روشنگری مدیر روابط عمومی جماعت دعوت و اصلاح
روشنگری مدیر روابط عمومی جماعت دعوت و اصلاح
? پس از تجدیدنظر «آقای علی جوانمردی»(خبرنگار صدای امریکا) در اتهامی که به «استاد احمد بهرامی»(از علمای اهلسنت ایران) روا داشت، نوشتهای غیرمستند و سرشار از ادّعاهای فاقدِ پشتوانهی اخلاقی، به نام شخصی مجهولالهویه در یکی از کانالهای تلگرامی انتشار یافت که به موجب آن، «جماعت دعوت و اصلاح» را به عنوانِ یکی از تشکّلهای مدنیِ اهلسنت ایران در معرضِ اتهاماتِ فراوانی قرار داده و اعضای این گروه اسلامی را نیز با انواعِ میخهای بهتان، مصلوبِ قهر و خصمِ خویش نموده بود.
نتیجهی تحقیقات کانال تلگرامی «رنگ تدبیر» در این رابطه، تکذیب این ادّعاها از سوی مدیران ارشد این تشکّل مدنی بوده است که در این راستا موارد ذیل به نقل از مدیر روابط عمومی مرکزی این تشکّل، به محضر مردم شریف ایران اعلام میگردد:
۱- «جماعت دعوت و اصلاح»، یک تشکّل مدنیِ ایرانی است که دارای استقلال تشکیلاتی بوده و هیچگونه وابستگی مالی و اجرایی به هیچ کجا نداشته و شعبهی هیچ جریان یا گروهِ برونمرزی دیگری در ایران نمیباشد؛ بلکه تمامی اعضای آن دارای هویّت ایرانی و شناسهی ملّی و برآمده از دلِ همین مردم برای ارائهی خدمات فرهنگی-اجتماعی به کشور و مردم خود هستند. دفتر مرکزی آن در تهران است و در برخی از استانها و شهرها نیز دارای نمایندگی میباشد.
۲- جماعت بر اساس مفاد اصول ۸، ۹، ۱۹ و ۲۶ «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» و مواد ۴۳، ۴۴، ۴۵ و ۴۶ «منشور حقوق شهروندی» و نیز مادهی ۲۰ «اعلامیهی جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد» یک تشکّل قانونی قلمداد میشود.
۳- جماعت به رغم استقلال تشکیلاتی، تعامل خود با همنوعان را بر مبنای «انسانیت» که مخرج مشترک همهی انسانها میباشد، استوار ساخته و با همهی مظلومان جهان، فارغ از دین و مذهب و نژاد و قومیت، همدلی کرده و هرجا نیاز باشد به وسع توان و امکان و در چارچوب ماهیّت فرهنگی خود، از مظلومان و مصیبتزدگان حمایت میکند.
۴- اینکه تمامی افراطگرایان و خشونتورزان، ریشه در جریانهای اعتدالگرا و میانهروِ اسلامی دارند، یک ادّعایِ غیرعلمیِ بذلهگویانه بیش نیست. اینکه عدّهای از مخاطبان یا حتّی اعضای جریانهای معتدل و میانهرو، به گروههای رادیکال و افراطی گرایش مییابند منطقاً نمیتوان نتیجه گرفت که این افراطگرایی ریشه در همنشینی با جریانهای معتدل دارد. افراد فراوانی وجود دارند که بعدها از دل گروههای میانهرو، به افراط یا تفریط میگروند؛ اما آیا منطقی است که علّت این تجدیدنظرها و تغییر جهتها را توسط انسانهایی که دارای عقل و اختیار هستند به همنشینی با گروههای میانهرو تقلیل و نسبت داد؟ صرفنظر از بررسیِ درستی یا نادرستی راهها و گزینههای موجود، آدمی آزاد است مسیر زندگیاش را خود انتخاب کند و کسی حق ندارد دیگری را با جبر در مسیر خود نگه دارد. حتی خالق کائنات نیز بندگانش را از این جبرگرایی و سلبِ اختیار از انسانها نهی میکند. انسانها تا زمانی که در جهت اصول راهبُردی جریانهای میانهرو حرکت کنند، جزو آنها محسوب میشوند و در صورتی که بنابه هر دلیلی، تصمیم به تغییر جهت گرفتند، طبعاً نسبتی با آن مجموعه نخواهند داشت. این موضوع صرفاً ویژهی جریانهای میانهروِ اسلامی نیست. خشونت و رادیکالیسم، ریشه در ضعفهای فکری و بحرانهای روانی دارد و در زمانها و مکانهایی که مسلمانان نیز در آن حاضر نبودهاند وجود داشته است و هنوز هم وجود دارد. همین که یک یا چند فرد با هویّتی مجهول و بدون ارائهی هیچگونه سندی، حقوقِ فرد یا جمعی از همنوعان خود را با انواع بهتانها پایمال میکنند و عزم بر تخریبِ آنها جزم میکنند، خود عینِ خشونت و رادیکالیسم است و ریشه در همان ضعفهای فکری و بحرانهای روانی دارد.
۵- رابطهی جماعت با حاکمیت، یک رابطهی قانونی است. جماعت ضمن حفظ استقلال خویش، شأن خود را به عنوان یک سازمان غیردولتی و مردمنهاد شناخته و در پرتو تعقیب حقوق شهروندی، خواستار بکارگیری نخبگان اقلیتهای قومی و مذهبی در ساختار سیاسی و اداری کشور بوده و میباشد. همچنین شأن نهادهای قانونی را به عنوان ادارهکنندگانِ کنونی کشور درک کرده و جایگاه مردم را نیز به عنوان عالیترین رُکن جامعه باور دارد و در عینِ تلاش برای کاهشِ شکافِ دولت-ملّت، به نقد و بررسی عملکرد حاکمیت پرداخته و در چارچوب مکانیسمهای اداری، بستههای پیشنهادی خود را در اختیار نهادهای قانونی گذاشته و سعی نموده روابط برونسازمانی خود را با نهادهای مردمی و قانونی، طوری تعریف و تنظیم نماید که اولاً به همگرایی و همبستگی و تقویتِ اعتماد بینجامد و ثانیاً تداومِ فرصتهای خدمتگزاری به مردم را برای خود و دیگران، تأمین نماید. به باور جماعت، با قهر و جنگ و خصومت و خشونت و ترویجِ واگرایی و تقویتِ شکافِ دولت-ملّت، نمیتوان اوضاع اجتماعی و سیاسی یک کشور را بهسازی نمود و بررسی تجربهی دیگر ملّتها در این خصوص، گواهی بر صدق این ادّعاست.
۶- علاوه بر آرمانِ مشترکی که عبارت از «نیل به رضوان الهی» و «خدمتگزاری صادقانه به مردم» است، آنچه اعضای جماعت را در یک صف قرار داده، «اعتماد» آنها به همدیگر است که مانند یک نَخِ تسبیح، این اعضا را به هم متصل کرده است. اعضای جماعت، به رغمِ درک تفاوتهای موجود در نظر، سلیقه و جایگاه علمی و اقتصادی، همواره برای همدیگر دعای خیر و توفیق روزافزون مینمایند و خوب میدانند که همهی انسانها با همهی تفاوتهای دنیایی، در پیشگاه خدای متعال، بسان دندانههای شانه باهم برابرند و سعادتمندِ راستین کسی است که با ایمان و عمل صالح، در پیشگاه خداوند متعال حاضر شود.
۷- جماعت یک سازمان غیرانتفاعی است که منابع مالی آن، از محل «حق عضویت اعضا» و «کمکهای مردمی» تامین میشود که در این میان، وجوه ناشی از حق عضویتها صرفِ امور اداری جماعت شده و وجوه ناشی از کمکهای مردمی نیز صرفِ برنامههای فرهنگی و فعالیتهای خدماتی-اجتماعی میگردد و در این میان، به خیّرین و مردم نیکوکار نیز به صورت ویژه، گزارش کار ارائه میشود.
۸- جماعت برای همهی شخصیتها و گروههای صُلحورز و خدمتگزار، احترام قائل بوده و خود را مکمّل آنها دانسته و معتقد است هریک از آنها به وسع توان و امکانشان، در راستای بهبود محله، منطقه و جامعهی خود گام برمیدارند فلذا توفیق آنها، دعا و آرزوی جماعت است و خدمت به مردم، نه با خودخواهی، انحصارگرایی، تنگنظری و تخریبِ سرمایههای انسانی و اجتماعی، بلکه در پرتو همدلی، همگرایی و همافزایی حاصل میشود و جماعت در این راستا، آغوش دوستی به روی همهی شخصیتها و جریانهای مسالمتآمیز و قانونمندِ ایران عزیز میگُشاید و دست آنها را در جهت خدمتگزاری به مردم، میفشارد.
? @eslahe || @Range_Tadbir