تصاویری چند از حالات دوزخیان و عذابهایشان در قرآن
تصاویری چند از حالات دوزخیان و عذابهایشان در قرآن
نویسنده: حمید محمد قاسمی
چهرههای دوزخیان در تصاویر قرآن
از آن جا که حالت شادی یا غم پیش از هر چیز در چهرۀ انسان نمود مییابد و صورت انسان آینهای شفاف از حالات درونی اوست، از اینرو در تعابیر قرآن مشاهده میکنیم که از چهرهی بهشتیان و دوزخیان مکرراً سخن به میان آمده و تصاویری چند از حالات چهرههای آنها به نمایش گذارده شده است.
قرآن در یکی از تصاویر خود، چهرهی دوزخیان را چهرههایی عبوس و درهم نشان میدهد:
در آن روز صورتهایی عبوس و در هم کشیده است، زیرا میداند عذابی در پیش دارد که پشت را در هم میشکند!» «وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَهٌ *تَظُنُّ أَن یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَهٌ »قیامه/۲۴-۲۵
«باسره» از مادل «بُسر» به معنی چیز نارس و یا کار پیش از موعد است، لذا به میوۀ کال نخل «بُسر» گفته میشود و سپس به در هم کشیدن صورت و عبوس بودن اطلاق شده است، چرا که این حالت عکس العملی است که انسان قبل از فرا رسیدن رنج و عذاب و ناراحتی اظهار میدارد.
«فاقره» نیز از مادۀ «فقره» به معنی مهرههای پشت است. بنابراین «فاقره» به حادثۀ سنگینی میگویند که مهرههای پشت را در هم میشکند و فقیر را بدین جهت به این نام خواندهاند که گویی پشتش شکسته است.
به این ترتیب در این صحنهای که قرآن به تصویر کشیده، مجرمان را در صحنۀ محشر نشان میدهد که وقتی نامههای اعمال خود را خالی از حسنات و مملو از سیئات میبینند و نشانههای عذاب را مشاهده میکنند، سخت پریشان و محزون و اندوهگین میشوند و چهره در هم میکشند، زیرا یقین پیدا کردهاند که عذابهای کمرشکنی را در پیش رو دارند و باید خود را برای دنیایی پر از رنج و وحشت آماده سازند.
در صحنهای دیگر، چهرۀ دوزخیان را چنین ترسیم نموده:
« و صورتهایی در آن روز غبارآلود است و دود تاریکی آنها را پوشانده است.» « وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْهَا غَبَرَهٌ *تَرْهَقُهَا قَتَرَهٌ »عبس/۴۰-۴۱
«غبره» به معنای غباری است که بر روی چیزی مینشیند و یا آنچه به رنگ غبار است، اما در اینجا کنایه از گرفتگی چهره به خاطر غم و غصه است.
«ترهق» به معنای پوشاندن و «قتره» به معنای سیاهی یا تاریکی دود است و در این تعبیر، اشاره به سیاهی کفر و معاصی است که همچون دودی سیاه، چهره دوزخیان را میپوشاند و آنها را در هالهای از ظلمتها و تیرگیها فرو میبرد.
و در جایی دیگر، قرآن چهرههای تاریک و قیرگون دوزخیان را اینگونه به تصویر میکشد:
«(چهرههای دوزخیان آنچنان تاریک است که) گویی با پارههایی از شب تاریک صورت آنها پوشیده شده، آنان همدم آتشند که در آن جاودانه خواهند بود.»« کَأَنَّمَا أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِّنَ اللَّیْلِ مُظْلِماً أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ »یونس/۲۷
گویا میخواهد بفرماید که شب ظلمانی تکه تکه شده و یکی پس از دیگری به روی چهرۀ آنان افتاده و در نتیجه چهرههایشان به طور کامل سیاه شده است.
یا در تصویری دیگر، شاهد این صحنۀ شگفتیم که:
«شعلههای سوزان آتش همچون شمشیر به صورتهاشان نواخته میشود و آنان در آنجا ترشرویند.»« تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِیهَا کَالِحُونَ »مؤمنون/۱۰۴
«تلفح» از مادۀ «لفح»، به گفتۀ بسیاری از ارباب لغت و تفسیر، در اصل به معنی تأثیر گرمی آفتاب و آتش و بادهای سموم بر صورت و دگرگون ساختن آن است، و گاه به ضربۀ شمشیر هم اطلاق میشود که همانند ضربۀ تابش آفتاب و شعلۀ آتش است.
«کالحون» نیز از مادۀ «کلوح» به معنای جمعشدن و خشکیدن لبهاست، به طوری که دیگر نتواند دندانها را بپوشاند.
آنچه در این آیه آمده، ترسیمی از تأثیر ضربات شعلههای آتش بر چهره دوزخیان است که بسیار دردناک است، همان چهرههایی که در این جهان در برابر مستضعفان در هم کشیده میشد و لبهایی که برای تمسخر و نیشخند نسبت به آنها از یکدیگر باز میماند، سرانجام این اعمال زشت و رنجآور در قیامت، به آن عذابهای دردناک برای خودشان مبدل میشود.
—————————————–
نام کتاب: جلوه هایی از هنر تصویر آفرینی در قرآن/ نویسنده: حمید محمد قاسمی/ تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۷