دکتر محمد مرسی در میزان علم و اخلاق
دکتر محمد مرسی در میزان علم و اخلاق
نوشته: عصام حجی دانشمند فضا و استاد دانشگاه
ترجمه: عبدالخالق احسان
مرثیه سرایی و سوگواری نیست؛ بلکه حقیقت آشکاری است که در مورد شخصیت اکادمی دکتور محمد مرسی می نویسم، حقیقت را می نویسم و از ملامت هیچ ملامتگری هراس ندارم، این موضوعات را به خاطر رعایت انصاف و عدالت می نویسم، مرسی کسی بود که نادانان چهره اش را وارونه جلوه داده، ستمگران خانواده اش را زندانی نموده و رسانه های غرب او را فراموش کردند، در حالی که آن جا درس خوانده و تعلیم یافته بود، و بسیاری از شخصیت های اکادمی در حمایت از او کوتاهی کردند؛ در حالی که در دوران ریاست خود، بیشترین توجه را به آنان مبذول داشت.
برخی علمای کم فهم، باور دارند که عدم نصرت حق، دلیلی است بر این که آنان مشغول گسترش علم و بحث های علمی هستند؛ از ایشان باید پرسید، این چگونه علمی است که علیه جهل و نادانی مبارزه نکرده و از ستمدیدگان حمایت ننموده و به یاری حق و شگوفایی امت نمی شتابد؟!
اگر حقیقتی را که می نویسم، ارزش این مرد بزرگ را بالا نبرد، ( کسی که از سال ۲۰۱۳ پشت میله های زندان عمرش سپری شد، وقتی او زندانی بود من در تیم مشورتی قصر ریاست جمهوری مشغول وظیفه بودم)، این حقیقت درس مهمی است که جایگاه علم و دانش را از منظر یک شخصیت علمی و فکری در جهان عرب و اسلام انعکاس می دهد.
من و مرسی یک مسیر را می پیمودیم؛ اما هیچ وقت فرصت نشد باهم گفتگو و مصاحبه داشته باشیم، هردوی ما در شهر لاس انجلس زندگی کردیم، دکتور مرسی در دانشگاه ساوثرن کالیفورنیا درس خواند و من حالا آن جا کار می کنم، مرسی در پروژه های پایگاه فضایی آمریکا ( ناسا ) شرکت نمود که من از سال ۲۰۰۳ به این پایگاه منسوب می باشم؛ در اخیر هر دوی مان مدتی را در قصر ریاست جمهوری فعالیت داشتیم، او به حیث ریس جمهور مصر و من به عنوان مشاور علمی قصر؛ اما وظیفه من بعد از سقوط حکومت دکتور محمد مرسی بود.
به اساس مسیر مشترک ما؛ می توانم دیدگاه واقعی نسبت به این شخصیت بی نظیر بیان کنم، شاید به دیدگاه من موافق باشید یا مخالف، اما به یقین می گویم که مرسی شخصیت روشنگری بود که توانایی شگوفایی مصر را داشت، این حقیقت را از خلال زندگی تعلیمی او و مفهوم تسامح در اندیشه ایشان، واضح می سازم.
دانش و آموزش در زندگی مرسی
دکتور محمد مرسی تنها اولین رئیس جمهور مدنی و منتخب در تاریخ مصر نبود؛ بلکه مهمتر از آن، او بهترین رئیس جمهور از لحاظ دانش و آموزش از تمام گذشتگانش بود؛ لذا حضور دایمی در زندگی شغلی خویش داشته و دقیق و به صورت آمار صحبت می کرد، گام هایش استوار بوده و سخنش واضح و در گفتگوها و مصاحبه هایش بدیهی و حاضر جواب بوده و در سلوک و رفتارش متواضع و به اشتباهات خویش اعتراف می کرد و از اهل تخصص در اصلاح امور کشوری اش مشوره می نمود.
در آخرین سخنانش از داخل قفس شیشه ای (ضد صدا) در محکمه و در مقابل قاضی با حجت علمی گفت: « به صورت علمی می گویم که من ترا نمی بینم و تو مرا نمیبینی». از وقت رسیدن به قصر ریاست جمهوری؛ اولین تصمیم هایش بالا بردن معاش اعضای هیات تدریسی و بالابردن جایگاه دانشگاه ها بود و کمیسیون ارتقای پژوهش علمی را تأسیس نموده و منظومه استفاده از تخصص دانشمندان و اکادیمیسن ها در خارج را ایجاد کرد.
دکتور محمد مرسی همیشه در مورد خودش می گفت که انسان کاملی نیست؛ اما به خلاف گذشتگانش، توانایی تطور و دگرگونی و نیکوسازی را داشت، چون به صورت اساسی آموزش دیده بود و در محیط اکادمی متمایز و اصیل چندین سال را سپری نموده و در دانشکده پرآوازه ی دانشگاه کالیفورنیا تحصیل نموده و در علم فلزشناسی تخصص گرفته و تجربه های عملی مهم را در عرصه فضا انجام داده است.
چگونه به برتری عملی دکتور مرسی گواه نباشیم در حالی کسانی زیادی از دانشمندان بزرگ در آن دانشگاه تحصیلات خویش را سپری نموده اند و از جمله نیل ارمسترونگ اولین فضانورد یکی از دانش آموختگان این دانشکده بوده و او اولین کسی بود که بر ماه قدم گذاشت، هم چنان شارلز بودن اولین رئیس افریقایی پایگاه ناسا نیز ازین دانشکده فارغ گردیده و اندیشمندان و رهبران زیادی درین دانشگاه تخصص کسب نمودند، مثل: مصطفی عقاد کارگردان فیلم ( الرساله) و نخست وزیر جاپان و کسانی دیگری، این دانشگاه به گزینش عقل های مبتکر و شخصیت های قیادی مستقل و سختگیری در نهادینه سازی اصول تسامح دینی و نژادی شهرت دارد.
لذا طبیعی است که فارغان این دانشگاه فرصت های کاری ویژه را کسب نمایند؛ چنان چه دکتور مرسی بعد از دریافت مدرک دکتورا در سال ۱۹۸۲م به حیث استاد یار در دانشگاه کالیفورنیا تعیین گردید.
اما دکتور مرسی بعد از مدتی، تصمیم بازگشت به وطنش را گرفته و در سال ۱۹۸۶م به مصر آمد تا به حیث عضو هیات تدریسی دانشگاه زقازیق ایفای وظیفه نموده و دانشی را که در امریکا آموخته بود، به مصر انتقال دهد.
بسیاری از مردم این روش و طرز سلوک در زندگی دکتور مرسی را نمی فهمند؛ چون امثال ایشان گروه اندکی هستند که در جامعه مصر زندگی می نمایند، ایشان را گروه بازگشت کننده گان می نامیم، پژوهشگرانی که بعد از پایان تحصیل در خارج به سرزمین شان بر می گردند که این گروه ۵% از کسانی اند که به غرب به منظور آموزش و تحصیل سفر می نمایند.
این گروه اندک و به خصوص کسانی که ازین دانشگاه فارغ می شوند، دارای ذوق قوی تغییر و توانایی بالای مقابله با مشکلات هستند. دکتور محمد مرسی نمونه واضح این گروه محسوب می گردد، ایشان معتقد بودند که موفقیت کامل این است که به وطن خویش فعالیت نماییم.
برخی می پرسند که چه چیزی مرسی را به حیث عالم و دانشمند معرفی می کند؟ و فکر می کنند که این مسئله مبالغه است؛ اما این یک حقیقیت مسلم است؛ چون دانش دو قسم می باشد؛ اول: کشف اسرار هستی که در آن زندگی می کنیم، دوم: مبارزه با جهل و نادانی. دکتور مرسی از نوع اول بهره کافی داشت که در ابتدایی شکوفایی متوقف ساخته شد و به نوع دوم، بهره وافری داشته در طول عمر خویش خواهان این بود که علم و دانش و کشف حقایق اساس تصمیم گیری ها قرار گیرد.
لهذا او را از دانشمندان بزرگ مصر می دانم و کسی دیگری که شان و مقامش از من خیلی بالاتر است، نیز دکتور مرسی را به حیث دانشمند بزرگ معرفی نموده است، ایشان دکتور احمد زویل هستند، دکتور زویل سخنانش در مورد علم را همراه با دقت مطرح می نماید و به اساس دیدگاه جهانی صحبت می کند.
تسامح و دگرپذیری دینی مرسی
عده شایعه پراکنی کرده اند که وابستگی فکری دکتور محمد مرسی، او را وادار کرده که نسبت به ادیان و فرهنگ های دیگر دید تنفر داشته و همراه دیگران تعامل کرده نمی تواند، کسانی که چنین شایعاتی را نشر می کنند، اشتباه فهمیده و از ساده زیستن و داشتن ریش مرسی چنین برداشت غلطی نموده اند.
قابل یادآوری می دانم که دکتور مرسی در اولین دیدارش از مجمع عمومی ملل متحد در سبتامبر ۲۰۱۲م ، همراه مصریان مهاجر در آنجا دیداری داشت و در فضای باز به همگان اجازه ورد داد، این نشست و دیدار در یکی از هتل ها در قلب نیویورک صورت گرفته و حدود دو صد مصری مهاجر اشتراک نمودند و دکتور مرسی با تمام دقت و صداقت و حوصله مندی به پرسش های شان پاسخ ارایه کرد.
در میان مصریان، یک خانم قبطی بود که با قوت شکایت نمود که در خیابان های مصر، قبطیان مورد تعرض و اهانت قرار می گیرند، در وقت بیان شکایت این خانم، عده از اشتراک کننده ها به ایراد صحبت پرداخته و می خواستند به او اجازه ندهند؛ اما دکتور مرسی آنان را وادار به سکوت کرد تا این خانم سالخورده، شکایت خود را به آزادی کامل مطرح نماید.
بعد از پایان جلسه دکتور مرسی به آن زن توجه نموده و وعده رسیدگی به این مشکل را داده و به خوبی از کنارش گذشت و درین لحظه من به چند متری مرسی قرار داشته و نگاه های ما توام با لبخندی به هم پیوست.
بلی! دکتور مرسی نسبت به ادیان دیگر متسامح بود، چگونه چنین نباشد، در حالی که دوران تحصیل خود را در امریکا همراه با صنفی های خویش از ادیان و فرهنگ مختلف سپری نمود.
وقتی رهبران از تسامح و محبت بین ملت های صحبت می کنند، دکتور مرسی سال های زیادی به حیث دانشجو و استاد در دانشگاه کالیفورنیا عملا این تسامح را تمرین نموده است.
اگر کوچکترین آثاری از تعصب و تنفر از دیگران ثابت می گردید، هرگز نمی توانست درس های خویش را تمام نماید و به حیث عضو هیات تدریسی دانشگاه کالیفورنیا تعیین گردد.
احترام دکتور مرسی به ادیان و فرهنگ های مختلف، راستین و حقیقی بوده و عملا این تسامح را تمرین نموده بود؛ نه مثل کسانی که شعار تسامح و همپذیری سر می دهند؛ اما در عمل به اختلاف دیدگاه و نظر احترام قایل نیستند چه رسد به اختلاف در دین و اعتقاد، این مدعیان همپذیری توانایی همزیستی با فرهنگ های مختلف را هرگز ندارند.
به باور من، انقلاب مصر که منجر به سرنگونی حسنی مبارک گردیده و سپس دکتور محمد مرسی به حیث رئیس جمهور مصر انتخاب گردید؛ می توانست دولت جهل و نادانی ما را که به آن دست و پنجه نرم می کنیم به دولت علم و عدالتی سوق دهد که آروزی همه ماست؛ اما نگذاشتند که از مزایای دولت اخلاق محور مرسی بهره مند شویم، دولتی که مرسی آن را بر مبنای تجربه اکادمی و به اساس اندیشه و اخلاق تأسیس نموده بود.
به دور از افواهات و دورغ پراکنی های سیاسیون و رسانه های مصر، به یقین می توان گفت که دکتور محمد مرسی یگانه رئیس جمهوری بود که از علم و دانش حمایت نموده و در راه مبارزه با جهل و نادانی جام شهادت نوشید؛ با انصاف و فروتنی باور دارم که محاسبه دکتور در نزد پروردگارش از محاسبه همه ما آسانتر می باشد، الله متعال رئیس شهید را در کنف رحمت خویش قرار دهد.