فرزندم می ترسد، انواع ترس های کودکان، درمان ترس کودکان
فرزندم می ترسد، انواع ترس های کودکان، درمان ترس کودکان
نویسنده: دکتر حسان شمسی پاشا /مترجم : ابراهیم زاهدی فرد فاروقی
- ترس طبیعی یا ترس به صورت یک بیماری:
ترس، حالتی واکنشی و طبیعی است که همه ی موجودات زنده از آن برخوردارند و در بعضی شرایط آن را احساس می کنند. ترس به میزان معقول، یک استعداد فطری و طبیسعی ست که خداوند انسان را به آن مجهز کرده است تا با آن خودش را از گزندها حمایت کند و در این دنیا احتیاط لازم را پیشه نماید.
شکی نیست که صداهای بلند ناگهانی، مهم ترین و نخستین تحریک کننده های ترس در مراحل نخست کودکی ست( یعنی در سال اول از سن کودک)
اما در فاصله ی سال های دوم تا پنجم سن کودک، محرک های ترس افزایش می یابد، چون کودک از جاهای ناآشنا، از بیگانه ها، از پرت شدن و افتادن از ارتفاع، از حیواناتی که هنوز با آن ها آشنا نشده، و از تکرار تجربه های دردآور که با آن ها روبه رو شدهخ است، مانند درمان های پزشگی و امثال آن می ترسد. از مقایسه ی ترس های کودک با نوع ترس های بیشتر کودکان هم سن و سالش می توان میزان ترس او را بفهمیم، لذا حیلی طبیعی ست اگر کودک سه ساله از تاریکی بترسد و بخواهد که لامپ اتاق را برایش روشن کنند، اما اگر از تاریکی آن قدر بترسد که تعادلش را از دست بدهد، این ترس غیر طبیعی است ، اما عکس آن، نبود ترس در کودک به معنای کمی ادراک اوست، چنان که بچه های ساده چنین حالتی را دارند و جاهای خطرناک را تشخیص نمی دهند.
بتابراین ترس عادی و طبیعی در هر انسان یک احساس طبیعی ست، اما ترسی که جنبه ی بیماری دارد، یک ترس استثنائی و غیر طبیعی و مبالغه آمیز است و معمولا” از چیزهایی ست که بیش تر کسانی که در سن و هستند از آن نمی ترسند. گاهی بعضی پدران برای درمان ترس کودک از تمسخر او به عنوان یک ابزار درمانی استفاده می کنند یا گروهی دیگر کودک را به خاطر ترس هایش مضحکه قرار می دهند و افراد خانواده را با آن می خندانند. چه بسا برادارن کودک، ترس او را وسیله ی تفریح و سرگرمی می گرداننذ، که هر یک از این کارها شخصیت کودک را دچار سردرگمی می کند و به روابطش با خانواده لطمه می زند.
چنان که بعضی از پدران یا دبیران و معلمان برای این که کودک را به رفتاری شایسته وادارند، به ترساندن کودک که در مهد است می گویند: ” او را در اتاق موش ها یا لولوخرخرها خواهند گذاشت” یا ” اگر چنین نکنی، غول تو را خواهد برد ” یا ” سگ ها و گربه ها تو را خواهند خورد” و مواردی از این قبیل .
گروهی از پدران و مادران کودکانشان را از پزشک ، آمپول یا پلیس یا امثال آن می ترسانند! به همین دلیل شایسته است پیش از تربیت فرزندان، پدران آموزش ببینند ” تا نارسایی های نربیتی، فاجعه نیافرینند! “
- ترس های کودکان چند دسته است؟
معمولا” ترس های کودکان حسی و دارای منشأهای حقیقی ست یا ترس هایی است عمومی، نامحدود و بی شمار.کودک خجالتی
شایع ترین ترس ها ی کودمان، ترس های حسی ست، مثلا” ترس از پزشک، پلیس، مدرسه، یا از حیوانات، تاریکی، رعد و برق و اماکن مرتفع و بلند.
گروهی از کودکان هستند از مسافرت با قطار، یا شلوغی یا تیر اندازی، توپ، تابک و مسلسل می ترسند. گروهی دیگر از چاقو و سربریدن می ترسندو معمولا” چنین ترس هایی وقتی پدید می آید که مادر به بچه اش می گوید: چاقو را بر ندار که دستت را می برد، یا چشم هایت آسیب می بیند، آن گاه مگر بی دست و چشم زندگی کنی! متاسفانه بعضی از پدر و مادر ها بچه هاشان را با این گفته تهدید می کنند: ” تو را با چاقو خواهیم کشت” یا امثال این جملات. گاهی بعضی ها کودک خود را به تماشای صحنه ی کشتار گوسفند یا مرغ مجبور می کنند تا با مشاهده ی خون و کشتن، کودک را بر ترسش غلبه دهند، ولی این مجبور کردن کودک آسیب های روانی جدی را در پی خواهد داشت؛ در حالی که شایسته است به کودکی که از سر بریدن می ترسد، بفهمانیم ، این مسأله ی ساده یی ست، چون خداوند این حیوانات را آفریده است تا ما آن ها را ذبح کنیم و بخوریم، سپس او را به حال خود واگذاریم تا زمانی فرا رسد که او دیگر از مشاهده ی صحنه کشتن مرغ یا پرنده هراسی نداشته و از حضور در محل کشتن خوداری نکند. توصیه می شود پدر یا مادر در کنارش بایستد و او را به تماشا کردن تشویق کنند و به او احساس امنیت و آرامش دهند، ولی او را به تماشا کردن وادار نکنند!..
در چنین مواردی بهتر است به برادر بزرگتر کودک بگوییم که همراه با پدر ، مرغ را در مقابل دیدگان کودک نگهدارند و در کشتن آن به پدر کمک کند.
اما اگر کودک از دیدن این منظره خوداری و اصرار کرد، دلیلی ندارد که او را به تماشای آن وادار کنیم. شایسته است از سرزنش او یا مقایسه کردنش با برادارنش ناقص خواندنش بپرهیزیم. چنان که لازم است او را در مقابل دیگران یا خویشاوندانش آزرده خاطر یا ناراحت نکنیم. بعد ها زمانی خواهد رسید که خود کودک بپذیرد، که صحنه کشتن را ببیند بلکه حتی در سر بریدن کمک کند.
کودک بیش تر ترس هایش را از طریق تقلید یاد می گیرد، و او هیچ گونه تجربه ی عملی از آن ندارد، مثل ترس از سگ یا ترس از دزدان و امثال آن.
گاهی کودک از چیزهایی می ترسد که در گذشته از آن ترسی نداشته است، ولی این چیزها با صحنه های دیگری مرتبط شده که ترسناک بوده است.
مثلا” کودک پزشک را در حالی ببیند که کسی را آمپول می زند یا غده ی یکی از اعضای خانواده را در می آورد یا آبسه اش را باز می کند، به ویژه اگر بیمار در چنین شرایطی از درد شدید، شکوه یا ناله کند، لذا این صحنه در ذهن کودک با دردپیوند می خورد؛ بنابراین شاید بعدا” از این پزشک، وارد منزل می شود، دوباره بترسد.
- ترس های غیر حسی
مثال آن کسانی هستند که فرزندانشان را بر خرافات، غول، جادو و لولو پرورش می دهند و متاسفانه کتاب ها و مجلات بی شماری را می بینیم که ترس ها و ذهنیت های وهم انگیز را در کودکان تحریک می کنند.
مصداق آن مطلبی ست که در یکی از کتاب های درسی دانش آموزان مقطع ابتدایی در یکی از کشورهای عربی آمده است، نام کتاب ” شجره الحیاه” [۱] است، در یکی از پاراگراف هایش می گوید: ” حیرت بر کودک سیطه یافته بود از این تنگنا راه گریزی نیافت جز این که نام جن را بر زبان آورد و از او قصد کمک بخواهد و او را صدا بزندتا با یاری ااو از این تنگنا و بحران نجات یابد ….”
در پاراگراف بعدی آمده است: ” ناگهان گربه یی غول پیکر را مقابلش دید، گربه با صدایی وحشتناک میومیو میکرد. کودک سخت از او ترسیده بود گربه به او گفت : چگونه جرأت کردی به این جا بیایی… آیا نمی دانی که می توانم با یک پنجه، بدنت را پاره پاره کنم.”
مطالب داستان “علاءالدین و چراغ جادویی ” و بسیاری از داستان های دیگر شب، مطالب همین کتاب است.
متأسفانه امثال این مطالب وحشت انگیز که آن را در کتاب ها و مجلات به کودکانمانمی آموزیم، بیش ترین و بزرگ ترین آسیب های روانی را برای کودک دارد و ترس های شدید خرافی را از جن ، جادو جنبل، غول، لولو و… در کودک تحریک می کندو پدید می آورد .
تا جایی که یکی از مراکز تلویزیونی عربی برنامه هایی را برای کودکان پخش می کند که ” جادوگر خردسال” نام دارد…. چرا چنین برنامه هایی که روان کودکانمان را نابود می کند، پخش می شود؟
پس باید به گزینش داستان های هدفدار و جذاب برای کوددکانمان توجه کنیم، داستان هایی که از خرافات، توهمات، جادو جنبل، غول و لولو خرخره ها خالی باشد.
چنان که شایسته است در انتخاب برنامه هایی مناسب و مفید برای دوران کودکی او از قبیل برنامه های تلویزیونی، ویدئو، کامپیوتر و سی دی، نیک بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
از مهم ترین ترس های غیر حسی کودکان ، ترس از مرگ و ترس از تاریکی ست. بیشتر کودکان از مرگ می ترسند به ویژه هنگامی که ناگهان عزیزی را از دست می دهند چون این امر آنان را بیش تر وحشت زده می کند و از پدید آمدن آن می ترساند. چنان که یکی از اسباب مهم غیر مستقیم در پیدایش ترس کودکان از مرگ، تهدید کودک است به این که ” اگر خوب غذایش را نخورد خواهد مرد” یا گریه ی بسیار و اظهار درد و رنج و ماتم چندین روزه هنگام فوت یک خویشاوند، کودک را بر آن می دارد تا منتظر مردن باشد؛ تا جایی که خواب های وحشتناک می بیند که او را می خواهند بکشند.
به این دلایل ، پسندیده است کودکان را از فضای وفات و ماتم دور نگه داشته شوند، ولی شایسته نیست خبر مرگ افراد هر قدر هم عزیز باشند از او پنهان شود با انکار گردد، چون این کار حیرتشان را می افزاید. باید ما فرصت را غنیمت بشماریم و با روشی ساده به کودک بفهمانیم، که هر موجود زنده یی که می میرد، نزد خداوند می رود…
- ترس از تاریکی :
ترس از تاریکی تا حدی معقول و طبیعی ست، ولی مبالغه در آن، به سبب ربط دادنش به خاطرات یا گذشته های ترسناک مثل سخن از دزد و دیو و… یک ترس غیر طبعی و بیمارگونه است.
بنابراین اگر کودک از تاریکی می ترسد، به تدریج او را آموزش بده تا در تاریکی بخوابد، او را بر این کار مجبور نکن، بلکه بکوش به او آرامش دهی که اگر شب از خواب بیدار شد و مثلا” به دستشویی رفت، هرگز دچار گزندی نخواهد شد… به او بیاموز لامپ اتاق خواب و دستشویی را چگونه روشن و خاموش کند، سعی کن یک لامپ خواب در راهرو یا در اتاقش روشن بماند.
۵٫ترس های کودکان را چگونه معالجه می کنی؟
- به علت پیدایش ترس های فرزندت گوش بده و از ترس های خودت هنگامی که در سن و سال او بودی، بع او سخن بگو.
- به او بیاموز که ترس در سرشت خدادادی انسان وجود دارد، ولی با توانایی هایی که انسان دارد می تواند با ترس ها مواجه شود و با آن مبارزه کند.
- فرق میان ترس طبیعی و ” فوبی” را برایش بیان کن. از مصادیق ترس طبیعی این است که انسان هنگامی که بخواهد از پلکان بلندی که جلوی دیوار گذاشته اند بالا رود، دچار تردید شود، اما تردید در بالا رفتن از پلکان
معمولی داخل منزل یک ترس فوبی و بیمار ست.
- هنگامی که کودک خطایی را مرتکب می شود، مادر نبایداو را تهدید کند، که محبت اش را از او باز خواهد داشت، چون علی رغم حضور ما در این نوع برخوردها ، حس امنیت را از کودک سلب خواهد کرد.
- پدران و مادران نباید کودکان را جز در امور شایسته بترسانند، مثلا” برای حفاظت شان، آنان را از اقدام به انجام کارهای خطرناک مثل حوادث و سوانح ماشین سواری و تصادفات، آتش سوزی و امثال آن بترسانیم.
- فرزندت را از همه ی چیزهای وحشت آۀور مانند صداهای بلند و گوش خراش یا منظر های وحشت انگیز یا فیلم های ترسناک تلویزیونی، ویدیویی یا ماهواره ای درو نگه دار.
- ترساندن کودکان از پزشک، پلیس، دیو ، هیولا و … درست نیست، مثلا” هر گاه کودک خواست در تاریکی بیرون رود پدر به او بگوید: کفتار یا مرده خوار می آید و تو را می خورد
- والدین باید از کاربرد این نوع تهدیدها و هشدارها دروی کنند: ” به خدا تو را می کشم” ” دستت را می شکنم” یا ” تو را آمپول می زنم و…
- مقابل بچه از چیزی های ترسناک صحبت نکن و از هر جه او را می ترساند یا ترس را در او تحریک می کند و با یادش می آورد پرهیز کن.
- تلاش کن کودکت را با بچه هایی تنها بگذاری که چیزهایی نمی گویند که انگیزه ی ترسیدن او باشد( و خودشان نیز نمی ترسند) چون قطعا” پیروی و همراهی آنان ممکن است، پدیده ی ترس را در او از بین ببرد.
- امر و نهی و هشدارهایی را کم کن که کودک را محدود و مقید می کند.
- پدران و مادران باید از بازگو کردن حکایت ها و داستان هایی که از افسانه ها و حیوانات خرافی، دیو ، هیولا و جن ها صحبت می کند، خوداری ورزند، زیرا بادوام ترین ترس های کودکان، ترس های خیالی ست… عموم داستان ها به ویژه داستان های قبل از خواب کودکان باید داستان های ساده یی باشد که از فرمانبرداری بچه ها از پدران سخن می گوید یا داستان خرگوش، مرغ و حیوانات اهلی دیگر باشد.
- میانه روی در تعامل با کودک، چون اگر در حمایت و پشتیانی از کودک یا در ناز و نوازش کردنش زیادهن روی کنی، او متکی ( به تو) بار می آید و اعتماد به نفس اش ضعیف خواهد شد.
- اگر پدر یا مادر از چیز خاصی مثل گربه( موش، سوسک، مارمولک) یا … می ترسد، اصلا” زیبنده نسیت این ترس ها را در حضور کودک ابراز دارند.
- چون خودت دوست داری که بچه ات مرد باشد، مردانگی را بر کودک خردسالت تحمیل مکن… مثل بعضی ها که به بچه می گویند: حالا تو مرد شدی و مردها از خوابیدن در تاریکی نمی ترسند، پس تو چرا می ترسی؟! پس تو مرد نیستی؟!
هر انسانی به یاد داشته باشد که یک بزدل ترسو که از دشمنان می ترسد، در میدان جنگ ترسو نشده است، بلکه در آغوش مادر، بزدل پرورش یافته است.
———————-
منبع : تربیت فرزند چالش ها و راهکارها / نویسنده: دکتر حسان شمسی پاشا /مترجم : ابراهیم زاهدی فرد فاروقی
[۱] درخت زندگی
مقالات مرتبط:
کودک خجالتی ، فرزندم کم روست و خجالت می کشد، درمان خجالتی
فرزندم از غذا خوردن امتناع می کند، چه کنم؟ بد غذایی کودک