داستان ایمانی، غیرت دینی یک زن مسلمان
داستان ایمانی، غیرت دینی یک زن مسلمان
نویسنده: عبداللطیف ناروئی
جنگ قدسیه که در زمان خلافت حضرت فاروق اعظم عمر بن خطاب (رضی الله عنه) اتفاق افتاد و منجر به فتح ایران گردید، از جنگ های سرنوشت ساز تاریخ اسلام به شمار می رود.
این جنگ در محرم سال ۱۴ هجری در مقام قادسیه بین مسلمانان و ایرانیان به وقوع پیوست، لشکر ایرانیان بیش از صد هزار نفر و مسلمانان قدری بیش از سی هزار نفر بودند. در این جنگ چند هزار مسلمان شهید و زخمی شدند، زنان و کودکان برای شهداء قبر می کندند و مجروحان را از میدان جنگ بیرون می کشیدند و به مداوای آنها می پرداختند. در این جنگ زنان نیز به موازات مردان کارنامه های ارزشمندی آفریدند و فداکاری های زیادی کردند، و به هر صورتی که برای آنها امکان پذیر بود، مسلمانان را کمک کرده در جهاد سهیم میشدند.
در همین جنگ زنی با ایمان از قبیله نخع فرزندانش را برای جنگ با دشمنان بدرقه کرده، چنین توصیه های ماندگاری از او به ثبت رسیده است، او خطاب به فرزندانش فرمود:
«فرزندانم! شما اسلام را پذیرفتید و آنگاه تغییری در شما ایجاد نشد. هجرت کردید و وطن شما با شما ناسازگار نبود و با قحط سالی هم مواجه نشدید. شما مادر پیرتان را آورده در جلوی اهل فارس (ایرانیان) قرار دادید، به خدا سوگند شما فرزندان یک پدر هستید، چنان که فرزندان یک مادر هستید، نه من به پدر شما خیانت کردم و نه هم دایی های شما را رسوا کرده ام، پس بروید و تا آخرین لحظه بجنگید».
مادران به طور ویژه محبت شگفت انگیزی با فرزندان خود دارند و هیچ گاه حاضر نمی شوند که فرزندانشان با مشکل مواجه شوند، اما زنان صحابه و زنان باایمان برخلاف عادت عموم زنان، شیوه ای دیگر دارند، آنان فرزندان را گویا پرورده اند و شیر نوشانیده اند تا به هر طریقی که شده در راه دین خویشتن را فدا کنند و عقب نشینی ننمایند، آن گاه مادرانشان شادمان گشته احساس شادی و غرور می کنند، زیرا توانسته اند فرزندی را در دامان پاک خود پرورش دهند که باعث رضایت خداوند عزوجل شده است و با خون پاکش درخت اسلام را آبیاری کرده است.
سؤال اینجاست که این مادران مگر فرزندانشان را دوست ندارند و عافیتشان را نمیخواهند؟ آن چنان که مادران دیگر هرگز حاضر نیستند فرزندانشان یا هیچ نوع مشکلی مواجه شوند، حتی مشکلی که در جهت یاری دین باشد؟ و فرق آن ها با دیگر مادران چیست؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت:
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟
دیوانه کنی، هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟
این مادران فداکار قبل از این که با فرزندان محبت داشته باشند با خالق و مالک فرزندانشان محبت افزون تری داشته او را شناخته و در محبت او مستغرق بوده اند و قبل از آن که مادر فرزندانشان باشند، بنده ی مخلص خداوند هستند و رضای او را بر هر چیز دیگری مقدم می دارند و هر عزیزی را در راه او فدا می کنند تا او را راضی گردانند، حتی فرزندانشان را. این مادران به یقین دریافته اند که فرزندانشان اگر در راه خدا و در جهت رضایت او بمیرند، در واقع نمرده اند، بلکه مهمان خداوند کریم و رحیم هستند و می دانند که خداوند عزوجل فرموده است: « وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ »[۱]
پس چه زیبا است که مادران دیگر، زندگی و سیره ی این مادران ایثارگر و فداکار و باغیرت را چراغ راه خویش قرار داده، فرزندانشان را با شیر ایمان پرورش دهند و ساقی محبت خدا و رسول او باشند و قبل از هر اندیشه دیگر دنیوی در اندیشه باروری درخت ایمان و اعتقاد صحیح در وجود فرزندان خود باشند، بیدار بوده و فرزندان را به حال خود رها نکنند و در هر محله ای از زندگی فرزندانشان آنان را به سوی دین و نصرت اسلام تشویق نمایند، چنان که این پیرزن شجاع در میدان جنگ نیز فرزندانش را رها نمیکند، بلکه با سخنان حکمت آمیز خود شور و شوق جهاد را در دلهایشان افزایش میدهد و آنان را برای فداکاری آماده میسازد.
مادران نمونه در تاریخ اسلام توانسته اند در جهت دفاع از مرزهای اسلام شاهکارهای بزرگی بیافرینند و مجاهدان جان بر کف و نستوهی را تربیت کرده اند و باعث پیشرفت و گسترش اسلام شده اند، پس زنان و مادران نیز می توانند در زمینه دفاع از دین اسلام و نشر و اشاعه آن و نابود کردن باطل و ایادی آن سهم بسزایی داشته باشند.
———————————————————————-
منبع: داستان های ایمانی /مؤلف: عبداللطیف ناروئی /انتشارات: آوای اسلام تربت جام ۱۳۹۰