چگونه مجموعه ای از باورها و احوال ثابت و لایتغییر می مانند ؟
چگونه مجموعه ای از باورها و احوال ثابت و لایتغییر می مانند ؟
نویسنده : استاد عبدالله احمدیان
جوامع بشری، هر چه در علوم و صنایع و اختراعات و اکتشافات بیشتر پیشرفت کنند، در زندگی فردی و اجتماعی به یک دین وحیانی بیشتر نیازمند خواهند بود، و پرسش دوم این است که با وجود یقین به این که در این جهان تمام اشیاء و تمام قوانین و مقررات و باورها در حال تبدیل و تحول هستند، چگونه ممکن است یک مجموعه از باورها و مقررات و قوانین مربوط به احوال شخصی و روابط اجتماعی، موجود در دین اسلام، از یک هزار و چهارصد سال قبل تا حال، ثابت و لا یتغیر باقی مانده، و تا ابدهم موردنیاز جوامع انسانی و ثابت و لایتغیر باقی بماند؟
پاسخ این پرسش به طور مجمل این است که ماهیت ها و خواص جدایی ناپذیر آن ها ( مانند انسان و فطرت مبدأ جویی و بی نهایت طلبی او، و انسان و غریزه های کنترل نشده لذت جویی و تحمل گرا یی و جاه طلبی )هرگز تغییر نمی کنند، هزار و پانصدسال قبل چگونه بوده اند حالا هم این گونه هستند و تا ابد و تا انسان انسان است این گونه خواهد بود، و باورها و احکام و مقررات دین وحیانی اسلام پاسخ همان خواسته های فطری و راه کنترل کردن و منظم کردن همان غریزه ها است، که آن پاسخ و آن راه هم تغییر پذیر نیستند.
و پاسخ این پرسش به طور مفصل از این قرار است، که عبارت فوق در زمینه کلی بودن تغییر و تحول نسبت به همه اشیاء و همه قانون ها و خاصیت ها، از عبارت های گزافه آمیز و وسوسه انگیز برخی مادی گرایان است، و غیر قابل تطبیق باواقعیت های عینی است، آیازهز هایی که امروز خاصیت سمی و کشندگی را دارن، دو هزار سال قبل خاصیت حیاتی را داشته اند؟ آیا آشامیدن آب گوارا و استشناق هوای آزاد که هزار و پانصد سال قبل از ضروریات حیات انسان بوده اند، امروز خاصیت سمی را دارند و موجب مرگ انسان ها می باشند، آیا روزگاران خیلی قدیم قند و خرما تلخ بوده اند؟ و بعد شیرین شده اند و تغییر خاصیت داده اند؟
و آیا در زمان ارسطو حدود دو هزار و چند صد سال قبل که دو به اضافه دو می شد چهار و درجات زوایای داخلی هر مثلث مساوی دو زاویه قائمه محاسبه می گردید، و عکس موجبه کلیه موجبه جزییه بود، امروز طور دیگری است؟ نمی دانم این تصور و تفکر که همه چیز همیشه در حال تغییر است از کجا سر بیرون آورده است؟ و کسانی که این مطلب را به طور کلی قبول داشته اند، مگر متوجه همین ادعای کلی خود نبوده اند، و مگر متوجه این نکته نبوده اند که اگر همه اشیاء ( شمامل تمام خواص فیزیکی و شیمیایی و تمام عناصر و مواد و اجسام ) همواره در حال تغییر می بودند، جامعه بشری قادر به کشف یک قانون علمی نمی گردید، و جهان هستی جهلستان بیش نمی بود، زیرا وجود یکایک قانون علمی- چه در صنایع و تکنولوژِی، و چه در زمین شناسی و کشاورزی و طب و بهداشت و جامعه شناسی و غیره، متوقف بر ثابت ماندن خواص فیزیکی و شیمیایی مواد و ثابت ماندن نوع فعل و انفعالات آنها است.
و اگر بخواهیم درباره تغییر و تحولی که درجهان روی می دهدتعبیری را ارائه دهیم که کاملا” صحیح و منطبق بر واقعیت های عینی باشد بایدبگوییم:
” ماهیت اشیاء و ویژگی های ماهوئی و لوازم خارجی آن ها هرگزتغییر ناپذیر نخواهند بود، و آن چه همواره در حال تغییر و تحول است عوارض غیر لازمه و وسایل تغییر و تحول همان عوارض است مثلا” امروز هم مانند چند هزار سال قبل مار و کژدم تولید کننده مواد سمی و زنبور عسل و کرم ابریشم تولید کننده عسل و ابریشم هستند و امروزه هم مانند چند هزار سال قبل، “افرادنوع انسان به خوراک و پوشاک و مسکن و وسایل دفاع و ارتباطات و معالجات و برای تکمیل غذای کافی به مواد آلی ” آب و نمک و چربی و قند و پروتیین وویتامین ها ” و برای مداوای بیماریهای عفونی به دواهایی نیازمند هستندو تنها چیزی که از چند هزار سال قبل تا حال تغییر کرده است فقط عوارض جدایی پذیر و وسایل تغییر آن عوارض بوده است، مثلا قبلا” مسکن انسان ها کوخ هاو امروز کاخ ها، قبلا” پوشاک آن هابرگ گیاهان و پوست خون آلود حیوانات، و امروزه پارچه های نازک ابریشمی و پوستین خز و سنجاب با استرهای مخمل، ئ قبلا” خوراک آن ها ریشه های ناپخته و دانه های سخت گیاهان و امروزه عصاره میوه ها و غذاهای لذیذ از مغز دانه ها و گوشت پرندگان و کباب قرقاول! ، و قبلا” وسایل ارتباطات الغ و قاطر و اسب و شتر و قایق های بادی و پارویی و امروز ماشین سواری، و هواپیما های سریع السیر و کشتی های موتوری موج شکن و تلگراف و تلفن و موبایل و فاکس و اینترنت و غیره، و قبلا” وسایل دفاع چوبدستی و فلاخن و تیرو کمان و شمشیر و نیزه و کلاه خود، و امروزه تفنگ و توپ و خمپاره و بازوکا و انواع مین و تانک ها و هواپیماهای جنگی و بمب های آتش زا و اتمی و غیره. و قبلا” بیمارهای عفونی با رعایت پاکیزگی و ” آنتی بیوتیک ” موجود در گیاهان آن را معالجه می کردند، و امروز بیماری های عفونی را با رعا یت بهداشت و”آنتی بیوتیک ” های موجود در کبک نان ” پنی سیلین ” معالجه می نمایند.
حال می آییم بر اصل مطلب و می گوییم، از چند هزار سال قبل_ تا چه رسد به هزار سال و چهارصد سال قبل _ تا حال، نه ماهیت انسان ها تغییر کرده است و نه ماهیت گرفتاری ها و چاره آن گرفتاری ها متغییر گردیده است، و همان گونه که هزار و چهارصدسال قبل، ماهیت انسان ها به گونه ای بوده که درباره احوال شخصی و درباره زندگی اجتماعی به یک دین ووحیانی نیاز داشته اند، امروز هم و بلکه بسیار شدیدتر به یک دین وحیانی نیاز دارند زیرا:
اولا” همان گونه که انسان های کوخ نشین و شتر سوار و کمان بردش و پشمینه پوش، بر حسب یک احساس فطری، در رابطه با تغییرات وجود خود و خارج وجود خود، یک نیروی بسار عظیم و نامرئی را احساس می کردند که مافوق تمام نیروهاست، و در تبین و توصیف آن و راه جلب عنایت و و رضاییت آن سرگردان و نیاز شدید به هدایت و راهنمایی داشتند و همچنین بر حسب یک احساس فطری، فنا پذیری را مخصوص بدن، و بخشی از موجودیت خود را فنا ناپذیر و جاودانه می دانستند، و حیات دیگری رادر امتداد همین حیات و زندگی برای او احساس می کردند، و در تبیین و توصیف عوامل خوشی ها و ناخوشی های آن دوره از زندگی سرگردان و نیاز مبرم به هدایت و راهنمایی داشتند، همچنین در عصر ما انسان ها ی کاخ نشین و ماشین سوار و مسلسل بر دوش و پوستین پوش، و موبایل در جیب و فاکس در پیش، نیز عینا” همین دو احساس را دارند، و برای خاموش کردن غوغای این احساس ها و بی اثر کردن این دغدغه ها، هر چه سرگرمی هایی برای خود پیدا می کنند، ناگاه می بینند که در افق اندیشه آن ها باز این سؤال ها ظاهر شده اند: ” من از کجا آمده ام و به کجا می روم و آن جایی که می روم و آن جایی که باید بروم چه چیزی، چه عملی چه خصلتی موجب تلخی ها یا شیرینی های زندگی در آن جا است؟” و بدیهی است علوم و صنایع و اختراعات هر اندازه پیشرفت کنند، قادر به جواب این سؤال هاو پاسخ آن احساس ها نیستند و تنها دین وحیانی است که با پاسخ ها یقین بخش همان گونه که یک هزار و چهار صد سال قبل انسان ها را از حیرت و سرگردانی و و گمراهی نجات داد، امروزه نیز انسان ها ر از سرگردانی و حیرت و گمراهی نجات می دهد.
ثانیا”: همان گونه که هزار و پانصد سال قبل زندگی اجتماعی برای انسان ها یک امر کاملا” ضروری بوده، و امکان نداشته تک تک خانواده ها جدا از یکدیگر، خوراک و پوشاک و مسکن و وسایل دفاع و بقیه وسایل زندگی شایسته نوع انسان را به دست بیاورند، امروزه نیز زندگی اجتماعی برای انسان ها ضروری و بلکه بسیار ضروری تر و صحنه آن از سابق وسیع تر شده است حرکت آن همه کشتی های غول پیکر نفت کش از خاورمیانه به مغرب زمین و سرازیر شدن آن همه هواپیماهای بزرگ باری و پر از ابزار و اسباب و وسایل صنعتی و تکنو لوژی از مغرب زمین به کشورهای جهان سوم ، نمونه کوچکی از گسترش صحنه زندگی اجتماعی در عصر ماست، و همان گونه که هزار و پانصد سال قبل، حس های رها شده لذت جویی و تجمل گرایی و جاه طلبی و ” تکاثر”انسان ها آرامش ها را بهم زده و طعم زندگی را تلخ و غالبا” صحنه های زندگی را به سلاخ خانه های وحشتناکی تبدیل نموده اند، امروزه نیز چند برابر سابق حس های کنترل نشده لذت جویی و تجمل گرایی و جاه طلبی ” تکاثر” همان بلایا و مصیبت را با شیوه های بسیار وحشت ناک تری، بر سر مردم آورده است که استثمار ملت ها و مستمره کشورها و فروریختن بمب های اتمی بر سر شهرها و آبادیها نمونه آن هاست.
و همان گونه که هزار و چهار صد سال قبل دین وحیانی اسلام بعد از اثبات خدایی بودن آن با برهان یقین بخش ” اعجاز قرآن ” و ایجاد واقعیت ایمان در قلب تمام مؤمنان و تقسیم تمام کردار و رفتار و گفتار ها به دو مجموعه ” مامورات حیات بخش ” و ” “منهیاتزیانبخش و گماشتن پلیس مخفی ایمان بر تمام قلب ها جهت نظارت بر انجام دادن ” تمام مامورات ” و پرهیز از تمام ” منهیات ” توانست تمام حس های لذت جویی و تجمل گرایی و جاه طلبی را کنترل و تنظیم نماید و ایثار را جانشین انحصار کند و انسان ها از رتبه برابری بالاتر و به مقام برادری برساند، و افراد یک جامعه را به مانند اندام های یک بدن زنده غمخوار و یار و مددکار یکدیگر نماید، همچنین در زمان ما و ذدر هر زمانی از زمان ها با توجه به این که :
اولا : همان قرآن به شهادت تمام جهانیان و تواتر قاطع و یقین بخش، بدون یک حرف کم و زیاد و پس و پیش باقی مانده و در اختیار تمام جوامع انسانی است،
ثانیا” قرآن امروز نیز با اعجاز خودخدایی بودن خود را و حقانیت دین اسلام را به طور قطع اثبات می نماید و مرمان را مؤمن و دارای ایمان خواهد کرد .
ثالثا” آن دو مجموعه ” مامورات ” و “منهیات ” نیز باهمان خواص خود باقی هستند، باز دین وحیانی اسلام کاملا” قادر است که با گماشتن پلیس مخفی ایمان بر یکایک قلب ها جهت نظارت بر انجام تمام مامورات و پرهیز از تمام منهیات، کلیه احساسات لذت جویی را کنترل و تنظیم نماید، و اتفاق را به جای نفاق، و ائتلاف را به جای اختلاف و ایثار را به جای انحصار، بر فضای زندگی جوامع بشری حاکم نماید.