تربیت فرزندانتربیت، اخلاق و تزکیهدعوت و داعیمطالب جدید

ویژگی های تربیت ، ماهیت تربیت و عوامل موثر بر تربیت

ویژگی های تربیت ، ماهیت تربیت و عوامل موثر بر تربیت

نویسنده : حسن ملکی (قاسم)

ویژگی های تربیت

۱.گسترده تربیت وسیع و همه جانبه است  

   گستردگی و همه جانبه بودن تربیت از چند محور قابل توجه و تامل است. محور اول این که در ابتدا مبانی اعمال، اعمال تربیتی بر دیگران بر اساس سن عقلی تنظیم شده بود. معمولا از سن ۶ یا ۷ سالگی شروع می گردید و به یک سن خاصی در جوانی و میانسالی محدود می گردید. اما امروزه این وضعیت از پایین و بالا افزایش یافته است به طوری که توجه به مسایل تربیتی خردسالان در دستور کار اولیا و مربیان قرار گرفته و در دیدگاه برخی این توجه می تواند قبل و بعد از تولد بر روی کودکان اعمال گردد. از زاویه دیگر نیز توجه به آموزش بزرگسالان مورد نظر اولیای تربیتی جوامع انسانی قرار گرفته و بر این اساس آموزش مداوم العمر جایگاه قابل قبولی بین علمای تربیتی برای خود باز نموده است.

محور دوم این که در دوران گذشته معمولا مدرسه و آموزشگاه را مسئول تربیت محسوب می کردند اما امروز مدرسه و آموزشگاه تنها به عنوان یکی از عوامل موثر بر تربیت فرزندان هر چند عامل مهم و قوی تلقی می گردد. در کنار مدرسه وسایل ارتباط جمعی نیز مطبوعات، رادیو، تلویزیون، ویدیو، ماهواره، اینرنت و ده ها عامل دیگر در شکل بخشی به وضعیت تربیتی کودکان و نوجوانان یک جامعه نقش ایفا می نمایند.

محور سوم گسترده تربیت به این مسئله بر می گردد که در دوران گذشته معمولا بعد هوش و حافظه تا حدودی بعد بدنی و احیانا اخلاقی کودکان مورد نظر بود. در حالی که امروزه تربیت کامل افرادی مد نظر می باشد. امروزه تلاش می گردد در ابعاد متعدد وجود انسانی مورد توجه اولیا و مربیان تربیت قرار گیرد. توجه به ابعاد جسمی، روحی، عاطفی، اجتماعی، اخلاق در دستور کار قرار دارد.

۲.عملی است که از ناحیه افراد بزرگسال، روی فرد خردسال

       نسل بالغ بر روی نسل نابالغ، به طور خلاصه از سوی فردی دیگر اعمال می گردد که در پی آن فدرت آگاهی نسل نابالغ در زمینه های مختلف نظیر جهان شناسی، انسان شناسی، شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعیو پیشرفت وتکامل گسترش می یابد و از طریق تقویت قدرت تفکر در افرادی انها را جهت برخورد با مشکلات آماده می نماید.

۳.عمدی و هدف دار است

     هدف مورد نظر با توجه به طرز فکر، مکتب، مذهب و فلسفه حاکمان و خانواده ها که به آن عقیده دارند و … معین می گردد.

۴.حرکت دایمی، مستمر و بی پایان است.

۵.گاهی توسط خود فرد و گاهی توسط دیگران صورت می گیرد.

۶.در تربیت مسئله کشف و به کار انداختن و بهره گرفتن از استعدادها مطرح است.

۷.آفرینندگی انسان توسط انسان است.

۸.تلاش برای ایجاد تعادل و موازنه بین قواهای مختلف انسان است.

۹.از روش و مسیر معینی جهت رسیدن به مقصد استفاده می کند.

۱۰.عملی است آگاهانه که از روی علم صورت می گیرد.

۱۱.به آرامی پیشرفت می کند و هر نسلی ذخایر علمی و تجربی خویش را به نوبه خود بر آن اضافه می نماید.

 

ماهیت تربیت

۱.تربیت علم است

   اگر علم را به معنای معرفت بیاوریم و با یقین معنی نمایم و یا این که علم را به عنوان تجربه سازمان یافته و دارای قاعده بدانیم در آن صورت تربیت علم است. زیرا دارای اصول و قواعدی است که عمومیت دارد و همه موارد و در همه موارد مورد توجه بوده و هست. به عبارت دیگر تربیت نیز همانند علم دارای هدف، روش ، موضوع و محتوا می باشد. مسایل عقلی و نظری در آن مطرح است و مسایل آن را می توان با روش های علمی مورد مشاهده، تجربه و آزمایش قرار داد. و جریان رشد انسان را با تکنیک های علمی مورد مطالعه و کنترل نمود.

۲.تربیت فلسفه است

     در فلسفه بحث از غایت ها و اهداف است. تربیت نیز متوجه اهداف و غایت ها است و اصول و قواعدی منطقی و مستدل بر اساس مباحث و یافته های فلسفی در بطن آن مورد مطالعه و بحث می باشند.

در بین ابداعات بشر دو تا از مابقی مشکل تر است: هنذر مملکت داری یا حکومت و هنر تعلیم و تربیت. شایدمشکل تربیت در این باشد که تشخیص ریزه کاری ها و به کار گیری و بر خورد مناسب با انها سخت ترین بخش جریان تربیت باشد.

 

۳.تربیت فن است   همان گونه که برای انجام موفقیت آمیز هر عملی نیاز به مهارت و آشنایی با فن آن کار را الزام است. در تربیت نیز که با انسان سر و کار دارد. جهت تربیت انسانهای کامل ، آشنایی با فنون تربیت ضرورت دارد. تا با به کار گیری آن فنون جریان نشو و نمای قوای انسانی در مسیر مطلوب قرار بگیرد. از این جهت تربیت فن است.

۴.تربیت هنر است   ویژگی عمده هنر وجود لطافت و ریزه کاری ها و به کار گیری ابداعات و ابکارات در آن است. جریان تربیت نیز دارای هزاران نکته ریز و لطیف می باشد که توجه به انها و به کار گیری انها از ناحیه مربیان و والدین جهت ساختن انسانها و دگرگون کردن انها در راستای پویایی و تکامل ضرورت دارد.

  1. تربیت صنعت است     هر صنعتی را در نظر بگیریم مواد خامی را یم گیرد و طی فرایندی محصول مورد نظر خویش را تولید می نماید. کیفیت تولیدات صنایع وابسته به نوع مواد اولیه و چگونگی اعمال نظر بر روی انهاست.

انسان به عنوان ماده اولیه تربیت محسوب می گردد که بعد از طی فرایندی به انچه که مورد انتظار است تبدیل می گردد. بنابراین باید کوشید محصول مطمئنی تولید نمود. از این زاویه تربیت همانند صنعت است.

  1. تربیت خدمت است     در علم اقتصاد به برخی از نیازهای انسانی که بعد غیره مادی نیز دارند و توسط دیگر انسانها رفع می گردد خدمات اطلاق می گردد. مثل نیاز به مراقبت، نیاز به آموزش، نیاز به ارتقاء، از این جهت که در پرتو تربیت فرد تبدیل به انسانی مفید به حال خود و جامعه خود می گردد و رشد و ارتقاء می یابد و پله ی ترقی و سعود را طی می نماید خدمت است و چه خدمتی بزرگتر و مهم تر از اینکه انسانی بتواند نیاز به آموزش و ارتقاء انسان دیگری را بر آورد بنماید.

تربیت مختص انسان است

گاهی مواقع تربیت در مورد انسانها، حیوانات و گیاهان به طور یکسان مورد استفاده و بهره برداری قرار می گیرد. هر چند که تربیت در متن خود پرورش، بار آوردن و … را جای داده است اما معقول و منطقی به نظر می آید که این واژه در خصوص انسان استعمال می گردد، و از به کار بردن آن در مورد جانوران و گیاهان پرهیز گردد. به خصوص از ناحیه کسانی که به گونه ای یه مطالعات تربیتی می پردازند.

     با توجه به بحث های که در خصوص تربیت گذشت دقت در معنی این واژه نشان می دهد که تربیت مستلزم رو به کمال بودن و رشد مثبت است و مطلوبیت دارد، این مطلوبیت نیز صرفا از آن انسان است. هر چند که به فضیلت رسیدن ویژگی از بالقوه که بر اثر حفاظت و مراقبت باغبان از گیاه به وجود می آید رشد و کمال و ترقی محسوب می گردد اما از آن جایی که متعالی نیست و خود گیاه از آنچه که دارد آگاهی ندارد. بنابراین به کار گیری تربیت در مورد گیاه معقول به نظر نمی آید. در خصوص جانوران نیز به- همین ترتیب می باشد. نظر به اینکه حیوانات بر اثر یک سری بازتاب های شرطی قادر به ایجاد تغییر در عملکرد خود می باشند که برای خود نیز معنا و مفهوم ندارد و فاقد ارزش و مطلوبیت می باشد و مطلوبیت وارزش گذاری انها نیز توسط انسان صورت می گیرد استعمال کلمه تربیت در مورد حیوانات نیز مستحق نیست. کلمه تربیت در مورد انسانها دارای کاربرد عمیق تر و وسیع تری است. به طوری که دامنه این واژه از تقویت و پرورش عضلات بدن گرفته تا کمالات معنوی را شامل می گردد.

بنابراین از واژه تربیت می توان استنباط کرد که تربیت شامل هر نوع کمالی در وجود انسانی است که دارای ارزش و مطلوبیت است، می باشد. این کمال گاهی در جنبه شناختی است که به دانش شناخت و آگاهی انسان مربوط می گردد. گاهی جنبه حرکتی دارد که به رفتارها و اعمال عینی انسان که اغلب دارای مظاهر جسمانی است مربوط می شود و گاهی نیز جنبه عاطفی دارد که نگرش، اعتقاد، ایمان، علایق، احساسات و تمایلات انسانی را در بر دارد.

تربیت را به این دلیل که گوهر انسانی و ارزشهایی که انسان را از دیگر جانوران متمایز می سازد و او را از حد آدمی بودن به مفهوم بیولوژیک به سوی انسان بودن یعنی انچه که باید باشد و به سوی ارزشها می کشاند در مورد انسان به کار می گیریم. چرا که جهان انسان از قلمرو جهان فیزیکی و محیط طبیعی فراتر می رود تا بدانجا که می توانیم بگوییم جهان انسان، جهان ارزشهاست. تربیت را بدین علت در خصوص انسان به کار می گیریم که برای او امکان برخورداری از فرهنگ را مهیا می نماید. چیزی است که عامل گذر انسان از بعد قلمرو زیستی و حیوانی به زندگی انسانی است، که در پرتو آن انسانها ارزشها را می فهمند، می پذیرند، دوست می دارند و آزادانه و آگاهانه به کار می گیرند.

پس تربیت امری است مختص انسانها که در زمان ها و مکان های مختلف امکان دارد به صورت های مختلفی تعبیر و تفسیر گردد. مثلا در دوران ایران باستان بیشتر رشد و توسعه مهارت های بدنی مانند شمشیر زنی پرتاب نیزه و شنا مد نظر می باشد.

حال سوال این است که اگر تربیت را د ر مورد گیاهان و جانوران به کار گیریم درباره انها از کدام واژه استفاده کنیم؟ بهتر است در خصوص گیاهان از کلمه پرورش استفاده گردد. جرا که باغبان عملا شرایط، امکانات و موقعیت ها و زمینه لازم برای رشد یک دانه و گیاه را تدارک می بیند تا آن دانه و گیاه مطابق با ژنتیک خودش همان گونه که هست رشد نماید. این رشد به گونه ای است که هیچ نمی تواند در روند آن دخالت کند. در مورد جانوران و حیوانات نیز به نظر می آید که از واژه و اصطلاح دست آموز استفاده گردد مناسب است. چرا که انسان ها با استفاده از یک سری بازتاب های شرطی سعی می نمایند اعمالی را که می پسندند در حیوانات شکل دهند. در جریان دست آموز کردن جانوران امکان دارد حیوانی استعداد دیگری نیز داشته باشد که مورد نظر انسان ها قرار نگیرد. از این رو دست آموز کردن واژه مناسبی در خصوص حیوانات می تواند تلقی گردد.

آموزش و پرورش یا تربیت

نگارنده بر این باور است با توجه به مباحث مطرح شده می توان چنین نتیجه گرفت که نه عبارت تعلیم و تربیت و نه عبارت آموزش و پرورش عبارت مناسبی تلقی نمی گردند بلکه عبارت تربیت مطلوب می باشد. چرا که واژه تعلیم با واژه تربیت به صورت مکمل عمل نم کنند بلکه تعلیم در دل تربیت نهاده شده است. بنابراین استعمال عبارت تعلیم و تربیت جای تامل دارد.همچنین معنای متصور از واژه آموزش و واژه پرورش حتی اگر در کنار هم نیز قرار بگیرند و با هم آورده شوند نیز از محتوای که تربیت برخوردار می باشد، نمی باشند.از این روست که به کارگیری واژه تربیت به لحاظ گستردگی مفهوم ضعف های ناشی استعمال سایر عبارتها را جبران می نماید و باعث همه گیر شدن فعالیت ها در خصوص تربیت می گردد. در خصوص تربیت رسمی نیز استفاده از عبارت وزارت تربیت به جای وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد می گردد.

عوامل موثر بر تربیت

عوامل موثر بر جریان تربیت را می توان به دو گروه عمده به شرح زیر تقسیم نمود:

۱.عوامل عمومی رشد تربیت

۲.عوامل منطقه ای رشد تربیت

عوامل عمومی برای کلیه جامعه ها ، ملت ها، نژادها و … یکسان می باشند. نظیر سرمایه گذاری در تربیت. عوامل منطقه ای، عوامل اختصاصی متناسب با هر منطقه می باشند که جریان تربیت در آن منطقه را تحت تاثیر خویش قرار می دهند. منطقه می تواند منطقه ای از کره زمین باشد، کشوری باشد، استانی در داخل کشور باشد، محل یا شهری در داخل استان باشد.

از جمله عوامل منطقه ای می توان به خصوصیات اکولوژیک، خصوصیات دموگرافیک، استعدادهای تاریخی؛ اجتماعی منطقه، مدیریت و برنامه ریزی و سازماندهی جریان تربیت ساختار پست های سیاسی، سطح اطلاعات و ارزشهای فرهنگی، رشد تکنولوژی ، وضعیت اقتصادی و … اشاره نمود.

———————————————–

منبع :شاخص های تربیت /تالیف: حسن ملکی (قاسم) / ناشر: آییژ – من گرافیک

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا