تربیت، اخلاق و تزکیهمطالب جدید

سیمای یک انسان ملکوتی

سیمای یک انسان ملکوتی
پوهنمل شریف الله غفوری
استاد زبان وادبیات عربی پوهنتون تخار

مقدمه
فرمان برداری در برابر اوامر آلهی وپایداری در انجام عمل از صفات برجستۀ ملائکه است، چیزی‎که انسان‎ها به اجرای آن مأمور شده‎اند وانسان های معمولی در انجام آن کاهل اند، ودر مقابل اوامر آلهی ثابت قدمی نمی ورزند ودر اجرای آن صبر واستقامت نداشته وخسته می‎شوند خستگی‎که ملائکه‎ها از آن مبراء اند، و آنان را نه خستگی روحی فرا می‎گیرد ونه خستگی روانی‎که منشأ تمام افسردگی‎هاست ومهمترین عامل آن یأس ونا امیدی وکاهش رغبت است، به دلیل این که رغبت وامیدواری باعث تحرک، تلاش وحرکت انسان‎ها می‎شود بی‎رغبتی ونا امیدی درهم‎کوفتگی و‎شکستگی بار می‎آورد، نوع دیگر افسردگی خستگی جسمی است که این هم در فطرت ملائکه نیست. چون آن ها خستگی روحی که مهمترین علت خستگی جسمی است، با وجود عبادت ها وانجام کارهای طاقت فرسا خسته نمی‎شوند ودر نتیجه عمل شان رکود وکندی رخ نمی‎دهد، انسان ملکوتی انسان خستگی ناپذیر است. رغبت وامیدواری اش به خداوند در کشمکش روزگار دچارتردید وتزلزل نمی‎شود، همیشه امیدوار هست، انسان ملکوتی چون خسته نا پذیر ورغبت اش به حق وحقیقت روز افزون است، از کار وعبادت ورنج در راه حق لذت می برد نه خستگی قلبی دارند ونه خستگی جسمی، مشکلات زندگی وآزردگی مانع کارشان نمی‎شود و نا ملایمات اجتماعی باعث کندی حرکت وسیع شان هم نمی شود.

یکی ازین دسته انسانها سید قطب است که در آغاز دعوت همانند اغلب‌ مبارزان‌ مسلمان دستگیر شد به‌ سختی‌ و به‌ طور بی‎رحمانه‌ی‌ مورد شکنجه‌ قرار گرفت‌. سید قطب در مقابل‌ آن‌ همه‌ آزار و شکنجه‌ ـمثل‌ همیشه‌ـ استقامت‌ ‌ورزید و راه‌ صبر را در پیش‌ ‌گرفت‌. ستمگران‌ وجلاّدان‌ در تلاش‌ بودند که‌ از بین نرود ومقاومتش در زیر شکنجه درهم کوفته شده و تسلیم شود.

۱- انسان ملکوتی
واژۀ «سیما» بر هیئت وشکل ظاهری یک چیز اطلاق می‎شود وما این را حمل بر موقف ثابت، استقامت وعملکرد ظاهری انسان کرده ایم چون باطن انسان در دسترس نبوده وتنها انسان بر عملکرد ظاهری اش مورد قضاوت قرار می‎گیرد. واژۀ «ملکوت» هم از کلمه «ملک» گرفته شده و بر معانی بزرگی، چیرگی، قدرت، عظمت وسلطۀ آسمانی دلالت می‎کند. عالَم آسمانی یعنی جهان فرشتگانیست که برای همیشه تحت فرمان الله متعال قرار دارند.

ملائکه ها اجسام نورانی هستند که لحظه‎ی از عبادت وذکر وتسبیح الله متعال غافل نیستد پس حق انسان این است که خداى تعالى را در تمام حالاتش عبادت کند و فرمانبردار باشد چنانکه ملائکه ها از امر پروردگار سرکشی نه کرده ودایمًا زیر فرمان بوده آنچه برایشان امر کرده شود انجام می دهند. (تحریم:۶).
این که می‎گوییم انسان ملکوتی به این معنا نیست که وجود انسان تبدیل به کالبد ملائکه شده است بلکه منظور اینست که آدمی در کسب صفات ملکوتی چنان سعی ورزیده که در آن اوصاف ملائکه نقش بسته وظاهر شده است. قسمی‎که مولانای بلخی می گوید:

چون ملک انوار حق در وی بیافت     در سجودافتاد ودر خدمت شتافت

انسان میتواند ملائکه صفت شود، چون آدمی سرشت ملکوتی دارد. خواسته‎ها ونیازهای دارد که با مادیّات ودر عالم مادیّات برآورده نه می‎شود. چون: آدمی رگی زملک دارد و شاه رگِ زحیوان. چنان‎که مولانا می گوید:
تو به تن حیوان به جانی از ملک*** تاروی هم بر زمین هم بر فلک

از طرف دیگر تمایل آدمی نسبت به عالم بالا وآزاد شدن از قید وبند طبیعت بیشتر است واین خصلتی است که در نهاد انسان از طرف آفریدگار هستی به ودیعه گذاشته شده ونیز بُعدی از ابعاد ماهیت آدمی را معنویت تشکیل می‎دهد. کسب صفات ملائکه، نقویت، فطرت انسان است وبا کسب این صفات آدمی در مدارج بالای انسانیت قرار می‎گیرد نه این‎که از ساحۀ آن خارج شود. چون میدان جولان آدمی از وسیعترین میادین هستی است. انسان ملکوتی انسانی است طالب حرکت به سمت بالا واین حرکت وسیله‎ی از نوع خودش یعنی بال برای پرواز لازم دارد که ملائکه آن را دارند وانسان آن را باید تهیه کند واین پرواز از ورای معنویت باید صورت می‎گیرد. انسان ملکوتی انسان دقیق النظر ومتواضع است، چون تواضع خود زادۀ معرفت است.

با وجود آنکه مقام برخی انسان ها از ملائکه بالاتر است، شاید نیازی به کسب صفت ملائکه احساس نشود، امّا ناگفته نباید گذاشت که بالا بودن مقام انسان در همچون موارد بالفعل نیست؛ بالقوه است. یعنی اگر آدمی استعدادهایش را شگوفا سازد وبه مدارج معنوی برسد، مقامش از ملائکه بالاتر خواهد رفت، نه این‎که همۀ افراد کرۀ خاکی –که اکثراً در تخلفات مکرر از فرامین آلهی بسر میبرند که این تخلف در حقیقت تخلف از مقتضیات فطری محسوب می شود، قلب‎شان مکدر وروح‎شان آلوده شده است- از ملائکه بالاتر باشند. باوجودآنکه هستند کسانی در هیئت انسان وبه شکل آدم در بین انسان‎ها زندگی می‎کنند، ولی محتوای درونی شان کمترین بهره ای از آدمیت ندارد وارزش وجود ایشان از حیوانیت معمولی نیز کمتر خواهد بود.

نکته‎ی دیگر اینکه انسان باکسب صفات ملائکه، ملکوتی می‎شود و با کسب ویژگی‎ها وخصلت های فرشته، فرشته بار می‎آید، آدمی با آن متأکد می‎شود که انسان ملکوتی (ملک صفت) بالاتر ازملائکه خواهد بود، زیرا صفات ملائکه خدا دادیست، وبطور اکتسابی بدست آمده است، بلکه در نهاد آنان نهاده شده است. ولی زمانی که آدمی علی الرغم شهوت، خود خواهی وغضبی که وی را احاطه کرده است، با داشتن زن وفرزند ونیازهای مادی، در پی کسب وبه دست آوردن صفات ملکوتی است وبالآخره آنرا بدست می‎آورد وکسی که در زندگی دنیا، ده‎ها روش وطرز زندگی برایش پیشنهاد می‎شود وآنرا کنار می زند واین آدم با وجود سُود فعلی بعضی ازین طریقه‎ها، آلهی مشرب می‎شود در واقع بالای منافع زود گذر، لذت آور، شهوانی، زرق وبرق دنیا پای می‎گذارد وبالآخره صفات ملکوتی را چون ملک بدست می‎آورد، مسلماً مقامی بالاتر از ملائکه خواهد داشت. چون ملائکه از همچون موانع ومشکلات ها نگذشته است وانسانی که این مسیر پر رنج وخطر را طی کرده حق دارد به مقامی بالاتر از ملائکه برسد. طوری‎که مولانا در وصفش می‎گوید:
جسمشان را هم زنور اسرشته اند***تا ز روح واز ملک بگذشته اند

برخی دانشمندان ویژگی‎های یک انسان ملکوتی را چنین برشمرده اند:

تسبیح وتنزیه پروردگار، نداشتن ادعای بیجا، امانت در مسؤلیت، دوری از شک وریب، تواضع وفروتنی، تمجید وتعظیم پروردگار، اجتناب از گناهان، اجتناب از عیب جویی وکینه، تعمق درمعرفت وعبادت، جهدی خستگی نا پذیر، اجتناب از مطامع دنیوی، نبود اختلاف در پیشبرد رسالت.

انسان ملکوتی که همه ویژگی‎های یک ملائکه در وجود او تبارز کرده وهمچون سر باز خستگی ناپذیر در راه اعلای کلمت الله ودفاع از حریم اسلام ایستاده وجان شیرین خود را درین راه از دست داده است، سیما ومقام شخصیتی چنین آدمی از یک انسان عادی خارج بوده وبه انسان ملکوتی بیشتر شباهت داشته ومواقف یک انسان ملکوتی را به منظر می‎کشد.

۲- نمونه‎ی از انسان ملکوتی
این شخصیت بزرگ ونمونه، استاد توانای قرن، مفسر با درایت اسلام، مؤسس تفسیر سیاسی اسلام، ادیب ومتفکر بی مانند مصری، شهید والامقام اسلام سید قطب رحمه‎الله‎ است. موصوف علاوه بر این‎که در علوم متداول اسلامی، استاد چیره دست وتوانا بود ودر علوم بشری هم بی نظیر بود. او متولد سال ۱۹۰۶م در استان صعید مصر است در سال‌ ۱۹۱۲م در آنجا‌ قبل‌ از رسیدن‌ به‌ سن‌ ده‌ سالگی‌ حافظ تمام‌ قرآن‌ شد. ودر سال ۱۹۳۳م لیسانس خویش را در رشته ادبیات از دار العلوم الازهر گرفت، سپس حدود شش سال به صفت مدرس به استخدام وزارت معارف عمومی مصر در آمد ومتعاقباً به صفت بازرس (مفتش) در وزارت معارف مقرر شد، زندگی ادبی سید قطب در واقع در اثر برخورد با عباس محمود العقاد ادیب سرشناس مصری شکل گرفت. اویکی از مبارزین اسلام‎گرای مصر است که سالیان درازی از عمر خویش را صرف مبارزه پیگیر بر ضد ظلم واستبداد نمود وفریاد اسلام خواهی وی گستره های شرق وغرب را درهم نورده است، او سر انجام در سال ۱۹۶۶م بصورت مظلومانه به شهادت رسید. (سید قطب در امواج زندگی صص۸-۴۰).

موصوف دارای دو عنصر مهم انسانیت:

صداقت و شجاعت بی مانندی بود که از ایمان قوی وعقیده راستین ناشی می‎شد. انسانان ملکوتی با تصمیم قوی که دارد: همانند ملائکه به این مقام می رسند امّا انسان معمولی چنین نیست، انسان ملکوتی هیچگاه در حصار طبیعت ومحدودۀ مادیّات زندانی نمی ماند وبا نگاه ژرف وبا فکر دقیق وسلیقۀ ممتازی که دارد از حرکت به سوی ماورای طبیعت لحظه‎ی آرام نمی‎گیرد، ودرین مسیر از موانع وسختی ها واهمه ندارد زیرا چون ملائکه نشانه های توحید را به وضوح مشاهده می کند وآرامش وطمأنیت قلبی او را فرا می‎گیرد.

یاد واره راهکرد وشرح حال مردان بزرگ واهل نبوغ که در تاریخ بشریت یک امر معمول است، برای بیداری وپرورش مثبت همه مردم وبخصوص نسل جوان وکتاب‎خوان مفید ومؤثر واقع خواهد شد. بنده که سالیان درازی ایست پیرامون علمیت، شخصیت وشهادت او مطالعه مستمر داشته، واژۀ که عظمت وبزرگی سید قطب را در یک جمله مفید بیان کند بغیر ازین اصطلاح «انسان ملکوتی» نیافتم که برای آن برگزینم ودرین چند سطر کوتاه وفشرده قطرۀ از بحر معرفت این شخصیت ماندگار تاریخ برای خوانندگان تهیه نماییم، جهت شناسایی بیشتر کتاب «سید قطب در امواج زندگی» و«سید قطب جوانانوته فکری لارشود» را میتوان مطالعه وراهکرد گوارای این انسان ملکوتی را سرمشق زندگی خویش ساخت، در کرۀ خاکی کمترین اشخاصی را میتوان یافت که ایثار وفداکاری‎اش تأثیر به سزایی بالای اعضای خانواده وسرمشق زندگی برای دانایان گیتی قرار گرفته باشد.

۳- اندیشۀ ماندگار
سید قطب سرمشق پایداری وشکیبایی بر جای گذاشت وبا شهادتش‌ اندیشه‌هایش‌ را زنده‌ نگهداشت‌ و برای‌ دعوتگران‌ اسلامی‌، در تمام‌ مراحل‌ نشانه‌ها و چراغ‎هایی‌ را برفراز راهشان‌ قرار داد: طوری که می‎گوید: «هر کلمه‌ی‌ که‌ به‌ قلب‎های‌ دیگران‌ می‌رسد و آنها را به‌ تحرّک‌ وا می‌دارد وجذب‌ یا دفع‌ می‌کند، کلماتی‌ هستند که‌ خون‌ از آن‌ می‌چکد؛ زیرا قلب‌ انسان‌ زنده‌ی‌ را تغذیه‌ می‌کند… تنها کلمات‌ زنده‌ می‌تواند قلب‌ انسان‌ زنده‌ را تغذیه‌ کند! در این‌ موقع‌ بود که‌ افق‎هایی‌ از این‌ جریان‌ بر وی‌ گشوده‌ شد. امّا چه‌ گشودنی!! صاحبان‌ قلم‌ می‌توانند کارهای‌ زیادی‌ انجام‌ دهند، ولی‌ به‌ یک‌ شرط‌… این‎که‌ بمیرند تا افکارشان‌ زنده‌ بماند وافکار خویش‌ را با گوشت‌ وخون‌ خویش‌ تغذیه‌ کنند. این‎که‌ تنها چیزی‌ را بگویند که‌ حق‌ می‌دانند و خون‌ خویش‌ را تنها فدای‌ گفتار حق‌ کنند! کلمات‌ و اندیشه های‌ ما از ریشه‌های‌ خشکیده‌ای‌ برخوردارند، زمانی‌ که‌ در مسیرش‌ بمیریم‌ و با خون‌ خود آن‌ را تغذیه‌ کنیم‌، آنگاه‌ زندگی‌ می‌یابد و با زنده‌ها زندگی‌ می‌کند…». باز اضافه می‎کند:

«افکار وسخنان ما اجساد خشک وبی روح هستند تا زمانی که ما در راه آنها می‎میریم وبه آنها جان می‎بخشیم، وباز می‎گویند: عقیده چیزی است که با حیات خویش آن را تغذیه می‎کند وبه آن زندگی می بخشد.» (دراسات الإسلامیه ص۱۴۰).

اکنون که افزون بر نصف قرن از شهادت جانگداز مفسر قرآن سید قطب فرزند برومند ومبازر اسلام سپری می‎شود. یادواره‎ها، ایثارگری ها، قهرمانی‎ها ومبارزات او در برابر ستمگر زمان همچنان زنده وپاینده است. روزگاری بود که خواندن ومطالعۀ آثار این مفسر قرآن، در نظام های استبدادی؛ جرم نابخشودنی تلقی می شد، اما اکنون کتابها ومقالات او قاره ها را در هم نورده است وبه همه زبانهای زنده جهان ترجمه شده وتسلیگرا واحساس‎دهنده تمام آلام جوانان برومند در اکناف واطراف جهان است. هر کجایی که مبارزات اسلامی در حال شکل گیری است، آثار مفسر قرآن سید قطب، حیثیت چراغی بر فراز راه آنان قرار دارد، با وجود آنکه طاغوت زمان بر این گمان بود که با شهادت سید قطب میتوان، یاد او را از خاطره‎ها برداشت وافکارش را تا ابد در نهادها خفه کرد. اما اکنون یاد این انسان ملکوتی هر روزه زنده، وزنده‎تر خواهد شد ورهروانش راه او را هوشیارانه وآگاهانه تعقیب خواهند کرد.

این انسان ملکوتی بخاطر اسلام برخواست ومبارزه کرد وبرای رسانیدن پیام اسلام به جهانیان با همت راه قلم را مسیر گرفت. وبه مسلمانان نوید «آینده در قلمرو اسلام» را داد. اکنون که او در میان مبارزان مسلمان حضور جسمی ندارد، اما افکار وراهی را که با خون سرخش آنرا نشانه گذاری کرده؛ زنده است، زیرا سید قطب مربوط آئینی است که درآن انسانها تقدیس نمی‎شوند بلکه تقدیر می‎گردند. سید قطب بعد از شهادت از سید قطب قبل از شهادت بیشتر تقدیر می شود. وباید هم چنین شود، چون راهکرد انسانهای ملکوتی مسیر درستی است که الگو گیری از آن و پیروی واطاعت از فرامین آلهی، انسان را بر فراز قلعه های بلند پیروزی وموفقیت می‎رساند واین انسان است که فراتر از ملائکه گام نهاده وبالاتر از آن کسب مقام نموده است. وبهترین انعامات آلهی را در روز رستاخیز بدست خواهد آورد. این مقاله به مناسبت پنجاه دومین سالگرد شهادت سید قطب رحمه‎الله‎ (۱۹۰۶م -اگست ۱۹۶۶م) وبه پیشتاز نوید بیداری اسلامی درکرۀ خاکی نگاشته شده است. امید است که احساس دهنده وبیدارکنندۀ اذهان جوانان ما باشد والله متعال سید قطب را غریق رحمت خویش‎کند، وتوفیقات مزید خویش را برای ما ارزانی فرماید.

نتیجه گیری:
با توجه به آنچه ارایه شد میتوان نکات چندی را به عنوان نتایج مقاله ذکر نمود که در زیر فهرست خواهد شد:
۱- ویژگی‎های منحصر به فرد سید قطب که او را از یک انسان زمینی بالاتر بُرده وحرص آن بر تطبیق مقتضیات «لا اله الا الله» بالای جامعه اسلامی وایستادن در مقابل مترددین کلمه ای حق او را بیشتر به یک انسان ملکوتی شبیه ساخته است.
۲- ثبات وپایداری بر مدار کلمه حق، صبر وشکیبایی بر مصایب وشکنجه‎ها واصرار آن بالای تنفیذ کلمۀ حق، ویژگی‎هایست که بر یک انسان ملکوتی صدق می‎کند.
۳- بلندای علم ودانش وی بر تفسیر سیاسی اسلام ودانایی وی بر تفسیر قرآن، ودید وی بر زیباشناختی کلمات و واژه های قرآنی، شخصیت آنرا بر سکوی علم ومعرفت –دربین معاصرین- نشانده است که بر یک انسان ملکوتی می‎ماند.
۴- سید قطب که از طریق زیبا شناسی متون دینی به اسلام اصیل روی آورد وبا نویشتن کتاب «چراغی بر فراز راه» اندیشه خود را از قالب نظری به میدان عمل بُرد، در واقع آن را از صورت آرمان گرایی به اثبات گرایی سوق داد وپایدار ماند.
۵- فداکاری وایثاری وی در راستای کلمۀ «لا اله الا الله» وسر سپردن آن بر اعتلای کلمۀ حق وحقانیت آن قرنها در اذهان امت ماندگار بوده وسرمشق بی شایبه‎ی برای نسل جوان مسلمان در آینده است.
۶- در برابر این همه قربانی های سید قطب کسی را بر مقام وجا یگاه علمی وی یارای انکار نیست وهمه بر ثابت قدمی وی در شگفت ومعترف اند برجز ستیزه گران ومنکران حق.
۷- برجستگی نقش سید قطب در نهضت بیداری اسلامی وجای گرفتن در قلب جوانان بعنوان چهره محبوب جهان اسلام نقطه‎ی عطفی بر فراز تاریخ بشریت است.
۸- یادی از سید قطب یادوارۀ مرد آزاده‎ی است که حقله غلامی کسی را قبول نه کرد وآزاده زیست وسرفرازانه از دنیا رفت وسمبول بارزی از آزادگی شد.
۹- بر جوان امت است تا از کارنامۀ واقعی سید قطب آگاهی حاصل نمایند ونه گذارند مفکورۀ او در بطن کتابها محبوس شود چون نقش نظریات وی در شخصیت سازی جوانان مسلمان بسیار مفید ومؤثر بوده ویاد وارۀ شخصیت علمی آنست.

فهرست منابع:
۱- غفوری، شریف الله (۱۳۹۲هـ)سید قطب در امواج زندگی، چ۲،کابل: انتشارات قلم.
۲- غفوری، شریف الله (۱۳۹۰هـ)سید قطب جوانانوته فکری لارشود، چ۱،جلال آباد: انتشارات آریانا.
۳- قطب، سید (۱۹۸۳م) دراسات الإسلامیه، القاهره: دار الشروق.
۴- قطب، محمد (۱۳۹۷هـ) پیام اسلام به بشریت سرگردان، ترجمه شریف الله غفوری،کابل: قرطبه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا