منافق و منافقین در پرتو آیات و احادیث نبوی
منافق و منافقین در پرتو آیات و احادیث نبوی
نویسنده: ادریس قیصری ( کارشناس علوم اسلامی)
در قرآن کریم حدود ۱۴۷ آیه در مورد نفاق و منافقین وارد شده است .و یک سوره از قرآن نیز به نام سوره ی منافقین نامگذاری شده است. این خود دلالت می کند که نفاق و منافقین پست ترین شیء جامعه هستند.
منافق در قرآن
« یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَکْتُمُونَ»[آل عمران/۱۶۷] ایشان با دهان چیزی میگویند که در دلشان نیست ( و گفتار و کردارشان با هم نمیخواند ) و خداوند ( از هر کسِ دیگری ) داناتر بدان چیزی است که پنهانش میدارند.
« وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ ؛ یُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا یَشْعُرُونَ ؛ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ ؛ وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِن لاَّ یَشْعُرُونَ ؛ وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَکِن لاَّ یَعْلَمُونَ ؛ وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ؛ اللّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ ؛ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَهَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ ؛ مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّ یُبْصِرُونَ ؛ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ ؛ أَوْ کَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِی آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ ؛»[بقره/۷-۱۹]
و آیات دیگری مانند آیه های ۳۸، ۵۹، ۱۰۱، ۱۰۷ ، ۱۲۷، ۹۳-۹۸،و…سوره توبه . ۶، ۱۱، ۱۵، ۱۶، سوره فتح و در سوره های محمد و شوری و معارج و تحریم و حشر وممتحنه و مزمل و غیره نیز از نفاق بحث شده است. و از همه مهمتر خداوند متعال یکی از سوره های قرآن را به نام منافقون نام نهاده است.
منافق در احادیث
«آیه المنافق ثلاث، اذا حدث کذب، واذا وعد اخلف، واذا ائتمن خان»رواه البخاری .
نشانه ی منافق سه چیز است : هرگاه به سخن آید دروغ گوید. هرگاه وعده دهد بدان عمل نمی کند، هرگاه امانت یا مسؤلیتی به او سپرده شود خیانت کند.
«إنّ شر الناس ذو الوجهین الذی یأتی هؤلاء بوجه و هؤلاء بوجه » رواه البخاری
بدترین مردم دو چهره گانند ، کسانیکه نزد گروهی رفته و بطبع آنها و تنفر از گروهی دیگر سخن گویند و به نزد گروه دوم رفته و مطابق میل و طبع انها سخن گفته و تنفر و بیزاری می جویند.
« ذوالوجهین فی الدنیا یأتی یوم القیامه و له وجهان من نار» رواه طبرانی
دورویان در روز قیامت با دو رخسار آتشین خواهند آمد.
« من کان له وجهان فی الدّنیا کان له یوم القیامه لسان من النار» رواه ابی داود
هرکس در دنیا دو زبان و دورو باشد، روز قیامت او به زبانی آتشین دچار خواهد شد.
عمل کردهای منافقین در زمان پیامبر(ص)
ایجاد اختلاف و داستان افک
در جنگ با بنی مصطلق جنگ روانی راه انداختند. و عده ای نرسیده به میدان جنگ بر گشتند.
در برگشت از جنگ در مکانی به نام مریسع اختلافی درست کردند و شعارهای جاهلی راسر دادند.
گفتن ضرب المثلی از جانب عبدالله ابی بن سلول در وقت شنیدن اختلاف. سمن کلبک یأکلک.
توهین به اصحاب علی الخصوص زید ابن ارقم که این چند آیه در شأن او نازل شد.
« إِذَا جَاءکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ ؛ اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّهً فَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ؛ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُونَ ؛ وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَهٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَهٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ سَوَاء عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ یَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَهِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ »[منافقون/۱-۸]
هنگامی که منافقان نزد تو میآیند ، سوگند میخورند و میگویند : ما گواهی میدهیم که تو حتماً فرستاده خدا هستی ! – خداوند میداند که تو فرستاده خدا میباشی – ولی خدا گواهی میدهد که منافقان در گفته خود دروغگو هستند ( چرا که به سخنان خود ایمان ندارند ) . آنان سوگندهای ( دروغین ) خود را سپری ( برای رهائی از گرفتار آمدن به دست عدالت ، و پوشاندن چهره واقعی خویش ) میگردانند ، و ( خود را و مردمان را ) از راه خدا بازمیدارند . ایشان چه کار بدی میکنند ! این ( نفاق و دروغگوئی و بازداشتن از دین ) بدان خاطر است که ( نخست با زبان ) ایمان آوردهاند و سپس ( با دل ) کافر شدهاند ، پس بر دلهایشان مهر نهاده شد ، و ایشان دیگر ( حقیقت را درک نمیکنند ، و از ایمان چیزی ) نمیفهمند . هنگامی که ایشان را میبینی ، پیکر ، و سیمایشان تو را میگیرد و به شگفت میآورد ( و به خود میگوئی : چه انسانهای باوقار و برازندهای ! ) و هنگامی که به سخن درمیآیند ( به علّت حلاوت کلامشان ) به سخنانشان گوش فرا میدهی . ( با وجود این جذبه سیما و گیرائی گفتار ) آنان انگار تختههائی هستند که ( بر دیوار ) تکیه داده شده باشند ( بیجان و بیایمان ، هیکلهای توخالی ، درونهای بینور و صفا ، نقشهائی بر در و دیوارها ) . هر فریادی را بر ضدّ خود میپندارند و هر آوازی را به زیان خویش ! آنان دشمنان بشمارند و از ایشان برحذر باش . خدایشان بکُشاد ! چگونه ( از حق ) برگردانده میشوند ( و منحرف میگردند ؟ ! ) . چون به آنان گفته شود که بیائید تا پیغمبر خدا برایتان آمرزش بخواهد ، سرهای خود را ( از روی غرور و تکبّر ، و به عنوان استهزاء ) تکان میدهند وآنان راخواهی دید مستکبرانه روی میگردانند و میروند . برای آنان یکسان است چه برای ایشان آمرزش بخواهی ، و چه آمرزش نخواهی ، ( چون آنان از نفاق خود دست نمیکشند ) هرگز خدا ایشان را نخواهد بخشید . خداوند قطعاً مردمان فاسق را هدایت نمیدهد . آنان کسانیند که میگویند : به آنانی که ( از مکّه به مدینه مهاجرت کردهاند و ) نزد فرستاده خدا هستند ، بذل و بخششی نکنید و چیزی ندهید تا پراکنده شوند و بروند . ( غافل از این که ) گنجینههای آسمانها و زمین از آن خدا است ( و به هر کس که بخواهد از آنها بدو عطاء میکند ) ولیکن منافقان نمیفهمند . میگویند : اگر ( از غزوه بنیمصطلق ) به مدینه برگشتیم ، باید افراد باعزّت و قدرت ، اشخاص خوار و ناتوان را از آنجا بیرون کنند . عزّت و قدرت از آن خدا و فرستاده او و مؤمنان است ، ولیکن منافقان ( این را درک نمیکنند و ) نمیدانند .
خداوند می فرماید:
« وَلْیَعْلَمَ الَّذِینَ نَافَقُواْ وَقِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لاَّتَّبَعْنَاکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِیمَانِ یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَکْتُمُونَ »[آل عمران/۱۶۷]
و نیز برای این بود که ( نفاق ) منافقان را ظاهر گرداند . منافقانی که چون بدیشان گفته شد : بیائید در راه خدا بجنگید یا ( دستکم ) برای دفاع ( از خود ) برزمید ، گفتند : اگر میدانستیم که جنگی واقع خواهد شد ، بیگمان از شما پیروی میکردیم ( و شما را تنها نمیگذاشتیم ! ) آنان در آن روز ( که چنین میگفتند ) به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان . ایشان با دهان چیزی میگویند که در دلشان نیست ( و گفتار و کردارشان با هم نمیخواند ) و خداوند ( از هر کسِ دیگری ) داناتر بدان چیزی است که پنهانش میدارند .
منافقان بدترین مردمانند:
قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم:« انّ شرّ الناس ذوالوجهین یأتی هولاء بوجه و هؤلاء بوجه آخر» رواه البخاری
منافقان بدترین مردمانند که در جایی به شیوه ای خود را ظاهر می کند و در جای دیگری به شیوی دیگر.
منافقان عذاب سختی در پیش دارند:
« بَشِّرِ الْمُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَاباً أَلِیماً »[نساء/۱۳۸]
به منافقان مژده بده که عذاب سختی در پیش دارند.
پیامبر نیز فرموده اند :« ذوالوجهین فی الدنیا یأتی یوم القیامه و له وجهان من نار.» منافقان و دوریان دنیا در روز قیامن دوصورت از آتش دارند.
ایمان و عبادت منافقان برای فریب مردم است:
« وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً »[احزاب/۱۲]
و ( به یاد آورید ) زمانی را که منافقان و آنان که در دلهایشان بیماری ( نفاق ) بود میگفتند : خدا و پیغمبرش جز وعدههای دروغین به ما ندادهاند .
منافقان حرف بساز زشت می زنند:
« یَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَهِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ »[منافقون/۸]
میگویند : اگر ( از غزوه بنیمصطلق ) به مدینه برگشتیم ، باید افراد باعزّت و قدرت ، اشخاص خوار و ناتوان را از آنجا بیرون کنند . عزّت و قدرت از آن خدا و فرستاده او و مؤمنان است ، ولیکن منافقان ( این را درک نمیکنند و ) نمیدانند . و ایجاد داستان افک.
عملکرد منافقان
۱- ایجاد اختلاف در میان مردم و جنگ روانی در زمان پیامبر در غزوه ی بنی مصطلق
۲- شایعه پراکنی افک به مادر مومنان
رسول خدا پس از فراغت یافتن از جنگ با بنی مصطلق در مریسع اقامت داشتند. و مردمان از اطراف به آنجا می آمدند. عمر بن خطاب خدمت کاری داشت که او را جهجاه غفاری می نامیدند.
بر چشمه ای خدمت کار عمر با فردی از انصار به نام سنان بن وبر جهنی در گیر شدند و با هم به زد وخورد پرداختند. آن مرد جهنی فریاد زد ای جماعت انصار. جهجاه نیز فریاد زد ای جماعت مهاجرین: رسول خدا فرمودند:« ابدعوی الجاهلیه وأنا بین أظهرکم؟ دعوها فإنها منتنه» شعر های جاهلی می دهید در حالی که من هنوز در میان شما هستم؟ واگذارید این رفتارها را که بسیار چندش آور نیست.
خبر این گیرودار به عبدالله بن ابی بن سلول رسید. عبدالله خشمناک شد گفت واقعا چنین کردند؟ اینان در شهر و دیار مان با ما سر ستیز دارند و به ما بزرگی می فروشند. به خدا مثل ما با اینان مثل ضرب المثلی قدیمی است که گفته شده:« سمّن کلبک یأکلک» سگت را چاق ساز تا خودت را بخورد.
وأما والله، لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَهِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ، و رو به اطرافیانش کرد و دست به یاوه گویی کرد. این خلاصه ای از ایجاد اختلاف در میان اصحاب و مسلمانان است که منافقان آن را به وجود آوردند.