سياسي اجتماعي

ترور سبز

ملت کرد به خصوص آنهایی که دغدغه ی رعایت حقوق بشر و رفع ظلم و ستم را دارند، خواهان تشکیل حکومتی دادپرور و مبتنی بر اصول انسانی دمکراتیک در کردستان عرلق می باشند؛ آرزومند برپایی نظام و حکومتی هستند که احترام و ارزش انسانی سلب شده از این ملت مظلوم را به آنها بازگرداند و در رعایت حقوق بشر، دادپروری و ظلم ستیزی الگویی برای سایر حکومت ها باشد. این نیز ممکن نیست جز با نهادینه کردن احترام به اصول و ارزش های انسانی، رعایت حقوق بشر و تسامح و مدارا.
نوشته ی حاضر، تلاشی است در بازخوانی حوادث تروریستی منطقه بادینان و چگونگی بازتاب آن در جامعه ی کردستان و بیان ضرورت چاره جویی جهت جلوگیری از تکرار چنین حوادث غیرانسانی. در شهر »دهوک« مسئولین حزب اتحاد اسلامی کردستان (یه کگرتووی ئیسلامی کوردستان) با استاندار و مسئولین حکومتی منطقه تماس گرفته و بیان می کنند که بنا به گزارش و خبرهای دریافتی،  عده ای آشوبگر اجیر شده در صدد حمله به ستاد و مراکز تبلیغاتی این حزب هستند. اما مسئولین وقوع چنین حادثه ای را با وجود مامورین امنیتی منتفی دانسته و به آنها اطمینان می دهند که امنیت و آسایش آنها را تامین خواهند کرد. هنگامی که آشوبگران به نزدیک ستاد تبلیغاتی حزب اتحاد اسلامی کردستان می رسند، مسئولین این حزب با مقامات امنیتی تماس می گیرند و جریان را برایشان بازگو می کنند. پس از مدتی مامورین امنیتی در محل حاضر می شوند اما به جای تلاش برای کنترل و عادی سازی اوضاع، خطاب به مسئولین حزب اتحاد اسلامی کردستان می گویند که: ما نمی توانیم هیچ کاری انجام دهیم و شما نیز چاره ای ندارید، جز اینکه تسلیم خواسته ی معترضین (تخلیه ستاد تبلیغاتی و پایین کشیدن پرچم کردستان) شوید. بدین ترتیب بین آنها مشاجره لفظی شروع می شود. در این اثنا یکی از مامورین امنیتی با اسلحه ی کمری خود، دو نفر از اعضای حزب اتحاد اسلامی کردستان را به نام های »مشیر احمد« و »عصمت احمد« به شهادت می رساند و یک نفر دیگر را هم زخمی می کند. آشوبگران اجیر شده نیز در برابر دیدگان مامورین امنیتی! و چشم پوشی و حمایت ضمنی آنها، با سنگ و چماق و … به ساختمان مورد نظر حمله می کنند و پس از شکستن در و پنجره ها و غارت وسایل و اموال، ساختمان را به آتش می کشند و مامورین نیز بقیه ی اعضای حزب اتحاد اسلامی کردستان را – که بعضی از آنها هم زخمی بودند – دستگیر و روانه ی زندان می کنند. لازم به ذکر است که نگهبانان ساختمان مورد نظر قبلا به بهانه ی جلوگیری از بروز خشونت، خلع سلاح شده بودند. همزمان با این حادثه در شهر »زاخو« هم پیشمرگان(!) مسلح با شلیک آرپیچی، پرتاب نارنجک و تیراندازی ستاد انتخاباتی حزب اتحاد اسلامی کردستان را مورد حمله قرار می دهند و دو نفر را شهید و تعدادی را نیز زخمی می کنند و بقیه ی اعضای حاضر در ستاد را دستگیر و روانه ی زندان می کنند. به دنبال آن، آشوبگران وارد ساختمان شده و پس از شکستن در و پنجره و غارت اموال، آن را به آتش می کشند.
این سناریو در همین روز در »ئاگری، ئامیدی، شه قلاوه و به رده ڕه ش« نیز تکرار می شود، با این تفاوت که در این مناطق مامورین امنیتی ابتدا اعضای حاضر در ستادهای انتخاباتی را به بهانه ی حفظ امنیت، دستگیر و زندانی کرده بودند و آشوبگران پس از آن دست به حمله زده بودند. در مجموع این حملات تروریستی از قبل طراحی شده چهار نفر شهید، هفده نفر زخمی و عده ی زیادی نیز دستگیر و روانه ی زندان شدند و اسباب و اموال ستادهای انتخاباتی به غارت رفت و چند ساختمان نیز به آتش کشیده شد. (۱) پس از این حوادث، حزب اتحاد اسلامی کردستان به شدت این گونه حملات و رفتارهای غیرانسانی را محکوم کردو به صراحت بیان نمود که: ما دستان سفید خود را با خون سرخ نخواهیم کرد و از مقامات مسئول پیگیری جدی مساله و مجازات عاملین این حوادث را خواستار شدند. مسعود بارزانی رهبر منطقه ی فدرال کردستان نیز ضمن محکوم کردن این جنایت، وعده داد موضوع را به نحو شایسته پیگیری خواهد کرد.
این بود مختصری از شرح حوادث روی داده،‌ اینک بیان نکاتی پیرامون این حادثه:‌
۱- جوامع دمکراتیک به جوامعی گفته می شوند که حقوق بشر در آنها رعایت شود. به تعبیر دیگر می توان گفت: دمکراسی و حقوق بشر تاثیر متقابلی بر همدیگر دارند. هر اندازه حکومت دمکراتیک تر باشد، رعایت حقوق بشر در آن بیشتر است و هر اندازه رعایت حقوق بشر بیشتر باشد، حکومت دمکراتیک تر است و بالعکس.
از مهمترین مشخصه های جوامع دمکراتیک، وجود احزاب و حق انتخاب نمایندگان برای تشکیل حکومت بر اساس مشارکت عمومی افراد در انتخاباتی آزاد و عادلانه است. مشارکت در انتخابات و رای دادن روش مهمی برای افزایش تحقق آرا و خواسته های سیاسی مردم است. احزاب و افراد نیز از طریق شرکت فعال در حکومت (که یکی از نمودهای بارز آن برگزاری انتخاباتی آزاد و عادلانه است) می توانند توان انسانی و مدنی خود را به نمایش بگذارند و به گفته ی »آیزابرلین« از آزادی مثبت خود بهره گیرند. بسیار طبیعی و بجاست که در رقابت های انتخاباتی، احزاب و افراد دیدگاه ها، عملکردها و طرح های خود را به صورت واضح برای مردم بیان کنند و انتقادهای خود از سیستم حاکم و پیشنهاد اصلاح امور را نیز مطرح نمایند.
این امر سبب می شود که مردم بر اساس شناخت و آگاهی نمایندگان خود را انتخاب کنند. اما تجریح و تحقیر رقبا و نسبت دادن تهمت و توهین به آنها، کاری ناروا و مغایر با اصول انسانی است. این گونه رفتارها معمولا کار افراد و احزابی است که در میان مردم پایگاه چندانی ندارند و تخریب رقیب برایشان از اثبات عملکرد مثبت و محاسن خود، ساده تر است. 
در انتقاد از سیستم حاکم و عملکردهای آن هیچ گونه خط قرمزی وجود ندارد. زیرا در غیر این صورت همان منطقه ی ممنوعه می تواند به کانون فساد سیاسی و اجتماعی تبدیل شود. »همان اندازه که در عرصه ی اخلاق، نفی کامل منطقه های ممنوعه موجب تلاشی یک جامعه و یک نظام اجتماعی می شود، به همان اندازه هم قائل شدن به منطقه ی ممنوعه در عرصه ی سیاست،‌از حیث آزادی بیان، موجب انحطاط و تلاشی و نهایتا استبداد خواهد شد«. (۲)
عمادالدین باقی در زمینه حقوقی این مساله می نویسد: »مبنای حقوقی انحصار خط قرمز به اخلاق و نفی آن از عرصه ی سیاست این است که هر کس در نظام سیاسی، در هر مرتبه ای از دولت که تصمیم گیری یا مواضع او به نحوی در زندگی خصوصی یا عمومی مردم و سرنوشت آنان تاثیر می گذارد، باید مسئول رفتار خویش باشد، حتی اگر قانون اساسی نسبت به پاسخگو بودن تمامی اجزاء نظام سیاسی از رهبری و رئیس جمهوری و وزراء و … سکوت می کرد، این مبنای حقوقی در نفس تاسیس دولت وجود دارد. به همین دلیل هیچ مقامی نمی تواند ممنوع از انتقاد و سوال باشد و آزادی بیان به صورت مطلق در این زمینه حداقل و قدر متیقن آزادی هاست، در حالی که درست معکوس این کلام، همین موضوع در حد یک خط قرمز تبلیغ شده و می شود. اگر در قوانین مربوط به آزادی مطبوعات و بیان اهانت به رهبر، رئیس جمهور و … منع شده است، این ممانعت ها جزو ممنوعه های اخلاقی است نه ممنوعه های سیاسی«. (۳)
از همان روزی که حزب اتحاد اسلامی کردستان، اعلام کرد که در انتخابات مجلس عراق با لیستی مستقل شرکت خواهد کرد،‌تبلیغات منفی علیه آنان با تجریح، تحقیر، نسبت دادن تهمت ها و تحریف واقعیت ها در مطبوعات و رسانه های وابسته به احزاب حاکم در کردستان آغاز شد. می کوشیدند تا این تفکر را به ملت کرد تزریق کنند که حزب اتحاد اسلامی کردستان حزبی است وابسته به بیگانگان، دشمن مصالح ملت کرد،‌ خشونت طلب و تروریست و مخالف دستیابی ملت کرد به حقوق ملی خویش است و در صف مخالفان آنها قرار گرفته است. بدین ترتیب آن را خائن به ملت کرد معرفی کردند در حالی که این حزب در بیش از یک دهه فعالیت علنی و آشکار خود با گفتار و رفتار ثابت کرده که با روش های دمکراتیک و میانه روانه و پرهیز از هر گونه تندروی و خشونت و با دیدگاهی اسلامی، به ملت مظلوم کرد در زمینه های مختلف به خصوص در زمینه حقوق ملی آنها خدمت کرده است. این حقیقت روشنی است که هیچ انسان منصفی نمی تواند آن را انکار نماید. این دیدگاه ها و دغدغه ها در برنامه های انتخاباتی این حزب در جریان انتخابات مجلس عراق نیز به صراحت بیان شده بود. به عنوان نمونه در دو بند اول آن آمده بود: ۱- تلاش در راستای مشخص کردن مرز منطقه ی فدرال کردستان با تاکید بر حل مساله ی کرکوک و بازگرداندن تمام مناطق جدا شده از آن ۲- تلاش جهت رسیدگی به خانواده های قربانیان انفال، حملات شیمیایی حلبچه و تمام آسیب دیدگان از سلطه رژیم بعث«. (۴)
اما دستگاه های اطلاع رسانی و مطبوعات احزاب حاکم با نادیده گرفتن واقعیت های موجود به رعایت مصلحت حزبی و فکری، حقیقت را ذبح کردند و مدعی شدند که شعارهای تبلیغاتی این حزب، دروغی بیش نیست و پس از انتخابات در صف مخالفان ملت کرد قرار می گیرند و بزرگترین مانع  در راه رسیدن این ملت به حقوق خود می باشند. و با این کار قبل از وقوع جرم و کاملا برخلاف شواهد و مستندات، این حزب را مجرم و جنایتکار اعلام کردند.
در چنین فضای مسمومی تحریک شدن احساسات عده ای از افراد ناآگاه و بی اطلاع از واقعیت های موجود و در نتیجه زیرپاگذاردن تسامح و مدارا از سوی این عده و سوء استفاده ی دولتمردان و حکام، امری بسیار محتمل است. »بررسی افکار عمومی نشان می دهند که اکثر مردم، در پاسخ به پرسش های کلی و تجریدی، از آرمان های دمکراتیک از جمله مدارا کردن با انوع گوناگون گروه های اقلیت حمایت می کنند. اما هر گاه پای گروه هایی در میان باشد که مردم از آنها بدشان می آید، یا آنها را تهدیدی علیه خود تلقی می کنند، سطح تساهل و مدارا تنزل می یابد«. (۵) به همین علت، نظریه پردازان دمکراتیک، تساهل و مدارا را یکی از خصایص مهم جوامع دمکراتیک می دانند و با تلاش برای گسترش و حفظ، آن را از وظایف سیستم سیاسی حاکم برمی شمارند. اما در این حوادث دیدیم که نه تنها تلاشی در راستای حفظ و گسترش تساهل و مدارا از سوی احزاب حاکم بر کردستان (دولتمردان) انجام نگرفت بلکه خود در تحریک احساسات مردم و همکاری و همراهی با آشوبگران تروریست نقش اساسی داشته و در تنزل سطح تساهل و مدارا و ترویج خشونت مستقیما خود نیز دست داشتند.

۲- در جریان رقابت های انتخاباتی اخیر بیش از پیش کوشیدند تا این باور غلط را به افکار عمومی جامعه بقبولانند که گویا نمی توان هم مسلمان بود و هم ملی گرا، و به عبارت دیگر وجود یکی از این دو (اسلام و ملی گرایی) مستلزم نفی دیگری می باشد. بنابراین ادعای حزب اتحاد اسلامی کردستان در خدمت به ملت کرد عملا غیرممکن است.
»ناسیونالیسم یک ایدئولوژی نیست. ناسیونالیسم به مثابه ی یک نهضت اندیشه، احساس و عمل امیدوار است حس ملت بودن را در میان گروه معینی از مردم – ملت مغروض – ایجاد یا احیا کند. ناسیونالیسم و حس ملی، همانند دین سازمان یافته بیش از اینکه مساله ای عقلی باشد، با احساس سر و کار دارد«. (۶)
با مشاهده و بررسی جنبش های ناسیونالیستی در جهان، به وضوح در می یابیم که »نهضت های ناسیونالیستی در زمان ها و مکان های مختلف، ممکن است رنگ های ایدئولوژی بسیار متفاوتی به خود بگیرند … ناسیونالیسم از لحاظ ایدئولوژیک وضع آشفته ای دارد، خود را تقریبا به کابین تمام ایدئولوژیها در می آورد. اما خود ناسیونالیسم یک ایدئولوژی نیست«. (۷) به طور خلاصه می توان گفت: »وطن دوستی (محبت نسبت به وطن و ملت) بسان کالبدی است که می توان با ارواح مختلف، آن را به حرکت در آورد؛ ظرفی است که می تواند پذیرای مظروف های متفاوتی باشد و به همین دلیل است که در عمل می بینیم افراد بر اساس عقاید خود (اسلام، لیبرالیسم و …) به وطن و ملت خدمت می کنند… . وطن دوستی احساس و عاطفه ای است فطری و درونی؛ و مسلمان بودن، پذیرش آگاهانه و اختیاری برنامه ی اسلام به عنوان یک عقیده است. اسلام، احساس و عاطفه نیست تا وجودش مستلزم نفی احساس و عاطفه ی وطن دوستی باشد؛ و محبت نسبت به وطن و ملت هم عقیده نیست تا وجودش مستلزم نفی هر عقیده ی دیگر، از جمله عقیده ی اسلامی باشد«. (۸)
ملت مسلمان کرد عراقی نیز با آگاهی از این موضوع برای نجات و رهایی از ظلم و ستم و باز پس گیری حقوق پایمال شده ی خود به خصوص در زمینه ی ملی، مبارزات آزادیخواهانه و حق طلبانه ای را آغاز کردند. با نگاهی گذرا به مبارزات و جنبش های ملت کرد،‌به وضوح در می یابیم که رهبران آنها غالبا مسلمان کردی بودند که از لحاظ دینی هم، رهبر و الگوی مردم بوده اند. هیچ کس نمی تواند پیشوای دینی و ملی رهبرانی چون شیخ عبیدالله نهری، شیخ محمود حفید، شیخ سعید پیران، قاضی محمد و ملا مصطفی بارزانی را در مبارزه علیه رژیم های ظالم و دیکتاتور، جهت رفع ستم ملی و دستیابی ملت کرد به حقوق انسانی و ملی خود را، انکار نماید. امروز ملی گرایی یا وطن دوستی یا »کوردایه تی« با شعار دادن و انتخاب نام ملی برای احزاب و برشمردن تعداد کشته شدگان و … به اثبات نمی رسد؛ بلکه به صراحت می توان گفت که »کوردایه تی« با خدمت دلسوزانه به ملت کرد در تمامی زمینه ها وتلاش برای نهادینه کردن و ترویج عدالت و رعایت حقوق بشر به اثبات می رسد.
بنابراین محدود کردن ملی گرایی و وطن دوستی به یک عقیده و طرز تفکر و »کوردایه تی« را ملک خصوصی یک حزب به خصوص، به حساب آوردن، نه تنها در راستای خدمت به ملت کرد نیست، بلکه نوعی خیانت به آن هم هست.
۳- یکی دیگر از شعارهای تبلیغاتی مطرح شده که بسیار هم مطرح شد، این بود که چون دو حزب حاکم اتحادیه میهنی کردستان وحزب دمکرات کردستان دارای سابقه طولانی مبارزاتی بوده و شهدای زیادی نیز تفدیم کرده اند، حق آنهاست که نماینده ملت کرد باشند نه آنها که مبارزه ی مسلحانه نداشته و شهید نداده اند. در همین راستا »مام جلال« چند روز قبل از انتخابات در یکی از سخنرانی های تبلیغاتی اش که از تلویزیون در »‌کورد سات« پخش شد به صراحت اعلام کرد: »… گروهی که حتی گلوله ای هم شلیک نکرده اند،‌ آمده اند و می خواهند بر سفره ی مهیا شده، حاضر شوند!«. این استدلال از چندین زاویه قابل نقد و بررسی است؛ از جمله:
الف: توجه به سابقه و گذشته ی هر فرد و حزبی، مهم و ضروری است تا مردم با شناخت بیشتر و چشمان باز نمایندگان مورد نظر خود را انتخاب نمایند. در مرور و بررسی تاریخچه افراد و احزاب نباید تنها به ذکر نقاط مثبت اشاره کرد، بلکه باید نقاط منفی را نیز بدون سانسور و چشم پوشی مورد اشاره قرار داد. مبارزات مسلحانه و تقدیم شهدا در کارنامه ی احزاب حاکم کردستان علیه رژیم دیکتاتور بعث، به عنوان نکاتی مثبت و ایجابی محسوب می شوند که بسیار هم با ارزش هستند، اما نقاط منفی و تاریکی نیز در کارنامه ی گذشته آنها موجودند که زبان از گفتن و قلم از نوشتن آنها شرم دارد؛ از جمله همکاری با رژیم ها و دشمنان قسم خورده ملت کرد علیه برادران کرد خود، جنگ های خونین برادر کشی، قتل عام و اقدامات تروریستی علیه همدیگر و … که متاسفانه بسیاری از شهدای مورد اشاره، حاصل و نتیجه ی جنگ های خونین و برادر کشی است.
ب: خدمت به ملت کرد و تلاش برای احقاق حقوق آن، تنها در حمل اسلحه و شلیک گلوله خلاصه نمی شود،‌ بلکه زمینه های مختلف دیگری چون زمینه های فکری، فرهنگی، اجتماعی، ادبی و … را نیز شامل می شود. خدمات حزب اتحاد اسلامی کردستان به ملت کرد در زمینه های مختلف فکری، فرهنگی، اجتماعی و ارائه ی خدمات انسان دوستانه و عمرانی، جز با چشم فرو بستن و عامدانه ندیدن، قابل اغماض نیست. آیا درست است این حزب را تنها با این دلیل که گلوله ای هم شلیک نکرده است، از حق نمایندگی پارلمان را عهده دار شدن محروم کرد؟ چه بسا که بسیاری از مصلحین، متعهدتر و متخصص تر باشند.
ج: در این پانزده سالی که منطقه ی خودمختار کردستان تشکیل شده است،‌گلوله ای به سوی دشمن شلیک نشده است و اگر هم شلیک شده، سینه برادران کرد را نشانه گرفته است. در این مدت نسلی رشد کرده اند که هیچ کدام گلوله ای شلیک نکرده اند. آیا چون این نسل در مبارزات مسلحانه شرکت نداشته اند،‌ باید حق انتخاب شدن را نداشته باشند؟
احساس مسئولیت نسبت به ملت کرد در این نسل با زبان منطق و استدلال ایجاد می شود،‌نه با سخن گفتن از مبارزات و تعداد کشته شدگان و … . رهبران احزاب حاکم بر کردستان، لازم است این را درک کنند که اکنون مردم به دید پیشمرگه به آنها نمی نگرند، بلکه به عنوان سیاستمدار و مسئولین دولتی به آنها می نگرند. به گفته ی مریوان وریا قانع »پس از یازده سال حکومت کردی، آن دروان به سرآمده که اطمینان و اعتماد مردم را با تعداد شهیدان به دست آورد. امروز احزاب حاکم بر کردستان با منطق دولت با مردم سخن می گویند. آنها از دید مردم، دیگر آن پیشمرگان دیروز نیستند، بلکه حاکمان دارای سلطه و قدرت هستند«. (۹)
د: قرار نیست که پس از به ثمر رسیدن تلاش ها و مبارزات، تنها افرادی حق حاکمیت داشته باشند که سابقه ی مبارزه مسلحانه داشته باشند. چنین دیدگاهی هم خدمت آن افراد را زیر سئوال می برد و هم اینکه با اصول جامعه مدنی و حکومت دمکراتیک سازگار نیست. بنابراین معتقدم که »سفره ی مهیا شده«ی مورد اشاره مام جلال، متعلق به تمام ملت کرد است، نه اسلحه به دوشان و آنها که گلوله شلیک کرده اند.
۴- مطبوعات و شبکه های اطلاع رسانی به عنوان رکن چهارم دموکراسی، با نظارت دقیق بر عملکرد دولتمردان، بیان نقدهای شجاعانه و ارائه ی پیشنهادات سازنده می توانند در حفظ و ارتقای حقوق بشر و جلوگیری از فساد سیاسی و استبداد حاکمان نقش بسیار مهمی داشته باشند. این کار با شفاف سازی و آگاهی دادن به مردم درباره ی اوضاع مملکت و عملکرد حاکمان، سبب می شود اعتماد و اطمینان مردم نسبت به مسئولین حکومتی افزایش یابد. در جامعه ای که مطبوعات و رسانه های ارتباط جمعی آن در بیان مطالب آزاد نباشند و تحت سیطره ی سانسور و دولتمردان قرار داشته باشند، ظن و گمان و شایعه پراکنی افزایش یافته و اعتماد مردم نسبت به مسئولین و حکام کاهش می یابد. متاسفانه در کردستان مطبوعات و رسانه های ارتباط جمعی غالبا حزبی و تحت سانسور قرار دارند. اخبار مربوط به حملات تروریستی منطقه ی بادینان در مطبوعات و رسانه های ارتباط جمعی بسیار کمرنگ، جانبدارانه و با سانسور شدید بیان شد. به عنوان نمونه پخش گزینشی سخنان رهبر حزب اتحاد اسلامی کردستان در مصاحبه ی مطبوعاتی پس از این حوادت را می توان نام برد. همچنین بنا به روال سابق انتظار می رفت که پس از انجام این حملات تروریستی مطبوعات و رسانه ها با نشان دادن مکان های مورد حمله قرار گرفته و آثار برجای مانده از آن، مصاحبه با زخمی شدگان و افراد حاضر در محل حوادث و برگزاری میزگردهایی با مشارکت کارشناسان عمق فاجعه رانشان دهند و با بررسی علل و عوامل آن راهکارهایی را جهت جلوگیری از تکرار چنین حملاتی پیشنهاد دهند.
واقیت این است که اکثر مطبوعات و رسانه های کردستان به جای اینکه سخنگوی تمام مردم جامعه باشند، سخنگوی احزاب مشخصی هستند و واقعیت ها را آنچنان که سیاست و مصلحت احزاب اقتضاء می کند، بیان می کنند؛ نه آنچنان که هست.
۵- سکوت معنی دار و اختیاری روشنفکران کرد به خصوص در کردستان ایران، در رابطه با این حملات تروریستی بسیار سوال برانگیز است. این مدعیان روشنفکری و طرفداری از حقوق بشر که با جدیت مسائل کردستان عراق را پیگیری می کنند و نسبت به حوادث و رویدادهای آن واکنش نشان می دهند، این بار دیدگان خود را عامدانه بستند، تا واقعیت را آنچنان که هست نبینند و دم فرو بستند و کنج عزلت گزیدند. اگر این عزیزان دغدغه ی رعایت حقوق بشر و اجرای اصول دمکراسی را دارند، اگر مخالفت حرکت های خشن و تروریستی هستند، اگر خواهان ترویج و گسترش فرهنگ دگرپذیری، تسامح و مدارا هستند، اگر منادی دفاع از مظلوم علیه ظالم – صرف نظر از اینکه ظالم و مظلوم چه کسانی هستند – می باشند و اگر … چرا هیچ واکنشی نشان ندادند؟ اگر سرنوشت سایر ملت ها برایشان مهم نیست یا فرصت پرداختن به آن را ندارند، اگر می گویند تنها ملت کرد و جامعه ی کردستان برای ما اهمیت دارد،‌ نیک می دانند که طراحان و اجراکنندگان حملات تروریستی مذکور و قربانیان این حوادث »کرد« و زاده کردستان بودند، پس چرا هیچ واکنشی نشان ندادند؟
اگر این روشنفکران دغدغه ی مصالح ملت کرد را دارند، اگر خواهان ثبات و استقرار امنیت در منطقه ی فدرال کردستان و تقویت هر چه بیشتر آن هستند، بدیهی است که این گونه حرکت های خشن و غیرانسانی و سکوت آگاهانه در برابر آنها و تصدیق تلویحی آنها در نهایت به ضرر مصالح ملت کرد است، پس چرا به خاطر مصلحت ملت کرد – نه دفاع از حقوق انسانی و روای افراد مورد حمله واقع شده – این حملات را محکوم نکردند؟
امیدوارم این سکوت معنی دار بدین علت نباشد که: افراد حمله کننده و طراحان حملات تروریستی همفکر و هم عقیده ی آنها هستند؛ و افراد کشته شده غیرهمفکر آنها. گویا در قاموس این روشنفکران »ظلم سبز« و »ترور سبز« موجود می باشد.
نوشتن یا بر زبان آوردن سخنان دهن پرکن و جذاب درباره ی دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و مدارا و … بدون اعتقاد و باور قلبی به آنها نه تنها مفید نیست، بلکه بسیار مضر هم می باشد. اعتقاد و باور قلبی به این مفاهیم انسانی با ارزش در مقام عمل و به هنگام بروز حوادثی نظیر آنچه که در منطقه ی بادینان رخ داد، به اثبات می رسد. به گفته ی علامه اقبال لاهوری: »… مقام عشق منبر نیست، دار است« و »… عود خام را آتش عیار است«.
همانطور که در مقدمه هم ذکر شد هدف از این نوشته بیان گوشه ای از واقعیت های موجود و هشداری است درباره ی خطری که منطقه ی فدرال کردستان و جامعه آن را تهدید می کند. هشداری است به همه ی اصحاب عرصه ی قلم، مطبوعات و رسانه های ارتباط جمعی که با معرفی واقعیت های موجود در جامعه و بیان انتقادات و ارائه ی راهکارهای سازنده، برای نهادینه کردن ارزش ها و قیم اخلاقی انسانی، رعایت حقوق بشر و استحکام اصول انسانی دمکراسی تلاش کنند و بدین ترتیب برای استقرار و ثبات نهال نوپای منطقه ی فدرال کردستان – که اکنون آمال تحقق بسیاری از آرزوهای ملت کرد است و دوست و دشمن بدان چشم دوخته اند – گام های مثبت و اساسی بردارند.
خدایال! مرا از این فاجعه ی پلید »مصلحت پرستی« – که چون همه کس گیر شده است وقاحتش از یاد رفته و بیماریی شده است که، از فرط عمومیت اش هر که از آن سالم مانده باشد، بیمار می نماید – مصون بدار تا: »به رعایت مصلحت، حقیقت را ذبح شرعی نکنم«.
خدا یا! این کلام مقدسی را که به »روسو« الهام کرده ای، هرگز از یاد من مبر که: »من دشمن تو و عقاید تو هستم، اما حاضرم جانم را برای آزادی تو و عقاید تو فدا کنم«!
۱- مصاحبه ی مطبوعاتی با رهبر حزب اتحاد اسلامی کردستان و مصاحبه ی هفته نامه شرق الاوسط چاپ لندن با ایشان و CD مصاحبه مطبوعاتی با روزنامه نگاران … و CD حمله به ستاد انتخاباتی دهوک موجود می باشد.
۲- حقوق مخالفان، عمادالدین باقی، ص ۱۴۸، نشر سرابی، چاپ اول
۳- همان منبع، صص ۱۷۴-۱۷۵
۴- برنامه های انتخاباتی حزب اتحاد اسلامی کردستان در انتخابات ۲۰۰۵/۱۲/۱۵
۵- دائره المعارف دمکراسی ، ج اول، ص ۲۰۳
۶- دایره المعارف ناسیونالیسم، جلد اول، ص ۲۳۹
۷- همان منبع، ص ۲۲۹
۸- بررسی ناسیونالیسم از دیدگاهی تاریخی و اسلامی، حیدر غلامی، صص ۱۰۸-۱۰۶ ، انتشارات افق علم
۹- رۆژنامه نووسانی کورد له نێوان حیزب و کۆمه ڵگادا (۱)، مه ریوان وریا قانع
۱۰- نیایش، دکتر علی شریعتی

——————
منبع : سیروان

‫۹ دیدگاه ها

  1. نمیدانم من هم یک تروریست آماتور سبز میتوانم باشم یانه! به من سر بزنید شما باید بگید. ضمنا میشه بگید شما خواهان داشتن کشور کردستان آزاد به پیتختی ارومیه هستین. ؟
    http://urmiacitynew.blogfa.com

  2. نمیدانم من هم یک تروریست آماتور سبز میتوانم باشم یانه! به من سر بزنید شما باید بگید. ضمنا میشه بگید شما خواهان داشتن کشور کردستان آزاد به پیتختی ارومیه هستین. ؟

  3. DINO KURD

    برادر عزیزم سلام بر شما

    من کاملآ باشما در مورد مسائل کردستان عراق موافقم ومعتقدم که اگر قرارباشد روزی (که احتمالآ بسیار دور خواهد بود)احزاب کردستان ایران هم بخواهند قدرت را در منطقه کرد نشین دردست بگیرند باید قوانین خود را بطور کامل از اسلام وقرآن اتخاذ نمایند (که این بسیار بعید است)در غیر این صورت
    جهاد بر علیه آنها نیز مانند نماز واجب وفرض عین میشود

    خدا نگهدار

  4. DINO KURD

    برادر عزیزم سلام بر شما

    من کاملآ باشما در مورد مسائل کردستان عراق موافقم ومعتقدم که اگر قرارباشد روزی (که احتمالآ بسیار دور خواهد بود)احزاب کردستان ایران هم بخواهند قدرت را در منطقه کرد نشین دردست بگیرند باید قوانین خود را بطور کامل از اسلام وقرآن اتخاذ نمایند (که این بسیار بعید است)در غیر این صورت
    جهاد بر علیه آنها نیز مانند نماز واجب وفرض عین میشود

    خدا نگهدار.

  5. DINO KURD

    برادر عزیزم سلام بر شما

    من کاملآ باشما در مورد مسائل کردستان عراق موافقم ومعتقدم که اگر قرارباشد روزی (که احتمالآ بسیار دور خواهد بود)احزاب کردستان ایران هم بخواهند قدرت را در منطقه کرد نشین دردست بگیرند باید قوانین خود را بطور کامل از اسلام وقرآن اتخاذ نمایند (که این بسیار بعید است)در غیر این صورت
    جهاد بر علیه آنها نیز مانند نماز واجب وفرض عین میشود

    خدا نگهدار.

  6. بسم الله الرحمن الرحیم

    به نظر من دمکراسی خود نوعی دین جدید است که اگر خوب توجه شود معلوم

    میشودکه ازنظر اسلام سرتاپااشکال است وبا دین مبین اسلام ضدیت دارد. ومن

    فکر میکنم یکگرتوی اسلامی اشتباه بزرگی مرتکب شد که به جای همکاری با

    مجاهدان به فکر شرکت در پارلمانهای مردود و طاغوتی عراق وکوردستان افتاد

    مسلمآعزت و سربلندی اسلام در جهاد فی سبیل الله نهفته است و واضح است که

    جهاد با جلال طالبانی و مسعود بارزانی مرتد برهر کُردی که خودش را مسلمان

    میداند مانند نماز واجب و فرض عین است .دیگر میل خودتان است ولی من فکر

    میکنم که ۹۰درصد کردستان عراق از نظر دینی از دست رفته است و من نمی دانم

    که یکگرتوو چکار می کندو از سوی دیگر فساد اقتصادی (هنوز هیچی نشده) در

    کردستان همیشه سربلند وسر فراز و پیروز غوغا میکند. به نظر من تنها راه

    چاره جهاد است و بس . وسلام علیکم و رحمهالله وبرکاته

  7. بسم الله الرحمن الرحیم

    به نظر من دمکراسی خود نوعی دین جدید است که اگر خوب توجه شود معلوم

    میشودکه ازنظر اسلام سرتاپااشکال است وبا دین مبین اسلام ضدیت دارد. ومن

    فکر میکنم یکگرتوی اسلامی اشتباه بزرگی مرتکب شد که به جای همکاری با

    مجاهدان به فکر شرکت در پارلمانهای مردود و طاغوتی عراق وکوردستان افتاد

    مسلمآعزت و سربلندی اسلام در جهاد فی سبیل الله نهفته است و واضح است که

    جهاد با جلال طالبانی و مسعود بارزانی مرتد برهر کُردی که خودش را مسلمان

    میداند مانند نماز واجب و فرض عین است .دیگر میل خودتان است ولی من فکر

    میکنم که ۹۰درصد کردستان عراق از نظر دینی از دست رفته است و من نمی دانم

    که یکگرتوو چکار می کندو از سوی دیگر فساد اقتصادی (هنوز هیچی نشده) در

    کردستان همیشه سربلند وسر فراز و پیروز غوغا میکند. به نظر من تنها راه

    چاره جهاد است و بس . وسلام علیکم و رحمهالله وبرکاته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا