مختصری در مورد زندگی و شخصیت امام ابن تیمیه
مختصری در مورد زندگی و شخصیت امام ابن
تیمیه
دکتر محمد زینهم محمد عزب / ترجمه : علی
صارمی
الحمد لله و الصلاه و السلام علی أفضل خلق
الله سید العالمین سیدنا محمد (ص) الصادق الامین صاحب السیره العطره الزکیه و بعد
:
ما در صدد بیان گوشه ای از زندگانی عالم و
فقیهی از فقهای اسلامی هستیم که از تألیفات او در رشته های علوم دینی از قبیل
تفسیر ، حدیث و فقه ، کتابخانه های بزرگی ، شکل گرفته است .
این عالم ، کسی جز شیخ السلام ابن تیمه
(احمد بن عبدالحیم بن عبدالسلام ) نیست که در زمان حکومت ظاهر ، به دنیا آمد . در
آن هنگام ، ظاهر ، حکومت مصر و شام را در اختیار داشت و ابن تیمه دوران کودکی را
در سایه ی حکومت ظاهر به سر برد و زمانی که ظاهر ، فوت کرد ، ابن تیمه نوجوان بود
. خانواده ی ابن تیمه در منطقه حران زندگی می کردند و به عالم بودن ، دینداری و
مهارت در عقیده و فقه ، معروف و ریاست فقهی منطقه حران را در دست داشتند . پدر
بزرگش هم از پیشوایان و فقهای آنزمان بشمار می رفت .
علامه شمس الدین ذهبی می گوید : (( شیخ الا
سلام ابن تیمه به من گفت که شیخ ابن مالک فرمود : خداوند فقه و علوم دینی را برای
مجدالدین ابن تیمه ( جد ابن تیمه ) چنان رام کرده که آهن را برای داود نرم کرده
بود . ابن تیمه می گوید : پدر بزرگم مجد الدین کمی تند خو و عصبانی مزاج بود . یک
بار ، تعدادی از علماء از او پیرامون مسئله ای سؤال کردند . پدر بزرگم به آنها گفت
: برای این مسئله ، شصت راه وجود دارد . سپس به ترتیب ، شروع به ارائه ی آنها نمود
تا اینکه آنان ، خسته شدند و گفتند : بس است . و در عین حال ، از هوش و ذکاوت
منحصر به فرد او ، مات و مبهوت شده بودند . سر انجام ، وی در سال ۶۵۲ ه ق دار فانی
را وداع گفت .
از مشهورترین تألیفات وی کتاب ((
منتقی الاخبار )) را می توان نام برد که در این کتاب ، احادیث مربوط به ابواب
مختلف فقهی را جمع آوری نمود است . و محمد بن علی شوکانی ، برآن شرحی به نام ((
نیل الاوطار)) نوشته است . نیل الاوطار ، کتاب ارزشمندی است که در میدان علم و
تدریس از جایگاه بالایی برخوردار است . زیرا ویژگیهای زیادی از قبیل خلاصه گویی ،
شیوایی ، ترتیب خوب در ارائه بحث ها و عمق و وسعت نظر نویسنده را در خود جمع کرده
است .
پدر ابن تیمه ؛ شیخ شهاب الدین
عبدالحلیم بن تیمه ، نیز فردی عالم ، محدث
و از فقهای حنبلی بود . او از منطقه ی حران به دمشق رفت و به تدریس در
داشگاه اموی که در آن زمان ، مرکز علماء و مدرسان بزرگ بود ، مشغول شد . دانشگاه
اموی جایی نبود که هر عالم و مدرسی بتواند در آنجا مشغول تدریس گردد . درسهای شیخ
شهاب الدین از این نظر نسبت به درسهای دیگران ، برتری داشت که ایشان بدون آمادگی
قبلی و استفاده از کتاب ، تدریس می کرد . و فقط بر حافظه و محفوظات اش ، تکیه می نمود
. همچنین ریاست دارالحدیث السکریه را در قصاعین به عهده گرفت و در همانجا ، سکنی
گزید و سر انجام ، در سال ۶۸۲ ه . ق از دنیا رفت .
ابن تیمه در چنین خانواده و فضائی با تلاش و
پشتکار فراوان شروع به درس خواندن نمود . چنانکه مورخان ، علما و فقهای معاصر وی
در مورد او می گویند : ایشان با وجود اینکه سن و سال کمی داشت ، مثل سایر بچه ها ،
اوقات اش را با بازی و سرگرمی های مختلف ، سپری نمی کرد . بلکه بیشت وقتهایش را با
درس خواندن و یادگیری می گذارند . او شناخت خوبی از جامعه ، مردم ، تمدن و آداب و
رسوم آنان داشت . از تألیفاتش ، چنین استنباط می شود که ایشان از وسعت نظر و
اندیشه ی خوبی در زندگی فردی و اجتماعی ، برخوردار بود . او هرگز راه گوشه نشینی و
محو شدن در علم را انتخاب نکرد . بلکه در میان مردم می زیست .
وی علوم زمان خویش را به ترتیب فرا گرفت تا
اینکه در علوم صرف ، نحو و بلاغت ، به مهارت وتبحر رسید . و در این راستا با نظری
عمیق و ذهنی کاوشگر توجه زیادی به خواندن کتاب سیبوبه مبذول داشت . و در کنار علوم
دینی به فراگیری کتابت ، ریاضی و ورزش نیز پرداخت . او در خواندن علوم دینی به فقه
، اصول ، فرایض ، حدیث ، عقاید ، فرقه شناسی و تفسیر ، بسیار اهمیت دارد . و فقه
حنبلی را نیز از اجدادش به ارث برده بود . ابن عبدالهادی در مورد او می گوید :
تعداد استادانی که ابن تیمه نزد آنها درس خوانده است به دویست نفر می رسد .
وی چندین بار ، مسند امام احمد و کتب شش گانه ی حدیث را نزد اساتید مختلف خواند .
ابن تیمه ، علاقه و دلبستگی زیادی به
تفسیر قرآن ، مطالعه نمود .
تألیفات ابن تیمه که از مرز ۱۳۰۰ جلد نیز
گذشته اند ، به خاطر تعمق زیاد وی در اصول دین ، علاقه ی و افرش به
تفسیر آیات قرآن ، اسلوب علمی در بیان مطلب ، توانایی کافی در علم لغت ، بلغت ،
خطابه و ادب و برخوردار بودن از شجاعت کافی ، امتیازات ویژه ای دارند . یکی از
شاگردانش به نام سراج الدین در باره ی او می گوید : زمانی که بر اسب سوار می شد ،
با نهایت دلیری و شجاعت ، صفوف دشمن را می شکافت و استوار و مقاوم بر اسب می نشست
و به خاطر ، حمله های پی در پی به دشمن ، آنان را شکست می داد . در میدان جهاد ،
به عمق صفوف دشمن ، می رفت و از مرگ نمی ترسد . ))
سر انجام این کوه شامخ علم و عمل ، در بیستم
ذی القعده سال ۷۲۸ ه. ق و پس از تحمل مصیبتهای زیادی در راه دعوت الی الله از جمله
، چندین بار زندانی شدن ، چشم از جهان فرو بست و دار فانی را وداع گفت .
او از بزرگان فکر و اندیشه ی حنبلی و صاحب
مدرسه تجدید و احیای توحید ئ ابطال عقائد و آداب و رسوم جاهلی و مخالف اسلام ،
بشمار می رود .