زن خانوادهمطالب جدید

اساسی‌ترین خاستگاه‌های فرو پاشی خانواده

اساسی‌ترین خاستگاه‌های فرو پاشی خانواده

جمعی از نویسندگان  / مترجم: داود نارویی

بر شمردن کامل عواملی که منجر به فرو پاشی خانواده می شود بس دشوار است، نخست به علت فزونی و فراوانی آنها  و دوم به سبب در هم تنیدگی بیش از یک عامل در پیدایی  آن . با وجود این، ذکر اساسی ترین عوامل آن از نگاه نگارنده خالی از فایده نیست:

۱-غیبت پدر:

این عامل در خداوندگار خانواده نمودار می شود که بیشتر اوقات خود را در بیرون از خانه سپری می کند. غیبت پدر اشکال گوناگونی دارد که مهمترین آن را آدم  شاغلی تشکیل می دهد که بیشتر اوقات خود را در کار صرف می کند و شبانه روز طی دیدارها، همایش ها ، سفرها و محافل عمومی و خصوصی، کار بازرگانی خویش را دنبال می کند و بدین صورت فرصت نمی یابد تا در کنار خانواده باشد . اینجاست که زن از غیبت مرد احساس نفرت و بی حوصلگی می کند و گمان می برد که شوهری که آرزو داشت در رویدادهای روزانه زندگی هم پای او و در کنار او باشد، رفته رفته دود می شود و به هوا می رود. به ویژه اگر زن در بیرون از خانه شاغل نباشد و در ضمن چند خدمتکار هم داشته باشد که کارها کد بانوی خانه از قبیل نظافت، پخت و پز، کنترل مسایل ریز و درشت خانه و حتی باغچه ی پیرامون او را انجام دهند .

در چنین خانه ای مشکلات شتابان آغاز می شوند و زن نیز رنج هایش را به خانواده و دوستان منتقل می کند. آنان هم اغلب با زن همدردی و از وی پیشتیبانی می کنند و پای می فشارند که زن برای حفظ شخصیت و جایگاه خود در خانواده بایستی از حقوق خویش تنزل نکند. اینجاست که اختلاف و کشمکش جای دوستی و عشق را می گیرد و پیوندی که در مفهوم اسلام زن و مرد را با هم مرتبط می کرد، از هم می گسلد. پیامد نا خوشایند این وضعیت دامنگیر فرزندان نیز می شود. ان اختلافات و کشمکش ها فرزندان را وا می دارد تا خانه و مشکلات آن را ترک کنند و راهی خیابان و خطرها و شرارت های آن شوند. بدین صورت است که فرزندان برای آدم های بد تبدیل به طعمه ای آماده می شوند. آنان دستان کودکان را می گیرند و به راه های گوناگون انحراف می کشانند .

شکل دیگر غیبت شوهر آن است که وی با همنشینی با دوستان خود از خانواده اش غافل می شود . تا از سر کار برمی گردد و نهار می خورد و مقداری استراحت می کند ، آنگاه شب را کاملا” با دوستان خود سپری می کند و زن و فرزندان را از همنشینی یا بیرون رفتن با آنان محروم می سازد. در صورت داشتن راننده ، این وظیفه را به او می سپارد، یا زن را وا میدارد که برای تأمین نیازمندیهای خانه و خانواده ، آژانس بگیرد. طبعآ پیامد این رفتار، پیدایی دو دستگی و روی دادن کشمکش میان زن و مرد خواهد بود. این پدیده نیز

به نوبه ی خود منجر به جدایی و از هم گسستن شیرازه خانواده خواهد شد . بدین سان است که فرزندان از وجود یک الگوی برتر در شخصیت پدر، که لزومآ بایستی از خلال رفتار مثبت خویش و پرداخت دقیق به نقش های خود ارائه اش می کرد ، محروم خواهند شد. اینجاست که فرزندان بدون کندوکاو و کنجکاوی، الگویی خواهند جست. گاه این الگوها  را کسانی تشکیل خواهند داد که برازنده ی الگو بودن نیستند، مثل زنان و مردان بازیگر، هنرمندان، فوتبالیست ها و … این رفتار پیامد طبیعی فاصله گرفتن مسلمانان از انطباق درست آموزه های اسلام است.

 پیامبر(ص) فهم درستی از حقوق متقابل زن و شو هر و رعایت حقوق زن ایجاد می کرد و می گفت:«خیرکم خیرکم لاهله، و انا خیرکم لا هلی»

(بهترین شما آن کسی است که برای خانواده اش بهترین باشد و من بهترین شما در حق خانواده ام هستم .)

(روایت ترمذی است که گفته : سند آن حسن صحیح غریب است . این حدیث در ص ۱۷ تخریج شده است)

در بخاری و مسلم آمده است: «اکمل المومنین ایمانآ احسنهم خلقآ و الطفهم با هله»

«کامل ترین مومنان از لحاظ ایمانی خوش اخلاق ترین و نرم خوترین شآن با خانواده اش خویش اند»

اصحاب بدین گونه فهم و برداشت خود را انطباق می دادند . از نمونه های معروفی که مؤید این قضیه است ، ماجرای سلمان فارسی (ع) با دوستش ابودرداء (ع) است. روزی سلمان به خانه ابودرداء آمد زنش ام درداء را دید که لباس نا مناسب و نا زیبا پوشیده است علت را از او جویا شد. ام درداء گفت: ابو درداء به ما نیازی ندارد (یعنی شب را با عبادت سپری می‌کند و برای زنش فرصتی نمی‌یابد). ابو درداء که آمد و سلمان را دید سخت شاد شد .

شب شد  شام که خوردند، مقداری با هم گفت وگو کردند. پس از آن هر کدام به سراغ  بسترش رفت. ابو درداء برخاست که نماز بگذارد. سلمان از او خواست که نزد خانواده اش برود و پیش آنها استراحت کند. شب که به نیمه رسید سلمان ، ابو درداء را بیدار کرد هر دو نماز گزاردند و پس از آن تا بامداد استراحت کردند. درضمن سلمان به ابو درداء گفت :« پروردگارت بر تو حقی دارد ، جسمت نیز و خانواده ات هم بر تو حق دارند . پس حق هر صاحب حقی را به او بپرداز»

ابو درداء گفت: «راست گفتی.»   (در این مورد رک: صحیح بخاری)

 ۲- غیبت مادر:

آنچه در باب شوهر گفته شد، متقابلآ می تواند در مورد زنی که با پرداختن به مشاغل گوناگون، از وظایف خانوادگی خویش باز می ماند، مصداق پیدا کند . به عنوان مثال، مادری را در نظر بگیریم که با فرو رفتن در عمق کارهایش از خانواده غافل می ماند . در این صورت شوهر از توجه کافی زن خود به مسایل و نیازهای آن ، برخوردار نیست . هنگامی که از کار باز می گردد جز خدمتکاری که خوراکش را تهیه کرده و بسترش را فراهم آورده ، کسی دیگر را نمی یابد . زن هم درست همزمان با شوهر یا اندکی پس از بازگشت شوهر، خسته، درمانده و در جست و جوی آسایش پا به درون خانه می گذارد. او فرصت ندارد که از وضعیت شوهر و فرزندان و نیازهای آنان بپرسد. اینجاست که کشمکش ها و شکاف ها به درون خانواده درز می کند.

مادری که با دیدارها ی بسیار دوستان و بیرون رفتن به بازار از وظایف خانوادگی خویش باز می ماند ، شکل دیگری از این پدیده است. این پدیده موجب می شود چنین مادری نتواند شوهر و فرزندانش را وارسی کند و از اقدام مطلوب به وظایف زنا شویی خود ناتوان شود. در چنین صورتی نیز اختلافات ، کشمکش ها، روابط نادرست و فرو پاشی خانواده بروز خواهد کرد

«دینامیسم نهاد خانواده بر اساس روابط مشارکت میان زن و مرد استوار است . نقش این نهاد در صورتی به تکامل خواهد رسید که دیگر اعضا و به ویژه کودکان در آن وارد شوند. خداوندگار خانواده برای دیگر محورها جایگاهی محوری دارد. مردی که تمام توانایی های احساسی، وجدانی ، تربیتی و اخلاقی اش را برای خانواده بسیج می کند ، مسلمآ در به هم پیوستگی خانواده و تعادل ابعاد اجتماعی و تربیتی آن نقش اساسی دارد. بدین جهت ، غیبت طولانی مدت پدر از خانه با هدف گریز از ناخوشایندی بر آسایش و آرامش خانواده خواهد داشت . بسا غیبت پدر از خانه با هدف گریز از مسؤلیت های خانوادگی انجام می شود . چنین وضعیتی تأثیر معکوس بر رشد  فرزندان  خواهد گذارد . برخی از پدران پول را جایگزین احساسات و عواطف خود می کنند . فرزندان هر مقدار پول بطلبد ، پدر در اختیار او می گذارد ، اما این توانایی و ظرفیت را ندارد که با همان فرزند بنشیند ، درد دل کند، به سخنانش گوش کند، کنجکاوانه وضعیت روحی او را وارسی کند و عواطف پدری خویش را به پای بپاشد . برخی دیگر از پدران با وجود حضور در خانه ، انگار حضور ندارد ، چون فعالانه در کارهای خانواده شرکت نمی کنند ، در سفره ی غذا کنار خانواده نمی نشینند و بیشتر اوقات سر در لاک خود فرو برده اند . برای آگاهی بیشتر رک : ابراهیم ، محمدعبد العلیم و دیگران، التفکک الا سری ، دعوه للمراجعه (کتاب الامه شماره ۸۵ ، سال۲۱ ) ، صص ۱۳۳-۱۲۹

. با این وصف ، این نکته بایسته یاد آوری است که پژوهشگران و متخصصان بر این باور نیستند که شاغل بودن پدر و مادر تأثیر منفی می گذارد . حتی در یک بررسی جامع و فراگیر در زمینه ی پیامدهای اشتغال مادر بر خانواده ، هیچ تفاوت معناداری بین این دو متغیر دیده نشده است . هر چند مادران شاغل وقت کمتری با قرزندان خود می گذرانند، در پیوند و وابستگی مادر و کودک ، در مقایسه با مادران شاغل تفاوتی نیست. به گفته ی پژوهشگران ، فرزندانی که پدر و مادرشان هر شاغل هستند . در مقایسه با فرزندان با خانواده های سنتی، نسبتآ مستقل تر و کاردان تر و برای نقش های جنسی قالبی کمتر آماده اند . رک : جان کار سون و دیگران ، خانواده درمانی، ترجمه ی شکوه نوابی نژاد . (انتشارات سازمان انجمن اولیا و مربیان ، ۱۳۷۸ ) صص۶۷-۶۵ . مترجم)

۳- کشاکش نقش ها :

مقصود از کشاکش نقش ها، رقابت زن و مرد برای قرار گرفتن در موقعیت دیگری است. این پدیده در بین زنان آشکار تر و عریانتر است ، به ویژه زنانی که در بیرون از خانه شاغلند . چنین زنانی می کوشند سکان دار کشتی خانواده باشند ، اما چنین تصوری درست در نقطه ی مقابل سنت فطری خداوند قرار دارد . در قرآن آمده است :

«الرجال قواموان علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم» (نساء : ۱۳۴ )

«مردان بر زنان سرپرستی دارند. بدان سبب که خداوند برخی از آنان را بر برخی {دیگر} برتری داده است و {نیز} به سبب انفاقی که مردان {مردان } از اموال خود کرده اند»

با این پدیده ، کشمکش های مداوم به خاطر مسایل کوچک و بزرگ زندگی زنا شویی روی می دهد این امر را برای فرو پاشی خانواده هموار می کند . مطالعات روان شناختی  بر پیامد های منفی کشاکش نقش ها بر آرامش وآسایش خانواده و انجام درست و دقیق مسئولیت ها در قبال اعضای آن تأکید دارند .

۴- انقلاب اطلاع رسانی :

در جهان کنونی ، رسانه ها و وسایل ارتباطی جدید از جمله عوامل فرو پاشی خانواده به شمار می روند . البته نا گفته پیداست که رسانه ها جنبه های مثبت فراوانی نیز دارند ، از جمله تسهیل بسیاری از مسایل زندگی و پر کردن اوقات فراغت ، ولی جنبه های منفی آن ها نیز فراوانند، چون مردم در بکار بستن آن ها و استفاده از آنها دچار افراط شده اند. جای اینکه بخشی از اوقات فراغت را با رسانه ها پر کنند ، بسیاری از وقت اصلی آنان را رسانه ها  اشغال کرده اند . این عامل موجب شده وظایف دیگری که در قبال خانواده دارند ، برآورده نشوند ، مثلآ تلویزیون تمام وقت شبانگاهی مردم را می گیرد ، برخی نیز شب را تا صبح در کنار تلویزیون سپری می کنند . این پدیده ، عاملی باز دارنده در پرداختن به وظایف خانوادگی آنان شده است. گذشته از این ، درونمایه ی ناچیز و بسا زیانباری که به ویژه در برنامه های شبکه ماهواره ای ارائه می شود ، افزون بر عامل فوق است . تحریک ، هدف اساسی جذب شمار بیشتری از تماشاگران به شمار می رود . در این میان قربانی اصلی ، خانواده است که در نتیجه ی وابستگی به برنامه های تلویزیونی و نپرداختن به وظایف خویش ، گرفتار اختلاف و کشمکش می شود.

اینترنت یا شبکه جهانی

اطلاعات ، جدیدترین رسانه ای است در مقطع اخیر وارد فضای خانواده شده است. اینترنت نیز هر چند جنبه های مثبت بی شماری دارد ، اما در اثر بهره برداری نادرست و نا مطلوب از این پدیده ، ابعاد منفی آن بر ابعاد مثبتش چیره شده است . بدین سبب است که می بینیم مقوله ی اعتیاد به اینترنت شیوع یافته است . چون بسیاری از مردم پس از زمان کار یا مدرسه ، بیشتر وقت خویش را در برابر کامپیوتر سپری می کنند و در ژرفای دنیاهای این شبکه فرو می روند . در پنچ سال اخیر شماری از پژوهشگران آمریکایی (۱۹۹۶،۱۹۹۹،Young—1994،Brenner  —۱۹۹۸، Kraut –۱۹۹۹،Eggar )) مطالعاتی در باره ی کاربران اینترنت انجام داده اند که اساسی ترین نتایج از این قرار بود : کمبود روابط بین افراد خانواده ، پایین بودن احساس فرد نسبت به پشتیبانی اجتماعی از سوی نزدیکان خویش ، رو به کاهش گذاردن علایم سازگاری روانی و سلامت روانی . با چنین نتایجی احتمال می رود که در داخل خانواده هایی که برخی از افراد آن در  استفاده از اینترنت زیاده روی می کنند ، اختلافاتی پدید آید.

۵- خدمتکاران :

این دسته از کارگران پس از پیدایی سرمایه ی نفت و بالا رفتن در آمد خانواده در جوامع  عربی به ویژه کشورهای حوزه ی خلیج فارس شکل گرفته است . بالا رفتن در آمد خانواده منجر بدان شد تا شماری انبوه از مردان و زنان خدمتکار سرازیر شوند . این عده کارهای بسیاری که در گذشته به عهده پدر و مادر بود ، از قبیل پخت و پز ، نظافت و بهداشت، تربیت فرزندان ، ایاب و ذهاب مدرسه ، پیگیری وضعیت درسی و توجه به وضعیت سلامتی و دیگر نیازمندی های فرزندان را به عهده گرفتند. این پدیده موجب شد میان کودکان و کسانی که این خدمات را به آنان ارائه می کردند ، پیوندی گرم و صمیمانه برقرار شود . شاید روشن ترین گواه این مطلب ؛ مواردی باشد که در فرودگاه ها به هنگام مسافرت زنان خدمتکار مشاهده می شود . کودکان به سبب جدایی از این خدمتکاران به لباس آنان می چسبند و به تلخی می گریند . پژوهش های فراوانی که در جوامع خلیجی انجام شده ، بیانگر افزایش شمار خدمتکاران است . این پژوهش ها همچنین نشان می دهد که این خدمتکاران از لحاظ دینی با خانواده ها تفاوت دارند و بیشتر آنها مسیحی ، بودایی و هندو هستند و به ندرت نیز مسلمان اند . گذشته از این ، از لحاظ آموزشی در سطح پایینی قرار دارند و بسیاری از آنان بی سواد ند و به زبان عربی سخن نمی گویند و عمومآ کم  سن و سال {در دهه بیست } هستند.

نتیجه ی این امر آن شده که بین زن و شوهر در مورد کار خدمتکاران اختلاف پدید آمده است ؛ گاه نیز بین خدمتکارن و یکی از زن و شوهر مشکلاتی رخ داده است . این مشکلات بسا تا امروز ارتکاب جرایم گوناگون از قبیل تجاوز ، دزدی و قتل پیش رفته است . نتیجه ی تمام این مسایل چیزی جز فرو پاشی خانواده نبوده است.

۶- اوضاع اقتصادی خانواده :

بسا اوقات وضعیت اقتصادی خانواده – هم از نظر فقر و هم از نظر ثروت – نقشی مهم در از هم گسستن آن دارد ، هر چند فقر تأثیری ژرف تر از خود بر جای می گذارد . در صورت ثروت ، برخی از ثروتمندان را می بینیم که به ثروت خود سر گرم می شوند و خانواده را فراموش می کنند. برخی نیز ثروت را در بر آوردن شهوت ها حرام به کار می بندند و از موارد حلال چشم فرو می بندند . این امر وجب می شود خانواده در ورطه حرام فرو افتد .

در صورت فقر ، پدر در کنار کم سوادی و فقدان ایمان ، نمی تواند نیازمندی های خانواده بزرگ خویش را برطرف کند . این است که از پاسخ گویی به خواسته خانواده در می ماند و برای کسب مال در ورطه ی حرام فرو می افتد ، یا برخی از افراد خانواده اش را وا می دارد تا برای به چنگ آوردن پول بیشتر ، راه های نادرست را در پیش بگیرند . نتیجه ی این امر چیزی جز فرو پاشی آن خانواده نخواهد بود .

۷- سستی ایمان :

اصل بر آن بود که این عامل به سبب اهمیتی که دارد و نیز به سبب نپرداختن بسیاری از پژوهشگران جامعه شناسی و روان شناسی  بدان، پیش از دیگر عوامل جای گیرد . اگر ایمان زن و شوهر یا یکی از آنان سست و ضعیف باشد  ، حاصل آن فرو افتادن آسان و مداوم در گناهانی است که موجب مشکلات و نا بسامانی ها ی بی شمار در درونه ی خانواده خواهد شد . آدم سست ایمان در رویا رویی با مشکلات زندگی کنونی ، فاقد عایق پیشگیرانه خواهد بود . ایمان قوی  و مبتنی بر توحید ناب خداوند و پایبندی به عبادات بر اساس روش پیامبر (ص) بنده را از جانب خداوند محافظت خواهد کرد و گام هایش را به سمت نیکویی و کامروایی در مسایل دنیا و آخرت استوار خواهد کرد . خداوند می فرماید :

«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتزل علیهم  الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم تو عدون * نحن  اولیاؤکم فی الحیاه الدنیا و فی الا خره و لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیعا ما تدعون * نزولآ من غفور رحیم * و من احسن قولآ ممن دعا الی الله و عمل صالحآ و قال اننی من المسلمین »  (فصلت :۳۳-۳۰ )

« آنان که گفتند پروردگار ما الله است ، آنگاه استوار ماندند ، فرشتگان {یا این پیام } برآنان فرود می آیند که می هراسید و اندوهناک می شوید و به بهشتی که وعده داده می شدید ، مژده بگیرید و ما در زندگی دنیا و در آخرت دوستانتان هستیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد ، از آن شماست و در آنجا هر چه بخواهید برایتان است . مهمانی است از{ جانب} خداوند آمرزگار مهربان . و کیست خوش سخن تر از آن کسی است که به {سوی } خدا فراخواند و کار شایسته انجام دهد و گوید : من از آن مسلمانانم ؟!»

 ————————————————————————–

منبع:فرو پاشی خانواده و آسیب شناسی آن/ نویسندگان : آمینه جابر ، صالح ابراهیم ، عنود بنت ثامر آل ثانی و محمدعبدالعلیم ابراهیم/ مترجم : داود نارویی/ انتشارات : نشر احسان ۱۳۸۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا