قرآن

زبان در قرآن

اشرف
کافی – دانشجوی پیش دکتری در رشته زبان شناسی در دانشگاه دهلی

 

چکیده:از
آنجایی که بنده به تازگی در مقطع کارشناسی ارشد در رشته “زبان شناسی” فارغ
التحصیل شده و اصلی ترین بحث در این رشته “زبان و ساختار آن” می باشد،
بر آن شدم تا در قرآن کمی دقیق تر شده و موارد استعمال کلمه “زبان” در
قرآن و نحوه استفاده از آن را بیابم.

 

در
قرآن کلمه زبان در معانی گوناگونی بکار رفته است که به آن اشاره خواهم نمود.

 

در
قسمتی از این نوشتار به گناهان مربوط به زبان اشاره مختصری خواهم داشت.

 

“زبان”
چیزی که ما به راحتی از کنار آن می گذریم و مرتب از آن استفاده می کنیم، دنیایی بسیار
پر رمز و راز دارد که هر چه بیشتر در مورد آن مطالعه می کنیم، بیشتر به حساسیت آن
پی می بریم.

 

“زبان
همچون دیگر اعضای بدن، هدیه الهی به بشر است که یکی از مهمترین راههای شکر گذاری
برای این نعمت، استفاده درست کردن از آن است.

 

کاش
به جایی برسیم که زبانمان باعث بدست آوردن دل دیگران شود نه اینکه با زخم زبان،
باعث رنجش دیگران شویم.

 

 زبان وسیله بیان تفکر

 

زبان
یکى از مهم ترین ابزارهاى ارتباطى میان ما و جهان پیرامون مان است که براى برداشتى
اصولى و درست ازمناسباتمان به آن نیازمندیم. چنین ارتباطى ، خود، مى تواند یکى از
مهم ترین کارکردهاى زبان قلمداد شود. ما به وسیله زبانمان است که مى توانیم
فرهنگمان را به جهان عرضه کرده وحتى ازآن دفاع نماییم.

 

زبان
وسیله بیان تفکر است و غالباً برای انتقال فکر کسی به دیگری به کار می رود. این
انتقال ممکن است به وسیله گفتن، نوشتن، اشاره و یا لمس انجام شود. پس هر چه وسیله
انتقال فکر، یعنی زبان، از طرفی ساده و از طرف دیگر دقیق تر باشد، عمل انتقال فکر
دقیق تر و راحت تر صورت خواهد گرفت.

 

یکی
از اختلافات بارز بین حیوان و انسان آن است که انسان حیوانی ناطق می باشد و قدرت
تکلم انسان جزو پارامترهای مهمی است که باعث برتری انسان بر حیوان می شود. زبان وسیله
برقرار کردن ارتباط انسان ها با یکدیگر است. در اشعار بسیاری از گذشتگان بر رعایت
کم حرفی تاکید شده است چرا که صحبت کردن زیاد باعث فوت وقت و عدم تفکرلازم است. هر
چند در مواقعی صحبت کردن یک وظیفه فردی، اجتماعی، شرعی و غیره است. زبان ارگانی
گوشتی است که به هر سمتی آن را بچرخانیم به همان سمت می رود و بر ماست تا بر آن
کنترل لازم را داشته باشیم.

 

اسلام
هر گونه عملى را که لطمه به آبرو و شخصیت افراد جامعه باشد، تحریم کرده و آنرا از
بزرگترین گناهان می شمارد.

در
قرآن وسنت بر این امر بسیار تأ کید شده است تا آنجا که احترام مؤمن از خانه
خدابیشتر قلمداد شده است .

به
همین دلیل غیبت ، دروغ ، توهین ، تحقیر، سخن چینى ، افشاگرى ، استهزا،, سرزنش ،
زخم زبان ، دشنام گوئى ، دهن کجى ، دست انداختن و مسخره کردن دیگران، شهادت کذب و
غیره اکیدا حرام است .

حتى
اگر کسى اجازه بدهد که از او غیبت کنند، باز غیبت از او روا نیست زیرا آثار مخرب
خود راداراست

 

در
مقابل معمولا زبان نرم و منطقی می تواند مشکلات فراوانی را از سر راه بردارد. چه
بسا جوانی که با سخنی خردمندانه، دچار تحول روحی غیر قابل توصیف گردد. زبان نیکو می
تواند باعث پیوند دو قلب رنجیده از هم شود.

 

در
قرآن، بالغ بر
۲۰ مرتبه از کلمه “لسان”
و مشتقات آن که در عربی به معنای” زبان” است، استفاده شده است.

 

البته
کلمه “قال” که در عربی به معنای گفتن است و در گفتن معمولا از “زبان”
استفاده می شود، بسیار زیاد در قرآن آمده است که در این مختصر، مجال پرداختن به آن
نیست.

 

قرآن
در بعضی جاها از زبان به عنوان عضو و ارگانی در بدن انسان یاد می کند و در جایی از
آن به عنوان وسیله ای جهت هدایت انسان ها و یا از تنوع زبان به عنوان نشانه الهی
که باعث شناخت است و در معانی دیگری، که به مناسبت به آن پرداخته می شود، یاد گردیده
است.

 

در
سوره قصص به تاثیر نفوذ کلام اشاره می کند، آن جا که آمده است:

 

واخی
هارون هو افصح منی لسانا فارسله معی ردءا یصدقنی انی اخاف ان یکذبون (قصص
۳۴)

 

“و
برادرم هارون از لحاظ بیان و فصاحت کلام بر من برتری دارد پس استدعا دارم او را
برای تصدیق و تائید من همراه من بفرست چون که بیم دارم که مرا تکذیب کنند و من از
عهده پاسخگویی بر نیایم”

 

در
بعضی آیات به این اشاره شده که در واقع صحبت کردن به زبان مردم، باعث فهم بیشتر می
شود و در قرآن آمده است که علت نزول قرآن به زبان عربی که زبان معمول مردم آن زمان
بوده است، آن است تا آن را فهمیده و در جملات آن به تفکر بپردازند.

 

فانما
یسرناه بلسانک لعلهم یتذکرون (دخان
۵۸)

 

“(
ای پیامبر) ما قرآن را به زبان مادری تو (که زبان عربی است) بیان فرمودیم تا آسان
باشد و مردمان معانی را درک کنند و پند بگیرند”

 

ومن
قبله کتاب موسی اماما ورحمه وهذا کتاب مصدق لسانا عربیا لینذر الذین ظلموا وبشری
للمحسنین (احقاف
۱۲)

 

“و
پیش از آن، کتاب موسی که هدایت و رحمت بود و این قرآن مصدق تورات است و به زبان
عربی ساده بیان فرموده شده و مقصد آنست که ستمکاران را هشدار و نیکوکرداران را
بشارت دهد”

 

وما
ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم فیضل الله من یشاء ویهدی من یشاء وهو
العزیز الحکیم (ابراهیم
۴)

 

“ما
هیچ پیامبری را جز اینکه به زبان قومش تکلو کند به پیامبری مبعوث نکردیم تا بتواند
حقایق و مطالب دین را برای آنها به خوبی شرح دهد. پس خداوند هر کس را مصلحت بداند
در گمراهی وا می نهد و هر کس را مصلحت بداند هدایت می فرماید و اوست آن بی همتا
قدرتمند منشا حکمت”

 

ولقد
نعلم انهم یقولون انما یعلمه بشرلسان الذی یلحدون الیه اعجمی وهذا لسان عربی مبین (نحل
۱۰۳)

 

“ما
کاملا اطلاع داریم که آنها می گویند: بشری او را تعلیم می دهد. زبان مادری شخصی که
چنین نسبتی به او می دهند، زبان بیگانه است و این قرآن ( به زبان خود پیامبر یعنی)
به زبان عربی است که برای عرب زبانها واضح و روشن و قابل فهم است”

 

بلسان
عربی مبین (شعرا
۱۹۵)

 

“و
( فرآن) به زبان عربی ساده و قابل فهم بیان شده است”

 

در
سوره قیامت به پیامبر هشدار داده شده که از صحبت کردن با عجله و بدون فکرو قبل از
این که کلمات وحی به اتمام رسد، بپرهیزند.

 

لا
تحرک به لسانک لتعجل به (قیامت
۱۶)

 

“(
ای پیامبر) وقتی که آیه دارد نازل می شود شتابزده آن را بر زبان جاری نکن ( بگذار
مطمئن شوی که آیه را بطور کامل شنیده ای)”

 

در
آیه ای از زبان به عنوان عضوی از بدن یاد شده است.

 

ولسانا
وشفتین ( بلد
۹)

 

“(
آیا ما برای انسان) یک زبان و دو لب نیافریدیم؟”

 

در
آیه ای از زبان به عنوان وسیله ای برای بشارت دادن و همچنین انذار، یاد کرده شده
است.

 

فانما
یسرناه بلسانک لتبشر به المتقین وتنذر به قوما لدا (مریم
۹۷)

 

“پس
( ای پیامبر) ما این قرآن را به زبان قوم تو آسان بیان کردیم تا بدان پرهیزگاران
را بشارت ببخشی و مردمان بی اعتقاد و مجادله گر را بیم دهی”

 

برای
گشودن گره از زبان و تاثیر گذاری آن باید از خداوند طلب استعانت نماییم چرا که در
قرآن آمده است:

 

واحلل
عقده من لسانی ( طه
۲۷)

 

“و
گره زبانم را بگشای”

 

ویضیق
صدری ولا ینطلق لسانی فارسل الی هارون (شعرا
۱۳)

 

“(
از طرفی) قلبم فشرده و می شود و زبانم لکنت دارد، پس ( برادرم) هارون را نیز با من
ارسال فرما که دستیارم باشد”

 

خداوند
در جایی از قرآن تاکید می کند که همانگونه که آفرینش آسمان ها و زمین از جمله آیات
و نشانه های قدرت الهی است، به همان اندازه هم آفریدن تعداد زیادی زبان و لهجه هم
جزو آیات خداوندی محسوب می شود.

 

ومن
آیاته خلق السماوات والارض واختلاف السنتکم والوانکم ان فی ذلک لآیات للعالمین( روم
۲۲)

 

“و
از نشانه های قدرت خداوند، آفرینش آسمانها و زمین و نیز اختلاف زبانها و رنگهای
شما انسانهاست و به تحقیق در همه اینها نشانه هایی از حکمت الهی برای دانشمندان
نهفته است”

 

در
جایی از این که گفتار ما بدون علم و از روی نادانی بوده و یا چیزی را به زبان بگوییم
که به آن ایمان نداریم، شدیدا نهی شده ایم.

 

اذ
تلقونه بالسنتکم وتقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم وتحسبونه هینا وهو عند الله
عظیم ( نور
۱۵)

 

“زیرا
شما آن تهمت افواهی (زبانی) را پذیرفتید و نیز از دهانهایتان سخنانی خارج شد که
کمترین علم و اطلاعی بدانها نداشتید و چنین کاری را امری سهل و بی اهمیت شمردید در
حالی که نزد خداوند گناهی سنگین بود”

 

سیقول
لک المخلفون من الاعراب شغلتنا اموالنا واهلونا فاستغفر لنا یقولون بالسنتهم ما لیس
فی قلوبهم قل فمن یملک لکم من الله شیئا ان اراد بکم ضرا او اراد بکم نفعا بل کان
الله بما تعملون خبیرا (فتح
۱۱)

 

“به
زودی عربهای نا فرمان بادیه نشین، بهانه آورده به تو ( ای پیامبر) می گویند: نگهداری
از مال و زن و فرزند ما را گرفتار کرده بود و نتوانستیم در خدمت تو باشیم برای ما
طلب آمرزش کن، آنها به حرفی که می زنند قلبا اعتقاد ندارند تو در جواب به آنها بگو:
در برابر مجازات الهی هیچکس نمی تواند از شما دفاع کند، اگر خداوند اراده به
مجازات یا بخشش شما داشته باشد هیچکس را یارای جلوگیری از امر و اراده او نیست و
او به اعمال شما آگاهی جامع دارد”

 

در
قرآن در جایی از استفاده زبان برای حرفهای نیش دار و تلخ یاد شده است که یک علت
آن، حسودی است.

 

اشحه
علیکم فاذا جاء الخوف رایتهم ینظرون الیک تدور اعینهم کالذی یغشی علیه من الموت
فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنه حداد اشحه علی الخیر اولئک لم یومنوا فاحبط الله
اعمالهم وکان ذلک علی الله یسیرا (احزاب
۱۹)

 

“آنها
نسبت به شما حسودند، اما چون خطری نزدیک شود چشمانشان از ترس مانند کسی که مرگ به
سراغش آمده در حدقه می چرخد و به تو ( ای پیامبر) برای کمک نگاه می کنند و چون خوف
خطر دور شود با زخم زبان به شما مومنان حمله می کنند و آنها بر مال دنیا حریص
هستند و آنان کسانی هستند که ایمان نیاورده اند و خدا اعمالشان را تباه گردانیده و
این کار بر خداوند بسی آسان است”

 

ان
یثقفوکم یکونوا لکم اعداء ویبسطوا الیکم ایدیهم و السنتهم بالسوء وودوا لو تکفرون (ممتحنه
۲)

 

“آنها
اگر بر شما دست یابند خصمانه با شما رفتار می کنند و دست و زبان به دشمنی علیه شما
می گشایند و خیلی مشتاقند که شما را به کفر و کافری بکشانند”

 

در
آیه ذیل خداوند از احتمال این که رهبران دینی برای منافع خویش حرفایی زده و آنها
را کلام وحی عنوان کنند، خبر داده است که این خود نوعی دروغ بستن بر خداوند و تحریف
است.

 

وان
منهم لفریقا یلوون السنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب وما هو من الکتاب ویقولون هو
من عند الله وما هو من عند الله ویقولون علی الله الکذب وهم یعلمون ( آل عمران
۷۸)

 

“و
از میان آنها ( یعنی علمای یهود) گروهی هستند که ( ضمن قرائت دست نوشته های خود) زبان
خویش را به شیوه ای ماهرانه می پیچانند ( که شبیه تلاوت تورات باشد) تا گمان رود
که آنچه تلاوت می کنند از جانب خداوند است و می گویند: اینها از جانب خداست.در حالی
که چنین نیست، آگاهانه بر خداوند دروغ می بندند و خودشان هم از این دورغ گویی خویش
مطلع هستند”

 

من
الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه ویقولون سمعنا وعصینا واسمع غیر مسمع وراعنا لیا
بالسنتهم وطعنا فی الدین ولو انهم قالوا سمعنا واطعنا واسمع وانظرنا لکان خیرا لهم
واقوم ولکن لعنهم الله بکفرهم فلا یومنون الا قلیلا ( نسا
۴۶ )

 

“برخی
از یهودیان کلمات را ( به قصد تغییر معنی) به عمد تحریف می کنند، (مثلا) می گویند:
شنیدیم و نافرمانی کردیم. و نیز ( به پیامبر) می گویند: بشنو که کاش نشنوی. و از
روی استهزاء می گویند: رعایت حال ما را بکن. ولی آنها به قصد طعنه زدن به اسلام ( با
لهجه عبری) و با پیچاندن زبان می گویند: ما را تحمیق کن. ولی اگر می گفتند: شنیدیم
و فرمان بردیم، و رعایت حال ما را بکن، تند نخوان تا معنی را بفهمیم، قطعا برای
آنها بهتر و درست تر بود. خداوند آنان را به واسطه کفرشان، لعنت فرموده و در نتیجه
جز تعداد کمی از ایشان ایمان نمی آورند”

 

ویجعلون
لله ما یکرهون وتصف السنتهم الکذب ان لهم الحسنی لا جرم ان لهم النار وانهم مفرطون
( نحل
۶۲)

 

“آنها
آنچه را برای خود نمی پسندند آن را خاص خداوند قرار می دهند و نیز زبانشان به دروغ
می گوید: آن چیز خوب ( یعنی بهشت) از آن آنهاست. نه چنین نیست، سرانجام بدون شک
آتش جهنم از آن آنهاست و مقدم بر دیگران به سوی آن روانه خواهند شد”

 

در
آیه ذیل خداوند از این که کسانی هستند که به دروغ از بعضی چیز ها به عنوان حلال و
از برخی به عنوان حرام با زبان خویش استفاده می کنند، خبر می دهد.

 

ولا
تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال وهذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان الذین
یفترون علی الله الکذب لا یفلحون ( نحل
۱۱۶ )

 

“از
گفتن حرفهایی بی اساس که زبانهایتان عامل شیوع آن هستند اجتناب کنید و نگویید این
حلال است و آن حرام تا حکمی نادرست را به خداوند نسبت دهید، کسانی که بر خداوند
دروغ می بندند روی رستگاری را نخواهند دید”

 

از
آن جا که بنا به اعتقاد مسلمانان مردم در قیامت برای بازپرسی اعمال خویش در حضور
الهی ظاهر می شوند، خداوند به ما هشدار می دهد مه مراقب اعمال خود باشیم در روزی
که حتی زبان، دست و پا هم برای اعمال ما شهادت می دهند.

 

یوم
تشهد علیهم السنتهم وایدیهم وارجلهم بما کانوا یعملون ( نور
۲۴ )

 

“در
آن روز که زبانها و دستها و پاهایشان علیه آنان در باره اعمالی که مرتکب شده اند
گواهی می دهند”

 

لعن
الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داوود وعیسی ابن مریم ذلک بما عصوا وکانوا یعتدون(مائده
۷۸)

 

“آنهایی
که از قوم بنی اسرائیل کافر شدند، ( به امر خداوند) به زبان داوود و عیسی پسر مریم
لعنت شدند، این مجازات به سزای نافرمانی ( از امر خداوند و پیامبران) و تجاوز گری
مصرانه آنها مقرر فرموده شد”

 

ووهبنا
لهم من رحمتنا وجعلنا لهم لسان صدق علیا (مریم
۵۰)

 

“و
از رحمت خاص خود به آنها بخشیدیم و برای آنها مقام عالی و نام نیکو مقرر فرمودیم”

 

واجعل
لی لسان صدق فی الآخرین (شعرا
۸۴)

 

“و
برای من در بین آیندگان نام نیکو و ذکر خیر نصیب فرما”

 

منبع
: پارس قرآن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا