دسیسه های شیطان، هفده ایراد بر اکذوبه ی قتل عام مردان بنی قریظه
دسیسه های شیطان، هفده ایراد بر اکذوبه ی قتل عام مردان بنی قریظه
نویسنده: عدنان فلاحی
“خشکاندن باتلاق بردگان و کنیزان” عنوان کتابی است که بنده از مجتهد و حقوقدان معاصر کُرد پروفسور مصطفی ابراهیم الزَّلمی ـ یکی از مفاخر تاریخ الازهر ـ ترجمه کردم و به فراخور محتوای آن، چند پیوست به آن افزودم.
این کتاب در سال۱۳۹۶ منتشر شده است.مقاله “دسیسه های شیطان، هفده ایراد بر اکذوبه ی قتل عام مردان بنی قریظه” نیز یکی از پیوستهای همان کتاب است که پس از انتشار این مقاله در ده قسمت در همین کانال تلگرامی، اینک متن ویرایششده و منقح آن را در قالب یک فایلpdf قرار میدهم.
دانلود کتاب کامل:
دسیسه های شیطان، هفده ایراد بر اکذوبه ی قتل عام مردان بنی قریظه
چه بسا در حین مطالعه کتب تاریخ و سیره و طبقات، به اخبار و روایاتی برمی خوریم که پذیرفتن آن ها، در تضاد با محکمات قرآنی یا عقلی است و ایضاً چه بسا روایات و اخباری که فارغ از سنجه محکمات قرآن و عقل، با روایات دیگری از همان جنس دلالت و ثبوت، قابل جمع نیستند.
مثلا در معتبرترین و مشهورترین کتب تاریخ و حدیث و سیره و طبقات مانند تاریخ طبری و طبقات ابن سعد، چنین نقل شده است که پیامبر علیه السلام آیات القا شده شیطان را بر زبان راند که این ماجرا، به «غَرانیق» مشهور است[۱].اما آیا می توان چنین روایتی را پذیرفت؟
متأسفانه چیرگی ذهنیت روایی باعث شده است تا موارد فراوانی از این دست، در طول تاریخ، مقبول بسیاری از عوام و خواصِ مسلمانان قرار گیرند تا جایی که محدث بزرگی مانند ابن حجر عَسقَلانی(۸۵۲هـ) ـ که به امیر المؤمنین حدیث نیز مشهور است ـ درباره همین خبرواحدِ[۲] غرانیق می گوید: «فراوانی طُرُق روایی [داستان غرانیق] نشان می دهد که این ماجرا قطعاً مبنایی دارد»[۳] و یا مثلا متکلم و فقیه بزرگِ شافعی، عبدالقاهر بغدادی(۴۲۹هـ) بر اساس همین ذهنیت روایی ادعا می کند: «اهل سنت گفته اند که این کلمه [غرانیق] از تلاوت شیطان بوده که آن را در خلال تلاوت نبی القا کرده است»[۴].
هم چنین در اخبار آحادِ تألیف شده در عصر عباسی چنین آمده است که ساحری یهودی پیامبر(ص) را جادو کرد و ایشان تا چند روز بر همین حالت مسحور (جادوشده) باقی ماند! [۵]
این در حالی است که قرآن کریم صریحاً می گوید: «نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَىٰ إِذْ یَقُولُ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَّسْحُورًا*انظُرْ کَیْفَ ضَرَبُوا لَکَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلًا»(الإسراء۴۷)[۶].
و مثلاً فقیه و اصولی بزرگ حنفی ابوبکر الرازی مشهور به جَصّاص(۳۷۰هـ) در پاسخ به این قبیل اخبار می گوید: «در مورد فعل ساحر، موردی را مجاز دانسته اند که بسیار گزنده تر و زشت تر [از بقیه موارد است] و آن اینکه گمان کرده اند نبی علیه السلام جادچو شده است…و نظیر این اخبار، از جعلیات ملحدین است که به این وسیله، اراذلِ فرومایه را به بازی می گیرند»[۷].
در پاره ای از اخبار نیز چنین آمده است که پیامبر(ص) دستور ترور برخی شاعران و یا قتلعام اسیران و افراد دربند را صادر کرده اند!
اما آیا به مجرد اینکه فلان مورّخ یا بهمان محدّث، خبری را در کتاب خود آورده و چه بسا ادعای صحت آن را داشته است، می توان آن را پذیرفت؟؟
یگانه متن مقدس مسلمانان، خود بر این نکته تصریح دارد که فرآیند جعل روایت، و دروغ و افترا بستن بر پیامبر اسلام(ص) از زمان خود ایشان آغاز شد (النساء۸۱)[۸].
طبری در تفسیر این آیه از ابن عباس نقل می کند: «این افراد آن چه را که نبی صلی اللّه علیه وسلم گفته است، تغییر می دهند.»[۹].
هم چنین در آیات دیگری بر فرایند افترا و دروغ بستن به دست شیاطین جن و انس اشاره شده است که ما آن را «دسیسه های شیطان» می نامیم(الانعام۱۱۲)[۱۰].
دانلود کتاب کامل:
دسیسه های شیطان، هفده ایراد بر اکذوبه ی قتل عام مردان بنی قریظه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ارجاعات:
[۱].نک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱/۲۰۵ و الطبری، تاریخ الطبری، ۱/۵۵۱
[۲].خبرواحد، به روایت یا حدیثی اطلاق می گردد که به درجه «تواتر» نرسیده است.این قبیل اخبار از دیدگاه اکثریت علمای مذاهب مسلمانان، مفید ظن هستند و نمی توانند یقین آور باشند.برای مطالعه تفصیلی در این مورد، به مقدمه صاحب این قلم بر این کتاب مراجعه نمایید: النّوَوی، التقریب و التیسیر فی اصول الحدیث، ترجمه سید عدنان فلاحی، صص۹ ـ۲۲٫
[۳].ابن حجر، فتح الباری، ۸/۴۳۹
[۴]. البغدادی، الفَرق بین الفِرَق، ص۲۱۰
[۵].مثلا نک: ابن هشام، السیره النبویه، ۱/۵۱۵ و: البخاری، صحیح البخاری، شش۳۲۶۸،۵۷۶۳ و…
[۶].ما داناتریم به شیوهاى که با آن به تو گوش فرا مىدهند [و] هنگامى که آنان به راز مىنشینند، وقتى که [این] ستمکاران مىگویند: جز از مردى جادوزده پیروى نمىکنید * بنگر چگونه برایت مثلها زدند، پس گمراه شدند.در نتیجه نمىتوانند، راهى [به سوى حق] بجویند/ترجمه مسعود انصاری
[۷]. الجصاص، احکام القرآن، ۱/۵۸،۵۹
[۸].مى گویند: اطاعت مى کنیم ولى وقتى از پیش تو مى روند عده اى از آن ها شبانه چیزى غیر از آنچه تو گفتى مى گویند.خدا آنچه را که مى گویند مى نویسد/ترجمه بختیاری نژاد
[۹].الطبری، تفسیر الطبری، ۸/۵۶۵
[۱۰].و همچنین براى هر پیامبرى دشمنانى از شیاطین انس و جن قرار دادیم.براى فریب یکدیگر، سخنان آراسته القا مىکنند.اگر پروردگارت مىخواست، چنین نمىکردند.پس با افترایى که مىزنند رهایشان ساز/ترجمه آیتی