زلزلههای دنیا و زلزله قیامت
زلزلههای دنیا و زلزله قیامت
نویسنده: دکتر محمد راتب نابلسی / مترجمان: محمد آزاد شافعی و عبدالباسط عیسى زاده
امام بخاری از ابوهریره روایت کرده که پیامبر(ص) فرمود : «قیامت برپا نمیشود تا زمانی که علم از میان مردم برداشته میشود، و زلزلههای فراوان به وقوع میپیوندد و زمان – برای طی مسافت – به هم نزدیک میشود و فتنهها و بیبند و باری که همان قتل و کشتار است زیاد میشود و مال و ثروت شما بسیار شده و به وفور یافت میشود».[۱]
بسیاری اوقات خبر وقوع زلزله را در شهرهای مختلف میشنویم که هر کدام از دیگری شدیدتر است و زندگی افراد زیادی را به نابودی میکشند. این واقعیت و کثرت وقوع و شدت زلزلهها مصداق حدیث پیامبری است که از روی هوی و هوس سخن نمیگوید و هر چه به زبان آورده است وحی خداوند است. از نتایج این زلزلهها این است که مفهوم زلزله بزرگ قیامت را تاحدودی برای ما روشن میسازند، قیامتی که خداوند وعده شکنجه کافران را در آن داده است و میفرماید :
یا ایُّها النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ اِنَّ زَلْزَلَهَ السَّاعَهِ شَیءٌ عَظیمٌ (حج : ۱)
«ای مردم! از پروردگارتان بترسید، واقعاً زلزله قیامت چیز بزرگی است».
زمین در میان ستارههای منظومه شمسی بیشترین ضخامت را دارد و پنج برابر ضخامت آب است. از جهتی دانشمندان در تفسیر زلزله میگویند حرکتی است که از درون زمین شروع شده و فشار بسیار زیادی از آن به وجود میآید که پوسته زمین تحمل آن را نداشته و در نتیجه شکسته میشود و همین شکسته شدن پوسته زمین است که برخی اوقات به عنوان زلزله از اخبار میشنویم، لازم است بدانیم که ضخامت پوسته زمین بیشتر از ۹۰ کیلومتر است و جنس آن عموماً از سنگ بازالت است که سختترین نوع سنگهاست، اما با این وجود تحت فشار بسیار زیاد زمین خورد و متلاشی میشود. این واقعه گوشهای از قدرت خداوند را به ما نشان میدهد که در آیه زیر میفرماید :
اِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذوُ القُوَّهِ المَتینُ (ذاریات : ۵۸)
«تنها خدا روزیرسان و صاحب قدرت و نیرومند است و بس».
زلزلهنگاران آماری را از زلزلههای واقع شده در جهان ارائه دادهاند که نمونهای از آن به شرح زیر است : در سال ۱۵۵۶ زلزلهای در چین روی داد که در چند ثانیه جان ۸۳۰ هزار نفر را گرفت. در سال ۱۷۳۷ زلزلهای در هند روی داد که جان ۱۸۰ هزار نفر و در سال ۱۹۲۳ نیز زلزلهای در ژاپن روی داد که زندگی ۱۰۰ هزار نفر را خاتمه داد و در سال ۱۹۷۶ زلزلهای در چین روی داد که در چند ثانیه ۳۵ هزار نفر را به کام مرگ کشید. حال گوش به فرموده خداوند میسپاریم که میفرماید :
یا ایُّها النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ اِنَّ زَلْزَلَهَ السَّاعَهِ شَیءٌ عَظیمٌ (حج : ۱)
از یک دانشمند بزرگ زلزلهشناس پرسیدند که : «آیا ممن است ۱۵ دقیقه قبل از وقوع زلزله از آن مطلع شویم؟ در جواب گفت : خیر اما بسیاری از حیوانات آن را مدتی قبل از وقوع درک میکنند که در رأس آنها حیوانی است که حماقت آن مثال زدنی است یعنی الاغ که ۱۵ دقیقه قبل از وقوع زلزله از آن باخبر میشود». به نظر ما علت اینکه حیوانات زودتر از زلزله به آن پی میبرند این است که همانند انسان مکلف نبوده و هدف از وقوع زلزله آنها نیستند، به دلیل این آیه که خداوند میفرماید :
اِنَّا عَرَضْنا الاَمَانَهَ عَلی السَّماوات وَ الارْضِ وَ الجِبالِ فَاَبَیْنَ اَنْ یَحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْنَ مِنها وَ حَمَلَها الاِنْسانُ انَّهُ کانَ ظَلوماً جَهولاً
(احزاب : ۷۲)
«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم اما از پذیرش آن خودداری کردند و از آن ترسیدند، حال اینکه انسان زیر بار آن رفت (و دارای موقعیت بسیار ممتازی شد اما برخی از) آنان (پی به ارزش وجودی خود نمیبرند و قدر مقام والای خویش را نمیدانند و) واقعاً ستمگر و نادانند».
خداوند میفرماید :
اِذا زُلْزِلَتِ الارْضُ زِلْزالَها (زلزله : ۱)
«هنگامی که زمین سخت به لرزه انداخته میشود».
کلمه (زُلْزِلَتْ) یعنی به شدت تکان خورد و پریشان شد و زمین با لرزه بزرگ خود که آخرین لرزیدن آن است به شدت ناموزون شد. و این ماهیت زلزله قیامت است که زلزلههای دنیا نمونههای کوچک و محدود آن هستند. در ادامه آیه آمده است :
وَ أَخْرَجَتِ الأرْضُ أَثْقالَها (زلزله : ۲)
«و زمین سنگینی و بارهای خود را بیرون میاندازد».
منظور از سنگینی زمین انسان است[۲]همان مخلوق مکلفی که برای بهشتی به پهنای آسمانها و زمین خلق شده است. او وزین و سنگین است زیرا قبول امانت نموده و خداوند آسمانها و زمین را برای وی رام کرده و جانشین خود در زمین ساخته است که اگر عقل او بر شهوتش چیره گردد از ملائکه برتر و اگر شهوت او بر عقلش چیره گردد از حیوات پستتر ست.
وَ قَالَ الأِنسانُ مالَها (زلزله : ۳)
«و انسان میگوید زمین را چه شده است؟».
این گفته انسان از روی تعجب و ترس است.
یُومَئذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها (زلزله : ۴)
«در آن روز زمین خبرهای خود را بازگو میکند».
یعنی خبر از اعمال نیک و بد ساکنان خود که انسانها میباشند.
بِأَنَّ رَبَّکَ أوْ حالَها (زلزله : ۵)
«بدان سبب است که پروردگار تو به او (زمین) پیام داده است».
منظور اینست که خداوند، زمین را بر سخن گفتن توانا کرده و امر به کلام نموده است.
یومَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ اَشْتَاتاً (زلزله : ۶)
«در آن روز، مردمان پراکنده بیرون میآیند».
یعنی فردفرد و متفرق، بدون تجمع، بدون همفکر و همراه و همکار، بدون هیاهو و همهمه و تکبر با این حال که خداوند در آیه ۶۵ سوره یس وصف نموده است : «امروز بر دهانهایشان، مُهر مینهیم و دستانشان با ما سخن میگویند و پاهایشان بر دستاوردشان گواهی میدهند».
خداوند در ادامه سوره زلزله میفرماید :
لِیُرَوا اَعْمالَهُمْ* فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرَّاً یَرَه(زلزله : ۶ – ۷)
«تا کارهایشان به آنان نموده شود* پس هر کس به اندازه ذره غباری کار نیکو کرده باشد و یا بدی کسب نموده باشد، پاداش و سزای خود را خواهد دید».
در تبیین بیشتر مفاهیم این سوره میتوان از یافتههای زمینشناسان استفاده برد که میان زلزلهها و آتشفشانها رابطه برقرار کردهاند و قرآن نیز به صورت بسیار دقیق به آن اشاره کرده است. زمینشناسان میگویند که رابطه محکم میان زلزله و آتشفشان به این گونه است که یک بار زلزله در نتیجه حرکت تودههای داغ درون زمین و فشار آن بر پوسته بوده و یک بار زلزله باعث ایجاد آتشفشان میشود، در هر حال رابطهای قوی میان زلزله و آتشفشان وجود دارد. نکته دیگر اینکه مواد مذاب درون زمین دارای وزنی بسیار بالا و منحصر به خود هستند که میتواند مصداق کلمه «اثقالها» باشد. یکی از دانشمندان زمینشناس با قرائت این قسمت از سوره زلزله که میفرماید :
اِذا زُلْزِلَتِ الارْضُ زِلْزالَها* وَ اَخْرَجَتِ الاَرْضُ اثْقَالَها
دچار حیرت و دهشت شد.
آنچه که در این سوره بیان شد، اشارهای لطیف از جانب خداوند است به وجود رابطه میان زلزله و آتشفشان و روشن میسازد که فرستنده قرآن همان خالق هستی است که صد هزار میلیون کهکشان را در عرصه گیتی پدید آورده و خالق ستارههای دنبالهدار و کازارها و ستارگان و سیارهها است. او که خالق هستی است، فرستنده قرآن است، کلامی چنان ارزشمند که فضل و برتری آن بر سایر کلامها چون برتری خود او بر مخلوقاتش میباشد.
براستی نعمتی بزرگ است که صبح به هنگام بیدار شدن از خواب، زمین را در حال استقرار و آرام مشاهده کنی، اما هرگز قدر این نعمت را نخواهی دانست تا زمانی که شاهد زلزلهای مهیب باشی که از ترس آن ممکن است قلبها نیز ترکیده شود، خداوند متعال توجه ما را به همین نعمت جلب میکند، آنگاه که میفرماید :
اَمَّنْ جَعَلَ الأرْضَ قَراراً (نمل : ۶۱)
«آیا دیگران بهترند یا کسی که زمین را قرارگاه ساخته است».
حقیقتاً اگر این استقرار نبود هیچ ساختمانی از استحکام و ثبات برخوردار نمیشد. چرا که :
وَالأرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ (طارق : ۱۲)
«سوگند به زمین شکافبردار».
وجود شکاف از خواص ترسناک زمین است و خداوند میفرماید :
وَ مَا نُرْسِلُ بِالآیاتِ الاّ تخویفاً (اسراء : ۵۹)
«ما معجزات را جز برای بیم دادن مردم اجرا نمیسازیم».
پس طاعت از خدا را جدی بگیرید، قبل از اینکه حادثهای فراگیر شما را در بر گیرد.
زلزله قاهره
هر انسانی به هنگام سوار شدن هواپیما احساس نگرانی میکند و تا زمانی که چرخهای هواپیما در باند فرودگاه به حرکت درنیاید، آرام نمیگیرد. آن وقت است که میگوید : خدا را سپاس که به سلامت رسیدیم. این حالت به هنگام سوار شدن در کشتی و حرکت در آب و هیجان امواج نیز پیش میآید و تا رسیدن به خشکی آرام نمیگیرد. اما این زمین آرام که از هوا و دریا آرزوی استقرار و آرامش آن را داریم، گاهی دچار حرکت و لرزه میشود. و خداوند درباره آن میفرماید :
ءَ اَمِنْتُمْ مَنْ فی السَّمَاءِ اَنْ یَخْسِفَ بَکُمُ الأرْضَ فَاِذا هِیَ تُموُرُ
(ملک : ۱۶)
«آیا از کسی که در آسمان است، خود را در امان میدانید که دستور دهد زمین را بشکافد و شما را فرو برد، و آنگاه بلرزد و بجنبد و حرکت کند؟».
زلزلهشناسان میگویند : «اگر زلزله قاهره فقط ده ثانیه طول میکشید نصف خانههای آن ویران شده و بیشتر از پنج میلیون نفر جان میباختند». اما خداوند با لطف فراوان خویش آنان را در بر گرفت، در غیر این صورت چه چیزی میتوانست آنها را از عذاب خدا نجات دهد؟ وقتی که خانههای بتونی با پایههای قوی و محکم از خطَر زلزله در امان نیست، پس باید به خدا پناه برد که فقط او میتواند مردم را نجات دهد، در غیر این صورت زمین زیر پای آنها خواهد لرزید.
در زلزله قاهره، ساختمانی با ارتفاع ۱۴ طبقه ویران شد و چنان در هم فرو ریخت و فشرده شد که گویا به وسیله بتون محکم شده است و وسایل و افراد و وسایل الکتریکی و تزئینات داخلی و فرشهای آن با بتون ترکیب شده و محکم شدهاند. این واقعه پند رسایی است که نشانههای بسیاری را با خود به همراه داشت که لازم است در آن قدری تأمل کنیم.
اخیراً امکان تفسیر علمی زلزله فراهم شده است که دانشمندان در این باره میگویند : «قطعات مختلف پوسته زمین با هم برخورد کرده و تحت فشار واقع میشوند که در برخی موارد یکی از این قطعات حرکت کرده و روی دیگری میلغزد و در نتیجه آن زلزله روی میدهد».
آنچه که بیان شد، تفسیر علمی زلزله بود، اما آیا تفسیر دینی آن را باطل میکند؟ نه به خدا قسم، از خود بپرسیم که چه کسی اسباب را آفریده است؟ قطعاً خداوند (و در تفسیر دینی هم توجیه علمی این پدیده مقبول است، اما فرق آن با تفسیر علمی محض اینست که، خدا را به عنوان حاکم و فرمانروای هستی در پشت قضایا در نظر میگیرد). پس کسی که تفسیر دینی زلزله را نمیپذیرد در شمار افرادی است که خداوند درباره آنها گفته است :
انَّهُمْ کَانُوا اِذا قَیلَ لَهُمْ لا اِله اِلاّ اللهُ یَسْتَکْبِرونَ (صافات : ۳۵)
«وقتی که به آنان گفته میشود، جز خدا معبودی نیست، تکبر میورزند».
و در شمار این دسته دیگر نیز هست که خداوند اینگونه وصفشان نموده است :
وَ اِنْ یَرَوا کِسَفاً مِنَ السَّماءِ سَاقِطاً یَقُولُواْ سَحابٌ مَرْکُومٌ
(طور : ۴۴)
«اگر ببینند که قطعهای از آسمان فرو افتد، میگویند قطعه متراکمی است».
البته میتوان از نگاه جغرافیدانان نیز زلزله را توضیح داد، اما اکنون جای تفصیل آن نیست، فقط به اختصار میگوییم که : زلزله نتیجه حرکتی است که درون زمین انجام میشود، پوسته را به تکان وا میدارد و با فشار شدید خود باعث شکسته شدن سطوح آن میشود، گاهی فشار به صورت عمودی است که زلزله عمودی را نتیجه میدهد و گاهی افقی است و زلزله افقی را باعث میشود و گاهی دارای طول موجهای بلندیست (که قدرت تخریب بالاتری دارد) اما در هر حال و از نگاه هر علمی زلزله را تفسیر میکنیم، باز با تفاسیر دینی آن منافات نخواهد داشت. در این آیه دقت کنید که میفرماید :
قُلْ هُوَ القَادِرُ عَلی اَنْ یَبْعَثَ عَلَیکُم عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ اَوْ مِنْ تَحْتِ اَرْجُلِکُمْ اَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَاْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیفَ نُصَرِّفُ الآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهوُنَ (انعام : ۶۵)
«بگو، خدا میتواند که عذاب بزرگی از بالای سرتان و یا از زیر پاهایتان بر شما بگمارد و یا اینکه کار را بر شما بهم آمیزد و دسته دسته و پراکنده گردید و برخی از شما را به جان برخی دیگر اندازد و گرفتار همدیگر سازد، بنگر که چگونه آیات را بیان و روشن میگردانیم تا بلکه بفهمند».
یا در آیه زیر میفرماید :
وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً قَریَهً کَانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً یَأتِیها رزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأنْعُمِ اللهِ فَإذَاقَها اللهُ لِباسَ الجُوعِ وَ الخَوفِ بِما کَانُوا یَصْنَعوُنَ (نحل : ۱۱۲)
«خداوند مردمان شهری را مثل میزنند که در امن و امان بسر میبُردند و از هر طرف روزیشان بگونه فراوان به سویشان سرازیر میشد، اما آنان کفران نعمت خدا کردند، و خداوند به خاطر کاری که انجام دادند، گرسنگی و هراس را بدیشان چشانید».
خداوند متعال به هنگام وقوع زلزله قاهره لطف بزرگی را شامل حال اهل آن کرد و به آن شدت نداد، آنگونه که در سال ۱۵۵۶ در چین زلزلهای رخ داد که جان ۸۳۰ هزار نفر را گرفت و یا در هند تعداد کشتگان به سیصدهزار نفر رسید که عدد بسیار بزرگی است، اما خداوند به قاهره و اهل آن لطف کرد و فقط ما را بیدار کرد و با نوک عصا به ما اشاره کرد، اوست که میفرماید :
وَ اِنْ مِنْ قَرْیَهٍ اِلاّ نَحْنُ مُهْلِکُوهَا قَبْلَ یَومِ القیِامَهِ اَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذاباً شَدیداً کَانَ ذَلِکَ فی الکِتابِ مَسطُوراً (اسراء : ۵۸)
«هر شهر و دیاری را پیش از روز قیامت نابود میگردانیم یا به عذاب سختی گرفتار مینماییم، این دو در کتاب ثبت گردیده است».
امروزه هر شهری به فساد کشیده شده است، زنها با پوشیدن لباسهای بسیار نازک و ناقص به فحاشی و پرسهزنی مشغولند، مال ربا و سود حرام استفاده میشود و حقوق مردم تباه میشود، حال با ارتکاب چنین گناهانی و با ضایع نمودن حقوق، باید سرانجامی شوم، در پایان آن باشد، ابوهریره روایتی از پیامبر(ص) نقل میکند که فرمود : «آنگاه که امیران و کارگزاران شما افراد لایق و شایسته و ثروتمندان بخشندگان میان شما باشند و امورات شما با مشوره انجام پذیرد ظاهر و بیرون زمین برای شما بهتر است و نیکو، اما اگر امیران و کارگزاران شما از افراد پست و بدکاره و ثروتمندان شما، بخیل و تنگدست بوده و کنترل امور شما به دست زنان افتاد، در این صورت درون زمین برای شما بهتر و شایستهتر از بیرون آن است».[۳]
خداوند نیز میفرماید :
وَما کَانَ رَبُّک لِیُهْلِکَ القُری بِظُلْمٍ وَاَهْلُها مُصْلِحونَ (هود : ۱۱۷)
«پروردگارت چنین نبوده است که شهرها و آبادیها را ستمگرانه ویران کند، در حالیکه ساکنان آن درصدد اصلاح برآمده باشند».
جمله «و ما کان ربک» بیان میدارد که این کار محال است و شایسته مقام خداوند نیست. در آیهای دیگر نیز میفرماید :
وَ تِلْکَ القُرَی اَهْلَکْنهُمْ لَمَّا ظَلَموُا وَ جَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً
(کهف : ۵۹)
«و این شهرها و آبادیهاییست که ما موعدی برای هلاکشان تعیین کردهایم و زمانی آنها را نابود ساختهایم که ایشان ظلم و ستم پیشه کردهاند».
در این صورت، انسان فقط در یک حالت به سلامت میماند و آن هنگامی است که خداوند سلامت وی را خواهد و فقط در یک حالت به امنیت و آرامش دست مییابد و آن هنگامی است که خداوند امنیت او را خواهد. او در این رابطه فرموده است :
وَ کَیْفَ اَخافُ مَا اَشْرَکْتُمْ وَ لاَ تَخافُونَ اَنَّکُم اَشْرکْتُمْ بِاللهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِه عَلَیْکُمْ سُلْطَناً فَایُّ الفَریقَینِ اَحَقُّ بِالأمْنِ اِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ* الَّذینَ اَمَنُوا وَ لَمْ یَلْبَسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ اوُلئِکَ لَهُمُ الأمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدوُنَ(انعام : ۸۱-۸۲)
«چگونه من از چیزی که آن را شریک من میسازید میترسم؟ و حال آنکه شما از این نمیترسید که چیزی را برای خدا شریک میسازید که او هیچ دلیلی بر درستی آن برای شما نفرستاده است؟ با این وجود کدام دو گروه شایستهتر به امن و امان است، اگر میدانید؟* کسانی که ایمان آوردهاند و ایمان خود را با شرک نیامیخته باشند، سزاوار امن و امان هستند و آنان همان راهیافتهگانند».
پس لازم است که به پروردگار دارای عزت و جلال پناه بریم و به سوی او بازگردیم چرا که خوشبخت کسی است که از دیگران پند گیرد و بدبخت کسی است که تنها خود را معیار قرار میدهد. و بدانیم که تمام زیانهای ناشی از زلزلههای واقع شده، در برابر زلزله کبری، قابل ذکر نیست زیرا جز اشارهای کوچک از جانب خدا نبوده است، او که میفرماید :
وَ اَنیبُوا اِلیَ رَبِّکُمْ وَ اَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ اَنْ یَأتِیکُمْ العَذابُ ثُمَّ لاَ تُنْضَروُن* وَ اتَّبِعوُا اَحْسَنَ مَا أنْزِلَ اِلَیکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ یَأتِیَکُمُ العَذَابُ بَغْتَهً وَ اَنْتُم لاَ تَشْعُروُنَ (زمر : ۵۴ و ۵۵)
«و به سوی پروردگار خود باز گردید و تسلیم او شوید، پیش از آنکه عذاب ناگهان به سوی شما تاخت آرد و دیگر کمک و یاری نشوید و از زیباترین و بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرستاده شده است پیروی کنید. پیش از اینکه عذاب ناگهان به شما تاخت آرد و شما در بیخبری باشید».
این خصوصیت برخی عذابهاست که ناگهان ظهور میکنند، از جمله زلزله که اگر با نگاه به گذشته تاریخ آن را ورق زنیم، درخواهیم یافت که در بسیاری از شهرهای دنیا واقع شده است، پس باید پند گرفته و به سوی خدا باز گردیم کارهای خویش را کنترل کرده و خانههایمان را بر روش خداوند اداره کنیم، برگردیم و به اصلاح بپردازیم، شاید که خداوند متعال ما را از عذاب خود نجات دهد. دقت کنیم که هیچ شهر و کشوری از عذاب زلزله در امان نیست در همین قاهره، حدود پنجاه سال پیش زلزلهای رخ داد که هیچ منارهای سالم نماند و ویران شد. این زلزله ممکن است هر جا رخ دهد، و گفتههایی چون آنکه میگویند : منطقه ما زلزلهخیز نیست، گفتار باطلی است، در قاهره نیز کسی تاریخ آخرین زلزله را در یاد نداشت، اما دوباره آمد و چنان با شدت هم آمد که ا گر ده ثانیه دیگر طول میکشید نصف تمام خانههای قاهره را ویران میکرد و بیشتر از پنج میلیون نفر جان میباختند، اما خداوند مهربان لطف و کرم نمود و ما را بخشید.
بدانید که خداوند خالق اسباب و مسببات است و اوست که آسمانها و زمین را نگاه داشته است، اگر بخواهد زلزله ایجاد کرده و اسباب مادی مورد اتکای ما را نیز باطل میکند، چرا که او بر هر کاری تواناست.
——————————————
نام کتاب: شگفتیهای خداوند در جهان آفرینش / نویسنده : دکتر محمد راتب نابلسی / مترجمان: محمد آزاد شافعی / عبدالباسط عیسى زاده / نوبت چاپ : پاییز ۱۳۸۴ / چاپ اول / آراس
[۱]– به روایت بخاری، حدیث شماره (۹۸۹).
[۲]– امام طبری در تفسیر خود، ج ۳۰، ص ۲۶۵ گفته است : [زمین جسم همه مردگان را به صورت زنده بیرون میاندازد و مردگان درون زمین بر آن سنگینی میکند … و ابن عباس گفته منظور مردگان هستند]. ابن کثیر نیز در ج ۴، ص ۵۴۰ گفته است : [یعنی آنچه از مردگان در زمین است را به بیرون پرت میکند. این نظر را چند تن از سلف ابراز داشتهاند].
[۳]– به روایت ترمذی، حدیث شماره (۲۲۶۶). ابوعیسی این حدیث را غریب میداند و میگوید : جز از طریق صالح مری، آن را نمیشناسیم که در حدیث او غرابتی وجود دارد که خاص روایت اوست و شاهدی برای آن نمیآورد، در هر حال مردی صالح است.