سياسي اجتماعي

مسئله اجرای شریعت

مسئله اجرای شریعت    استاد محمّد غزالی

خدمت به اسلام در این عصر کاری است بس مشکل و مستلزم کنار نهادن دیگر دل مشغولیها وکسب دانشی گسترده است . بسیاری از سنتهای فرهنگی-اجتماعی و عادات زندگی ما که در همه ابعاد حیات جمعی مان ریشه دوانیده و نگرش ما را به دین و دنیا تحت الشعاع قرار داده است به یک بازنگری شجاعانه نیازمند است .

از دیگر سو نیز داوری راجع به فرهنگی که از آسمان تمدن برتر و از هر چهار طرف بر ما باریدن گرفته است ، نیازمند یک بررسی فارغ از تجلیل و تخریب و موشکافی بیطرفانه است .

گاهی اوقات برای آشنایی با دیدگاه های مکتب کمونیسم که قلوب زیادی را به تسخیر خود درآورده و در بعضی جاها از حق و راستی هم بی بهره نبوده و در مواردی هم از میراث دینی ما اقتباس کرده است ، به تحقیق و مطالعه می پرداختم و از زندگی ((کارل مارکس )) این نکته را به یاد دارم که وی کتاب ((الخراج)) ابویوسف را کاملاً و به دقت خوانده است ، روزی که این جنبه های مثبت را بگیریم متوجه         می شوییم که همان کالای خودمان است که از نو تحویلمان می گردد . من خود را نیازمند استفاده از تمامی تجربیات اندیشه بشری-به شرط کمک به رشد فکری-درهمه قاره ها و زمانها می دانم.در اینجا لازم می دانم به این نکته اشاره کنم-هرچند که از قبل می دانم با خدمتگزاران راسین اسلام اصطکاک پیدا خواهم کرد!- وآن کینه دیرینه ای است که در طول قرنها بر علیه رسول خدا و رسالت جاویدانش ریشه دوانده است . صهیونیست ها و صلیبیون، ملحدین و سکولار ها دستهای پنهانی بوده اند که در تاریکخانه خود و در برنامه ریزی و تدارک و حمایت کشتارهای دهشتناک مسلمانان و پیشقراولان دعوت اسلامی، نقش محوری ایفا کرده اند .برایم آشکار شده که ((کمال آتاتورک)) و ((جمال عبدالناصر)) دست نشانده های سفاکی بودند برای سرکوب اسلام و فرزندان راستینش و این توطئه ها و دسیسه ها همچنان ادامه دارند . و بر مسلمانان واجب است که در برابرشان چون کوه بایستند که یا پیروز خواهند شد یا از لبان شهادت بوسه ای جاودانه خواهند گرفت . و از این هم نباید غفلت بورزیم که  گروه ها و احزاب اسلامی مهم ترین منشاء پیروزی ها و شکست ها بوده اند و لازم است در این خصوص تدبر بیشتری بکنیم .

هیچ آدم عاقلی در این مورد تردید ندارد که اسلام آمیزه ای از ((عقیده و شریعت )) است و تلاش آن برای تحقق اهداف خود از طریق دستیابی به حکومت ، امری است طبیعی .

و پیداست که بر اساس رهنمودهای اسلام برپایی حکومت اسلامی ، منوط است به تربیت فردی و تلاش برای پرورده کردن فرد مسلمان .و اقامه حکومت اسلامی ثمره رشد ایمان می باشدو پس از تقویت ایمان و اخلاص و یقین مسلمانان صدر اسلام بود ، که برای اداره امور ، احکام عملی از طریق قرآن صادر شد، به همان اندازه که تایسس حکومت ممکن است با انگیزه های ایمانی و نصرت دین خدا صورت بگیرد ، می تواند ریشه در خواسته های ناروای پیدا و پنهان هم داشته باشد . حکومت اسلامی پیش از دغدغه حفظ اشخاص و قهرمان سازی ها ، دلبستگی به خداوند و تلاش برای تحقق برنامه ها و کسب رضای او ،می باشد، در غیر این صورت موضوع به همان صورت خواهد بود که خداوند می فرماید:

من کان یرید الحیاه الدنیا و زینتها نوف الیهم اعمالهم فیها و هم فیها لا یبخسون . اولئک الذین لیس لهم فی الآخره  الا النار و حبط ما صنعوا فیها و باطل ما کانو یعملون (هود:۱۶-۱۵)

کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را می خواهند(پاداش) کارهایشان را در آنجا به طور کامل خواهیم داد و به آنها چیزی کم داده نخواهد شد . اینان کسانی هستند که در آخرت جز آتش بهره ای ندارند و آنچه را که در آنجا کرده اند به هدر رفته و آنچه انجام       می داده اند ، باطل گردیده است .

گاهی خودم و دوستان را با بهره گیری از این حقایق دینی نصیحت می نمودم و      می گفتم : انسان قبل از آنکه دارای مقام و پستی و رسمی هم باشد ، می تواند ارزشمندترین خدمات را در عرصه های فرهنگی و اجتماعی به این دین  ارائه بدهد .

آنهایی که برای دستیابی به زمام حکومت توسعه و ترقی مردم خویش را به تاخیر   می اندازند ، زمانی هم که حکومت را دست بگیرند کار چندان مهمی هم از دستشان بر نخواهد آمد.

به خود و دوستان می گفتم : تنها چیزی که برای حکام کشورهای عربی و اسلامی در شرق مهم است ،حفظ مقام و شهرت است ، و در حلیکه در اروپا گاهی رئیس جمهور و یا وزیر پس از کناره گیری از مقامشان ، با خاطری آسوده در کوچه و خیابان ظاهر می شوند ، حکام بسیاری از ممالک اسلامی چنان دامنشان به انواع جنایات ها آلوده شده که در صورت کنار رفتن هم ، ممکن است مورد سوء قصد قرار بگیرند و جانشان را از دست بدهند ، لذا چسپیدن به کرسی مقام و ریاست را نوعی دفاع و حفظ جان به شمار می آورند ! بسیاری از این حکام به محض اینکه دعوتگران مسلمان از اقامه حکومت اسلامی سخن گفتند ، بیش از هر چیز دیگر،جایگاه و موقعیت خویش را درخطر می بینند و به همین خاطر به محض شنیدن درخواست اقامه حکومت اسلامی ، بوی مرگ به مشامشان خواهد رسید . با همه این اوصاف ما مسلمانان به دنبال ستاندن انتقام نیستیم  و انگیزه های انتقام جویانه موتور محرکه ما نبوده است و هیچگاه به حکومت به چشم وسیله ای برای بقای خود و قلع و قمع مخالفان ننگریسته ایم و بسیار علاقه مندیم که در این صف دوم قرار بگیریم و آنانی هم که در صف اول اند ، برای تحقق اهداف دین پروردگار بکوشند .

و درصف دوم نیز زمینه های بسیار گسترده ای برای آنهایی که می خواهند در رکاب دین خدمت کنند ، وجود دارد و چنانچه حجم امکانات موجود در صف دوم اندک هم باشد ، هیچ جای نگرانی نیست ، زیرا خداوند ((جز به اندازه توانایی بر کسی تکلیف نمی کند ))

به همین خاطر با اصرار فراوان از جماعتهای اسلامی می خواهم ، در زمینه رشد وبالندگی امور امت اسلامی به اندازه توانایی خویش تلاش کنند و پیوسته این نکته را گوشزد کنند که از اسلام تلفیقی است از ((دین و حکومت)) این به معنای اکتفای صرف به شعار و تبلیغات نیست و باید توام با تلاش خستگی ناپذیر باشد . بیماریهای روحی و ضعف فرهنگی بسیار مهلک و کشنده اند و من با دقت نظر و تامل در زندگی متدینین به هنگام شعله وربودن شعله های جنگ میان مجاهدین افغان و کمونیست های اشغال گر ، به این مهم پی برده ام . شش گروه در جبهه های مختلف در برابر اشغالگران کافر مقاومت می کردند و تلاشهای بسیاری از آگاهان و دلسوزان برای متحد ساختن آنها در جبهه ای واحد نتیجه ای چندان مهم در پی نداشت . و هنوز هم این تلاشها در جریان است … !

با وجود اینکه قلب اسلام در افغانستان مورد تهدید قرار گرفته و باران مرگ از هر سو باریدن گرفته است ، سران احزاب و گروههای جهادی همچنان دو دستی کرسی رهبری خود را چسپیده اند و هیچکدام حاضر نیستند قدمی از مواضع خود برای نیل به وحدت ، عقب نشینی کنند و در این شرایط است که بیش از هر زمان دیگری       جامعه ها به آغوش مرگ می روند و نهال تفرقه در میانشان ریشه خواهد دواند و اگر در این فضای تشتت و چند دستگی اندک پیروزی ای هم نصیبشان می شود به خاطر حضور مجاهدان گمنام و فداکار است که بدون هیچ چشمداشتی  دل از اسماعیل نام و نان و مقام  کنده اند و ابراهیم وار با خلوص نیت به صفوف جهاد پیوسته اند و هنگام غیبت هم کسی سراغی از آنها نمی گیرد … !

از خلال تجارب خویش به این نتیجه رسیده ایم که نا آگاهی بیماری بسیار بدی است و بدتر از آن سوء نیت و سوء استفاده است .

کم نیستند مسلمانانی ((سلفی)) که حاضرند بمیرند و دست دوستی و برادری در دستان برادر مسلمان ((صوفی )) خود قرار ندهند . آیا چنین روشی برای دفاع از اسلام و مسلمانان در عرصه های جهانی کارآمد است و می توان به وسیله آن اهداف مورد نظر اسلام را در عرصه بین المللی پی گرفت ؟

هستند مسلمانانی هم که معتقدند ((عمامه)) نماد رسمی اسلام است ، و آن هم نه هر عمامه ای ، بلکه باید دارای دنباله ای آویزان هم باشد ! و  از خواندن نماز پشت سر کسانی که چنین عمامه ای بر سر ندارند  خودداری می کنند !

آیا چنین انسان هایی شایستگی آن را دارند که در جهان امروز به خوبی از اسلام ومسلمانان دفاع کنند ؟

متاسفانه امت اسلامی در زمینه های فکری و اخلاقی به بیماریهای گوناگونی مبتلا گشته است و گروههای اسلامی ای هم که مداوای آنها را به تاخیر می اندازند و چنین موضوع حساس و سرنوشت سازی را درجه دوم اهمیت قرار می دهند، در جهادشان جدی نیستندو نیاتشان در معرض اتهام است .

باید ما با جدیت و احساس مسئولیت خود حیات و بالندگی و حرکت را به اسلام بر گردانیم و ضمن شناخت و بررسی تمام مشکلات و حل آنها مردم را از رنج و محنت دنیا و ظلم و ستم حکومت ها برهانیم و به سایه امن و پر از آرامش اسلام برگردانیم و ضمن ایجاد یک زندگی مؤمنانه و سرشار از خوشبختی به بهترین وجه ممکن مردم را با خداوند آشنا سازیم و با دو نیروی ایمان و عمل صالح مردم را مهیای ملاقات با خداوند در دنیای دیگر بنمائیم ، اینگونه است که انسان سعادت دنیا و آخرت را به دست می آورد .

——————–

منبع : فساد سیاسی در جوامع عربی و اسلامی

مؤلف : محمد غزالی

ترجمه : عبدالعزیز سلیمی

انتشارات : نشر احسان

 

 

 

 

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا