مطالب جدیدمقالات

اختلاف و تفرقه در امور دینی

اختلاف و تفرقه در امور دینی

نویسنده: ادریس قیصری

(تعریف اختلاف – فرق بین اختلاف و تفرقه- محل اختلاف- اسباب اختلاف- انواع اختلاف- آثار  و پیامدهای افتراق)

اختلاف در  لغت  :

اختلاف  در لغت به چند  معنی  آمده است: به معنی فرق  داشتن و متفاوت بودن. اختلف  عن  : به معنی  نامشابه بودن  چیزی با  چیز دیگر است. اختلف بین فلان و فلان یعنی  فرق داشتن  . اختلف فی: به معنی  اختلاف  عقیده  و سلیقه  و  مشاجره  کردن  است. و اختلف الی: یعنی  رفت  وآمد  کردن  و پیوسته  آمد  و شد کردن. اختلف علی: یعنی  فرو افتادن  و نازل شدن  بلا یا چیز بر دیگری.(فرهنگ آذر تاش آذر نوش)

اختلاف در اصطلاح: ضد اتفاق است به این معنی  است  که  راه  مختلف  و هدف یکی باشد.و یا اختلاف در قولی  اسستعمال  می شود  که  مبنی  بر دلیل باشد.

خلاف: یعنی  هم راه  و هم  هدف  مختلف باشد. (اصطلاحات فقه/جلالی زاده)

تعریف تفرقه :

 تفرقه به  معنی  جدایی  و  شق شدن و شکافته شدن است. چنانچه در قرآن  آمده: «وَإِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ»[بقره/۵۰] و ( به یاد آورید ) آن گاه را که به خاطر شما و برای شما دریا را از هم شکافتیم.

و در باب تفعل  به معنی  پراکنده شدن است. و همچنین به معنی  دسته و  گروه آمده چنانچه  می گویند: القطیع من الغنم. و به معنی  کم کردن  و منها  کردن در باب تفعیل  امده است و در مقابل  جمع قرار می  گیرد  چنانچه  در ریاضی  می  گویند جمع و تفریق. و  همچنین  به معنی  کناره  گیری از جمع آمده  است  چنان چه در  حدیث هست  که می فرماید:«مَنْ فَارَقَ الْجَمَاعَهَ شِبْرًا فَمَاتَ إِلَّا مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً» (صحیح بخاری) هر  کس یک  وجب از جماعت اسلام  کناره گیری  کند بر  جاهلیت  خواهد  مرد.

فرق بین اختلاف  و تفرقه:

 چنانچه قرضاوی  می  گوید فرق  بین  اختلاف  و تفرقه این است  که  اختلاف در  ذات خود  بد  نیست  و خطری  ندارد  خصوصا در مسایل  فرعی  و بعضی  از  مسایل اصولی  غیر اساسی  بلکه  آنچه دارای  خطر است  تفرقه  و دشمنی  است  که خدا  و رسول  مارا از آن برحذر نموده اند.[الصحوه الإسلامیه بین التفرق المذموم و الإختلاف المشروع/قرضاوی]

پیامبر-صلی الله علیه وسلم- در این باره  می فرماید  که  همراه بودن با  جماعت  رحمت  است  و تفرقه عذاب  می باشد.« « الجماعه رحمه ، والفرقه عذاب »[ابانه الکبری/ابن بطه]

محل اختلاف:

۱-     در حوزه ی  اصول دین 

در اصول دینی  که با  دلایل قاطع تثبیت شده  مانند  وجود خدا  و وحدانیت او  و ملائکه  و کتابهای آسمانی  و رسالت  محمد-صلی الله علیه وسلم-  و روز قیامت  و غیره   اینها اموری هستند  که  مجالی برای  اختلاف در آن  موجود ندارد.

در اصول دین مثل رویت  خداوند در آخرت  ، و مسأله ی خلق قرآن  و  اینکه   آیا  موحدان  از جهنم خارج می شوند  یا نه  این  چیزی است  که بعضی از  علما  اختلاف  را در ان  جایز می دانند  و بعضی دیگر آنان را  تکفیر  می  کنند.(الإخوان المسلمون کبری الحرکات الإسلامیه/دکتر توفیق الواعی)

۲-     در حوزه ی  فروع دین:

فروعی  که در  دین معلوم است  مانند فرضیت نمازهای پنچگانه  و  حرمت زنی  و…  اینها  مواردی هستند  که  جایی برای  اختلاف  در آنها وجود ندارد  و هرکس  مخالف  آن باشد  کافر  می شود.(ارشاد الفحول /شوکانی)

فروع اجتهادیه ای که  ادله ی  آنها  مخفی  است  و این  مخفی بودن ادله است  که سبب اختلاف  در امت اسلامی شده است  و  مخالف  در آن  معذور  است  چرا  که  دلیل ان  یا  تعارض دلیل ان بر وی  پوشیده است.

دلایل جواز اختلاف در مسایل فرعی:

آنچه  برای  صحابه در  غزوه ی بنی قریظه پیش آمد  یکی  از دلایل  مهم  جواز اختلاف  در فروع دین است.  چرا  که پیامبر –صلی الله علیه وسلم فرمودند:« لا یصلین العصر  الا فی بنی قریظه» یعنی  هیچ کدام  از شما  نماز  نخواند  مگر در  بنی قریظه. که عده ای ا ز اصحاب  نماز  عصر را بجایی آوردند  از  ترس اینکه  مبادا  نمازشان  قضا شود  و بعضی دیگر  به ظاهر  امر رسول  خدا  تمسک  نمودند. داستان برای  پیامبر صلی الله  علیه  وسلم  بیان  شد  و پیامبر بر هیچکدامشان سخت  نگرفت.

اختلاف  در  چیزهایی  که  دارای  هیچ فایده ای  نیستند:

 مثلا  مقدار  سفینه نو  چقدر  و  چند  طبقه  بود و چند  نوع  حیوان  در  آن  وجود  داشت  و  اختلاف  در  نامهای  اصحاب  کهف  و  غیره  … .(الإخوان المسلمون کبری الحرکات الإسلامیه/دکتر توفیق الواعی)

اسباب  اختلاف:

اختلاف  یا  ناشی  از  اجتهاد است  که  ان را  اختلاف  محمود  مینامند  و  دارای  اسباب  ذیل  می باشد:

۱-       استعمال  لغت:  مثلا لفظ دست  در  نزد  قوم  و قبیله ای   به تمام  دست  و ساعد   و عضد  استعمال  می شود  و  در  نزد بعضی دیگر  فقط به  کف  دست   و  حتی  نزد بضی  بر چهار  انگشت  استعمال  می شود.

۲-      لفظی  برای  دو  معنی  استعمال  شود: مثلا  لفظ  مولی   به سید  و عبد   استعمال  می شود  و  لفظ قرء  به  معنی  عادت  ماهانه ی  زنان  و پاکی  است.  و  لفظ لمس به  معنی  جماع  و لمس  کردن  استعمال  شده است.

۳-      تردد  بین  معنی  حقیقی  و  عرفی  و  قانونی  و شرعی:  مثلا  لفظ  «دفع»  در لغت به  معنی  سرعت  ،  و در شرع  به  معنی  رد  و ادای دین،  و در  قانون  به معنی  عدم  تنفیذ(رد علی دعوی المدعی)  و در  عرف  بعضی  از  مناطق  به  معنی  از بین  بردن است.(صدقه دفع بلا است)

۴-      عدم آگاهی از  وجود  حدیث.  مثلا  مجتهدی  حدیثی را دیده  و به  ان  فتواداده  است  و  مجتهدی دیگر  به  علت  ندیدن  حدیث  در آن  مورد  بر اساس اجتهاد  خود  بر خلاف  مجتهد ی  که به  حدیث فتواداده  است  فتوا  می دهد.

۵-      اختلاف  نظر  در  خصوص  اعتبار حدیث:  مثلا  اختلاف  در  مورد  حدیثی  که بعضی  از  مجتهدان  آن  را صحیح  و یعضی دیگر  غیر صحیح  و  بعضی  ان را  معضل  و بعضی  دیگر  آن  را  غریب و …  می نامند.

۶-      قبول  حدیث  ضعیف  و  عدم  قبول  کردن  آن:

۷-      دلالت  حدیث  یا  آیه:  آیا قطعی الدلاله است  یا  ظنی الدلاله  و…(رفع الملام عن الأئمه الأعلام/ابن تیمیه)

و  یا  ناشی  از  هوی  و هوس  است  که آن  را اختلاف  مذموم  می نامند  و  دارای  اسباب  ذیل  است.

۱-تند روی  و غلو:  چنانچه در  حدیث  پیامبر  آمده  است  تند روی  و غلو  سبب هلاک  می شود.«« إیاکم والغلو فى الدین فإنما هلک من قبلکم بالغلو فى الدین » . از غلو در  دین پرهیز  کنید   چرا  که  کسانی  که  قبل  از  شما  هلاک شدن  غلو  در دین  انان  را نابود  کرد.(سنن ابن ماجه  و احمد  و نسائی  و شرح ابن بطال)

۲-تعصب  و  خود رأی  بودن:  کسی که تعصب داشته باشد  کورکورانه دیگران را  متهم  به فسق  و بدعت  و  … متهم  می سازد. چنانچه در  حدیث  آمده:« مَنْ قُتِلَ تَحْتَ رَایَهٍ عِمِّیَّهٍ یَدْعُو عَصَبِیَّهً أَوْ یَنْصُرُ عَصَبِیَّهً فَقِتْلَهٌ جَاهِلِیَّهٌ» هر  کس  کورکورانه  جنگ کند  و کشته شود  و به خاطر  تعصب  فرا  خواند  و  به  خاطر  تعصب  یاری رساند  جاهلانه  می میرد.(الصحوه الأسلامیه من المراهقه الی الرشد/قرضاوی)

۳-     ملزم ساختن مردم  به  جیزی  که  خداوند  کسی  را به  آن  ملزم  ننموده  است.  مثلا  سختگیری  بسیار  در دین  در حالی که آیات  و احادیث دال بر  آسانگیری اند.

۴-     سوء ظن  به  دیگران:  خداوند  متعال فرموده:« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ»[حجرات/۱۲] ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! از بسیاری از گمانها بپرهیزید ، که برخی از گمانها گناه است .

و در حدیث پیامبر  آمده  هر  گاه  شخصی  گفت  که  مردم  نابود  شده اند این  اوست  که  مردم را نابود  می  کند. (رواه مسلم)

۵-     تبعیت  از  متشابه  و  ترک  محکم و  روشن.

۶-     نبود فقه تدرج.

۷-     عدم آگاهی  از  تاریخ  و سنن.

۸-     نداشتن ادب  اختلاف.

۹-     تبعیت  از هوی  و هوس: « وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ»[ص/۲۶]

۱۰- منع آزادی  دینی و به  کار بردن سه لفظ  أنا  و لی  و عندی:  چنانچه  امام  ابن  قیم  در  زاد المعاد  می  گوید  که این  سه لفظ بسیار خطرناکند  . لفظ « انا» را شیطان بکار  برد  و گفت:« أنا  خیر منه»  و لفظ  «لی» را  فرعون بکار برد  و گفت:«لی ملک مصر»  و  لفظ«عندی» را  قارون به  کار برد  و گفت:«انما  أوتیته علی  علم  عندی» .

 

آثار و پیامد های افتراق

۱-      ضعف  و ناتوانی: افتراق  سبب ناتوانی  و  سستی  و  کاسته شدن هیبت  جامعه ی  متفرق است:« وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ»[انفال/۴۶] و ( در میان خود اختلاف و ) کشمکش مکنید ،  ( که اگر کشمکش کنید ) درمانده و ناتوان می‌شوید و شکوه و هیبت شما از میان می‌رود.

۲-      هلاک  و نابودی امتک چنانچه  در حدیث است  که امتهای پیشین به  خاطر  کثرت سوال  و  اختلاف بر سر پیامبرانشان  نابود  شدند«فَإِنَّمَا أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمُ اخْتِلافُهُمْ عَلَى أَنْبِیَائِهِمْ» (معجم کبیر طبرانی)

«لَا تَخْتَلِفُوا فَإِنَّ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ اخْتَلَفُوا فَهَلَکُوا»(صحیح بخاری)

۳-      برائت پیامبر-صلی الله علیه وسلم- از متفرقین:  چنانچه در قرآن  خداوند  متعال بیان  نموده که:« إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمْ وَکَانُواْ شِیَعاً لَّسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ»[انعام/۱۵۹] بیگمان کسانی که آئین ( یکتاپرستی راستین ) خود را پراکنده می‌دارند ( و آن را با عقائد منحرف و معتقدات باطل به هم می‌آمیزند ) و دسته دسته و گروه گروه می‌شوند ( و هر دسته و گروهی از مکتبی و مذهبی پیروی می‌کنند ) تو به هیچ وجه از آنان نیستی.

۴-      عذاب سخت :« ‏ وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ‏»[آل عمران/۱۰۵] ‏ و مانند کسانی نشوید که ( با ترک امر به معروف و نهی از منکر ) پراکنده شدند و اختلاف ورزیدند ( آن هم ) پس از آن که نشانه‌های روشن ( پروردگارشان ) به آنان رسید ، و ایشان را عذاب بزرگی است . ‏

۵-      سیاه بودن صورت  یکی از طوایف متفرقین:« ‏ یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکْفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ ‏»[آل عمران/۱۰۶] ‏ ( به یاد آورید روزی را که در چنین ) روزی ، روهائی سفید و روهائی سیاه می‌گردند . و امّا آنان که ( به سبب انجام کارهای بد در پیشگاه پروردگارشان شرمنده و سرافکنده و بر اثر غم و اندوه ) روهایشان سیاه است ( بدیشان گفته می‌شود : ) آیا بعد از ایمان ( فطری و اذعان به حق ) خود کافر شده‌اید ؟ ! پس به سبب کفری که می‌ورزیده‌اید عذاب را بچشید ! ‏

 

 

منابع:

۱-      تفسیر نور/خرمدل

۲-      صحیح بخاری

۳-      معجم کبیر/ طبرانی

۴-      زادالمعاد/ابن قیم

۵-      الصحوه الأسلامیه من المراهقه الی الرشد/قرضاوی

۶-      سنن ابن ماجه

۷-      شرح ابن بطال

۸-      رفع الملام عن الأئمه الأعلام/ابن تیمیه

۹-      الإخوان المسلمون کبری الحرکات الإسلامیه/دکتر توفیق الواعی

۱۰-   ابانه الکبری/ابن بطه

۱۱-   ارشاد الفحول /شوکانی

۱۲-   الصحوه الإسلامیه بین التفرق المذموم و الإختلاف المشروع/قرضاوی

۱۳-   اصطلاحات فقه/جلالی زاده

۱۴-   فرهنگ آذر تاش آذر نوش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا