دعوت و داعی

تأخیر در نُصرت؟ مقایسه‌ای بین دیدگاه سیاس

تأخیر
در نُصرت؟ مقایسه‌ای بین دیدگاه سیاسی و دیدگاه مدنی

به
قلم: دکتر عامر عبدالله  / مترجم: محسن
نیکخواه

چرا
حرکت اسلامی معاصر با وجود تلاش‌های فراوان و از جان‌گذشتگی‌های چشم‌گیرش در طول
دهه‌های گذشته، تاکنون نتوانسته است پیروزی مورد انتظارش را به دست آورد؟

امروزه
این پرسش به شکل فزاینده‌ای از سوی طرف‌های مختلف و به اشکال گوناگون مطرح می‌شود،
این پرسش و همچنین تلاش برای پاسخ دادن به آن، بسیار مهم و شایان توجه‌اند.

ما
باید ابتدا و پیش از پاسخ دادن به این پرسش، این سؤال را پاسخ دهیم که «اصلاً چه
کسانی این سؤال را مطرح می‌کنند؟»

 

 

۱-
این پرسش را بعضی از مخالفین «اسلام‌گرایی» به منظور به شک انداختن «اسلام‌گرایان»
در توانشان برای پیگیری حرکت و با هدف مأیوس کردنشان از به پیروزی و تصاحب قدرت
مطرح می‌کنند. به نظر آنان اسلام گرایان هرچند می‌توانند توده‌های مردم را جمع
کرده و آنها را تحریک کنند، اما شایسته‌ی رهبری و اداره کردن نیستند و گرنه چرا
پیروزی آنها تاکنون به تأخیر افتاده است؟

۲-
بعضی از دوستداران اسلام‌گرایی این سؤال را از روی نگرانی و شگفت‌زدگی مطرح می‌کنند.
آنان در جستجوی رسیدن به پاسخی هستند که مسأله را برایشان توضیح داده و آنها را به
درست بودن راه مطمئن سازد. به نظر آنان اسلام‌گرایی، همان دعوت اسلام است و خداوند
خود نگهبان آن است و آن را یاری می‌دهد و پیامبر اسلام نیز پیروز شد و تنها بعد از
سیزده سال توانست حکومتی را برای اسلام بنیان‌گذاری کند. پس چرا شما پیروز نمی‌شوید
در حالیکه «حزب الله» هستید؟!

۳- و
در نهایت خود اسلام‌گرایان نیز این سؤال را برای جستجوی مخفیگاه اشکال و علت
ناکامی مطرح می‌کنند. آنها می‌گویند اگر اسلام‌گرایان دارای عقایدی صاف و بی‌غل و
غش، نفْس‌هایی خالص، رفتاری پاک و صفی واحد می‌باشند، پس نمی‌باید این مدت طولانی
از یاری خداوند و پیروزی محروم شوند. حتماً در راهی که می‌پیمایند خطاها و کاستی‌هایی
وجود دارد وگرنه چرا پیروزیشان این همه به تأخیر افتاده است؟!

تلاش‌هایی
که اسلام‌گرایان برای پاسخ به این سؤال داشته‌اند دارای جنبه‌های مشترک و غیرمشترکی
بوده است و از جمله اسبابی که ناکامیشان را به آن نسبت می‌دهند. ضعف روش‌های
تربیت، ضعف آگاهی سیاسی، اختلاف و چند دستگی بین گروه‌های مختلف جنبش اسلامی،
نبودن رهبری‌ای که به حد مسئولیت رسیده باشد و… را می‌توان نام برد.

 

خلل‌ها
و اِشکال‌ها

با
وجود ارزشی که برای این تلاش‌ها قائلم و همچنین با وجود حرمت نهادن به اهمیت خلل‌ها
و اشکال‌هایی که به آن اشاره کرده‌اند و با وجود آگاهیم به وجود بسیاری از اشتباه‌ها
و کاستی‌ها، با وجود همه‌ی اینها، بنده دیدگاه دیگری دارم که با آن دیدگاه متفاوت
است؛ دیدگاه من با بعضی از آن پاسخ‌ها تعارض ندارد بلکه با اصل مسأله، یعنی با
طبیعت خود سؤال در تعارض است.

 

چرا…
و چگونه؟

به
نظر بنده نه پیروزی حرکت اسلامی به تأخیر افتاده و نه به قدرت رسیدن آن، حتی اگر
دهه‌های دیگری نیز به همین شکل سپری شود. آنچه کمک می‌کند که این دیدگاه را
بپذیریم فهم طبیعت «نصر»ی است که معتقدیم به تأخیر افتاده و همچنین طبیعت مبارزه‌ای
است که می‌پنداریم برایمان سودآور نبوده است. پس قبل از اینکه مشخص کنیم که پیروزی
به تأخیر افتاده است یا خیر؛ باید ابعاد مبارزه و طرف‌های درگیر را به خوبی
بشناسیم. و این چیزی است که من می‌خواهم آن را در نکات زیر توضیح دهم:

۱-
در حقیقت مبارزه‌ی حرکت اسلام مبارزه‌ای میان یک جماعت اسلامی و رژیم مستبدی در
این یا آن حکومت نیست. به عنوان مثال تنها مبارزه میان اخوان و جمال عبدالناصر
نیست. در حقیقت، مبارزه میان طرفداران پروژه‌ی اسلامی در دنیا و هواداران پروژه‌ی
«غربی کردن سکولار» اعم از دولت‌ها، احزاب محلی و قدرت‌ها و حکومت‌های غربی و
جهانی است. اینکه من به جای واژه‌ی «غربی» عبارت «غربی کردن» را به کار می‌برم
بدین سبب است که پروژه‌ی اسلامی با توجه به حرمت نهادنش به ملت‌ها و تمدن‌های
دیگر، با غرب و غربی‌ها دشمنی‌ای ندارد ولی غربی کردن و غرب‌زده‌ها را نمی‌پذیرد.

پس
در یک طرف قضیه، یک جبهه‌ی اسلامی جهانی وجود دارد هر چند که به قالب یک تشکل رسمی
درنیامده است؛ و در سر راه این جبهه و در راه پروژه‌اش نیز یک جنبه‌ی جهانی متشکل
از قوا و مصالح مختلف قرار گرفته است.

آنچه
بر اهمیت و تأثیر جهانی بودن این رویارویی می‌افزاید همانا تحول تکنیکی، نظامی،
تبلیغاتی و ارتباطاتی است که دیوانه‌وار رو به افزایش است. چیزی که جهان را به
دهکده‌ی کوچکی تبدیل کرده است که در آن ابرقدرت‌ها می‌توانند بر روی حکومت‌های
ضعیف تأثیر بگذارند حتی اگر در دورترین جای این دهکده (جهان) نیز واقع شده باشند.

با
این وجود بر حرکت اسلامی لازم است که در چارچوب بین‌المللی برای خود حساب باز کند
نه در چارچوب کشوری ملی و همچنین لازم است که در کل جهان وجود داشته باشد چون عدم
حضور اسلامی، امری جهانی است همچنانکه استضعاف و بیداری، جهان هستند. و پیروزی و
استقرار جز جهانی نمی‌تواند باشد. یک پیروزی منطقه‌ای در جای به خصوصی به اذن خدا
زمینه و کمکی خواهد شد برای پیروزی بزرگ‌تر.

۲-
موضوع مبارزه هم سیاسی صرف نیست که اگر اینچنین بود کار آسان بود. بلکه موضوع آن،
مدنی است. مشکل تنها در بعضی از نظام‌های عقب‌افتاده، منافق و مزدور نهفته نبوده و
نیست. چون مگر آن نظام‌ها چیزی جز بازتاب وضعیت اسفبار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و
اقتصادی بوده است؟ و همچنین مشکل، مشکل چند دهه اشغال و نیز نظام‌های استبدادی و
غیر دینی نیست. بلکه اینها نیز نتیجه‌ی طبیعی چند قرن عقب ماندن، رکود، انحطاط و
شکست در مقابل سلطه‌ی جهانی غرب است.

 

مشکل،
مدنی است

پس
اگر اینگونه است باید راه حل نیز دارای دربرگیرندگی (شمولیت) و نفَس طولانی باشد
باید راه حل از فکر آغاز شده و سپس روند ایجاد یک دگرگونی فرهنگی، اجتماعی،
اقتصادی و سیاسی در پیش گرفته شود. به عبارت مختصرتر مشکل، مشکل مدنی است و تنها
سیاسی نیست و دگرگونی نیز جز مدنی نمی‌تواند باشد.

۱-
زمانی که حرکت اسلامی با تمام توان وارد میدان شد، در همه‌ی جوانب فرهنگی، اجتماعی
و سیاسی، دقیقاً در جهت عکس واقعیت موجود در جهان و نیز در جهان اسلام حرکت می‌کرد.
اما حزب‌های ملی‌گرا و قوم‌گرای غیردینی، در ضمن جریان عمومی، حرکت می‌کردند.
تبدیل شدن یکی از آنها به دیگری، تغییری بود در اسم، یا شکل یا قالب و یا وسیله. و
همچنین تغییری بود در ضمن همان زمینه‌ی عمومی جهانی و همسو با آن و قیام نکننده
علیه آن. بنابراین نمی‌توان تجارب انقلابی معروف در جهان اسلام را با حرکت اسلامی
مقایسه کرد چون پروژه، متفاوت و هدف، چیز دیگری است.

۲-
زمانی که مبارزه‌ی اسلام‌گرایی، مبارزه‌ی مدنی فراگیری است؛ پس پیروزی سیاسی،
نهایت مبارزه محسوب نشده، بلکه ابتدای آن به حساب می‌آید. چون بعد از آن مبارزه
برای تحقق بخشیدن به اسلام در واقعیت زندگی آغاز می‌شود.

و بر
این اساس پیروزی حزب اسلام‌گرای «عدالت و توسعه » در انتخابات ترکیه در سال ۲۰۰۷ و
دست‌یابی حزب به دو پست کلیدی و اساسی کشور ، آن پیروزیی نبود که ما می‌خواهیم.
بلکه گامی بود در راهی که همچنان طولانی است. چون همچنان زندگی فرهنگی، اجتماعی،
اقتصادی و سیاسی در آنجا به شکل عام و به دلایل فراوان، مغایر با اسلام است.

پس
هنگامی که ماهیت مبارزه، ابعاد و طرف‌های آن را شناختیم آن وقت بزرگی هدف و طولانی
بودن راه را خواهیم فهمید. و خواهیم فهمید که نصرت و پیروزی نیز به تأخیر نیفتاده
است. و هنگامی که از پیروزی‌های حرکت اسلامی مجسم در بیداری اسلامی، در زمینه‌های
فرهنگی و اجتماعی باخبر شویم و نیز هنگامی که تحولات جهانی را دریابیم، متوجه می‌شویم
که روز به روز به پیروزی و استقرار نزدیک می‌شویم و در حالی که فضای جهانی حداقل
در دنیای اسلام برای دعوت مناسب می‌شود؛ خواهیم دید که پایگاه‌های «غربی کردن
سکولار» پی در پی فرو خواهد ریخت و پیروزی‌های اسلامی در سطوح سیاست و قدرت را
مشاهده خواهیم کرد و من این را بعید نمی‌دانم «إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیدًا
وَنَرَاهُ قَرِیبًا»

منبع
: اصلاح وب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا