برندگان و بازندگان تقابل کُردها و بغداد!
برندگان و بازندگان تقابل کُردها و بغداد!
اردشیر پشنگ
حکومت اقلیم کردستان بامدادامروز با صدوربیانیه ای از آتش بس، تعلیق نتیجه رفراندوم و گفتگو با بغداد براساس قانون اساسی خبر داد به نظر می رسد در شرایط فعلی این نوعی عقب نشینی کردها و پیروزی دولت مرکزی عراق به شمار می رود، متن پیش رو به بررسی وضعیت موجود و اشاره به برندگان و بازندگان این تحولات “تا به امروز و شرایط فعلی” پرداخته است:
۱ـ در متن از واژه “تعلیق” و نه “رد” استفاده شده است، پس کردها در مذاکرات پیش رو از آن استفاده نمیکنند ولی در صورت شکست مذاکرات و یا در شرایطی دیگر موضوع رفراندوم همچنان روی میز است. همچنین تاکید بر قانون اساسی دارند این یعنی اشاره به ماده ۱۴۰ قانون اساسی و همه پرسی در مناطق مورد مناقشه امری که پنتاگون هم برآن تاکید کرده است.
۲ـ بزرگترین پاشنه آشیل کردها فقدان اتحاد منسجم داخلی است. این امر در شب پیشروی نیروهای عراقی به کرکوک ضربه ای مهلک به تمام برنامه های آنان وارد ساخت و تا این موضوع حل نشود آرمان کردها در اقلیم کردستان با سرنوشتی بهتر از وضعیت فعلی روبرو نخواهد شد. همچنین تحولات موجود نشان میدهد توانمندی سیاسی و بازیخوانی کُردها در قبال برنامه ها و نقاط قوت رقبای خود در بغداد و منطقه به شدت پایین است.
۳ـ هرچند تجهیزات و حمایتهای منطقه ای از قوای عراق و حشدشعبی قابل مقایسه با پیشمرگان نیست، اما توانمندی نیروهای کرد در بازدارندگی نظامی (مشروط به عدم استفاده از نیروی هوایی) همچنان بالاست این موضوع در تلاشهای منجر به شکست ارتش عراق برای تسخیر شهرک پردی به خوبی نمایان است، لذا همانطور که “نوری مالکی” و بسیاری دیگر از رهبران نظامی و سیاسی عراقی گفتند اگر همکاری بافل طالبانی و لاهورشیخ جنگی نبود امکان ورود آنها به کرکوک با توجه به استحکامات قابل توجه دفاعی آنجا بسیار بعید بود. لذا توان پیشمرگان با استعداد ۲۰۰هزار نیرو هنوز یک کارت مهم بازی در عرصه میدانی و سیاسی است. و در تحولات کرکوک اگر ۲۴ساعت تا چند روز کردها مقاومت می کردند سرنوشت این تحولات در این لحظه به گونه ای کاملاً متفاوت رقم می خورد و به نظر میرسد آنگاه این کردها بودند که دست بالا را در برابر بغداد می داشتند. چگونگی تسخیر کرکوک بدون جنگ مطمئناً کارآمدترین ضربه به کردها بود که تا چندین سال اثرات و پیامدهایش بر جنبش کُردی در عراق باقی خواهد ماند.
۴ـ کردها پیش از آنکه در مقابل بغداد و متحدین منطقه ای شکست بخورند در داخل و در عدم توانایی ایجاد انسجام بین احزاب و نخبگان داخلی شکست خوردند، حتی موج فراگیر رفراندوم که با رای قاطع ۹۲درصدی مردم مواجه شد، باعث کاهش اختلافات شدید موجود نشد. این در حالی است که در سوی دیگر میدان یک انسجام نسبی قابل توجه در بین گروهها و نخبگان سیاسی عرب دیده میشد بخشی از اهداف سفرهای مقتدی صدر و سپس عبادی به ریاض و … بی شک در رابطه با مساله کردها بوده است.
۵ـ ضعف دیپلماسی کردها در برابر دولت بغداد یکی دیگر از عوامل بسیار حیاتی در ایجاد وضعیت فعلی است، بجز روسیه هیچ کشور دیگری حمایتی قابل توجه از آنها نکرد و حمایتهای تل آویو هم نه عملی بلکه شعاری و با هدف تحریک همسایگان عراق به مداخله نظامی و ورود در یک دوره بی ثباتی جدید با چشم اندازی نامشخص بود که تا اندازه قابل توجهی هم موفق بودند. به نظر می رسد در قرن بیست و یکم و در زمانی که کردها تجربه ۲۶ سال حکومتداری نسبتاً مستقل را در چنته دارند، دوباره سخن گفتن از اینکه «تنها کوهها دوستان کُردها هستند» نوعی اعتراف غیرمستقیم به ناتوانی از استفاده از ابزار دیپلماسی در راستای اهدافشان است، نگاهی گذرا به رزومه وکارنامه اکثریت نمایندگان کُردها (دیپلماتهای کُرد) در دفاتر دیپلماتیک آنان در کشورها و سازمانهای مختلف بین المللی این نقطه ضعف آنان و عدم جدی و حرفه ای گرفتن دیپلماسی و توان لابی کردن را بیش از پیش نشان می دهد.
۶ـ به نظر میرسد ترکیه در تحولات موجود بیشترین نفع را برده باشد چون هم خطر تشکیل دولت کردی برای چند سال عقب تر افتاده است و هم در این بحران آن میزان که اسم ایران و رهبران نظامی و سیاسی اش شنیده شد خبری از ترکها نبود و حتی برخلاف ایران که مرزهایش را بست و این موضوع بازتاب زیادی در میان همه کردهاداشت، ترکیه تا به امروز مرزهایش را نبسته، در حقیقت ج.ا.ایران برای اولین بار در تاریخ معاصر عراق، در دعوا و جنگ میان اربیل و بغداد در کنار طرف عرب ایستاد و به باور بنده این بخشی از استراتژی ترکیه برای کاستن بار آنچه که هزینه مبارزه با کردها از روی دوش خود و انداختنش برروی دوش ایران بود که بی شک با پیامدهای منفی و مثبت میدانی، سیاسی، روانی و … همراه خواهد بود. لذا باید گفت در کوتاه مدت برای تهران تحولات صورت گرفته یک پیروزی به شمار میرود موضوعی که در اظهار نظر رئیس دفتر رهبری و یا رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به خوبی مشهود است، اما مشخص نیست در میان و بلند مدت این حضور ایران چه نتایج دیگری بدنبال خواهد داشت؟ به هرحال نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که حضور در تحولات مربوط به کرکوک و دعوای فعلی بغداد و اربیل، در میان بخشی از کُردها دید بیطرفانه ای که از ایران متصور بود را می تواند تحت تاثیر قرار دهد! (در این بین نمی بایست از زیرکی بازیگران و سیاستمدارانی نظیر نوری مالکی هم چشم پوشید وی در برنامه ای تلویزیونی که بازتاب بسیاری هم در جامعه عربی و هم کُردی داشت به زیرکی و رندی خاصی چندین و چند بار ورود نیروهای عراقی به کرکوک را مرهون توافق میان جناحی از حزب اتحادیه میهنی با سردار سلیمانی و ج.ا.ایران خواند. پیداست برای آقای مالکی دورتر شدن بیش از پیش کُردها و جمهوری اسلامی ایران از یکدیگر، یک هدف راهبردی در شرایط فعلی به شمار می رود)
۷ـ آرمان تشکیل دولت کردی که بارزانی پرچمدارش است، به نظر میرسد برای مدت زمان نامشخصی عقب خواهد افتاد و این به معنای شکست بارزانی در این حوزه است اما به باور من برگزاری رفراندوم در اقلیم کردستان و همه مناطق مورد مناقشه از جمله کرکوک یک پیروزی برای وی به شمار میرود با این تفاوت که از این سند پیروزی فعلا نمیتواند استفاده کند اما دست کم اراده ساکنان این مناطق در انتخاباتی شفاف و بی مشکل برای جامعه جهانی کاملا روشن شد. نکته دیگری هم که لازم به ذکر است این است همه نشانه ها همانطور که نجم الدین کریم اشاره کرد حاکی از آن بود پس از عملیات حویجه نیروهای عراقی قصد ورود به کرکوک و دیگر مناطق را دارند لذا رفراندوم از نظر سیاسی و روانی یک عامل بازدارنده به شمار میرفت اما در عمل اثری بر اراده جناح مقابل در بغداد نداشت. موضوع مهم دیگری که نوعی شکست برای بارزانی و اقلیم کردستان به شمار میرود ناتوانی آنان از ساخت نسبی یک دولت فراگیر غیرحزبی در مناطق تحت کنترلشان طی سالهای اخیر است. دیپلماسی، اقتصاد، سیاست داخلی و مسائل نظامی امنیتی در اقلیم کردستان همچنان و شدیدا متاثر از روابط غیرشفاف حزبی است و تا این قدمهای جدی در این حوزه برداشته نشود، شرایط آنان همواره با اما و اگرهای بسیاری روبرو خواهد بود.
۸ـ حیدرعبادی و دولت عراق را بایست پیروز فعلی این تحولات دانست وی هم در بغداد و هم در منطقه به تحکیم مواضع خود دست زده است موضوعی که امریکا نیز قویا از آن حمایت میکند، اما این تلاشها لزوما به معنای پیروزی عبادی در انتخابات بهار سال اینده نیست، او برای کنار زدن مالکی نه تنها به همراهی صدر و حکیم و اهل سنت بلکه به همراهی کردها هم نیاز مبرم دارد و لذا این موضوع مذاکراتش با اربیل در شرایط فعلی را پیچیده دمیکند.
۹ـ نیروهای حشدشعبی پیروز دیگر این تحولات هستند با توجه به اظهار تمایل هادی عامری برای کاندیداتوری در انتخابات آتی، به نظر میرسد حشدشعبی مسیری همچون حزب الله لبنان (قدرتی هم سیاسی و هم نظامی) را دنبال خواهد کرد اما این امر منوط به شرایط عراق فعلی و واکنش دیگر بازیگران خارجی دخیل و موثر در این کشور است.
۱۰ـ حزب اتحادیه بازنده بزرگ دیگر این تحولات است، که عدم حل بحران جانشینی تاثیر بسزایی در سرنوشت اقلبم کردستان وارد کرد و به نظر میرسد به مانند بیماری جراحیهای سخت داخلی را در پیش دارد و مشخص نیست در فردای پس از این جراحی ها این حزب چه میزان توان و اثری داشته باشد. اما تضعیف و تشتت در این حزب که یکی از دو وزنه اصلی تعادل و پیشرفت در شمال عراق بوده است، باعث بهم خوردن کلیت موازنه در اقلیم کردستان و احتمالا ورود به یک دوره بی ثباتی سیاسی، عدم اجماع در میان احزاب مختلف و در کل تضعیف ساختار سیاسی حکومت اقلیم کردستان خواهد بود.
منبع: فراتاب