۱۰سوال کلیدی که هر دینداری باید قبل از مرگ از خود بپرسد!

۱۰سوال کلیدی که هر دینداری باید قبل از مرگ از خود بپرسد!

نویسنده : مراد یوسفی

۱۰سوال کلیدی که هر دینداری باید قبل از مرگ از خود بپرسد! حال بنده که یک مسلمان (دیندار) هستم آنها را از خود پرسیده و پاسخ داده‌ام.

۱ـ آیا دین و مذهبی که من دارم به انتخاب خودم بوده یا میراث پدرم؟

پاسخ:

من در یک خانواده‌ی مسلمان متولد شده‌ام و پدر و مادرم هم مسلمان هستند، ولی آیا به بنده عقل داده نشده است؟ یعنی بنده جبرگرا هستم؟ یک سوال از شما، اگر همین الان پدر و مادر مسلمان بنده مسیحی شوند، آیا من هم مسیحی می‌شوم؟ یا آنها را پشیمان خواهم کرد! قطعاً سعی بر پشیمان کردن آنها خواهم نمود و این یعنی دین بنده صرفاً وراثتی نیست و اکتسابی هم می‌باشد.

۲ـ آیا دین و مذهبی که پدرم دارد انتخاب خودش بوده یا میراث اجدادش؟

پاسخ:

پدر بنده نه جبرگرا بوده و نه محروم از تفکر و تعقل و اختیار و پدربزرگ و جد و جد جد و الخ هم همینطور، همین الان جوانانی داریم که موحد هستند و پدرشان یک فرد لائیک است، پس فرض شما مردود است.

۳ـ آیا اگر در کشوری دیگر به دنیا می‌آمدم باز هم همین دین و مذهب من می‌بود؟

پاسخ:

در کشورهای دیگر هم مردم قدرت تفکر و اختیار دارند، یک سوال دیگر از شما و تمام کسانی که به جبر جغرافیا معتقد هستند: چرا در یک کشور چند دین مختلف وجود دارد؟ مثلاً چرا در عربستان مسیحی هم وجود دارد؟ چرا در رُم که واتیکان (مرکز جهانی مسیحیت) در آنجا قرار دارد مسلمان هم وجود دارد؟ لطفاً نگویید این افراد مهاجر هستند، چون از قدیم اهل آنجا بوده‌اند و با اختیار خود دین خود را تغییر داده‌اند.

۴ـ مگر نه اینکه اصول دین تحقیقی است نه تقلیدی، پس چرا از بدو تولد توحید، نبوت، و قیامت را به خورد من می‌دهند؟

پاسخ:

بنده وظیفه دارم خوبی‌ها و نیکی‌ها را به فرزندم آموزش بدهم اما آیا این به معنای بستن راه تفکر بر او است؟

چه بسیار بوده‌اند افرادی که در یک خانواده‌ی دارای تفکرات کمونیستی متولد شده‌اند ولی در جوانی کنجکاو شده‌اند و تحقیقات خود را شروع نموده‌اند و به حقیقت اسلام دست یافته‌اند. همچنین افرادی هستند که در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده‌اند ولی در جوانی دین اسلام را کنار گذاشته‌اند!

۵ـ اگر اصول دین تحقیقی است و من تحقیق کردم و دین را حق و درست نیافتم، چرا مرا مرتد و مستحق مرگ می‌دانند؟

پاسخ:

اگر یک جوان مسلمان به این نتیجه برسد که اسلام نادرست است، در حوزه‌ی شخصی خود میتواند نماز نخواند، روزه نگیرد، به خدا ایمان نداشته باشد، به حج نرود و… نهایتاً در قیامت با پروردگار مقتدر روبرو خواهد شد و خود باید پاسخگوی انحراف خود باشد. و کسی هم حق ندارد به او بگوید چرا عقیده‌ات فلان و بهمان است اما در حوزه‌ی اجتماعی حق ندارد اقدام به تبلیغات مخرب علیه اسلام کند! زیرا این اعلان جنگ است با اسلام و فردی حربی محسوب خواهد شد، لذا حکومت اسلامی او را می‌گیرد و به او فرصت توبه می‌دهد، اگر قبول نکرد اعدام می‌شود. آیا وزارت بهداشت اجازه خواهد داد هر کس برای خود ـ بدون مجوزـ داروخانه‌ای بسازد و برای داروهای دست‌ساز خودش تبلیغات راه بیندازد؟ حکومت اسلامی هم به همین شیوه، حافظ امنیت فکری شهروندانش است. تصور بفرمایید فردی علیه اسلام دست به تبلیغات مخرب زده و در بین مردم این حرف‌ها را تکرار می‌کند، می‌دانید آن موقع افراد کم‌سواد و غیرمتخصص با دوگانگی و رنج و مشکل فکری مواجه خواهند شد؟ بدین خاطر حکومت اسلامی جلوی این کار را می‌گیرد.

۶ـ چرا قرآن یکی می‌باشد ولی اسلام ۲۲شاخه شده است؟ کدام مذهب به بهشت می‌رود؟

پاسخ:

زمانی که نرمترین تا تندترین آن را قبول ندارید دیگر چکار به این دارید و چرا برای مسلمانان تعیین تکلیف می‌کنید، خدا خود می‌داند چه کسی بهشتی می‌شود. معیار برای قبولی هر گروه و حزبی، قرآن و سنت است اگر با این دو موافق بود پس مشکلی ندارد، اما اگر از قرآن و سنت پیامبر فاصله گرفت پس بدانید در جایی مشکل دارد. شما اگر مسلمان شدید، پیرو قرآن و سنت گردید، با نیتی خالص عبادت کنید که إن شاءالله بهشتی خواهید شد.

۷ـ چرا تمام پیروان ۲۶ دین موجود در جهان با حدود ۲۰۰ مذهب گوناگون با قاطعیت ایمان دارند که مذهب آنها بهترین مذهب است و فقط آنها به بهشت می‌روند؟

پاسخ:

معیار برای بهشتی شدن قاطعیت افراد نیست بلکه رسیدن به حقیقت است ممکن است بگویید همه خود را حق می‌دانند، خود را حق دانستن هم به معنای حقیقت نیست. دینی حق است که با برهان‌های متقن عقلی و فطری همسو باشد. آیا آلت‌پرستی و موش‌پرستی و گاوپرستی و… حق هستند؟ هر چند پیروانش با قاطعیت ایمان داشته باشند که به بهشت می‌روند؟

تمام آنها دارای عقل و شعور و اختیار و اراده هستند، شک نکنید خود نمی‌خواهند فکر کنند وگرنه کافیست یک قدم به سمت رسیدن به حقیقت گام بردارند که پروردگار ده قدم آنها را به حقیقت نزدیک می‌کند.

۸ـ چرا علی فقط به خواب شیعیان می‌آید، عمر فقط به خواب سنی‌ها، و مریم فقط به خواب مسیحیان؟

پاسخ:

چون زیاد به آنها فکر می‌کنند و این نه چیزی را ثابت می‌کند و نه چیزی را رد می‌نماید، خواب حجت شرعی نیست، ما اگر مسلمانیم به خاطر خواب (!) مسلمان نیستیم بلکه دلایل بی‌شمار عقلی و فطری ما را واداشته که به دین اسلام باور داشته باشیم.

۹ـ چرا در قاره آمریکا و استرالیا هیچ اثری از دین و پیامبر نیوده و چرا خدا ۱۲۴هزار پیامبر را فقط در منطقه کوچک خاورمیانه فرستاده است؟

پاسخ:

سند شما برای این ادعا چیست؟ فقط یک سند بیاورید که در دیگر نقاط جهان پیامبری وجود نداشته است، فقط یک سند بیاورید که تمام پیامبران در خاورمیانه بوده‌اند، بله پیامبران زیادی در خاورمیانه بوده‌اند و آن هم فلسفه‌ی خاص خود را دارد، اینگونه که:

شما اگر پلیس راهنمایی و رانندگی باشید در یک کوچه‌ی بن‌بست و خیابان فرعی می‌ایستید یا سر چهار راه؟ خاورمیانه نقطه‌ی اتصال سه قاره‌ی آفریقا، آسیا و اروپاست و تمدن‌های بسیار زیاد و پرجمعیتی در آن حضور داشته‌اند و طبیعی است که پیامبران صاحب شریعت و بزرگ در این منطقه مبعوث شده‌اند ولی این اصلاً به معنای حضور تمام پیامبران! در خاورمیانه نیست.

۱۰ـ چر هر روز به تعدا خدا ناباوران اضافه می‌شود؟ آیا آنها آگاهانه می‌خواهند به جهنم بروند؟

پاسخ:

اتفاقاً برعکس، چرا هر روز به آمار مسلمانان و خداباوران افزوده می‌شود؟

مؤسسه‌ی تحقیقاتی پیو ریسرچ در تاریخ ۲ آوریل ۲۰۱۵ اعلام کرد که سهم مسلمانان از جمعیت اروپا در سال ۱۹۹۰ از ۴/۱ درصد به ۶ درصد در سال ۲۰۱۰م افزایش یافته است. همچنین توسط این مؤسسه‌ی تحقیقاتی پیش‌بینی شده که تا سال ۲۰۵۰م آمار اسلام با مسیحیت در جهان برابر خواهد شد و اسلام سریعترین دین در حال رشد است. و نکته‌ی جالب اینست که این مؤسسه در تحقیق خود در مورد ناباوران اعلام نموده است:

Will make up a declining share of the world’s total population

با این مفهوم که تا سال ۲۰۵۰م با کاهش جمعیت مواجه خواهند شد. الان هم آمار قابل توجهی ندارند، ولی این مؤسسه پیش‌بینی کرده که تعدادشان کاهش خواهد یافت.

اما در مورد به جهنم رفتن، ناباوران در بین ما مسلمانان دچار غرور علمی و برداشت نادرست از قضایا بر اثر مطالعات یک طرفه شده‌اند. و در جوامع غیر مسلمان هم مسیحیت تحریف‌شده‌ی امروز پاسخگوی نیازهای روحی آنها نیست.

————————-

منبع: الحاد نوین باتلاق رنگین/ مؤلف: مراد یوسفی