بررسی فکر و اندیشه امام حسن البناء … به بهانه سالروز شهادت ایشان
بررسی فکر و اندیشه امام حسن البناء … به بهانه سالروز شهادت ایشان
نویسنده: عماد عانم /ترجمه: پایگاه اطلاعرسانی اصلاح
این روزها مصادف با سالروز شهادت امام بنا (۱۲ فوریه ۱۹۴۹) است؛ امام بنا الگوی شاگردان و پیروان خود در منهج و حرکتش بود و زندگی خود را فدای باورها و معتقدات خود کرد و به سوی آن فراخواند فکر و اندیشه امام حسن البناء ناب بود . عبارتی که ایشان همواره بر زبان میراند و پس از او نیز ورد زبان هزاران نفر از طرفدارانش شد فکر و اندیشه امام حسن البناء تنها یک شعار نبود که از زبانش تراوش کند، بلکه از ژرفای وجدان این مرد بزرگ سرچشمه گرفته بود و در آن به قناعت رسیده بود. «شهادت در راه خدا بالاترین آرزوی ماست»
جملهی زیبایی که در طول زندگی با آن میزیست و در نهایت نیز عمر پربرکتش با آن به پایان رسید؛ تا بدینوسیله آن معادلهای که شاگردش سید قطب پس از او وضع کرده بود تحقق یابد: «سخنان ما به صورت عروسهایی از شمع باقی میماند و هرگاه در راه آن بمیریم روح زندگی در کالبد آن دمیده میشود». هر دو بزرگوار اینگونه مُردند به خاطر سخنانی که گفتند و در راه آنجانشان را نثار کردند.
شهادت امام بنا فرامیرسد تا ما را به سمتی حرکت دهد که این مرد و وارثان او و عمل او برای این دین و این دعوت ترسیم کرده بودند. حقیقتا امام بنا از نگاه ما و از نگاه بسیاری از علما و رهبران اسلامی پس از او مجدد اسلام در قرن گذشته بود و این چیزی بود که همهی ما آن را دیدیم و شاهد بودیم. خداوند از پس پردهی غیب میداند آنچه را ما نمیدانیم و هم اوست که به حق و عدل حکم میکند. اما از پیامبر اکرم نقل شده است که مردم شاهدان خداوند بر روی زمین هستند و کسی که مردم یادش را گرامی دارند به خدا نزدیکتر و کسی که نکوهشش میکنند بر اساس آن محاسبه میشود. ما مطمئنیم که گواهی و اعتراف رهبران و علمای ما که امام بنا را مجدد اسلام در زمان خود دانستهاند کاملاً صحیح است. چه کسی میتواند در این میدان با امام بنا رقابت کند؟ او کسی بود که اگر مبالغه نباشد میتوانیم بگوییم تمام کارهایش به نوعی به او الهام میشد. در این مورد سخن استاد عمر تلمسانی صدق میکند که وقتی میخواست دربارهی ایشان بنویسد کتابش را با این عنوان نگاشت: «حسن البنا نابغهی الهامی». امام بنا در کنار الهام شدنش از نبوغ و بصیرت خاصی برخوردار بود و در اعمال و حرکات و سکناتش از سوی خدا مورد تأیید قرار میگرفت. چگونه خداوند به بندهای که برای احیای دین و شریعتش به پا خاسته است و تمام زندگی و عمل و وقتش را در راه آن گذاشته است الهام نکند؟ چگونه چنین شخصی را تأیید نکند؟
پیامبر اکرم به آن صحابی که مشتاق شهادت بود فرمود: «إِنْ تَصْدُقِ اللَّهَ یَصْدُقْکَ» اگر با خدا راست باشی او نیز با تو از در راستی درمیآید. و دیری نپایید که این جمله به قانون ثابت دینی برای همهی زمانها و مکانها تبدیل شد: هر کس با خدا راست باشد خداوند با او از در راستی درمیآید. آری امام بنا این گونه بود که با خدا صادق بود و خداوند نیز از در صدق با او ارد شد. وقتی میگوییم که امام بنا مجدد بانبوغ و بیهمتا در زمان خود بود لازم است که برخی از جنبههای این نبوغ را بیان کنیم تا سخنما ادعای محض نباشد.
نخست: بنا و تنظیم
بر اساس قاعدهای که بر سر آن به توافق رسیدیم و امام را از الهامشدگان و تأییدشدگان الهی دانستیم، باید بگوییم که ایشان ایدهی کار جمعی و سازمانی را عرضه کرد و همان گونه که پیشتر گفتیم امام بنا خود این امر را ابداع و در واقعیت اسلام و امت اسلامی وارد کرد. تمام تلاشهایی که پیش از او انجام گرفته است تلاشهای جزئی و ناقصی بود که هیچگاه به پای موفقیتی که امام کسب کرده بود نرسید. امام بنا خیلی زود پی برد که روح اسلام تنها بر اثر کار منظم و جمعی دشمنان این دین از جامعهی اسلامی رخت بربسته است؛ دشمنان با تقسیم مسؤولیتها و مراعات مراحل کار وارد عمل شدند و در نتیجه اسلام بار دیگر عزتمند حکومت نخواهد کرد مگر عواملی را که باعث شکستش شدهاند مدنظر قرار دهد و از آنها کمک گیرد.
دوم: جهانی بودن دعوت و تنظیم او
امام بنا از همان سالهای نخست دریافت – شاید به او الهام شد – که بُعد جهانی اسلام بعدی اصیل و ثابت است بنابر این این بعد باید در امر دعوت و در جماعت و تنظیم که سنگینی این دعوت را به دوش میکشد و آن را به پیش میبرد اساسی باشد. به همین خاطر امام از آغاز دعوتش علاقمند بود در هر منطقهای که امکان فعالیت وجود دارد شعبهای از جماعتش شکل گیرد. ایشان در برخی نقاط این مهم را عملی کرد و شاگران و پیروانش پس از او این بخش را تکمیل کردند تا اینکه خداوند این کار را به دست آنان سامان داد و در هر منطقه از کشورهای عربی و اسلامی و بسیاری از کشورهای دیگر شعبههای دعوت تشکیل شد. بدینوسیله جماعتی که امام بنا تشکیل داده بود جهانی شد و شعبههایش در تمام نقاط جهان با تنظیم واحد شکل گرفت. این شعبهها همه با هم در ارتباط بودند و دعوت را با تمام ابعاد آن گسترش میدادند و برای روزی که رؤیای امت در تشکیل دولت اسلامی موعود تحقق خواهد یافت آماده میشدند.
سوم: تألیف رجال به جای تألیف کتاب
امام بنا جز در موارد اندکی به کار تألیف نپرداخته است؛ این جنبه از فعالیتهای او در مجموعه نامهها و یادداشتهایی که در امر دعوت و برای دعوتگران مینوشت و نیز برخی مقالات مجلهی اخوان و نامههایی که به سران و رهبران اسلامی نوشته است خلاصه میشود. اینها تمام کارهای فکری و فرهنگی امام بنا است. آوردهاند که پدر ایشان استاد عبدالرحمن ساعاتی از او خواست که به تألیف کتاب همت گمارد؛ شیخ عبدالرحمن پدر ایشان خود عالمی بزرگی بود که دستی در تألیف کتاب داشت و فصلبندی و شرح مسند امام احمد با عنوان «فتح الربانی» از جمله کارهای اوست؛ اما امام در پاسخ به پدرش گفت: «پدر جان بگذار به جای تألیف کتاب مردانی را تربیت کنم.» گویی ایشان ضروریات زمان خود را درک کرده بود و تربیت مردانی را آغاز کرد تا پس از او هر یک کتاب و مرجعی باشند که بر روی دو پا راه میروند و دین و دانش را در سراسر نقاط زمین گسترش میدهند.
چهارم: کاریزمایی و جذابیت
امام بنا از شخصیتی کاریزما و شگفتانگیز برخوردار بود و تمام کسانی که با وی آشنایی دارند، بر این باورند که این صفتی بود که برای کامل کردن رسالت و دعوتش از سوی خدا به او عطا شده بود. از این رو اگر بگوییم در درازنای تاریخ اسلام از زمان پیامبر اکرم تاکنون هیچ یک از استاتید تا این اندازه بر شاگرادنش تأثیر نگذاشتهاند چندان به بیراهه نرفتهایم. او از رفتاری که رسول خدا با یارانش داشت درخششی از راه دور گرفته بود؛ میگویم درخششی از راه دور؛ زیرا تفاوت بین این دو استاد و شاگردانشان بسیار است و درجهی تأثیر هر یک نیز بینهایت؛ چرا که امام بنا شاگرد شاگردان رسول الله بود. او در مقایسه با رسول خدا مردی است الهامی و کوشا و در رکاب پیامبری که به او وحی میشود حرکت میکند و فاصلهی این دو فراوان است.
پنجم: اندیشه و دعوت فراگیر
امام بنا از روز نخست به اسلام فراگیر دعوت میکرد اسلامی که تمام ریز و درشت مسایل را شامل میشود و در هر حرکت و سکونی نظر دارد. با وجود اینکه این دعوت پیشتر نیز وجود داشت و از زمان پیامبر اسلام تا امروز گاهی از جامعه غایب نبوده است و همواره داعیان و مردان خود را داشته است، اما فریادی که امام بنا برآورد و روشی منحصر به فردی که در شمولیت و فراگیری دعوت دینی در آن زمان مشخص در پیش گرفت، تأثیری بر جامعه بر جای گذاشت که دیگر دعوتها از آن محروم بودند. این فریاد امام بنا و این دعوت به شمولیت و فراگیری دین است که سالهاست در میان امت عربی و اسلامی ما بلند است و تمام صداها غیر از صدای او یا تقلید آن است و یا واکنش آن.
ششم: طرح سیاسی دعوت او
همان گونه که پیشتر گفتیم امام بنا به اسلام فراگیری که تمام جنبههای زندگی را شامل شود فراخواند و از مهمترین جنبههای آن جنبهی سیاسی دین است که در دعوت امام بنا جای خاص خود را دارد. برنامهی حکومتی اسلام و وجوب اجرای آن بر حاکم و مردم یکی از مهمترین دغدغههای امام بنا در دوران حیاتش بود و تا امروز نیز به عنوان مهمترین جنبهی حرکتی او باقی مانده است. احیای خلافت اسلامی و حاکمیت اسلام با برنامهی الهی از بزرگترین اهداف دنیایی امام بنا بود و در اینجا برای او و دعوت او ثبت میکنیم که شخص او این رویکرد و این رسالت را در میان امت اسلامی زنده کرد و باعث شد امت همواره آن را زمزمه کنند. این اشتیاق در اغلب مردان و زنان مسلمان وجود دارد. آری امام بنا امام مجدد و نابغهی الهامی زمان بود آن هم در زمانی که سختترین دورانهای دین محسوب میشود. او پا به عرصه گذاشت تا دین را تجدید و عظمت و شکوهش را به آن بازگرداند. خداوند روح بزرگش را در جوار رحمتش جای دهد و شهادتش را بپذیرد و او را در اعلی علیین با انبیا و صدیقین و شهداء محشور فرماید.