فقه معاصر
تارک نماز میان دایرۀ کفر و ایمان
تارک نماز میان دایرۀ کفر و ایمان
نویسنده: سالم البهنساوی / مترجم:سالم افسری
از آنجایی که این مسأله در ارتباط با زندگی روزمرۀ مردم می باشد و پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) شخص تارک نماز را به کفر توصیف کرده است :« عهد میان ما و مسلمانان و مشرکان نماز است هر کس نماز را ترک کند کافر شده است» _ اصحاب سنن _ و در حدیثی دیگر شخص تارک نماز را به شرک که قرین کفر است توصیف کرده و فرموده است :« حد فاصل میان شخص و شرک تارک نماز است »._ بخاری ومسلم _ لذا شایسته است که پیرامون آن به تفصیل سخن گفته شود.
این تصویر و دیگر متون دینی با این که وصف آشکار و تمیز کننده ای برای شخص مسلمان – یعنی بر پا ساختن نماز – مظرح می سازد امّا در حقیقت تنها وصف متمایز کنندۀ شخصیت یک مسلمان نمی تواند فقط نمازباشد . آشکار کردن اسلام و برخورداری از نوعی تمایز با دیگران نه تنها با عملی ساختن اسلام در تمام زمینه ها و انواع رفتار ها و کردارها و معملات و عبادات عینیّت می یابد بلکه این تمایز با جاری ساختن شهادتین « لا اله الّا الله و محمد رسول الله» تحقق می پذیرد و بر همین اساس هنگامی که یکی از اعراب به دسته ای از سپاهیان اسلام سلام کرد و یکی از سربازان اسلام سلام او را نپذیرفت و آن را بر خوف از مرگ و نجات از قتل حمل کرد، خداوند متعال حکم عادلانه اش را این گونه اعلام کرد:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَهٌ کَذَلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً »
ترجمه :
(ای کسانی که ایمان آورده اید ! هنگامی که ( برای جهاد ) در راه خدا به مسافرت رفتید تحقیق کنید ( که با چه کسانی می جنگید . آیا مسلمانند یا کافر ) و به کسی که به شما سلام کرد ( و سلام نشانه پذیرش اسلام است ) مگوئید تو مؤمن نیستی و جویای مال دنیای ( او ) باشید . ( بلکه سلام آنان را بپذیرید و پاسخ گوئید و بدانید ) که در پیش خدا غنائم فراوانی است ( و آن را برای شما تهیّه دیده است و بسی بهتر از ثروت و غنیمت دنیای فانی است ) . شما پیش از این ، چنین بودید ( و کفر را گردن نهاده بودید و جنگهای شما تنها انگیزه غارتگری داشت . ) ولی خداوند بر شما منّت نهاد ( و نعمت اسلام را نصیبتان کرد ) پس ( به شکرانه این نعمت بزرگ ) تحقیق کنید . بیگمان خداوند از آنچه می کنید باخبر است .) نساء /۹۴
علی رغم این بیان واضح و آشکار ، پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) موضوع و پیامد نماز را مبهم نگذاشت. مالک، ابوداود، نساءی و ابن حبّان حدیثی را که تکلیف نماز را روشن می سازد این گونه روایت کرده اند:« پروردگار متعال پنج نماز را بر بندگان واجب ساخت پس هر کس آن پنج فرض را انجام دهد و هیچ فرضی را از روی سبک انگاری و بی اعتنایی تباه نسازد ، خداوند عهد کرده است که او را وارد بهشت سازد امّا اگر کسی آن پنج فرض را انجام ندهد هیچ گونه عهدی در نزد خداوند ندارد و خداوند متعال اگر خواست او را وارد بهشت می کند و اگر خواست او را عذاب می دهد». به همین دلیل است که مودودی در کتاب خود « البیانات» می گوید:« تارک نماز نوعی کفر خاص است که موجب خروج شخص از دین نمی شود».
این حدیث بیانگر این حقیقت است که ازروی بی اعتنایی یعنی از روی جحد و انکار نماز را ترک کند، هیچ گونه عهدی در نزد خداوند ندارد . زیرا جحد و انکار موجب خروج شخص ا دایرۀ دین می شود.( الوجیز فی العبادات، سالم البهنساوی،ص۴۵)امّا کسی از روی تنبلی و سستی نماز را ترک کرده باشد بعد از مجازات دنیوی ، در مشیّت پروردگار قرار می گیرد، اگر خداوند بخواهد او را می بخشد و وارد بهشت می نماید ( نیل الأوطار، شوکانی،۱/۱۲۹، مکتبه دارالتراث.) و گرنه او را عذاب می دهد. چون اگر تارک نماز مرتد و کافر می شد پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) او را در مشیّت پروردگار قرار نمی داد زیرا خداوند متعال می فرماید :
« إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاءُ »
ترجمه :
{بیگمان خداوند شرک ورزیدن به خود را ( از کسی ) نمی آمرزد و بلکه پائین تر از آن را از هرکس که بخواهد ( و صلاح بداند ) می بخشد .} نساء/۱۱۶
بنابراین حدیث پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) را که میفرماید :« هر کس به غیر خداوند سوگند بخورد شرک ورزیده است.» باید بر همین اساس تأویل کرد یعنی : مقصود پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) در این حدیث شرک اصغر است نه شرک اکبر که موجب خروج از دایرۀ دین می شود یا این که ممکن است مقصود پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) از شرک در حدیث مذکور ، شرک ریا است آن شرکی که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) هر روز صبح و شب سه بار از آن به پروردگار پناه می برد.
اما بخاری و مسلم دربارۀ سوگند خوردن به غیر پروردگار این حدیث را از پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کردند :« خداوند متعال شما را از سوگند خوردن به پدرانتان نهی کرده است پس هر کس بخواهد سوگند بخورد به پروردگار سوگند بخورد یا این که اصلاً سوگند نخورد.» هم چنین ترمذی روایت کرده است که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است :« ریا شرک است.» امام مسلم روایت کرده است :« ایمان هفتاد و اندی شاخه است بهترین و عالی ترین این شاخه ها ، گفتن با اله الّا الله و پایین ترین آنها برداشتن و برچیدن اسباب آزار و اذیت از راه مردم است و آزرم هم شاخه ای از ایمان است.
پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود:« پس از مرگم به کفر برنگردید که گردن یکدیگر را بزنید.» روایت از مسلم. هم چنین فرمود:« سوگند به پروردگار هرگز ایمان نمی اورد». پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) پس از اسن که این سخن خود را چند بار تکرار کرد.از او پرسیده شد چه کسی یا رسول الله؟ فرمود: « هر کسی که همسایه اش از آزار و اذیتش در امان نباشد.» روایت مسلم و بخاری.
تمام این متون ناظر به اعمال اشخاصی است که ایمان کامل ندارند چرا که این اعمال کافران است امّا موجب خروج شخص از دایرۀ دین نمی شوند.
—————————–
منبع: کتاب:نقد و بررسی اندیشۀ تکفیر / مؤلف: سالم البهنساوی/مترجم:سالم افسری /انتشارات :احسان/چاپ:اول ۱۳۸۸