حرکت اسلامی و دستاوردهایش و امید به آینده آن
حرکت اسلامی و دستاوردهایش و امید به آینده آن
نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی / ترجمه: جهانگیر ولدبیگی
به حرکت اسلامی حق بدهید
اولین گام در راه علاج صحیح این است که به حرکت اسلامی حق بدهیم، حرکتی که امت چشم امید به آن بسته است. واجب است که ما نکات مثبت حرکت اسلامی را و یا حداقل مقداری از آنها را یادآور شویم، آن گونه که نواقص و عیبهایش را متذکر می شویم، – حرکت اسلامی- چه بسیار نکات مثبتی دارد که کم و ناچیز نیستند. قبل از هر چیز لازم است که عذرش را نسبت به کوتاهی هایش یادآور شویم و موانعی را که بر او عارض شده و به تنهایی از زدودنش عاجز است، متذکر شویم.
جوّ و فضایی که حرکت اسلامی در آن کار می کند
حرکت اسلامی در جوّی کار می کند که بر او حسادت می رود، فضایی که به اسلام اجازه نمی دهد که کلمۀ حق را با صراحت بگوید، جوّی که اجازه نمی دهد فرزندانش با آزادی گرد هم آیند، به هر گروه و مذهبی اجازه داده می شود که از خودش بگوید غیر از اسلام و دعوت اسلامی.
اسلامی که به او اجازۀ فعالیت داده می شود، اسلام مجاز است، اسلامی است که در خدمت حکومت است، اسلامی است که رام شده است، اسلامی است که از هر نوع حیات و سلاح نیرومندی خلع شده است. در این فضای خفقان – جوّ و فضای قدرت و استبداد- حرکت اسلامی مشغول فعالیت است. در حالی کار می کند که دستانش بسته و گامهایش زنجیر شده، جنگ از هر طرف – داخل و خارج – و با اسلحه های جسمی و روحی و فکری و تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی او را تهدید می کند.
از ضربه ای نجات نمی یابد مگر اینکه با ضربه ای دیگر مواجه می شود، از مصیبتی خلاص نمی شود مگر اینکه با مصیبت بزرگتر و شدیدتری روبرو می شود، به گونه ای که درد ضربات و مصیبت های نخست را فراموش می کند.
روزهای محنت برایش همیشگی و اصل و روزهای راحتی، روزهای استثنایی شمرده می شوند، فرزندان حرکت در آینده شعر ابی طبیب را مثال می زنند( برای بیان حال خود):
«فصرت إذا أصابتنی سُهامٌ تکسرت النضال علی النضال»
«آن قدر تیر خورده ام که دیگر جایی از بدنم تیرهای دیگر را به خود نمی گیرد، و اگر تیری به من برخورد کند به تیرهای دیگر برخورد می کند.»
در سرزمینهای مختلف اسلامی و در زمانهای مختلف تجربه نشان داده است که حرکت اسلامی در سایۀ آزادی جان می گیرد و می شکفد و تنها در این صورت است که با فطرتهای پاک و عقل های رشد یافته هم خوانی می کند.
پس تنها در این صورت است که، گمراهان با آن هدایت می یابند و هدایت یافتگان بر هدایتشان افزوده می شود.
در این هنگام است که بسیاری از منفی بافان به مثبت گرایی و از عزلت و گوشه گیری به مشارکت دینی و عمل جمعی منتقل می شوند.
از گفتن: خودم ، خودم به گفتن : امتم ، امتم، از شعار: قدرت را به قدرتمند و خلق را به خالق بسپار، به شعار : خود را اصلاح کن و دیگران را دعوت کن، منتقل می شوند.
﴿ وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴾ فصلت/۳۳
«گفتار چه کسی بهتر از گفتار کسی است که مردمان را به سوی خدا میخواند و کارهای شایسته میکند و اعلام میدارد که من از زمره مسلمانان ( و منقادان اوامر یزدان ) هستم ؟»
وقایع و حوادث چنین اثبات کرده اند که: حرکت اسلامی آنگاه که دود قهر و استبداد می خواهد آن را خفه کند، خود را جمع کرده و در خود فرو می رود و پژمرده می شود، این چیزی است که امروزه در اغلب سرزمینهای اسلامی، حرکتها بدان گرفتار هستند – اگر گفته نشود در کل سرزمینهای اسلامی- .
حرکت، جاودان و کوشا و دور اندیش است
با وجود چنین فضای مشکلی که حرکت اسلامی در سایۀ آن مشغول فعالیت است، کسی نمی تواند آنچه که حرکت اسلامی تقدیم ملت مسلمان در سرزمین های اسلامی، در سطح: فکری، عاطفی، اخلاقی، تربیتی و مبارزه و جهاد و علی الخصوص بعد از استقرار استعمار در این سرزمین ها و هدم خلافت اسلامی و یورش فرهنگ غربی بر فرهنگ اسلامی مردم، سپس تسلط نظام ملی گرایی غیر دینی بر زندگی مردم، انجام داده است را منکر شود. یک محقق منصف نمی تواند گمان کند که حرکت اسلامی متوقف و یا مُسن گشته است. حرکت اسلامی به بقاء اسلام باقی است و قدرتش و نیرویش را از آن می گیرد.
حرکت اسلامی گرچه در اقامۀ حکومت اسلامی ناتوان بوده است، ولی بدین معنی نیست که نقشش به انتها رسیده است. ناظران غربی این مسأله را درک کرده و می دانند که، قدرتمندی که محبوس است ممکن است هر لحظه طلسم را بشکند و سحر را باطل کند و جبارانه از زندان و اسارت بیرون آید.
«گیپ» مستشرق قدیمی معروف و آگاه به اسلام و شرق در کتابش به نام «اسلام به کدام سو می رود» می گوید: «حرکتهای اسلامی به سرعت چشم گیری در حال تغییر و دگرگونی هستند، -این حرکتها- انسان را دچار تعجب و حیرت می کنند، ناگهان منفجر می شوند، قبل از اینکه ناظران دلایل آنچه را که باعث شده است آنها را در کار حرکتهای اسلامی دچار شک و گمان کند، جستجو کنند. حرکتهای اسلامی تنها چیزی که کم دارند وجود رهبری و ظهور افرادی چون صلاح الدین ایوبی هستند.»
مستشرق دیگری به نام «برنارد لویس» در کتاب «غرب و خاورمیانه» به نقل از دکتر «نبی امین فارس» – یکی از مورخین معاصر عربی – دربارۀ اخوان المسلمین چنین می گوید: «تفکرات و آرمانهایشان همیشه عمیق ترین چشم داشت مسلمانان از مغرب تا اندونزی به شمار می رود». سپس لویس می گوید: «تنها چیز مشخص این است که، در میان تمام حرکتهای بزرگی که در آخر یک قرن و نیم گذشته خاورمیانه را به حرکت واداشته است، حرکتهای اصیل اسلامی است، زیرا تجلی گاه خواسته های مردم بوده اند.»
لیبرالیسم، فاشیسم، ناسیونالیسم، کمونیسم و سوسیالیسم، همۀ این افکار ریشه و اصلشان اروپایی است، گرچه در خاورمیانه نفوذ کرده اند. حرکتهای اسلامی تنها حرکتهایی هستند که از آب و خاک این مناطق به وجود آمده و از احساسات و عواطف سرکوب شدۀ این ملت سخن می گویند. علی رغم اینکه در حال حاضر – حرکتهای اسلامی- شکست خورده اند.
برخی از نتایج و دستاوردهای حرکت اسلامی
حرکت اسلامی به شهادت دوست و دشمن، پیروزی های ملموس و چشم گیری در میادین مختلف به دست آورده که کسی جز انسانهای متکبر، منکر آنها نیست – که به برخی از آنها اشاره می کنیم-:
- حرکت اسلامی، مفاهیم اسلامی را که عصور جمود و عهد استعمار آنها را کمرنگ و یا بدنام و بی اعتبار کرده بود را تصحیح و بر تهاجم فرهنگی که میدان برایش فراهم گشته و عقول بسیاری از تحصیلکرده های امتمان را استثمار کرده بود، حمله ور شده است، و کتابخانه های اسلامی را با تعدا بی شماری از کتاب ها و رساله ها در مسایل مختلف فرهنگی که مورد نیاز مسلمانان معاصر هستند را پُر کرده اند، تا جایی که تعدادی از این کتابها، کسانی را که تحت تأثیر افکار غربی قرار گرفته بودند را متوجه اسلام کرده و با این کار جریانات فکری وسیعی را که دارای تأثیر بسزایی در احیاء میراث اسلامی و انتشار آنها و نیز حس تحقیق و بررسی در موضوعات مختلف اسلامی و حتی تمدن اسلامی را در دانشگاهها به وجود آورده است.
- حرکت، به مسلمانان احساس نیاز به اسلام و تبعیت از بهترین امتی که خداوند از میان مردم برگزیده بود را برگرداند و نهال امید را در دلهایشان نسبت به آیندۀ درخشان اسلام، بعد از ناامیدیی که ناشی از شکستهای طولانی در برابر تهاجم خارجی و طغیان های داخلی بوده را کاسته است. حرکت پرده ای که تمدن غربی بر خود کشیده و خود را بتی قرار داده که عبادت می شود، و مسلمانان را وادار به احساس پستی و شکست روحی نسبت به خود در مقابل تمدنی که نزدیک بود جرقه اش چشمها را کور کند و عقلها را فریب دهد را برداشته است، خصوصاً – این تمدن- وقتی به سوی ما آمد که در اوج قدرت و پیشرفت بود و ما در نهایت ضعف و عقب ماندگی.
- حرکت، نسلی از مردان و زنان مسلمان تربیت کرد که التزام عقیدتی، عبادتی، فکری، عملی و دعوتی و جهادی نسبت به اسلام داشته باشند، آن چنان که این نسل روز به روز در تمام سرزمین های امت اسلامی در حال رشد و کثرت است و این نسل ربانی با افکار قرآنی و اخلاق محمدی الگو و نمونۀ افکار و عواطف و احساسات اسلامی است که در میادین جهاد فی سبیل الله بر ضد استعمار و صهیونیست ها در خارج و ضد طواغیت و بی دینان در داخل شهدایی را تقدیم کرده است.
این نسل، نسلی است که علی رغم روبرو شدن با مشکلات هلاک کننده و مصیبتها و شکنجه هایی که آهن را ذوب می کند، خود را از انحلال محفوظ کرده است. این نسل با مصیبت هایی روبرو شده است که جسمها را تعذیب و روحها را هلاک و شکمها را گرسنه و جانها را مقهور کرده – اما با وجود اینها- چیزی جز ایمان و فرمانبرداری از خدا بر آنها نیفزوده است.
- حرکت، یک دیدگاه عمومی نسبت به اسلام – علاوه بر این نسل ملتزم – را نیز به وجود آورده است. دیدگاه عامی که اسلام را یاری و دعوتش را دوست می دارد و اظهار ولایت و حاکمیت شریعتش را می کند و منکر الحاد و بی بندوباری و بی دینی است. این رأی و دیدگاه در انجمنها و گردهمایی هایی که به منظور تطبیق شریعت اسلام و ضرورت رجوع به احکام اسلام صورت گرفته، مطرح شده و در بسیاری از دستور العمل ها برقرار دادن شریعت اسلام به عنوان اولین و اصلی ترین مصدر برنامه ریزی و به منظور استجابت حاکمان به خواست مردم، تأکید بسیاری شده است، و روز به روز قاعدۀ حاکمیت دینی بر مردم گسترش می یابد، تا جایی که به این امر منجر شده که احزاب سیاسی غیردینی و رسمی بر وجود چنین فکری راضی شده و صاحبان چنین فکری را در انتخابات جای داده و حاکمیت و پیروزی آنها و دعوت به سوی چنین فکری را پذیرفته اند.
- حرکت اسلامی بزرگترین سهم را در ایجاد بیداری اسلامی معاصر داشته است، بیداری که بسیاری از زنان و مردان روشنفکر در سرزمین های مختلف اسلامی و غیر اسلامی، در اروپا و آمریکا و خاور دور را دربرگرفته است. بیداری اسلامی، تأثیر بسیاری در جهاد اسلامی افغانستان و فیلیپین و … داشته است و نیز تأثیر بسیاری در اقامۀ بانکی و مؤسسات اقتصاد اسلامی و … و نیز انتشار کتاب های اسلامی – تا جایی که در بازارهای توزیع و نشر کتب رکوردهایی به دست آورده اند- داشته است.
این بیداری، به حق بیداری فکر و احساسات و عمل بوده است، آن گونه که در سرزمین های پهناور خداوند آثارش را لمس می کنیم. بنابراین منصفانه نیست که بگوییم حرکت اسلامی در انجام وظایفش شکست خورده و توفیقی نیافته است، چرا که وظایف و مسئولیت حرکت اسلامی زیادند و حرکت هر فرد مسلمانی را که جذب کرده و او را از تعصبات جاهلی معاصر و یا از صحرای گمراهی و هلاکت به دایرۀ التزام فکری و اخلاقی نسبت به اسلام انتقال داده، چنین فردی دارای بالی شده است که حرکت قسمتی از اهدافش را به وسیلۀ او تحقق می بخشد، و در حدیث صحیح آمده است که پیامبر(ص) فرموده اند که «اگر خداوند بوسیلۀ تو فردی را هدایت دهد از شتر قرمز برای تو بهتر است».
حرکت اسلامی – با افکار دانشمندانش و صبر دعاتش و پایداری فرزندانش و فداکاری جوانان و پیرانش و بی نیازی تاریخش- حرکتی است که، برای بیداری معاصر فرصتی فراهم کرده است که نور را ببیند و ابراز وجود و تأثیر کند.
انصاف نیست که، پیشرفتهای جدید حرکت اسلامی را در زمینه های مختلف فکری و نیز در زمینۀ علاقات و روابطش را ثبت نکنیم. – در این زمینه – حزب اخوان المسلمین مصر را دیدیم که با حزب جدید «الوفد» در مسأله مبارزات انتخاباتی با هدف رسیدن به مجلس ملی و رساندن ندای دعوت اسلامی به نمایندگان ملت ائتلاف کرد، گرچه برخی از تندروان با این امر مخالفت کردند. و نیز برادران دیگری را دیدیم که با نیروهای ملی به منظور براندازی نظام طاغوتی که علناً با اسلام مخالفت و در برابرش مقاومت می کرد، هم پیمان شدند، علی رغم مخالفت مخلصانی که هرگز، نه هم پیمانی و نه تفاهم را با هر فرد و یا هیئت و گروه غیر ملتزم به اسلام را رد می کردند. و نیز بیانیۀ حرکت اسلامی در سوریه را دیدیم که موضع جدید و متغیری را در برنامه های اصلاحی و سیاسی خود در زمینۀ روابط ملی و دولتی خود در پیش گرفته بود.
جماعت اسلامی در پاکستان در زمان امام مودودی(ره) را دیدیم که در آگاهی های انتخاباتی خود التزام بر شورا را مطرح کردند؛ چیزی که امام مودودی قبلاً چنین نظری نداشت، و نیز موافقت با اعتصاب کارگران به منظور رفع ظلم و یا طلب حقی که جز از این راه به دست نمی آمد و آراء و مواضع بسیار وسیع و انعطاف پذیر دیگری که قبلاً از طرف این حرکتها غیر قابل قبول و مردود بوده است.
تلاش و ایثار مضاعف
با این وجود، بر حرکت اسلامی است که، تلاش و ایثارش را دو چندان کند، تا اینکه آرزوها و امیدهایی که از او می رود به تحقق برساند، و نیز لازم است که بازدهی اش را افزایش دهد.
حرکت اسلامی لازم است که از مرحلۀ کلام به مرحلۀ عمل انتقال یابد، و خود را از آفاتی که در میان مسلمانان به عنوان یک مشکل عمومی مطرح هستند و مسلمانان را از حرکت بازداشته، رهایی بخشد. از جملۀ این آفات، نوحه خوانی بر گذشته و سست شدن در کار کردن در حال حاضر، – در حالی که- نوحه خوانی نه مردگان را زنده می کند و نه از دست داده را باز می گرداند.
آفت ها و مشکلات ما، شاکیان درد کشیده و رنج کشیدۀ زیادی دارد، اما درمان کنندگان و طبیبان اندک، زیادند کسانی که تاریکی ها را ایجاد می کنند اما روشن کنندگان شمع ها اندک.
بله، شکایت ها زیاد و بیماری ها و مصیبت ها همواره تکرار می شوند، تا جایی که کسی نمی ماند که شکایت نکند، پس راستی مورد شکایت کیست؟ همۀ ما شاکی و همۀ ما مورد شکایت هستیم.
گویند که، روزی واعظ بلیغی مردم را به گونه ای موعظه کرد که همه گریه کردند، سپس دید که کتابش را دزدیده اند، به حاضرین نگاه کرد، شاید در میان آنها کسی باشد که آثار جریمه و دزدی در صورت او نمایان باشد، اما بعد از مدتی جستجو همه را گریان دید. سپس به آنها گفت: همۀ شما گریه می کنید، پس دزد کتاب من کیست؟
شایسته است که حرکت اسلامی از دایرۀ شکایات و ملامت های زمانه بیرون آمده و به دایرۀ عمل انتقال یابد. عملی پیوسته و همیشگی که شایستۀ اسلام و زمان معاصر باشد و در سطح آنچه که دیگران برای دین و اعتقاداتشان انجام می دهند، کار برای امروز و آینده، کار برای ساختن زیر بنا و جلوگیری از رفتنش به سوی نابودی و هلاکت.
همۀ ما نه از حساب خداوند و نه از ملامت های مردم و سؤال تاریخ و ملامت های ضمیر خود معاف نخواهیم بود، اگر بگوییم:
«ما قربانی نقشه های شوم دشمنان خارجی اسلام و نوکران داخلی شان شده ایم.»!!
پس تا کی ما تجربۀ نقشهای دشمنان شویم؟ و تا کی از نقشه های دیگران علیه خود شکایت کنیم؟ وقتی که آهن جز با آهن خم نمی شود، چرا با برنا مه ای اساسی، با برنامه های دشمنان مقابله نکنیم؟
کار با هدف جذب خاص و عام
حرکت اسلامی لازم است که با جدیت و عزم راسخ به منظور رسیدن به قلوب خاص و عام و زدودن حجابی که بین حرکت و نخبگان جامعه و نیز بین حرکت و مردم ایجاد شده است، تلاش و کوشش کند، روشفکرانی که اندیشه ها و افکار خارجی و بیگانه آنها را احاطه کرده اند و افکار و مفاهیم و احساساتشان آنها را تحت تأثیر قرار داده است، به گونه ای که به اندازۀ غربیان که مسیحیت را می شناسند، آنها اسلام را نمی شناسند. آنها اسلام را آن گونه که غربیان مسیحیت را تصور می کنند می پندارند. آنها یک نوع دشمنی خیالی بین اسلام و علم فرض کرده اند و یک نوع تضاد بین دین و پیشرفت، جایگاه دین را در ضمیر فرد و یا زیر سقف مساجد می پندارند، و در مقابل سنتهای موروثی، موضع خصمانه ای اتخاذ می کنند، به گونه ای که هر آنچه که از غرب می آید، مقدس می شمارند و نسبت به آن محبت و دوستی می ورزند و برای غربیان چنان ارزشی قائل می شوند که آنها را پیشوا و پناهگاه خود قرار می دهند.
حرکت اسلامی لازم است که با همۀ نیروهای علمی و فرهنگی اش – مدارس، دانشگاهها و شخصیتهای روشنفکرش- بیشترین تلاش را با نخبگان به کار گیرد، و با زبان آنها با آنان باب گفتگو و مناظره را بگشاید، تا مطالب مبهم روشن شوند، و با دلایل علمی شبهاتشان را بدانها بشناساند، نه با سلاح اتهام، و بر اوست که گفتگوها و متینگهای علمی و پیوسته را بین خود و آنها اقامه کند.
بدون شک تغییرات اساسی در روشنفکران به وجود آمده است، و بسیاری از تهاجمات فکری را که دچارش شده بودند برطرف شده است، و حتی بسیاری از آنان به رکاب عمل اسلامی درآمده اند.
از طرف دیگر، دشمنان با زیرکی و تجربۀ خود توانسته اند تعدادی از مردمانی را که حرکت با هدف بیداری آنها و دستگیری و تعلیم دادنشان و خدمت به مظلومانشان به بیداری و جذب آنها اقدام کرده است، را از حرکت بترسانند و آنها را فراری داده و وادار به انتشار اکاذیب حول و حوش حرکت کنند و یا حداقل آنها را از آیندۀ حرکت مأیوس کنند.
پس – در این صورت- شایسته است که حرکت اسلامی به منظور زدودن پرده های عزلت و شکستن حائل موجود بین خود و دیگران و با هدف رسیدن به دلهای مردم که اولین مخاطبان او هستند، تلاش و کوشش کند، چرا که حرکت از مردم و برای مردم است.
مردمان ما – کشورهای اسلامی- فطرتاً و تاریخاً مؤمن و مسلمان و همراه حرکت و نداء ایمانی هستند، آن گونه که واقعیت امر و تاریخ بر آن دلالت دارد. حرکت وقتی پیروز و موفق می شود که، متعلق به تمام مسلمانان باشد، نه گروه خاصی از آنان.
نام کتاب: امت اسلامی چالشها و امیدها ؛ تألیف: دکتر یوسف قرضاوی؛ ترجمه: جهانگیر ولد بیگی