در حاشیه مدرک جعلی
در حاشیه مدرک جعلی
عبدالعزیز مولودی / عباس عبدی
از ماجرای افشای مدرک(مدارک) جعلی آقای
کردان سه ماه گذشت. حادثهای که نشانمیداد در وضعیت فعلی، تا چه اندازه بیحرمتی
به مدارک دانشگاهی و دانشگاه بالا گرفته است که می توان سالها با جعل مدرک و به
نام دین از جیب مردمپول خورد و مهم نباشد که دروغ و رفتارهای غیر اخلاقی در جامعه
گسترش پیدا کند. مجلس هشتم در حالی به وزارت علی کردان به صورت کج دار و مریز
پایان داد که به قول عباس عبدی باید برای مردمیکه نمایندگان فعلی آنها در مجلس
هشتمحضوردارند نیز تاسف خورد. برخی از نمایندگان حامی دولت چنانکه در یادداشت
قبلی یادآور شدم چنان مرعوب شرایط کنونی کشورند که جرات اظهارنظر در این زمینه را
نیز به خود نمیدادند. با این وصف نمیتوان گفت که فشار افکار عمومی یا موکلان
باعث شده است که کردان استیضاح شود. بلکه فشارها و کشمکشهای درونی اقتدارطلبان با
یکدیگر است که استیضاح را به نتیجه رساند. بنابراین قبلا تکلیف کردان در خارج از
مجلس بدون و سروصدا روشن شدهبود. گشتن به دنبال جایگزین کردان، دلیل خوبی برای
این موضوع است. به اعتقاد من آقای عبدی خوب گفتهاست که از جامعه ضعیف، همین
ساختار ضعیف برمیآید که در مجلس و دولت کنونی دیده میشود.
ماجرا به همین جا ختم نمیشود، باید در
آینده دید که معضل(آسیب) اخلاقی و مالی جعل مدارک علمی تا کجا پیش رفته است .قدر
مسلم وقتی در بدنه جامعه بسیاری هستند که خواهان دریافت مدرک جعلی با رشوه های
کلان هستند، چرا مقامات بدوران رسیده نیز از آن خواستها نداشتهباشند. در ادامه
یادداشت عباس عبدی را در این زمینه بخوانید:
در
حاشیه مدرک جعلی
عباس عبدی
به نقل از: روز آنلاین
اگر کسی بپرسد که در جریان مدرک جعلی وزیر
کشور به چه چیزی باید تأسف خورد، خواهم گفت به حال جامعه و مردم خویش.
از جاعل و استفادهکننده از سند انتظاری جز
این نیست، دهها نفر از افراد مشابه هم کماکان بر کرسیهای خود تکیه زدهاند و
کمترین نانی که میخورند از این مدارک جعلی است و بیشترین آنها از راههای دیگر و
چه بسا بدتر حیف و “میل” میفرمایند و بر ریش همه میخندند، و شاید هم
گرایش به تراشیدن ریش از این بابت بیشتر شده است که کسی نتواند به آن بخندد. از
اطرافیان جاعلان و حامیانشان هم انتظاری نیست که مدرک برایشان مهم نیست، سهل است
تخصص و مدرک مضر حالشان هم هست و حتی حاضرند چک ۵ میلیونی بدهند و در خماری چک
تحویلی زیر برگه دیگری را امضا بگیرند. از اندک منتقدین رسمی این جعل مدرک هم
انتظاری نباید داشت که هنوز فرمان سکوت برای آنان صادر نشده است و مخالفت کنونی
آنان هم صرفاً از این بابت است که ابروی نداشتهای در حال ریختن است.
اما باید به حال جامعهای تأسف خورد که گویی
فاقد بینایی و شنوایی و قدرت واکنش است. برخی افراد فکر میکنند که سیاستمداران
غربی آدمهای ترسو یا احتمالا صادقی هستند که وقتی با بحرانی به مراتب کوچکتر از
این تخلف مواجه میشوند، فوراً استعفا داده یا حتی خودکشی میکنند و تا آخر عمر
به گوشهای میخزند. اما به نظر من چنین نیست، بلکه فشار هنجاری از جانب افکار
عمومی است که زندگی را بر چنین افراد متقلبی چنان تنگ میکند که عطای آن زندگی را
به لقایش میبخشند. فشاری که اندکی از آن در اینجا نیست، به طوری که نه تنها فرد
متهم به خود حق میدهد به جامعه و خبرنگاران درس اخلاق و شرع هم بدهد، بلکه
کماکان هم بر مسند قدرت تکیه زده و به همراه رییسش خود را مظلوم میداند که چرا
اصولاً با چنین هجمهای مواجه شده است؟!!
ضعف و سستی و فتور جامعه ما در برابر این
ناهنجاریهاست که اجازه میدهد مجلسی داشته باشیم که برای استیضاح و برکناری چنین
وزیری سه ماه ملت را سر کار بگذارد و به خواهش و تمنا برای استعفا یا عزل وی
بپردازد و یک کارمند دولت آنان را با یک چک ۵ میلیونی مصوب بودجه خودشان به سخره
بگیرد. جامعه ضعیف، منشاء دولت قوی نخواهد بود. اگر به کاری که در جریان واترگیت
و در اوج جنگ سرد انجام شد و به استعفای نیکسون انجامید نگاه کنیم، یا برخوردی که
دستگاه قضایی و رسانههای ایالات متحده با کلینتون؛ یکی از موفقترین و محبوبترین
روسای جمهور خود کردند، را به یاد آوریم، آنگاه مشخص میشود که چنین جامعهای در
بطن خود همواره دولت قدرتمند و پاسخگو خواهد داشت. در چنین جامعهای چون مردم و
نهادهای مدنی و رسانهها قدرتمند هستند ؛ به تبع این نهادهای قدرتمند است که
دولتی قوی شکل میگیرد و نه برعکس.
دولت متکی به درآمدهای نفتی و ملتی وابسته
به دولت، هر دو ضعیف هستند و خواهند بود، هنگامی که ملتی قادر نباشد دولتش را به
چالش و نقد بکشد، ضعیفترین افراد و غیر سالمترینها بر مجاری امور تکیه میزنند
و همین امر موجب ضعف دولت خواهد شد. ملتی که تخلف و تقلب چنین آشکاری را از مقامی
مهم جدی نگیرد و صرفاً از طریق جوک و SMS آن را به سخره بگیرد، بیش از این نیز افراد لایق مصدر امور
جامعهاش نخواهد بود. فکر میکنید اگر کردان برود، چه کسی میآید؟ از الآن باید
گفت که پس از مدتی باید در این ظلمات سیاست، با چراغ موشی به دنبال قبلیها بود.
تا هنگامی که مجلسی مقتدر که نماینده ملتی مقتدر باشد، شکل نگیرد، این درب همچنان
بر همان پاشنه خواهد چرخید. مسأله حذف کردانها، نیست مسأله کوشش برای حذف کردن
تقلب، جعل، فریب و تزویر است.
منبع : http://moloudi.blogfa.com
جامعه بیمار ماتشنه تمجید است یااینکه اقتدارگرایان مقدس مآب جامعه رابسوی تقدیس کاذب سوق می دهند ؟وبخشی ازجامعه رابطورانحصاری درقالبی قرارمی دهند تااز آنها بعنوان تابلو تبلیغاتی جهت تحقق اغراض سیاسی خاص خوداستفاده کنند وبه دنیابگویند ملت ایران همین است ! وازشعارشان پیداست که ماراتأیید می کنند!؟ ماهم هرکس که باماست تأیید می کنیم وتعهد برای ما ازتخصص مهمتر وباارزش تراست ؟بستن دانشگاهها ویاراه نیافتن افراد مستعدبه مؤسسات آموزش عالی ومؤسسات دولتی بعلت نداشتن تأییدیه از فلان ارگان و فلان مقام ویا صرفا بخاطرداشتن گرایش سیاسی مخالف ذوق اقتدارگرایان وعوامل مشابه’ جامعه رابه سمت وسوی تعهد کاذب سوق دادکفه ترازوی متعهدین روزبه روز سیر صعودی طی کرد ورسوبی های دوره راهنمائی ودبیرستانی متولی مهرتأیید صلاحیت افراد باسوادترازخود شدند !ودورازانصاف خواهد بود کسی راتأیید کنند که فردا بخواهد تعهد بدون تخصص آنهارا زیر سؤال ببرد و شأن ومنزلت وقداست آنها راتنقص ومخدوش کند ویاازنظرحقوقی برآنها ارجحیت داشته باشد !بدین خاطر است که مدرک گرائی دربین متعهدین مسند سوار ارزشدارمی شود ؟! حوزویها معادل می گیرند تأییده هم که برای آنها خدادا دی است! بقیه هم ازنهضت سوادآموزی ویانماینده آزاد ویا آکسفورد!؟ ومال قرضی هم باید دودستی خورد! وتازمانیکه عناوین والقاب درجامعه ما مقدس تراز حقوق قانونی ملت است تقلب ودروغ دربین قدرت طلبان ادامه خواهد داشت !؟