تربیت اسلامی و مدرسۀ حسن البناء
تربیت اسلامی و مدرسۀ حسن البناء
نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی /مترجم: مصطفی اربابی
تدوین: عزیز صادقی
- تربیت اسلامی: مثبت و سازنده است. باید ابتدا خود عمل کنیم بعد دیگران را به آن عمل فراخوانیم. عمل باید از روی یقین باشد که هیچ چیز نزد خدا گم نیست.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ. کَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ »صف/۲-۳
«وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ »توبه/۱۰۵
«وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ »مؤمنون/۳
«وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ »قصص/۵۵
- زبان مسلمان به هیچ چیز و هیچ کس نباید ناسزا گوید. رسول خدا(ص) می فرماید:«مردگان را ناسزا نگویید زیرا هر آنچه پیش فرستاده اند به آن رسیده اند.»،«زمانه را ناسزا نگویید که خداوند پدید آورندۀ زمانه است.»،«خروس را ناسزا نگویید که شما را برای نماز بیدار می کند.»، «باد را ناسزا مگویید که مأمور است.»، «تب را فحش ندهید که کفارۀ خطاهاست.»
- فحش دادن به شیطان یک عمل منفی است که شیطان را رنج نمی دهد. (من با رسول خدا(ص) بر شتری سوار بودم که شترمان برجست و من گفتم نفرین بر شیطان، پیامبر فرمودند: مگو نفرین بر شیطان، زیرا که ابلیس در این موقع خود را بزرگ می شمرد، در حد یک خان و تصور می کند که نیروی اوست که انسان را به خشم آورده، ولی بگو بسم الله زیرا که شیطان در حد یک مگس کوچک و خوار می شود.)
- Ø مراتب عمل مطلوب کدامند:
۱- اصلاح نفس
۲- بوجود آوردن خانوادۀ مسلمان
۳- ارشاد اجتماع
۴- آزاد کردن وطن از سلطۀ بیگانه از نظر سیاسی، اقتصادی و روحی
۵- اصلاح حکومت
۶- بازگشت به کیان اسلام(خلافت)
۷- بدست گرفتن رهبری عالم(حکومت زمانی اسلامی است که اعضایش مسلمان باشند)
- امام بنا (رحمه الله): «نفس خود را اصلاح کن و دیگران را به اصلاح نفس فراخوان.»
«دعوت بزرگترین همّ ما و محور حیات و زندگی ماست.»
«علامت مرد صالح این است در هر جایی که می رود از خود اثر نیکی بجای بگذارد.»
«وقت همان زندگی است.»«وقت طلاست.»
«معرفت خداوند متعال و توحید و تنزیه او برترین عقاید اسلام است.»
«هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ »آل عمران/۷
«در تصوف چنان آزادگی و بی آلایشی وجود دارد که در غیر تصوف نیست. صفایش را برگیر و کدرش را بگذار.»
- شیخ الاسلام ابن تیمیه: «دشمنانم با من چکار می توانند بکنند؟ اگر به زندانم ببرند مرا به خلوت با خدا برده اند، اگر مرا تبعید نمایند برایم سیاحت است و اگر مرا به قتل برسانند من شهید شده ام.»
- حدیث نبوی: «هر کس به امور مسلمانان اهمیت ندهد از آنان نیست.»«مسلمانان در دوستی و مهربانی نسبت به هم همانند جسم واحدی هستند.»
- اما وجه اختلاف در بین ما و آنها این است که ما حدود وطن را در عقیده معتبر می دانیم و آنها به حدود و سنور جغرافیایی و مرزهای زمینی قائل هستند، پس در هر وجب زمینی یک مسلمان بگوید «لا إله إلا الله محمد رسول الله» از نظر ما وطن ماست.«تمام مسلمین اسلام در سرتاسر جهان یک خانواده هستند.»
- بر هر مسلمانی امانتی است و بر او واجب است تا جان و خون و مالش را در ادای امانت بذل کند و آن هدایت بشر بر نور اسلام است.
- «اخوت در کنار ایمان و تفرق در کنار کفر است و پیوند دلها و روحها از روی عقیده محکمترین و برترین پیوند است.»
- «أَلَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ وِأَصْحَابِ مَدْیَنَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ »توبه/۷۰
- دعوت از نظر امام بناء بر سه رکن است: فهم عمیق و دقیق، ایمان عمیق، دوستی پایدار و محکم
- حدیث نبوی: «مسلمان برای مسلمان مثل یک ساختمان است که هر قسمت، قسمت دیگر را استوار می دارد.»
- «هر چه برای خدا و به خاطر خدا باشد دائم و همیشه است و هرچه به خاطر غیر خدا باشد زود قطع شده و جدا می شود.»
- «دوستی برای خدا و بخاطر خدا همواره باقی است.»
- «خداوند مشقتها را خیر دهد که بوسیلۀ آنها دوست و دشمن را از هم باز شناختم.»
- امام حسن البنا در رابطه با دعوت به دین مردم را به چند دسته تقسیم کرده اند:
- یا شخص مؤمن است که به دعوت ایمان دارد و در آن چنان خیری می بیند که جانش را با آن آرامش می دهد.
- شخص متردد است و شک دارد.
- شخص منفعت پرست است و ما را به او نیازی نیست.
- شخص نسبت به ما و دعوت ما بدبین است و از ما با زبان گنگ شک سخن می راند.
- عقیده ای که صاحبش را وادار نکند تا در جهت تحقق یافتن آن عقیده، قربانی دهد فایده ای مترتب نمی شود. (امام شهید حسن البنا)
- Ø تنها وسیله برای رسیدن به ایمان ژرف و کار برای الله و یگانگی امت و تحکیم شریعت لازمۀ چند چیز است:
۱- ایمان استوار به اینکه تربیت تنها وسیلۀ تغییرات اجتماعی و ساختن مردان و تحقق بخشیدن به آرزوهاست.
۲- تربیت باید دارای هدفی واضح و روشن بر اسلوب اسلامی باشد.
۳- جوّ اجتماعی مثبت، پس باید تربیت به صورت راهنمایی و مشارکت جمعی باشد.
۴- داشتن رهبری آگاه. «خفته را خفته کی کند بیدار»، «حرفی که از دل برآید لاجرم بردل نشیند.»
۵- بودن تعدادی از مربیان مخلص توانا که دارای روحی عالی و سرشار از ایمان و صفای دل و صلابت اراده و وسعت عاطفه که قدرت تأثیرگذاری دارند، باشند.
۶- استفاده و بهره گیری از وسایل و روش های مختلف و متنوع برای تربیت مسلمانان تحقیقی که در همۀ موارد تربیت با تربیت سرمایه دار و کمونیستی و … فرق داشته باشد و در برابر شنیدن احوال برادران مسلمانش ساکت و آرام ننشیند بلکه به قضا و یاری الهی به جهاد علیه باطل بپردازد و از هیچ چیز در این راه نترسد.
- اولین هدف از تربیت اسلامی ساختن انسان مؤمن است.
- ایمان: حقیقتی است که نورش در حوزۀ عمل عقل گسترش و امتداد یافته و موجبات قناعت فکر را بوجود می آوردو با عاطفه بهم می آمیزد و آنرا بجوش می آورد و بر اداره اثر بخشیده بطوری که آن را به حرکت وامی دارد و هم حرکت می آفریند.
- ایمان ایجاب می کند: زمین به حق آبادان شود و زندگانی لبریز از خیر گردد و انسان به سوی رشد و کمال راه یابد.
- ایمان شعله ای است که زبانه می کشد، نوری است که روشنی می بخشد و آتشی است که می سوزاند. پس باید با این نور دل را برای رفتن بسوی خدا روشن کرد. «قلب زنده نظرگاه لطف خداست و جایگاه تجلی انوار او تعالی»
- دل: «خدا صورتهای شما را در نظر ندارد بلکه به دلهای شما می نگرد.»، «دل تنها تکیه گاهی است که بنده را در قیامت و در پیشگاه خدا، وسیلۀ نجات است.»
«یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ . إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ »شعراء/۸۸-۸۹
«أَوَ مَن کَانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ »انعام/۱۲۲
«فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَهً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظّاً مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَهٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ »مائده/۱۳
«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَهِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ »بقره/۷۴
« أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ »حدید/۱۶
«از قساوت دل و جمود چشم به خدا پناه برید.»
«پس با باز شدن در معرفت الهی بسوی دل، دل با یاد خدا آرام می گیرد و تمام سختیهای راه را برای رسیدن به دوست تحمل می کند.»
- Ø قلب به سه چیز نیاز دارد:
۱- پوششی برای سالم ماندن
۲- غذا برای زنده ماندن
۳- درمانی برای بیماریها
- اولین و مهمترین بیماری قلب، محبت دنیا و دنیاپرستی یا شهوت رانی است که ایمان به آخرت دل را از آن مصون و محفوظ می دارد.(مقایسه ای بین فانی بودن دنیا و باقی بودن آخرت)
- مهلکات دل: بخلی که انسان تابع آن باشد، هوایی که پیروی شود، خودپسندی
«در همۀ کارها قبل از هر چیز به رضایت خدا بیندیشید و راه طمع نفس را ببندید.»
- مهمترین چیزی که باید به ذهن و عقل تزریق کرد اینست که: «خدا مراد ما است.» و در این راه باید اخلاص را رعایت کرد.
- اخلاص: یعنی اینکه هر برادر مسلمان در قول و عمل و جهاد فقط خدا را در نظر دارد و از او رضایت و ثواب خواهد.
«قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ . لاَ شَرِیکَ لَهُ وَبِذَلِکَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ
»انعام/۱۶۲-۱۶۳
«قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَداً »کهف/۱۱۰
- حدیث نبوی: (سربازان گم )«نیک مردان پرهیزگار و پنهان از دیده ها که اگر غایب شوند کسی از آنان سراغ نمی گیرد و اگر در میان جمع باشند ناشناخته اند و کسی به ایشان نمی پردازد.»
۲- غذای دل برای زنده ماندن: ارتباط با خدا و ذکر دائمی او تعالی و شکر و عبادت اوست که ریا و پیرایه را از دل می زداید. غذای دل همان پرستش خداست که در قرآن به عنوان هدف خلقت به آن اشاره شده است.
«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ »ذاریات/۵۶
- عبادت: به معنی عام اسم جامع برای هر آن چیزی است که مورد خشنودی و رضای خدا است، اعم از افعال و کردار و اقوال. معنی خاص یعنی همان تمسک و تقرب جستن به خدا از طریق برپای داشتن شعائر دینی، ذکر و شکر او تعالی است.
- Ø عناصر اساسی عبادت:
۱- التزام به سنت و اجتناب از بدعت
۲- انجام فرایض بعد از نوافل «حدیث قدسی: بندۀ من نمی تواند بوسیلۀ هیچ چیزی بهتر از اداء فرایض به من تقرب جوید.»
۳- ترغیب به نماز جماعت
۴- ترغیب در انجام نوافل «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ »سجده/۱۶
«همواره بنده ام با انجام نوافل به من تقرب می جوید تا که او را دوست می گیرم.»
برای این منظور مدرسۀ شب و قرآن و شب زنده داری و تلاوت قرآن و روزه گرفتن و قبول شرایط سخت به خاطر خداست.
«یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ . قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلاً . نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً . أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً . إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً »مزّمّل/۱-۵
حدیث نبوی: «کسی که در راه خدا یک روز روزه دارد خداوند او را هفتاد فصل از جهنم به دور می سازد.»
۵- ترغیب و تشویق به ذکر خدا: بهترین ذکر تلاوت قرآن کریم است، که برای تلاوت کننده در برابر هر حرفی ده حسنه نوشته می شود. (استفاده از مأثورات شهید بزرگوار حسن البنا و نصب دعاها در جاهای مورد استفاده)
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً . وَسَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَأَصِیلاً »احزاب/۴۱-۴۲
- تعجب ندارد که انسان مرتکب گناه شود، ولی تعجب آور است که انسان بر گناه مداومت کند و توبه ننماید.
«فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّهِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى . ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَیْهِ وَهَدَى »طه/۱۲۱-۱۲۲
«وَیَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ فَکُلاَ مِنْ حَیْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ . فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَهِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ . وَقَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ . فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّهِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَن تِلْکُمَا الشَّجَرَهِ وَأَقُل لَّکُمَا إِنَّ الشَّیْطَآنَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُّبِینٌ . قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ »اعراف/۱۹-۲۳
«کسی که نیکیهایش او را مسرور سازد و بدیهایش او را ناراحت کند مؤمن است.»پیامبر گرامی(ص)
بسیاری از اوقات درِ طاعت به رویت باز است و درِ قبول باز نیست، و بسا اوقات معصیت بر شما چیره می شود و سبب وصول شما به خدا می گردد، معصیتی که خواری و شکستگی را در پی دارد و تضرع به درگاه خدا را به همراه دارد بهتر از طاعتی است که برای شخص غرور و خودپسندی و کبر ببار آورد.
- یکی از ابتکارات اخوان تشکیل جدول محاسبه است.
- Ø جنبه های مختلف تربیت جامع اسلامی
الف) جنبۀ عقلی تربیت: اسلام دینی است که به اندیشه احترام می گذارد و عقل را اساس تکلیف می شمارد و اندیشه را محور ثواب و عذاب می داند و تفکر را عبادت و تقلید کورکورانه را حرام می شمرد.
دعوت اسلام بر بصیرت و بینایی استوار است. «رفتار انسان تصویری از نوع اندیشه و فکرش نسبت به هستی و حیات انسان است.»
«فهم اولین رکن بیعت است».«ایمان و اخلاص نتیجۀ فرعی علم می باشند.»،«حق را اول بشناس بعد به آن دعوت کن.»
«وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ »حج/۵۴
* اول هدف علمی بعد عملی: هر برادر مسلمان آنقدر از فرهنگ برخوردار باشد که بوسیلۀ آن عقیدۀ خود را بداند و عبادتش را صحیح انجام دهد و راو و روش زندگی را در ضبط و حیطۀ قدرت خود درآورد، در نزد خدا در موضوع حلال و حرام توجه نماید و امر و نهی او را در نظر دارد و در پرتو آن بتواند دربارۀ حوادث، اشخاص، مواقف و قضایا با اندیشۀ اسلامی حکم کند، بطوریکه همه چیز را از زاویۀ اسلامی بنگرد و با معیار اسلامی حکم کند. اسلام عقیدۀ سالم و عبادت سالم را در کنار هم دارا است.«اجتماع اخوان به عمق بخشیدن جنبۀ علمی و فکری افراد و توضیح جوانب اسلام و مقاصد دین نیاز دارد.»امام بناء
ب) جنبۀ اخلاقی تربیت: اخلاق و خودسازی محور تغییرات در اجتماع است.«اخلاق عصای دگرگونی»امام بناء
عالم باید جانها و وجدانها را در اختیار داشته باشد، پیش از آنکه زمامدار اقتصاد و سیاست باشد. باید همت به خودسازی و تربیت افرادی نمود که با ارادۀ قوی به فکر تغییر و تحول به راه راست اسلام باشد.
«إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ »رعد/۱۱
ابتدا تسلط دشمن را از دلها بیرون کنیم و نیروهای اسلامی را بر اساس موازین آن تربیت کنیم.
«دولت اسلامی را بر دلهای خود برپا دارید در سرزمین شما خود به خود حاکم می شود.»حسن الهضیبی
حدیث نبوی: «کاملترین مؤمنان از لحاظ ایمان کسانی هستند که دارای خوی نیکوی بهتر از دیگرانند.»
«خوی پیامبر قرآن بود.»أم المؤمنین عایشه
* مهمترین نهالهای اخلاقی:
۱- صبر در برابر مشکلات و استهزاء نادانان و آزمایشات الهی که در مقابل سفارش به حق و سفارش به صبر آمده است.
«إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ »عصر/۳
«یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ »لقمان/۱۷
« وَمَا تَنقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآیَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْراً وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ »اعراف/۱۲۶
«رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْراً وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ »بقره/۲۵۰
«صبر وسیلۀ جهاد و توشۀ دوران محنت و مشقت است.»
۲- پایداری: ثبات و پایداری مکمل صبرند.(باید همواره در راه هدف مجاهد بود تا یا شاهد مقصود را به آغوش می گیرید، و یا در نهایت این راه مقدس به فیض شهادت نایل می گردد.)
«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلاً »احزاب/۲۳
انسان باید صبور باشد چون نفس خواستار رسیدن فوری به هدف است مثال پیامبران أولوالعزم.
«فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَهً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ »احقاف/۳۵
باید در مقابل جاه و مقام گول نخورد. مثال پیامبر که کفار او را وعده دادند ولی پیامبر فرمودک به خدا قسم اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهید تا از دین خود دست بکشم هرگز این کار را نخواهم کرد.
چنین است حال کسانی که خدا را در مرحلۀ خاصی می پرستند.(وقتی مشکلی ندارند و کار دنیوی ندارند.)
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ »حج/۱۱
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِیَ فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَهَ النَّاسِ کَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَاء نَصْرٌ مِّن رَّبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ أَوَلَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ »عنکبوت/۱۰
۳- آرزو: یعنی امیدواری در پیروزی و اطمینان به اینکه آینده در قلمرو اسلام است و پیروزی نزدیک است. «نا امیدی از لوازم کفر و یأس و حرمان از مظاهر گمراهی است.»امام شهید حسن البناء
«وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ »یوسف/۸۷
«»قَالَ وَمَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَهِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ حجر/۵۶
حقایق امروز امیدهای خوش دیروز است و امیدهای خوش امروز حقایق فردا خواهد بود.
۴- بذل: یعنی در طریق دعوت از ایثار مال و جان و وقت خودداری نکن، هر آنچه در توان داری بذل کن تا دیگران از آن بهره مند شوند و زراعت کن تا دیگران محصولش را درو کنند و رنجها را تحمل کن تا دیگران استراحت کنند.
ج) جنبۀ بدنی اخلاق: «بدن شما را بر شما حقی است.»حدیث نبوی، عقل سالم در بدن سالم است پس باید در رعایت بهداشت کوشید و جسم را برای حفظ نیروی انسان محافظت کرد.«مؤمن قوی نزد خدا بهتر از مؤمن ضعیف و ناتوان است.»، «فرزندان خود را شنا، تیراندازی و اسب سواری بیاموزید.»
باید جسم را به تحمل سختی و بردباری عادت داد تا در هر شرایطی بتواند زندگی کند چون گفته اند: «بترسید از اینکه جچیزی را از دست بدهید زیرا که نعمت همیشگی نیست.»
د) جنبۀ جهادی اخلاق: جهاد یعنی ایمان، اخلاق، روح، بذل همراه با انضباط و تربیت صحیح. (جهاد راه ما است و مردن در راه خدا بالاترین آرزوی ماست.) سیرت پیامبر جهادی پیوسته و دائم است. در قدیم کتب سیره را «مغازی»(جهاد) می گذاشتند.
خدا از مؤمنین مالها و جانهایشان را خریده تا که برایشان بهشت باشد.
«إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ »توبه/۱۱۱
حدیث نبوی: جهاد افضل کلمۀ حقی است که نزد سلان ستمگر بیان شود.
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ »توبه/۷۳
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ »تحریم/۹
* جهاد با منافقین: بیان حقایق و برداشتن پرده ها از پیش چشمهایشان است، پند دادن و موعظه کردن و اقامۀ دلیل و حجت بر آنان است و قول شیوایی که در دلهایشان اثر گذارد.
«أُولَئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللّهُ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِی أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً »نساء/۶۳
«فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَاداً کَبِیراً »فرقان/۵۲
«وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ »عنکبوت/۶
«با سران ظالم با دست و زبان و قلب مبارزه کنید و این به اندازۀ ذره ای از ایمان نیست.»، «اولین مرحلۀ جهاد انکار و تنفر دل از نادرستی ها و برترین مرحله اش جنگیدن در راه خداست، در بین این دو جهاد زبان و قلم و دست و گفتن سخن حق نزد پادشاه ظالم است.»، «کسی که بمیرد و جهاد نکند یا نیت جهاد نداشته باشید در جاهلیت مرده است.»حدیث نبوی
ه) جنبۀ اجتماعی اخلاق: کار نیک برای اجتماع از رسالت اسلام است. در سه شهبه: اول علاقه به خدا در عبادت، دوم علاقه به اجتماع در کار نیک، علاقه به جهاد با دشمنان دین خدا.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ . وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّهَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ وَفِی هَذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیداً عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ »حج/۷۷-۷۸
«کار نیک در ذات خود رنگی از رنگهای دعوت است.»
و) جنبۀ سیاسی اخلاق: «حکومت جزئی از دین و آزادی یکی از فرائض آن است.»امام شهید حسن البناء
سیاست جزئی از اسلام است.
* تربیت اسلامی مدرسۀ امام بناء بر این اصول استوار بود:
- تقویت شعور و روحیۀ آزادی سرزمین اسلامی از سلطۀ هر بیگانه ای
- بیدار نمودن فکر و شعور به اینکه برپایی حکم خدا بر ما فرض و یک ضرورت و فرضیۀ شرعی و برای قوام انسانیت و ملت ها ضرورت دارد.
«إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاهَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن کِتَابِ اللّهِ وَکَانُواْ عَلَیْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیَاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ . وَکَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَهٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ . وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعَیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاهِ وَآتَیْنَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاهِ وَهُدًى وَمَوْعِظَهً لِّلْمُتَّقِینَ. وَلْیَحْکُمْ أَهْلُ الإِنجِیلِ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فِیهِ وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ »مائده/۴۴-۴۷
«وَإِذاً لَّآتَیْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْراً عَظِیماً »نساء/۶۷
«وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِیناً »احزاب/۳۶
«إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ »نور/۵۱
«دین از دولت جدا نیست هر حکومتی که بر مبنای اسلام نباشد را به رسمیت نمی شناسیم و از او یاری نخواهیم .»
«درجۀ اول از درجات قوت نیروی عقیده و ایمان است و به دنبال آن قوت وحدت و ارتباط و سپس قوت بازو و سلاح.»
«استفاده از نیروی عملی وقتی جایز است که غیر از قدرت چیز دیگری کارگر نباشد، و این زمانی است که اعتماد داشته باشند از لحاظ ایمان و وحدت در مرحلۀ کمال هستند.»
- بیدار کردن دلها و شعورها به وحدت اسلامی و احساس ضرورت آن است. زیرا پروردگار مسلمین را امت واحد قرار داده است.
«وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ »مؤمنون/۵۲
مسلمین باید در هر سرزمینی به دور یک امام حلقه زنند که او در رأس دولت شان باشد و رمز وحدتشان گردد.
«اگر کسی بمیرد و در عهده اش بیعت با امامی نباشد در جاهلیت مرده»
«بازگشت به وحدت اسلامی آسانتر از مرحلۀ نفوذ اسلام است.»
«خلافت رمز وحدت اسلامی است و مظهر ارتباط بین امتهای اسلامی که باید در آن اندیشید.
(اهمیت: تدفین رسول مبارک بعد از تعیین خلیفۀ اول صورت گرفت.)
«تربیت اخوان تربیت خالص اسلامی است.»
————————————————
خلاصه ای از کتاب: تربیت اسلامی و مدرسۀ حسن البناء / مؤلف: دکتر یوسف قرضاوی /مترجم: مصطفی اربابی
آماده برای نوگرا: ک . عبدی