دموکراسی ظاهری نه واقعی…
دموکراسی ظاهری نه واقعی…
دکتر هاله مصطفى در الاهرام نوشت: ما همه از دموکراسی حرف می زنیم. بارها و بارها این شعار و شرایط و پیش نیازهایش را مرور می کنیم. درباره قانون اساسی، حاکمیت قانون، شفافیت، تکثرگرایی حزبی، حیات پارلمانی، آزادی های عمومی وخصوصی، روشنگری، نوآوری، دولت شهروندی، حق شهروندی، مساوات، تسامح، همزیستی، حق داشتن اختلاف نظر و غیره که از جمله اصطلاحات درخشان مربوط به دموکراسی است چنان صحبت می کنیم که گویی اموری بدیهی یا جزو اصول اولیه دموکراسی است تا آنجا که باورمان می شود گویی همه این پیش نیازها فراهم شده است و تنها اختلافی که باقی مانده بر سر برخی جزییات است!
برای مثال جایی بحث بر سر این در می گیرد که زمان برگزاری انتخابات کی باشد و گروهی از به تعویق افتادن آن گلایه می کنند. انگاری به مجرد برگزاری انتخابات دیگر روند دموکراسی در کشور تکمیل شده است و بلافاصله پس از آن صحنه سیاسی تغییر کرده و اوضاع معیشتی مردم بهبود یافته و بر فساد و بوروکراسی غلبه خواهد شد. انگار نمایندگان منتخب قدرت فوق العاده ای در قانون گذاری و کنترل و مراقبت داشته و می توانند از سیاستمداران حسابرسی کنند یا اینکه خودشان هریک دیدگاه و برنامه مشخص و مدونی برای دوران نمایندگی خود دارد که باید هرچه سریع تر به اجرا در آید. درحالی که چنین نیست و می دانیم همه این ها جزو فرضیات است.
همین حالت برای نهادهای جامعه مدنی نیز وجود دارد. نهادهای حقوق بشری یا جامعه مدنی ای که هر روزه بیانیه هایی صادر و کمیته هایی تشکیل می دهند و به گونه ای در صحنه ظاهر می شوند که گویی مردم وجود آنها را می شناسند و به نقش دموکراتیک آنها کاملا پی برده اند. همچنین نخبگان فرهنگی کشور نیز بارها و بارها درباره دموکراسی و روشنگری و عقلانیت صحبت می کنند و گاه کار را به آنجا می رسانند که اقدام به مقایسه دموکراسی درکشور ما با کشورهای اروپایی می کنند. انگاری که دراینجا چنان دموکراسی ای وجود دارد و به این ترتیب توقع و انتظارات مردم را بالا می برند و درنهایت هیچ چیزی بدست نمی آید.
این را همه می دانیم که حرف زدن از دموکراسی آسان و عمل به آن سخت است. لازمه دموکراسی زمینه ای از آزادی است که جامعه ای باید در آن رشد کند. باید یک فرد از آزادی کامل در بیان آرا و اعتقادات و دیدگاه هایش برخوردار باشد. دیدگاه هایی که الزاما بین یک شخص و دیگری تفاوت دارد تا بتواند درنهایت به صورت آزادانه کسی را برگزیند. این درحالی است که ما پیوسته آدم ها را به خاطر اعتقادات و نظرات شان تحت تعقیب قرار می دهیم و حتی علیه آنها انواع و اقسام تهدیدها را به کار می بریم و به آنها تعرض می کنیم. گاه داشتن اختلاف نظر را بخشی از یک توطئه خارجی می نامیم و در مواردی خطرناک تر فرد مذکور را خارج از دین معرفی می کنیم و در دایره بسته خیانت و تکفیر قرار می دهیم. نتیجه اینها همه ترویج فرهنگ « تک صدایی » است.
همچنین لازمه دموکراسی این است که به شکلی اساسی رابطه بین دو حوزه دین و سیاست در زندگی مردم مشخص شود. این حرفی است که سالها تکرار شده اما هنوز در این زمینه اقدامی جدی صورت نگرفته و گفتمان دینی اصلاح نشده است. تا کسی دست به کاری می زند و می خواهد میراث فرهنگی گذشته را احیا کند توفانی از انکار و وحشت افکنی به پا می شود و بلافاصله دیگران نیز از ترس این پرونده را نیمه کاره گذاشته و رها می کنند. به رغم اظهاراتی که از شیوخ الازهر می شنویم یا دعوت هایی که از سوی دولت می شود تا ریشه های فکری افراط گرایی معلوم و با آنها برخورد شود اما می بینیم که هیچ تغییری دراین باره به وجود نمی آید. در مقابل تا بخواهید کنفرانس و همایش برگزار کرده و در این باره زیاده گویی می کنند بدون اینکه نتیجه ملموسی از آنها بدست آید. درست است که «میانه روی» گفتمان جذابی برای مقابله با افراط گرایی است اما همین گفتمان نیز به حال خود رها شده و بدون نتیجه گذاشته می شود.
همچنین لازمه برقراری دموکراسی وجود احزاب سیاسی قوی است که پایگاه اجتماعی و توده ای کافی داشته باشند و بتوانند دیدگاه های متفاوتی را بازتاب دهند اما آنچه ما مشاهده می کنیم تعداد زیادی از احزاب بی ریشه است که هیچ یک از این شرایط را ندارند و بیشتر شبیه به تجمع های کوچکی هستند که تعدادی افراد را دور خود جمع کرده اند. اگر با این شرایط انتخابات آزادی برگزار شود کل این احزاب قادر نیستند بیشتر از ۲۵درصد از کرسی های پارلمان را بدست آورند.
رسانه های آزاد یکی دیگر از لوازم اولیه دموکراسی است. از اینجاست که می توان به نقش رسانه های مستقل پی برد اما همه این رسانه ها در دام منافع و مصالح شرکت های بزرگ و عمدتا دولتی هستند. رسانه های ما با توجه به این شرایطی که دارند بیشتر نقش گروه های فشار را بازی می کنند. در مناظره ها ی تلویزیونی ما که بیشتر شبیه به «تاک شو» های خارجی است مجری برنامه به صورت انفرادی همین کار را می کند و افراد را به دوست یا دشمن تبدیل کرده و درباره شان قضاوت می کند. این طبقه از صاحبان رسانه ها می روند تا بیشترین تاثیر را بر روند انتخابات گذاشته و از پیش نتایج آن را معلوم کنند.از این رو نتایج انتخابات بیشتر برطبق منافع گروه ها و صاحبان این رسانه هاست که تعیین می شود. آنها با پول و تبلیغات وسیع خود می توانند بخش اعظمی از پارلمان آینده را در اختیار خود گرفته و الباقی ضعیف آن را به سایر گروه ها و احزاب بدهند. این اقدام درنهایت پارلمانی ضعیف را به وجود خواهد آورد که قادر به انتقال روند دموکراتیک کشور نیست. ما امروزه بیشتر از «شکل» دموکراسی حرف می زنیم تا از «محتوای» آن یا الزاماتی که دارد. این روند نیازمند تصحیح است و باید همگان بدانند که راه به سوی دموکراسی برای کشورهایی نظیر ما راهی بس طولانی است.
منبع: الاهرام
ترجمه: شفقنا