سياسي اجتماعي

رد صلاحیت!!!!؟؟

رد صلاحیت

عبدالعزیز مولودی

با پایان مهلت هیئت های اجرایی شهرستانها
برای بررسی صلاحیت کاندیداهای نمایندگی در مجلس هشتم،دیروز ابلاغ کتبی خود را در
حوزه انتخابیه مهاباد مبنی بر عدم صلاحیت از فرمانداری دریافت کردم.این برای دومین
بار است که در این حوزه به استناد بند۳ ماده ۳۰ قانون انتخابات مبنی بر وابستگی
تشکیلاتی به احزاب و گروه های غیرقانونی و ضد انقلاب دریافت کردم. در نظر دارم که
در فرصت باقی مانده مراتب اعتراض خود را نسبت به این نظریه به هیئت نظارت استان
تحویل دهم.البته نه به این معنا که امیدداشته باشم آنها صلاحیت مرا تایید کنند،
بلکه برای تکمیل مراحلی که حق قانونی من است.

 

قبلا برخی از دوستان به شیوه های مختلف از
ثبت نام من برای کاندیداتوری مجلس هشتم، گلایه کرده حتی برخی از آنها این کار مرا
موجب بی اعتباری سیاسی برای من دانسته بودند یا حتی به تعبیری دیگر اما با لحنی
تندتر،آنرا نوعی مشروعیت بخشی به وضع موجود یا نشانه وابستگی من به قدرت وتعبیرهای
مشابه آن تلقی کرده بودند.من ضمن اینکه می دانم هر نوع شرکت در انتخابات (به عنوان
کاندیداتور یا رای دهنده) یکی از آثاری که ایجاد می کند مخصوصا برای حکومتی که در
سطح جهانی دارای تنش است و در داخل با بحران مواجهه است، ایجادمشروعیت اولیه است.این
امری بدیهی در سیاست است اما برای جامعه ای بدون بحران و دمکراتیک.چنین مشروعیت
بخشی کاملا منطقی است.اما به همان اندازه که شرکت در انتخابات برای کشوری در شرایط
فعلی ایران شرکت در انتخابات ایجاد مشروعیت می کند،رد صلاحیت ها نیز مشکل ساز
است،مخصوصا وقتی که گسترده باشد.بسیاری از افرادردصلاحیت شده که قبلا وزیر در کابینه
، وکیل مجلس یا فرماندار و صاحب منصب سیاسی بوده اند،به دلیل عدم وفاداری به اسلام
و نظام ولایت فقیه از رقابت منع شده اند.همین مورد مشکلات زیادی را در مجموع و
درنزد وفاداران مقلد ایجاد می کند.

 

واقعیت آن است که حتی در این وضعیت نامطلوب
سیاسی،نمی توان به سمت تحریم کامل انتخابات حرکت کرد که نوعی خالی کردن عرصه برای
پیشروی قدرت سرکش است.از یک سو نظام جمهوری اسلامی به جایی نرسیده است که کاملا بی
نیاز از نهاد مجلس باشد و وجود آنرا نفی کند. و نه در مقامی است که نقش تعیین
کنندگی مجلس را کاملا بپذیرد.از این روست که گاها و به دلایلی نمونه های دولت
اصلاحات و مجلس ششم را مشاهده می کنیم که شکل می گیرد.بسته به اینکه چه اندازه
سرمایه اجتماعی مثبت و مفیددر این دوره ها ایجاد می شود و زمینه مشارکت مدنی فراهم
می شود، از اقتدارگرایی حاکم کاسته می شود. از این نظر بود که به حضور فعال در این
دوره انتخابات پرداختم و در حوزه ای ثبت نام کردم (حوزه مهاباد)که از یک سو برای
آن بسیار ارزش قائلم و از سوی دیگر بسیار متاسفم(زیرا بجای آن شخصیت های تاریخی
توانمند و با انگیزه مثبت و شایسته اخلاقی در مناصب سیاسی کسانی هدایت ظاهری این
شهر تاریخی را در اختیار دارند که فاقد آن ویژگیها هستند) و علیرغم اینکه اندکی
امکان ورود به رقابت انتخاباتی را برای خود از سوی هیئت های موجود نمی دیدم،اما
برای طرح برخی اندیشه ها لازم دانستم حضور یابم.

 

البته نباید از نظر دور داشت که امر نمایندگی
در ابتدا برای ارضای حس قدرت طلبی انسان است.هر انسانی میل به قدرت دارد.دمکراسی
مستقیم آتنی و دمکراسی نمایند محور کنونی همه حول این محور شکل گرفته اند که همه
انسانها به شکل برابر و قانونی ،امکان انتخاب شدن و انتخاب کردن را داشته و به
تناوب در مقام فرمانروا و فرمانبر قرار گیرد.تجربه دمکراسی نشان داد که قدرت اگر
محدودیت های قانونی و زمانی نداشته باشد،به سمت استبداد و مطلق بودن سیر می کند.این
مسئله در سطح فردی ، گروهی و دولتی صادق است.نماینده نیز اگر به شیوه ای تحت نظارت
رای دهندگان خود قرار نگیرد ،کاملا از تعهدات خود شانه خالی می کند.این مسئله در یک
سیستم اقتدارطلب غیر حزبی  مشخص است که چه
آثاری برجای می گذارد. ایده من این بود و معمولا در نشست هایم مطرح می کردم که نبایستی
بدون پیش شرط های مورد توافق،به فردی رای داد که بلافاصله بعد از حضور در
مجلس  سوگندمی‌خورد. تجربه گذشته نشان داده‌است
که نمایندگان شهرهای کردنشین،اکثرا فاقد بینش و منش سیاسی دمکراتیک بوده و معمولا
در پیوند با جناح اقتدار طلب،خواسته یا ناخواسته به بخشی از قدرت سیاسی تبدیل شده
اند. ضمن اینکه خود را تحت نظارت هیئتی از نخبگان و معتمدان شهرهای خود قرار نداده
اند،بعد از قرارگرفتن در منصب نمایندگی برای خود حاشیه های مبتنی بر وفاداری های
به شرط انتفاع شخصی ایجاد کردند. اکثرا در دوره نمایندگی، دنبال ادامه تحصیل و ….
بوده و در صحن مجلس نیز معمولا بدون موضع، بدون نظر حتی بدون رای حضور داشتند.ایده
کنترل خارجی قدرت نمایندگان، اولین ایده ای بود که مطرح کردم  و خواهم کرد. ایده تشکیل و حضور در فراکسیون
نمایندگان کرد، فراکسیون اصلاح طلبان، فراکسیون اقوام، فراکسیون اهل سنت و ….. ایده
دیگری است که مطرح کردم تا نمایندگان در مجلس از اعتماد به نفس بیشتری در برخورد
با قضایا برخوردار باشند.این حداقل حقوقی است که می توان در مقام نماینده و در
ارتباط با کسانی که رای خود را به نماینده داده اند، ادا کرد.به اعتقاد من این را
بایستی مردم از نمایندگان خود در حال و آینده بخواهند .حتی در صورت ضرورت تعهد کتبی
از آنها بگیرند.

 

اما آیا این تلاش های کم، معطوف به نتیجه
است یا خیر؟به اعتقاد من بله معطوف به نتیجه است،چون اگر بنا باشد روزی در این
سرزمین شاهد دمکراسی و حکومت قانون باشیم؛ تلاش های این چنینی در بستر زمانی طولانی
نیاز دارد.اگر این تجربه در غرب چند صد سال طول کشیده تا به انجام اولیه برسد،بدیهی
است که در ایران با آنهمه سابقه تاریخی استبداد و بی قانونی که کم و بیش همه از آن
خاطراتی در ذهن دارند شاید به همین مقدار زمان نیاز داشته باشد.بنابراین در یک
پروسه تاریخی و تحول تدریجی هر قدم ولو ظاهرا بینتیجه،جای خود را دارد.با اسب سرکش
قدرت باید زیاد دست و پنجه نرم کرد و بردبار بود تا به اسب راهوار و در عین حال مطیعی
در برابر قدرت و اراده گروهی مردم تبدیل شود.

 

با این شناخت و در راستای گسترش این ایده،اندیشه
سه گانه ای که به عنوان نقاط اصلی برنامه خود در این دوره برگزیده ام عبارتند از:

 

۱)     
تاکید بر عقل در برابر تعصب

 

۲)     
تاکید بر بردباری در برابر تکبر قدرت

 

۳)     
تاکید بر حکمت صلح در برابر بلاهت جنگ

 

هر یک از این اندیشه ها را در فرصت دیگری
مورد بحث قرار می دهم.

منبع : کیله شین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا