نفاق و منافق در قرآن
نفاق و منافق در قرآن
تهیه وتنظیم : عارف شهدادی
از جمله توانمندی های انسان، این است که می تواند اموری را در زوایای فکر و ذهن خود مخفی کرده، در رفتار ظاهری خود، شکلی دیگر جلوه کند و در پرتو آن به مقاصد خود برسد. کسانی که از این نیرو و توان، در راه مقاصد شیطانی بهره برداری می کنند. منافق نامیده می شوند. از این جهت، لازم است که ریشه لغوی و کاربردهای مختلف نفاق، در قرآن بررسی شده و ویژگی ها و انگیزه های آن بیان گردد.
منافق و نفاق برای کسانیکه با قرآن ارتباط دارند واژه هائی آشنا هستند. و از منظر انسان شناسی و جامعه شناسی بسیار مهم است که بدانیم چرا قرآن در آیات فراوانی به این مسئله پرداخته است؟ آیاتی که در این رابطه در قرآن آمده ، نمی خواهد که ما را با یک پدیده ای که ۱۴۰۰ سال پیش اتفاق آفتاده آشنا کند. می خواهد که ما را متوجه کند که این یک پدیده اجتماعی و همیشگی است. ریشه لغوی نفاق از نفق می آید. نفق یعنی سوراخ موش. موشها برای خونه هایشان دو راه دارند ۱- طبیعی و ۲- مخفی. این حیوان، قسمتی از دیواره لانه خود را به طرز ماهرانه ای تراش داده و نازک میکند و در موقع خطر، با یک ضربه سر، آن را فرو می ریزد و فرار میکند. نفاق نیز از همین ریشه است؛ زیرا فرد منافق، ماهیت اصلی خود را با تظاهر به اسلام، مخفی کرده و راهی برای گریز از دین، برای خود قرار داده است.
منافق هم همیشه راه توجیه ، فرار و خروج برای خودش می سازد. با مردم یکرو نیست ، چند جبهه است، چند رو است.
برخی از علما، نفاق را وارد شدن در دین از سویی، و بیرون رفتن از آن از سوی دیگر میدانند و آیه شریفه «ان المافقین هم الفاسقون» را شاهد بر آن دانسته و فاسقان را به معنای خارج شدگان از دین گرفته اند.
قرآن درباره منافقین سخنان خیلی تندی دارد. مثلا بَشِّرِ الْمُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا و إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ. منافقین پایین ترین درجه جهنم را دارند . یعنی بدتر از کافر و مشرک ، در حالیکه منافقین داخل جامعه اسلامی هستند و نماز می خوانند و روزه می گیرند .
چرا منافق بدتر است ؟ چرا پدیده نفاق اینقدر خطر ناک است ؟
برای اینکه دشمن قابل شناسایی است. رو در رو است. آشکار است. ولی منافق با چهره دوست می آید و از پشت خنجر می زند و شناخته شده نیست و از بقیه هم بیشتر تظاهر دینی انجام می دهد. بنابراین نقش تخریبی اش برای جامعه به مراتب بدترو بیشتر است .
درآیات اول سوره بقره که جنبه مردم شناسی دارد. متقین در۴ آیه و کافران با دو آیه معرفی می شوند . اما به منافقین ۱۳ آیه اختصاص داده است. برای اینکه منافق شخصیتی پیچیده است. چون خودی است و شناختن مواضع اش خیلی سخت است .
در قرآن منافق دو گونه معرفی شده است :
۱- عده ای که اصلا ایمان ندارند و به نرخ روز نان می خورند و چهره عوض می کنند و این یک نوع نفاق است .
۲- نفاق عملی : کسیکه اعتقاد به خدا و پیغمبر دارد و واقعا هم قبول دارد. ولی بین عمل و فکرش فرق است . حرفهایی می زند و ادعا هایی می کند ولی به آن حرفها و ادعا ها عمل نمی کند . این هم در قرآن نفاق گفته می شود. (عدم تطابق عمل با ایمان)
به نسبتی که بین گفته و عمل تفاوت باشد به همان نسبت هم نفاق دارد . منافق پدیده هر پیروزی و انقلاب است. هیچ وقت در مکه منافق وجود نداشت. برای اینکه همه زیر فشار و آزار و شکنجه بودند و دلیل نداشت که کسی نقش بازی کند. دلیل نداشت که کسی ماسک به چهره اش بزند. چون حلوا که تقسیم نمی کردند. هر کسی که ایمان به پیامبر می آورد گرفتاری و درد سر و شکنجه و آزارش شروع می شد. به همین خاطر هر کسی ادعای مسلمانی نمی کرد. کسانی می آمدند که واقعا آماده فداکاری بودند. ولی وقتی مسلمانان مدینه رفتند و قدرت حکومتی یافتند منافق پیدا شد. نفاق یعنی فاصله بین ایمان و عمل.
در حدیثی از پیامبر آمده است که سه صفت نشانه نفاق است.
۱- خیانت در امانت.
۲- دروغ گفتن هنگام حرف زدن.
۳- خلاف وعده عمل کردن .