزاع هستند و پیروزی همواره از آن قدرتمندان است، پا به عرصه ی وجود بگذاریم. همچنین در این شرایط ما باید با نتایج اشتباهات گذشته روبرو شویم؛ تلخی آن را بچشیم؛ زخم های پیشین را التیام بخشیم؛ کاستی های گذشته را جبران کنیم و خود و فرزندانمان، عزت، مجد و تمدن و تعالیم دین خویش را زنده کنیم.
باید در امواج دوره ی گذار وارد شویم. دوره ای که تندبادهای فکری، جریانات روانی و هواهای نفسانی توانسته شخصیت افراد، ملت ها، حکومت ها، گروه ها و همه ی جهان را به بازی بگیرد. دوره ای که اندیشه ها آشفته و جان ها مضطرب شده اند. ناخدای کشتی در میانه ی اقیانوس راه را می جوید؛ اما همه ی علایم و نشانه ها بر او مشبه شده و تصویر از مقابل دیدگان اش کنار رفته اند. در شبی تیره و تار که تاریکی مطلق همه جا را در بر گرفته است که او را به سوی خود می خواند. برای شرایطی روانی و روحی ملت ها، در این روزگار واژه ای بهتر از «هرج و مرج» نمی توانیم پیدا کنیم.
باید با همه ی این ها روبرو شد و برای نجات امت از خطری که از هر جهت او را احاطه کرده است، اقدام کرد.
هر امتی که اسیر شده و مسئولیت و تکلیفی نظیر ما بر شانه اش است، با آرام بخش ها تسلی نمی یابد و تعلل در آرزوها برایش سودی ندارد، بلکه لازم است خود را برای مبارزه ای سخت و طولانی و جنگی شدید – که میان حق و باطل، نافع و مضر، صاحب حق و غاصب آن، سالک طریق و مانع آن و مخلصان غیور و مدعیان کژاندیش در جریان است – آماده کند.
بر چنین امتی است که بداند جهاد از جهد گرفته شده و جهد به معنی رنج و مشقت است. در جهاد تا زمانی که مبارزه با پایان نرسیده، راحتی و آسایش معنا ندارد. امت در این شرایط وحشتناک وسیله ای جز روحیه ی ایمانی، تصمیم قوی و صادقانه، بخشش و فداکاری و اقدام در هنگام ضرورت در اختیار ندارد. بی آن که در کارش مغلوب است و درماندگی همنشین فرزندان اش می شود.
با این که شرایط ما این چنین است، اما نفس ها همان نفس های نرم خو، خوشگذران و در ناز و نعمت اند که حتی نسیم، رخسارشان را مجروح؛ و کشیدن حریر بر انگشتانشان آن را خون آلود می کند.
جوانان پسر و دختر ما، آنان که نیروی آینده ی ما هستند و آرزوهای ما به آنان گره خورده است، هنوز در پی ظاهری زیبنده، لقمه ای خوشمزه، زیوری گران بها، اتومبیلی راحت، شغلی آبرومند و القاب توخالی هستند. اگر چه در ازای آن، آزادی خود را از دست بدهند، از کرامت خود هزینه کنند یا در این راه حق امت ضایع شود.
آیا به این جوانان نگاه کرده اید، آنان که در چهره هایشان آثار جوانی و نشاط نمودار است و طراوت جوانی در چهره هایشان موج می زند؛ اما خاضعانه در برابر رؤسای مؤسسات و سازمان ها ایستاده اند و ورقه های درخواست شغل را در دست دارند. آیا دیده اید که چگونه به هر کوچک و بزرگی متوسل می شوند؛ از حقیر و امیر کمک می طلبند و منشی های دفاتر و سازمان ها و وزارت خانه ها را برای رسیدن به مقصود و قبول خواسته هایشان واسطه قرار می دهند؟
خواننده ی گرامی! به نظر شما، اگر هر یک از این جوانان شانس بیاورد آرزویش برآورده شود و به شغلی رسمی دست یابد، آیا می تواند روزی به ترک آن شغل یا کناره گیری از آن در راه عزت و کرامت بیندیشد؟ حتی اگر به خواری محکوم شود یا بدترین عذاب را تحمل کند؟
ما از نظر روحی و روانی، سخت به اصلاح فراگیر نیازمند هستیم. اصلاحی که احساس خاموش، اخلاق فاسد و بخلی را که در وجود ما مسکن گزیده است، تغییر دهد. اکنون مصلحان و بزرگان این امت آرمان های بزرگی در سر می پرورانند و در این شرایط دشوار، از ما می خواهند پوسیدگی و پارگی روح و روان را اصلاح کنیم. روزگار آن عزت و قدرت دیرین را از ما گرفته است. بدون تقویت روحی و تجدید حالت روانی نمی توانیم به جلو گام برداریم.
با آگاهی بر حقیقت و همراهی با ما در این مقیاس، که در میان نهضت های ملی اخوان المسلمین بهتر و دقیق تر است – بدانید مقصد نخست ما (تربیت صحیح) تربیتی است که امت را به داشتن نفس بزرگوار، اخلاق والا و ارزشمند و بیدار کردن شعور زنده سوق می دهد و آن را به دفاع از کرامت، استرداد مجد و عظمت اش وا می دارد و در این راه و برای رسیدن به مقصد، هر نوع مشکل و مشقتی را تحمل می کند. شاید پرسش بعدی درباره ی ابزاری باشد که اخوان المسلمین برای نوسازی نفوس و استحکام اخلاق به کار می بندد و این که آیا اخوان المسلمین این ابزار را تجربه کرده اند؟ اگر تجربه کرده اند، تا چه حد موفق بوده اند؟
———————————–
منبع: پیام بیداری (مجموعه رسایل امام حسن البناء) / مؤلف: امام حسن البناء / مترجم: مصطفی اربابی / انتشارات: نشر احسان ۱۳۸۸