نتایج ترک دعوت و دشمنی با اهل دعوت
نتایج ترک دعوت و
دشمنی با اهل دعوت
جهانگیر ولدبیگی
ترک دعوت، از مکاید
شیطان است: شیطان از همان ابتدا و بعد از آن
آزمایش بزرگ که خداوند حکیم جهت شناسایی راه و دشمن موجود در این راه و نیز نشان
دادن روشهای به کارگیری در راه گمراهی بنی آدم، برای آدم و همسرش ترتیب داد، شیطان
همان دشمن اصلی و نخستین بشریت وعده داد که از تمام امکانات و وسایل برای گمراهی
این موجود مکرم استفاده کند.
[ ثم لَاَتِیَنَّهُم
مِّن بین ایدیهِم وَ مِن خَلفِهِم وَ عَن أَیمانِهِم وَ عَن شَماَئِلِهِم وَ لاَ
تَجِدُ أکثَرَهُم شاکِرِین ] اعراف
/ ۱۷
«(شیطان گفت) سپس از
پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ به سراغ ایشان میروم و بیشتر آنان
را سپاسگزار نخواهی یافت.»
او نخست در جهت کم رنگ
کردن ارتباط بشریت با خالقش بر آمد تا بدین وسیله و از این راه منحرف و دچار شرک و
بعد از مدتی و با قطع شدن این ارتباط دچار کفر گرداند.
و آنگاه که خود را در
کارش نسبت به اکثریت مردم موفق دید، برای منحرف کردن اقلیت از راه دیگری وارد شد؛
راه کوتاهی در انجام وظایف و تکالفشان. او مهمترین و اساسیترین آن را دعوت به
سوی خدا میدانست، پس در این زمینه از دو راه وارد شد:
او نخست در صدد نفوذ
در صف داعیان و ناامیدکردن آنها از نتیجهی کارشان و نهایتاً تحریک آنها نسبت به
دست برداشتن از کار دعوت و یا با تطمیع آنها و ایجاد حب مال و جاه و … در دل و
درون آنها با هدف سست کردن همّتشان برآمد.
سپس یاران خود را بر
علیه داعیان و اذیّت و آزار آنان و تبعید و کشتنشان تحریک کرد (یعنی از راه
تهدید):
[ و اذا یمکرُ بِکَ
الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثبِتُوکَ أَو یَقتُلُوکَ أو یُخرِجُوکَ … ] انفال / ۳۰
«و زمانی که کافران
برایت نقشه کشیدند که تو را به زندان افکنند یا بکشند و یا این که بیرون کنند …»
او در این مراحل به
موفقیتهایی دست یافته و جز بر افراد اندکی بر تمامی بشریّت غالب شده و خواهد شد؛
چرا که بر انجام چنین کاری سوگند یادکرده و در انجام سوگندش هم نهایت جدیّت را به
خرج میدهد؛ جدیّتی که رمز موفقیت هر کاری است، از طرف هر کسی که باشد.
[ قال فَبِعزَّتِکَ
لَأُغوِیَنَّهُم أجمَعینَ إلَّا عِبَادَکَ مِنهُمُ المُخلَصِینَ ] ص /۸۳-۸۲
«گفت: به عزّت و عظمتت
سوگند که همهی آنان را گمراه کنم جز بندگان مخلص تو از ایشان را.»
او جز بر مخلصین که
افرادی قلیل و اندک میباشند، بر همه پیروز و غالب خواهد شد.
«یکی ار مکاید دشمن
خدا این است که مؤمن را میترساند. پس آنها جهاد و امر به معروف و نهی از منکر را
رها میکنند و این از بزرگترین کیدهای اوست. خداوند در این خصوص به ما خبر داده
است:
[ انما ذالکم الشیطان
یخوِّفُ أولیاءَهُ فلا تخافوهم و خافون إن کنتم مؤمنین ]
آل
عمران / ۱۷۵
«این تنها اهریمن است
که شما را از دوستان خود میترساند، پس از آنها مترسید و از من بترسید اگر مؤمن
هستید.»
قتاده میگوید:
ترساندن به وسیلهی یارانش با بزرگ جلوه دادن آنها در نزدشان صورت میگیرد. هر گاه
نیروی ایمانِ عبد از قلبش زایل شد، از اولیای شیطان میترسد و بالعکس. یکی از
مکرهای شیطان این است که عقل را محسور میکند تا این که او را کید کند، پس کاری را
که برایش ضرر دارد تزیین میکند تا این که گمان کند بهترین کارها را انجام میدهد.
یکی از آنها ترک امر دعوت میباشد که در قالب ترحم و تودّد و حسن خلق نسبت به مردم
و یا عمل به قول عَلَیکُم أنفُسَکُم و … انسان مؤمن مرتکب آن میشود.»
دشمنی با دعوت- و
داعیان- باعث نزول عذاب است:
خداوند آنگاه که بنی
آدم و نسلش را زیاد گردانید، برای هر امّتی رسول و منذری از طرف خود به منظور
تبلیغ دینش از یک طرف و اتمام حجّتش از طرف دیگر، ارسال فرمود به گونهای که هیچ
امّتی بدون چنین منذران و مبشرانی نبودهاند.
[ وَ لَقَد بَعَثَنا
فِی کُلِّ اُمَّهٍ رَّسُولاً ]
نحل / ۳۶
خداوند حکیم هیچگاه،
هیچ قومی را که امر دعوت در میانشان انجام نگرفته باشد و اتمام حجّت بر آنها انجام
نشده باشد، به خاطر ظلمها و گناهانی که مرتکب میشوند عذاب نمیدهد:
[ ذالک أن لَّم یَکُن
رَّبُّکَ مُهِلکَ القُری بِظُلمٍ وَ أهلُهَا غَافِلُن ] انعام / ۱۳۱
اما آنگاه که رسول و
مبشّر و منذر آمد و اموامر خدا را بر آنها تبلیغ کرد و اتمام حجّت صورت گرفت و
مردمان، راه اصلاح در پیش گرفتند، دیگر هلاکتی در میان نخواهد یود؛ بلکه ازدیاد
نعمت و برکات صورت خواهد گرفت:
[ وَ مَا کَانَ
رَبُّکَ لِیُهلِکَ القُری بِظُلمٍ وَأَهلُهَا مُصلِحُونَ ] هود / ۱۱۷
اما اگر راه ستم در
پیش گیرند و در برابر داعیان قد علم کرده و به جای اطاعت از آنها و استجابت
دعوتشان و یاری دادن آنها به دشمنی با آنها بپردازند، آنگاه است که عذاب خداوندی
خواهد رسید و همگی را جز داعیان در برگرفته و هلاک خواهد کرد:
[ وَ کَذالِکَ أَخذُ
رَبِّکَ إذَا أَخَذَ القُرَی وَهِیَ ظَالِمَهُ إنََّ أخذَهُ ألِیمٌ شَدِیدٌ ]
هود/۱۰۲
«عقاب پروردگارت این
چنین است که هرگاه شهرها و آبادیها ستمکار باشند، آنها را عقاب کند. به راستی
عقاب خدا دردناک است.»
[ حَتَّی إذَا جَاءَ
أمرُنَا وَفَارَ التَّنَُّورُ قُلنَا احمِل فِیهَا مِن کُلٍّ زَوجَینِ اثنَینِ وَ
أهلَکَ إلَّا مَن سَبَقَ عَلَیهِ القَولُ وَمَن آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إلَّا
قَلِیلٌ ] هود / ۴۰
«(نوح (ع) به کار خود
مشغول بود) تا آنگاه که فرمان در رسید و آب از زمین جوشیدن گرفت، (به نوح (ع))
گفتیم: سوار کن از هر صنفی نر و مادهای را و خاندان خود را مگر کسانی را که فرمان
هلاک آنها قبلاً صادر شده است و کسانی را که قبلاً ایمان آوردهاند و جز افراد
اندکی به او ایمان نیاورده بودند.»
نجات یافتگان همانا
مؤمنان هستند، آنهایی که پیرو داعیان و یار و یاور آنها در کار دعوت بودهاند و
هلاک شدگان، دشمنان داعیان و مانعان امر دعوت میباشند.
ترک دعوت، باعث نزول
عذاب است:
از ابو هریره رضی الله
عنهُ روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«لَمَّا وَقَعَت بَنُو
إسرائیل فی المَعاصی نَهتهُم عُلمائُهم فَلَم یَنتَهُوا فَجَالسُوهُم وَ آکلُوهُم
و شَاربُوهُم فَضَرَبَ اللهُ قُلُوبَ بَعضَهم ببعضٍ وَ لَعَنَهُم عَلَی لِسَانِ
داود و عیسی بن مریمَ ذلک بِمَا عَصَوا و کانوا یَعتَدُون، ثُمَّ جَلَسَ و کان
مُتَّکِئاً فقال: لَا و الّذی نَفسِی بِیَده حَتَّی تَأطَرُوهُم عَلَی الحَقِّ
أطَرا»
« آنگاه که بنی
اسرائیل دچار معصیّت شدند و دانایانشان آنها را نهی کردند، اما دست از معصیت بر
نداشتند (و دانایانشان نیز بر نهی ادامه نداده بلکه) با آنها نشستند و با آنها
خوردند و نوشیدند، خداوند بر زبان داود و عیسی پسر مریم آنها را لعنت کرد به خاطر
عصانشان و به خاطر این که تجاوز کردند. سپس حضرت نشست و بر جایی تکیه کرد و فرمود:
سوگند به آنکه جانم در دست اوست – وظیفهی شما تمام نیشود – تا این که آنها را بر
التزام بر حقّ وادار کنید.»
[ لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا
مِن بَنِی إسرَائِیلَ عَلَی لِسَانِ دَاوُدَ وَ عِیسَی ابنِ مَریَمَ ذلِکَ بِمَا
عَصَوا وَّ کَانُوا یَعتَدُونَ * کَانوا لاَ یَتَنَاهُونَ عَن مُّنکَرٍ فَعَلُوهُ
لَبِئسَ مَا کَانُوا یَفعَلُونَ ]
مائده / ۷۹-۷۸
«کافران بنی اسرائیل
بر زبان داود و عیسی پسر مریم لعن و نفرین شدهاند. این بدان خاطر بود که آنان
پیوسته سرکشی میکردند و از حد میگذشتند. آنان از اعمال زشت دست نمیکشیدند. و
همدیگر را از زشتیها نهی نمیکردند و پند نمیدادند و چه بد کاری میکردند.»
حدیثی که قبل از این
آیه بیان شد، شرح آیه و بیان واقعیت آن میباشد.
آنچه از آیه بر میآید،
این است که عدم دعوت و ترک آن یک نوع عصیان و تجاوزشان را بیان میکند که عدم دعوت
یکدیگر نسبت به دست برداشتن از منهیّات و عدم دعوت به تمسّک بر معروفها میباشد.
«آن لعنت سبب مسخ بنی
اسرائیل نشد؛ بلکه مسخشان به خاطر معصیتی بود که دچار شدند و آن چیزی جز عدم نهی
از منکر که برخی مرتکب شده بودند، نبود.
سپس فرمود: لَبِئسَ
مَا کَانوا یَفعَلُون، پس وای بر مسلمانان در اعراضشان از منکر. اگر بگوییم که
چگونه ترک نهی را جزو معاصی میشماری؟ میگویم: خداوند قبلاً امر به نهی از انجام
منکرات کرده است، پس کوتاهی در آن معصیت است؛ زیرا عدم نهی، منجر به فساد میشود و
انجام آن جلو فساد را میگیرد.»
شوکانی هم لعنت را به
خاطر معصیت و تجاوز میداند و سپس میگوید: «معصیت همان کَانُوا لَایَتَنَاهَونَ…
میباشد. فعل را به آنها بر میگرداند؛ چرا که فاعل فعل آنها میباشند… به همین
خاطر تارک دعوت، شریک در فاعل معصیت میباشد و مستحقّ عذاب خدا و انتقام او.»
پیامبر بزرگوار (ص) از
این میترسیدند که امت او چون امتهای گذشته دچار چنان بلا و عذابهای خداوندی شود،
به همین خاطر همیشه امتش را هشدار میداد که: «ای مردم، امر به معروف و نهی از
منکر کنید قبل از این که خدا را بخوانید و جوابتان را ندهد و قبل از این که طلب
بخشش کنید و شما را نبخشد. به راستی امر به معروف و نهی از منکر مانع هیچ رزقی نمیشود
و أجل را پیش نمیاندازد. احبار یهود و راهبان نصاری آنگاه که امر به معروف و نهی
از منکر را ترک کردند، خداوند بر زبان پیامبرانشان آنها را نفرین کرد، سپس بلا و
عذاب همه را در برگرفت.»
و نیز از عمرو از هشیم
روایت است که گفت: از پیامبر (ص) شنیدم که میفرمود: «هیچ قومی نیست که معصیت در
میانشان انجام گیرد و قادر به تغییر آن باشند، اما آن را تغییر ندهند مگر این که
نزدیک است که خداوند همهی آنها را دچار عذاب کند.»
در کلامی دیگر با
عباراتی دیگر به امّتش هشدار میدهد که عدم دعوت، باعث ازدیاد اشرار و نیز باعث
قیام قیامت خواهد شد:
«لا تَقُومُ السّاعهُ حَتّی لاَیُقَالُ فِی
الأرضِ: الله الله »
«قیامت زمانی بر پا میشود که در زمین صدای
الله الله گفته نشود.»
———————————————-
منبع: اصول دعوت از
دیدگاه قرآن و سنت
مؤلف : جهانگیر
ولدبیگی
انتشارات : نشر احسان