دعوت و داعی

بازخوانی تجربه پنجاه ساله اسلامگرایان در تر

بازخوانی تجربه پنجاه ساله اسلامگرایان در ترکیه

اسلام گرایان بر فراز لائیسیزم

جمشید رستگار

——————————–

فروپاشی عثمانی و تجزیه آن به کشورهای کوچکتر جریانات فکری متعددی را در کشورهای اسلامی بوجود آورد و موجب گردید حاکمیت ها و حکومت ها در کشورهای تازه تأسیس یافته با چالش های جدیدی در داخل مواجه گردند. عمده ترین این جریانات فکری را می توان در چهار گروه دسته بندی کرد:

 ۱- جریانات و تفکرات ناسیونالیستی

 ۲ – جریانات و اندیشه های اسلامی

 ۳ – جریانات و تفکرات سکولاریستی و لائیسم

 ۴ – جریانات عثمانی گرایی.


از آنجا که شالوده همه این جریانات فکری ریشه در تحولات داخلی امپراطوری عثمانی داشت لذا جمهوری کمالیست ترکیه که وارث اصلی امپراطوری از هم پاشیده عثمانی بود: بیش از هر کشور اسلامی دیگر در معرض این جریانات فکری قرار گرفت. در کنار تنوع و تفاوت هایی که این جریانات فکری با یکدیگر داشتند هر یک از آنها در طول تاریخ هشتاد سال گذشته مراحل مختلفی را در سیر تحولات تاریخی ترکیه سپری کرده اند. مراحلی که جریانات فکری اسلامی در این کشور پشت سر گذاشته اند را می توان در سه مرحله دسته بندی کرد:

 الف) مرحله مبارزات و قیامهای مردمی

 ب)مبارزات پارلمانی و سیاسی

ج) دورخیز برای رسیدن به قله حاکمیت.
از تأسیس جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۳ تا وردو به فضای باز سیاسی در سال ۱۹۵۰ را می توان اولین مرحله در جریانات اسلام گرایی ترکیه قلمداد کرد. در این مرحله مصطفی کمال که سردمدار جریان سکولاریستی در ترکیه بود با غلبه بر سایر جریانات عمده فکری از جمله ناسیونالیسم افراطی؛ عثمانی گرایی و اسلام گرایی ، حاکمیت را در دست گرفت و با ممنوع کردن کلیه فعالیت های اسلامی اعم از متصوفه و غیره بنیان یک حکومت سکولار و غربگرا را پایه ریز نمود. در آن مقطع جریانات ناسیونالیستی افراطی و حرکت های اسلامی در مقابل سیاست های اتخاذ شده از سوی هیأت حاکمه مورد تهاجم شدید قرار گرفته و به طرق مختلف از صحنه رانده شدند. تأسیس خانه های خلق بجای ترک اجاق لری و ایجاد کرسی های تاریخ نگاری برای تدوین تاریخ و هویت جدید ترکیه از یک طرف و تغییر الفبای عربی به لاتین و تغییر اذان از عربی به ترکی اقداماتی بودند که در جهت بیگانگی مردم ترکیه از گذشته و هویت واقعی خود انجام شد و آثار و تبعات منفی زیادی در بین مردم مسلمان این کشور بجا گذاشت. هویت ستیزی و هویت سازی! جریانی بود که کمالیسم بی محابا آن را دنبال می کرد و در صدد بود با گسترش آن در تمامی لایه های جامعه راه دستیابی به تمدن غربی و ترقی و پیشرفت را برای مردم ترکیه هموار نماید.
اقدامات شتابزده و عجولانه مصطفی کمال در مقابله با اندیشه های اسلامی و ایجاد تغییرات اجتماعی سیاسی پرشتاب در قالبی جدید و تحت یک حکومت تک حزبی اقتدارگرا آن هم به قصد رسیدن به دروازه های تمدن غرب در دهه های ۲۰، ۳۰ و ۴۰ میلادی بحران ها و قیام های اجتماعی عمیقی را خصوصاً در مناطق کردنشین کشور بوجود آورد که تبعات آن تا زمان مرگش (۱۹۳۸) و یک دهه بعد از آن ادامه داشت. قیام هایی چون قیام سعید نورسی اگرچه با شدت سرکوب شدند اما زمینه را برای ظهور مجدد دین بعنوان یک نیروی اجتماعی و سیاسی فعال در جامعه فراهم نمودند. اقدامات سرکوبگرانه حاکمیت از یک طرف و اوضاع داخلی و نظام بین الملل از طرف دیگر شرایطی را بوجود آوردند که ارتش، نظام تک حزبی و شخص عصمت اینونو (جانشین مصطفی کمال)، به رغم میل باطنی اش، نتوانستند در مقابل فشارهای داخلی و خارجی مقاومت کنند و سرانجام پس از پایان جنگ دوم جهانی ناچار شدند راه را برای ایجاد یک سیستم چندحزبی هموار نمایند و عرصه برای فعالیت های احزاب مخالف از جمله اسلامی و ملی بصورت رسمی فراهم شود.
این تحول ضمن آنکه شرایط را برای گروه ها و انجمن های مختلف اسلامی و ملی آماده کرد بلکه موجب شد این گروه ها و تشکل ها تکیه بر آراء مردم را به عنوان مناسب ترین و مسالمت آمیزترین راه برای پیشبرد اهداف اجتماعی و سیاسی خود برگزینند و زمینه برای ورود اسلام گرایان و گروه های اسلامی به مرحله دوم از مبارزات خود علیه سیستم لائیک هموار نمایند. اگرچه در ابتدا محدودیتهای اعمال شده از سوی حاکمیت لائیک موجب شد تا احزاب اسلامی نتوانند بطور علنی ایدئولوژی و اساس برنامه های خود را بر مبنای اسلام اعلام نمایند و در مقایسه با احزاب ملی گرا از عرصه فعالیت محدودتری برخوردار بودند اما طولی نکشید که فضا برای فعالیتهای قانونی احزاب اسلامی نیز فراهم گردید.
روی کار آمدن حزب دمکرات در سال ۱۹۵۰ عرصه جدیدی را برای حرکتهای اسلامی در ترکیه فراهم نمود بطوری که تحولات دهه ۵۰ زمینه ساز تقویت جریانهای اسلام گرا در این کشور گردید؛ تحول دیگری نیز به موازات این حرکت در بین جنبشهای اسلامی در حال وقوع بود. پیدایش نسل سوم جنبش های اسلامی که پس از جنگ جهانی دوم و شکسته شدن ایده الگو بودن غرب پا به عرصه جوامع اسلامی گذاشت، نماد بارز این تحول به شمار می رفت. ویژگی منحصر بفرد نسل جدید این بود که با اعتماد به نفس این جرأت و جسارت را داشت که برنامه و نظریه های کلان در خصوص حکومت اسلامی و یا فلسفه اسلامی ارائه کند.
آزادی دینی ایجاد شده در ترکیه که با روی کارآمدن حزب دمکرات در سال ۱۹۵۰ محقق گشت؛ اگرچه خشم کمالیستها و طرفداران نظام لائیک را برانگیخت اما شروع روندی بود که جامعه از مدتها پیش در انتظارش نشسته بود. بدون شک تأسیس حزب نظام ملی به عنوان اولین حزب اسلام گرا در ترکیه در اواخر دهه ۱۹۶۰ به رهبری نجم الدین اربکان را باید سرآغاز یک تحول جدید در جامعه مسلمان ترکیه و شروع مرحله جدیدی در جنبشهای اسلامی در این کشور برشمرد. این حزب که آشکارا از دین خواهی مردم دفاع می کرد و مدت فعالیتش بیش از یک سال بطول نیانجامید مجدداً در سال ۱۹۷۱ تحت نام حزب سلامت ملی وارد صحنه سیاسی شد و به فعالیتهای حزبی خود ادامه داد.
با توجه به روند حرکتهای اسلامی در کشورهای عربی و رشد اندیشه های اصلاح طلبی اسلامی چون کواکبی، عبده و حسن البناء، بسیاری معتقدند باورهای اربکان رهبر حزب سلامت ملی نیز متأثر از همین اندیشه ها و حرکتهای اسلامی در سایر کشورهای عربی خصوصاً اخوان المسلمین بوده و اندیشه های وی که مبتنی بر دیدگاه ملی (ملی گوروش) استوار است در راستای بازگرداندن هویت اسلامی به مردم ترکیه بوده است. وی را که می توان یکی از نمونه های رهبران نسل سوم جنبشهای اسلامی دانست از جمله رهبرانی است که با ارائه برنامه های مدون در جهت اتحاد کشورهای اسلامی گامهای عملی برداشت. ایده هائی چون تشکیل بازار مشترک اسلامی؛ انتشار پول واحد اسلامی و اتحادیه نظام کشورهای اسلامی از جمله ایده هائی بودند که طرفداران زیادی را به دور خود جمع کرد و عامل موفقیت وی در جذب و جلب مسلمانان و تحرک بخشیدن به حرکتهای اسلامی در کشور بود.
مهمترین نشانه موفقیت حرکت اسلامی در ترکیه را باید موفقیت حزب سلامت ملی در راهیابی به دولت و پارلمان ترکیه و ورود آن به عرصه شفاف مبارزات سیاسی پارلمانی در دهه ۷۰ دانست. ورود یک حزب اسلام گرا در آن مقطع به پارلمان ضمن آنکه یک تحول غیرمنتظره و مهم برای جامعه ترکیه به شمار می رفت برای جنبشهای اسلامی در سایر کشورها نیز به عنوان یک الگو و راهبرد جدید مورد توجه قرارگرفت. حزب سلامت ملی به رغم ممنوعیت تبلیغات سیاسی اسلامی و محدودیت شدیدی که از جانب نظام لائیک اعمال می شد توانست با استفاده از اهرمهای دمکراتیک و مبارزه مسالمت جویانه نقش کلیدی در دولتهای ائتلافی وقت در دهه ۷۰ ایفا نماید. اگرچه کودتای نظامیان در سال ۱۹۸۰ بار دیگر فعالیت حزب را ممنوع نمود اما دیری نپائید که با آزاد شدن فعالیت سیاسی احزاب در سال ۱۹۸۳ حزب رفاه به عنوان ادامه دهنده حزب سلامت ملی در انتخابات پارلمانی سال ۱۹۸۴ با کسب ۴/۴ درصد از آراء بار دیگر وارد صحنه رقابت با احزاب قدرتمند ترکیه شد.
در حالی که هیچیک از تحلیلگران سیاسی انتظار نداشتند طولی نکشید که حزب رفاه توانست مجدداً با استفاده از قدرت تشکیلاتی و کادرهای مجرب خود در سال ۱۹۹۱ با کسب ۱۷ درصد از آراء با قدرت وارد مجلس شود. این موفقیت نشان داد که در صورت به کارگیری ابزار دمکراسی احزاب مذهبی می تواند براحتی در کشورهای اسلامی از پتانسیل های خود برای رسیدن به قدرت در جامعه بهره برداری نمایند. پیروزیهای حزب رفاه در انتخابات پارلمانی موجب شد حاکمیت های غیردینی و لائیک بهای سنگینی را برای دمکرانیزه کردن کشور پرداخت نمایند. موفقیت های بعدی حزب رفاه در انتخابات سال ۱۹۹۶ و قرار گرفتن در صدر احزاب پیروز در انتخابات نقطه عطف مهم دیگری برای جامعه اسلام گرای ترکیه رقم زد.
پیروزیهای شگفت انگیز و دور از انتظار حزب رفاه ضمن آنکه برای حاکمیت لائیک ترکیه منشاء نگرانیهای زیادی شد، قرار گرفتن فردی چون اربکان در سمت نخست وزیری یک کشور لائیک و سکولار نیز بوضوح ناکارآمدی یک نظام لائیک در یک کشور اسلامی را به نمایش گذاشت. در این میان نظامیان به عنوان مهمترین حافظان سیستم کمالیسم هیچ راهی جز انجام یک شبه کودتای آرام و برکناری اربکان ندیدند و در اواخر دهه ۱۹۹۰ با کنار رفتن اربکان و حزب رفاه از قدرت تا حدودی نگرانیهای ایجاد شده را مرتفع ساختند.
نکته قابل توجه در دوره حکومت کوتاه اربکان اقداماتی بود که وی در صحنه سیاست خارجی انجام داد. ابتکاراتی چون تشکیل گروه دی ۸ متشکل از کشورهای ایران، ترکیه، پاکستان، اندونزی، مالزی، مصر، بنگلادش و نیجریه ابتکاری بود که در راستای تحقق شعارهای حزب پیگیری و به منصه ظهور رسید. فعال شدن ترکیه در عرصه تحولات جهان اسلام خصوصاً مسئله فلسطین و خاورمیانه از دیگر تحولات و حرکتهای جدید در سیاست خارجی ترکیه در دوران حکومت اربکان و حزب رفاه به شمار می رود.
در مجموع می توان گفت حزب رفاه احیای اسلام را در تجدید حیات اخلاقی، مبارزه با قدرتهای غربی و حمایت از توسعه علمی و صنعتی و نظامی کشور می دانست و خواهان جامعه ای منظم و استوار بر اعتماد متقابل بود که با رعایت قوانین الهی در همه ابعاد زندگی به شکلی مشروع، عادلانه و بی نقص پدید آید. حزب رفاه با تجربه ای که از حکومتهای گذشته به دست آورده بود و در چارچوب اصول اعتقادی خود عمدتاً سه چیز را به مردم عرضه می کرد:

 اول_  ارائه ایدئولوژی به صورت ساده و روشن برای مردم عامی

 دوم _ کمک به فقرا و تلاش برای تأمین نیازهای اقتصادی و معیشتی مردم و توجه به قشر آسیب پذیر

سوم_  ایجاد فضائی آکنده از صمیمیت و محبت در میان توده مردم.
تحولات به وقوع پیوسته از اواخر دهه ۱۹۶۰ (تأسیس حزب نظام ملی) تا ۱۹۹۸ (کنار رفتن حزب رفاه از قدرت) در واقع حاصل مبارزات سیاسی و پارلمانی مهمترین حزب اسلام گرای ترکیه به شمار می رود. در نتیجه این مبارزات و استفاده از ابزارهای دمکراتیک موقعیت گروههای اسلام گرا بیش از پیش در داخل تقویت شد و زمینه برای برداشتن گامهای بعدی آماده گردید. در این مقطع ۴۰ ساله اسلام گرایان با سازماندهی منظم و برنامه ریزی تشکیلاتی تقریباً در اکثر پارلمانهای تشکیل شده دارای کرسی و موقعیت حزبی بودند.
متعاقب کنار رفتن حزب از قدرت، آن هم در یک مقطع کوتاه، مرحله جدید دیگری در روند حرکتهای اسلامی ترکیه آغاز شد. بعد از انحلال حزب رفاه و صدور احکام قضائی علیه اربکان که عملاً وی را از صحنه سیاسی کشور دور ساخت، رویکردهای اصلاح طلبانه جدیدی در داخل حزب شروع به نضج گرفتن کرد. رهبری این جریان توسط رجب طیب اردوغان هدایت می شد و در این راستا توجه ویژه ای به قشر جوان حزب صورت گرفت. وی با تزریق اندیشه های نو و به کارگیری نوعی تساهل و تسامح در دیدگاههای اصولی حزب رفاه موجب انشعاب در داخل حزب گردید و با تأسیس حزب عدالت و توسعه مسیر حرکت اسلامی در این کشور را تا حدودی تغییر داد. اگرچه وی از سوی جریانهای سنت گرای حزب رفاه مورد انتقاد شدید قرار گرفت و هنوز هم از جمله افراد مطرود در حزب سعادت (ادامه دهنده حزب رفاه) به شمار می رود اما اقدام وی در تأسیس حزب عدالت و توسعه و وارد کردن عناصر ملی گرا و لیبرال به داخل حزب، چرخش مهمی در روند حرکت های اسلامی در ترکیه ایجاد کرد.
پیروزی چشمگیر حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۳ اهداف و مقاصد جدیدی را فراروی جریانهای اسلامی ترکیه قرار داد. تشکیل یک دولت تک حزبی اسلام گرا آن هم بعد از گذشت بیست سال از آخرین دولت تک حزبی تشکیل شده توسط اوزال، موفقیتی بود که نمی توانست از دید محافل مختلف سیاسی خصوصاً لائیک دور بماند. این موفقیت ضمن آنکه حزب را تشویق نمود تا برنامه های خود را برای رسیدن به قله حاکمیت یعنی ریاست جمهوری با جدیت تعقیب نماید. نگرانی های زیادی را در بین محافل لائیک و غیرمذهبی به وجود آورد. طی سه دهه گذشته موج این نگرانی ها در حال افزایش است. دستاورهای مثبت و غیرقابل انکار حزب عدالت و توسعه در سیاست داخلی و خارجی، کنترل اقتصاد افسارگسیخته و بهبود نسبی شرایط اقتصادی خصوصاً برای افراد کم درآمد، موفقیت در شروع مذاکرات الحاق به اتحادیه اروپا و فعال شدن در صحنه خاورمیانه از جمله دستاوردهایی است که موجب شده موقعیت مردمی و پارلمانی حزب علی رغم گذشت قریب به چهار سال از قدرت تغییر چندانی نکند و محافل لائیگرا در فکر روشهای مقابله با حزب و پایگاه مردمی آن بیاندازد.
هم اکنون انتخاب رئیس جمهور آینده ترکیه نگاه کلیه محافل سیاسی و مطبوعاتی را به خود جلب کرده است. اگرچه قریب به یکسال و اندی تا پایان دوره ریاست جمهوری کنونی باقی مانده (ماه مه ۲۰۰۷) است، سناریوها و تلاشهای متعددی صورت می گیرد تا مانع از قرار گرفتن اردوغان در مسند ریاست جمهوری شود. این مسند که در طول هشتاد سال گذشته همواره در دست عناصر لائیک قرار داشته به شکل محسوسی در معرض دست اندازی جریانهای اسلام گرا قرار گرفته است. از آنجا که انتخاب رئیس جمهور طبق قانون اساسی ترکیه توسط مجلس صورت می گیرد فشارهای وارده بر دولت کنونی جهت برگزاری انتخابات پارلمانی زودهنگام بیش از هر چیز به منظور تضعیف موقعیت حزب در پارلمان آتی و جلوگیری از احراز پست ریاست جمهوری توسط اردوغان می باشد. بر همین اساس است که روند تحولات کشور علیرغم فاصله نسبتاً زیاد تا انتخاب رئیس جمهور مسائل داخلی ترکیه را تحت الشعاع خود قرار داده و از حساسیت زیادی برخوردار نموده است.
آنچه می توان گفت اینکه سیر جریانات اسلام گرایی در ترکیه وارد مرحله حساسی شده و باعث گردیده تا احتمال وقوع تحولات غیرمنتظره در آینده تا حدودی افزایش یابد. همانطور که جریانات اسلام گرا در ترکیه جزو اولین جریاناتی بودند که در کشورهای اسلامی وارد مبارزات سیاسی رسمی و پارلمانی شدند و امروز در کشورهایی چون مصر (موفقیت اخوان) و فلسطین (موفقیت حماس) شاهد موفقیت های دموکراتیک حرکت های اسلامی هستیم. یقیناً قرار گرفتن یک فرد اسلام گرا در قله سیستم لائیک می تواند آغاز یک مرحله جدید در حرکت اسلامی در ترکیه و متعاقب آن در کشورهای دیگر اسلامی باشد. از این روست که می توان گفت حزب عدالت و توسعه در ادامه پیروزیهای گذشته و در استمرار تقویت جایگاه اسلام گرایان در این کشور صعود خود را برای فتح بلندترین قله لائیسم واقع در چالکایا (کاخ ریاست جمهوری) آغاز نموده اما برای رسیدن به این قله موانع متعددی را باید پشت سر بگذارد که تحولات آینده در این زمینه بسیار تعیین کننده خواهد بود.

منبع : روزنامه همشهری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا