رهنمود هایی از امام شهید حسن البنّاء
رهنمود هایی از امام شهید حسن البنّاء
گردآوری و تدوین: عزیز صادقی
۱ – در هرزمان به قرآن بپیوندید ، زیرا هر پیوندتان با قرآن بهره ی جدیدی برایتان به ارمغان می آورد .
۲ – انسان موُمن باید نمونه ای از، عقیدۀ ثابت ، اخلاق فاضل ، افکار عالی و مثبت و اعمال نیکو و نافع باشد .
۳ – فکر و اندیشۀ نماز بوجود آوردن یک امّت کامل است ، زیرا نماز از هر کس یک انسان کامل می سازد .
۴ – پیامبر ( ص) توانست در مسجدی که فرشهایش سنگریزه و سقفش شاخه های خرما بود بوسیلۀ مدرسه نماز افرادی را تربیت کنند که بر دنیا سیادت کنند .
۵ – برای حضور قلب در نماز سعی کنید ، حکمت هر عملی از اعمال نماز را بدانید و آنرا مورد توجّه قرار دهید .
۶ – خالصانه تسلیم خدا شدن ، روح ناب و تمام عیار دین و اصل همۀ عبادات و قوانین و توجیهات اسلام است .
۷ – اگر گفتند: اسلام دین تعصب است ، بگویید اسلام دین عزّت و کرامت است .
۸ – اگر گفتند : اسلام دین جنگ است ، بگویید اسلام دین صلح ودوستی و دفاع است .
۹- ایمان عبارت است ، از حبّ و بغض بخاطر خدا .
۱۰ – قرآن در محدودۀ عقل و اندیشه دیگران را ، بدور از مبارزه طلبی به ارزشها دعوت می کند .
۱۱ – قرآن سه قاعدۀ اساسی را تبیین کرده است : _ دین برای خداست . _ خداوند هیچ ملّتی را از نعمت رسالت پیامبران محروم نکرده است . _ اساس همۀ ادیان معرفت خداست .
۱۲ – همیشه این دو اصل را مد نظر قرار دهید ؛ _ اعتبار و توجّه به کیفیّت ، نه کمیّت . _ اعتبار و توجّه به نوع ، نه مقدار .
۱۳ – ما برای افزودن علم و اثبات حقایق نیامده ایم ، ما آمده ایم جانها و روانها را به هم مرتبط کنیم و اخوت و برادری را رونق بخشیم .
۱۴ – موقف اسلام رد بارۀ سایر ادیان ، موقفی همراه با انصاف و عزّت است .
۱۵ – هر کدام از اسماء و صفات خدا را در قرآن می خوانی ، مفهوم آن را در جان و روح خود احساس می کنی و آمادۀ عمل بر اساس آن می شوی .
۱۶ – دین ریشه در فطرت دارد ، و تفکّر و عبادت ، فطرت را در فهم دین یاری می دهند .
۱۷ – اسلام دین عمل است ، و از انسان نتایج عملی می خوهد . چنانکه در وصف مومنین نمی گوید: ایمان آوردند ، بلکه می فرماید : ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند . بنابراین نتیجۀ عملی ایمان به یگانگی خدا ، اخلاص ، نتیجۀ ایمان به علم مطلق خدا ، حسن مراقبت از خدا و ترس از اوست . نتیجۀ ایمان به توانایی و قدیر بودن خدا ، توکّل و اعتماد به اوست . بنا براین ایمان به هر یک از اسماء و صفات خدا وند ، نتیجه ای عملی در بر دارد ، که بر شما واجب خواهد بود . ایمان به هر یک از این اسماء و نتیجۀ عملی آن ، نقصی از نقایص انسان را جبران می کند .
۱۸ – مشکل ، مشکل روانها و جانهاست ، نه مشکل درهم و دینار و متاع دنیا .
۱۹ – قلب موُمن حساس ، با شعور و کشّاف است ، و اگر از قساوت دور باشد حقایق امور را به عیان خواهد دید .
۲۰ – علائم شعور قلبی که دل را استقامت می بخشد ، چهار چیزاند : _ احساس دقیق _ شعور و احساس مسئو لیّت _ ترس از خدا _ آزادی از عوامل شرّ .
۲۱ – زندگی خانواده زمانی توام با سعادت است ، که از آنچه موجب خشم خداست دوری کنیم .
۲۲ – وقت خود را در چهار چیز صرف کنید ، سلامت دین ، کسب حلال ، فایده و خیر رساندن به دیگران و آنچه آسایش شما را تجدید می کند .
۲۳ – جسم شما بر شما حقّی دارد ، پس باید زمان معینی را برای تجدید نشاط آن قرار دهید .
۲۴ – زمانها ، مکانها ، اشکال و ظواهر اعتباری ندارند ، بلکه دل و نیِّت و وجدان محل اعتبارند .
۲۵ – دلهایتان را با مفاهیم والا و احساسات و عواطف ارزشمند زینت بخشید ، تا منظرگاه لطف الهی قرار گیرد وبه سعادتی نایل شوید که هرگز شقاوت را در پی ندارد .
۲۶ – در نزد ما شعاری محبوب تر از وحدت و دعوت به مسمالمت و تسامح وجود ندارد .
۲۷ – اگر ملّتی اراده کند که زندگی نماید ، امکان ندارد هیچگاه بمیرد.
۲۸ – امّت از وظیفۀ نظارت بر دولت هرگز معاف نمی گردد.
۲۹ – مطمئن باشید ، دعوت ما منبع محبّت و برادریست .
۳۰ – وقت گرانبهاترین چیزی است ، که در حیات وجود دارد .
۳۱ – هیچ چیز برای ما از صراحت مهمتر نیست .
۳۲ – اسلام آمد تا استعداد های افراد را نظام بخشد ، حیات خانوادگی را سازمان دهد ، طبقات مختلف جامعه را به هم پیوند زند ، مسئولیّت های دولت را مقرر نماید و عوامل پیوند برادری را میان همۀمردم جهان فراهم سازد .
۳۳ – جهاد مشتق از جهد است ، پس جهاد آسایش و راحتی را نمی شناسد ، جهاد رنج ومحنت است ، رفتن به استقبال مرگ و میل به نعمتیست که در پیشگاه خداست .
۳۴ – علم ، مال ، قوّت و عدل از مظاهر وعناصر و اسباب قدرت امت واساس پایداری حیات ما هستند ، و همچون موجود زنده ای که به غذا و آب و هوا نیازمند است ما هم به این چها عنصر محتاجیم .
۳۵ – استعمار کلمه ای است ، که دلالت بر آبادانی می کند ، و از جمله الفاظی است که در این روزگار بر خلاف مفهومش به کار برده می شود . همچنان که رقص را هنر ، ربا را بهره ، مستی را سرخوشی و شهوت را محبّت و عاطفه می نامند .
۳۶ – به جای استعمار بهتر است بگوییم استخراب ، زیرا به سرزمینی وارد می شود ، اخلاق مردم را فاسد و آسایششان را سلب می کند . آنان را دچار ضعف و سستی می گرداند ، در میانشان ظلم را رواج می دهد ، علم را بر می چیند و جهل را شایع می سازد ، سپس امّت را متلاشی می گرداند .
۳۷ – منظور از فساد ، فساد اقتصادی ، فساد اجتماعی و فساد اخلاقی است که مظاهر آن فقر و خواری و درماندگی است .
۳۸ – مسئو لیّت عالم ، بیان حقیقت و تشویق و ترغیب مردم بر عمل به آن است .
۳۹ – مرد سخن با مرد عمل و انسان اهل تبلیغ با انسان اهل جهاد و انسان مجاهد با انسان مجاهد وحکیم و باتدبیری که بزرگترین مصالح را با کم ترین هزینه تامین می نماید ، با یکدیگر بسیار متفاوت می باشند .
۴۰ – شخصیّت خود را هر چه بیشتر و بهتر تقویت و تربیت نمایید . به درستی مورد آزمایش قرار دهید و به وسیلۀ عمل امتحان کنید !
۴۱ – خود را از نظر روحی و معنوی به ایمان و عقیده و از جهت فکری به علم وفرهنگ و از نظر جسمی به وسیلۀ ورزش و آموزش رزمی مجهز نمایید .
۴۲ – دعوت و رسالت خود را به عرصه هایی که تا کنون نرسیده برسانید ، وحتّی یک دقیقه را برای کار و تلاش ، بیهوده از دست ندهید .
۴۳ – بسیاری از انسان ها هم می توانند سخن بگویند و اظهار نظر کنند . امّا در میان آنها تعداد اندکی می توانند در میدان اقدام وعمل استوار و ثابت قدم باقی بمانند .
۴۴ – شما با رسالت خود ماجراجویی نکنید ! و پیروزی های به دست آمده را در معرض قمار و معاماه قرار ندهید . تلاش و اقدام کنید ، خدا با شماست و اعمال و اقدامتان را بی حاصل نخواهد فرمود و پیروزی از آن تلاشگران و پرهیزکاران خواهد بود .
۴۵ – ما در اقدامات و تلاش هایمان یا دچار اشتباه می شویم که اجر تلاش گران و مجتهدان را به دست خواهیم آورد ، یا راه درست و صواب را می یابیم که پاداش پیروزمندانه را از آن خود می نماییم .
۴۶ – انگیزه های احساسی و عاطفی را با نگاه اندیشمندانه به امور کنترل کنید و فروغ اندیشه ها را با شعله های عاطفه و احساس فروزان تر نمایید . خیال و روُیا را ملزم به پذیرش صداقت ، حقیقت و واقعیّت بنمایید و حقایق را در پرتو تحقیقات علمی و روشن گر کشف کنید .
۴۷ – با قوانین و سنّت های حاکم بر هستی رویارویی نکنید ؛ سعی کنید از قوّت و شدّت آنها بگیرید ! انرژیهای متراکم آنها را جهت بدهید ! بعضی از آنها را در مقابل دیگری به کار بگیرید .
۴۸ – شجاعت و اراده و مردانگی انسان به وسیلۀ شکیابیی و ادامۀ راه و تلاش و فعالیّت پیگیر و مستمر معلوم می شود .
۴۹ – هر کس می خواهد میوۀ درخت دعوت را پیش از رسیدن بچیند ، به هیچ وجه به انتظار تاُیید و حمایت من نباشد .
۵۰ – دعوت خود را از طریق خطابه ها ، درس ها و سفرهای متوالی و از طریق روزنامه ها و مجلات فراوان در اجتماعات عمومی و خصوصی و … به همه جا و همه کس برسانید .
۵۱ – گام های خود را حساب شده و مرحله بندی و بدور از عجله و پرش بردارید ؛ زیرا حرکت گام به گام و تدریجی یکی از سنّت های حاکم بر هستی و یکی از قواعد شرعی است .
۵۲ – هر دعوت و حرکتی باید از این سه مرحله عبور کند :
الف – مرحلۀ آموزش و شناساندن و بیان مزایای اندیشۀ مورد نظر و تلاش برای رساندن آن به میان همۀ قشرهای مردم . « تعریف »
ب – مرحلۀ سازماندهی و گزینش افراد مستعد و توانا از میان هواداران برای قیام به مسئولیت های محوله . « تکوین »
ج – مرحلۀ اجرا و عمل و سازندگی .
۵۳ – وسائل ثابت و کلی برای هر دعوت ورسالت از این امور سه گانه فراتر نمی روند : _ ایمان عمیق _ سازمان دهی دقیق _ فعالّت مداوم .
۵۴ – حقیقت دعوت رویارویی با عادات و چیزهای مأنوس و تغییر و اصلاح انهاست .
۵۵ – به خدا سوگند مردم هرگز به سعادت نمی رسند ، مگر اینکه کلمه ، غایت و هدف واحدی برگزینند ، و ُُدر راه هدف ، خود را فراموش کرده و فقط به آن بیاندیشند .
۵۶ – هیچ رسالتی بدون جهاد و تلاش به پیش نمی رود . هیچ جهادی بدون تحمل مشکلات و محرومیّت نیشت .
۵۷ – مبارزۀ مسالمت آمیز و فعّالیّت قانونی از بهترین وسائل رسیدن به هدف است .
۵۸ – ما اسلام را به گونه ای دیگر می فهمیم ، معرفتی وسیع و گسترده به گستردگی عرصه های زندگی دنیا وآخرت .
۵۹ – حسن البنّا در باره ی خودش می گوید : « من جهانگردی هستم که در جستجوی حقیقتم ! انسانی هستم که چراغ به دست همچون دیوژن ، در میان انسانها به دنبال انسانیتم . من از هر چیز گذشته ای هستم که به سرّ آفرینش خویش پی برده ام » و در میان مردم اعلان می نمایم که : « نماز و عبادت و زندگی و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است».
۶۰ – مردم به انسان صاحب معنویتی نیاز دارند ، که از قلب او نور معرفت بر قلب اطرافیانش بتابد و آنان نیز دیگران را از این منبع نور ربانی بهره مند کنند .
۶۱ – کلام هر کس ، به جز پیامبر (ص) را می توان پذیرفت و یا رد کرد .
۶۲ – از رسالت و دعوت که ماندگار است سخن بگوید ، اشخاص فانی و ناپایدارند .
برگرفته از آثار امام شهید حسن البناء _رح)