سئوالات و چرایی ها در مورد کودتای مصر
سئوالات و چرایی ها در مورد کودتای مصر
نویسنده: استاد جلال معروفیان
رویدادهای اخیر مصر؛ ایدههایی برای تفکر و سؤالاتی برای تحقیق
تحولات هفتهی جاری در مصر نه تنها توجه کنشگران و تحلیلگران سیاسی در جهان و خاورمیانه را به خود جلب کرده بود، بلکه نقل محافل و بحث مجالس مردم عادی نیز شده بود. موضوع اصلی و اساسی، چیزی جز آمدن و رفتن دولت برآمده از جماعت اخوان المسلمین نبود. جماعتی که بلافاصله پس از فروپاشی خلافت عثمانی سر برآورد و بسیار زود در داخل و خارج از مصر با استقبال گستردهی جوانان مسلمان روبه رو شد. این جماعت در تاریخ ۸۰ سالهی خویش تحولات و فراز و نشیبهای بسیاری به خود دیده استولی در دو مورد همیشه وضعیتی ثابت و قابل پیشبینی داشته است: یکم) مورد خشم و غضب همهی دولتهای وقت قرار گرفتن. دوم) حضور در صحنەهای سیاسی و اجتماعی به گونەای قانونی و به دور از هر گونه خشونت و تندروی که نتیجهی آن دستیابی به قدرت و تشکیل دولت از طریق صندوقهای رأی و روشهای کاملاً دموکراتیک و سرانجام سقوط آن به وسیله کودتا بود. بنده تحلیلگر سیاسی نیستم. اما سؤالاتی به ذهنم خطور نموده که احتمالاً برای تحلیل و تفسیر مفسران سیاسی و علاقه مندان به این موضوع ایدههایی جالب و قابل بحث و گفتگو باشند.
۱)چرا هیچ یک از دولتهای منطقه با اخوان سرسازگاری ندارد و آن را تحمل نخواهد کرد؟
۲)چرا اخوان، از اصول ثابت خود که آرامش و حرکت در چهارچوب قانون و تلاش برای به چالش کشیدن حاکمیتهاست عقب نشینی و یا تجدید نظر نمیکند؟ در حالی که تاکنون هزینههایی که پرداخت نموده با سود و فایدهای که کسب کرده، اصلاً برابر نیست؟
۳)آیا این بار نیز فریب ژنرالهای ارتش را خورد، همانگونه که در زمان عبدالناصر چنین شد؟
۴)چه رابطهای بین جوایز صلح نوبل و مخالفت با اخوان وجود دارد؟ زیرا چند دهه قبل که محمد انور سادات مفتخر به این جایزه و صلح با اسرائیل و مبارزه با اخوان گردید، امروز هم محمد البرادعی مفتخر به دریافت این جایزه و براندازی دولت اخوان و همجواری با کودتاگران شده است؟
۵)چرا سکولارها و ارتش در کشورهای عربی و اسلامی بیشتر از سایر جریانات و احزاب با یکدیگر همسویی و همکاری دارند؟ یعنی ارتش بازوی نظامی سکولاریسم و کودتا هم تنها راه غلبهی این جریان بر اسلامگرایان است؟ چنانچه در ترکیه و پاکستان و تونس و… چنین بوده است؟ و آیا میتوان احزاب سکولار و لائیک را احزابی ملی و مردمی دانست در حالی که هرگاه شرایط را به نفع خود نمیبینند و در فضایی دموکراتیک بازی را باختند، منافع و مصالح ملی را به ارتش و نیروهای نظامی تقدیم میکنند؟
۶)چرا جریان سلفی آن گونه که لازم بود از مُرسی حمایت نکرد در حالی که در انتخاباتی که برگزار شده بود به او رأی داده بود و لی حزب جماعت اسلامی در اولین لحظات از مفاد بیانیه ارتش استقبال نمود؟
۷)آیا رابطهای بین استعفا یا برکناری!! امیر قطر و کودتا علیه محمد مُرسی وجود دارد؟ آیا مثلث قطر- ترکیه و مصر، جای خود را به مثلث عربستان- امارات- اردن میدهد؟ چرا امارات و عربستان و اردن اولین کشورهایی بودند که به رییس جمهور کودتاگران تبریک گفته و خوشحالی خود را پنهان نکردند؟
۸)آیا تجمعات و تظاهرات میدان تقسیم را نیز میتوان تلاشی برای فشار بر ترکیه و پاره کردن زنجیر ارتباط و اتصال بین قطر- ترکیه و مصر دانست؟ آیا ترکیه توانست این بحران را پشت سربگذارد یا سناریوهایی پنهان و پوشیده برای ترکیه هم در راه است؟
۹)آیا تبریک پادشاه عربستان پس از گذشت تنها دو ساعت از کودتا به رییس جمهور کودتاگران «عدلی منصور»، پاسخی به نخستین سفر محمد مُرسی به عنوان رییس جمهور منتخب به عربستان سعودی است؟ آیامُرسی اشتباه نکرد که عربستان به غیر از آمریکا برای هیچ کس شریک و دوست قابل اعتمادی نیست؟
۱۰)آیا مصر نیز همانند الجزایر اجباراً به ورطهی خشونت و افراط گرایی و جنگ مسلحانه خواهد افتاد یا این حالت با اصول و مبانی فکری و مشی اخوان منافات دارد؟
۱۱)آیا این بار نیز همانند دوران ناصر در داخل اخوان «سیدی» دیگر پیام «معالم» را خواهد فرستاد.
۱۲)آیا اگر محمد مُرسی با ایران به گونهای دیگر تعامل میکرد، بهتر نبود و آیا اخوان و ایران مجدداً به همدیگر نزدیک خواهند شد؟
۱۳)آیا بهتر نیست که اخوان و سایر جریانات اسلامی فقط به کار تربیت و تبلیغ مشغول شوند و سیاست را به اهل سیاست و سیاستمداران واگذارند؟
۱۴)آیندهای اخوان و جریانات و احزاب همسو با آن در خاورمیانه و جهان اسلام چگونه خواهد بود؟ آیا شاگردان مُرسی نیز همانند شاگردان اربکان با اسلوبی جدید و قوّت و توان بیشتری باز خواهند گشت؟
منبع: اصلاح وب