مفهوم و معنای لا إله إلا الله
مفهوم و معنای لا إله إلا الله
نویسنده : دکتر علی محمد صلابی
معنای کلمهی لا إله إلا الله این است که معبود برحقی جز الله نیست. پس الله، یگانه و یکتاست و استحقاق این را دارد که تمامی عبادات خالصانه برای او باشد و برای غیر او نباشد. الله متعال میفرماید:
﴿وَإِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِیمُ ۱۶۳﴾ [البقره: ۱۶۳].
«و معبودتان، یگانه معبودیست که هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد؛ (پروردگارِ) گستردهمهرِ مهرورز».
در جای دیگری میفرماید:
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ ۲۶ إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُۥ سَیَهۡدِینِ ۲۷ وَجَعَلَهَا کَلِمَهَۢ بَاقِیَهٗ فِی عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ۲۸﴾ [الزخرف: ۲۶-۲۸].
«و زمانی (را یادآوری کن) که ابراهیم به پدر و قومش گفت: همانا من از آنچه میپرستید، بیزارم؛ جز ذاتی که مرا آفریده و بهیقین که او، هدایتم خواهد کرد. و کلمهی توحید را حقیقتی ماندگار در نسلهای پس از خویش قرار داد؛ امید است که آنان، (یعنی مشرکان به سوی توحید) بازگردند».
همچنین میفرماید:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ ۲﴾ [آل عمران: ۲].
«الله؛ هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد؛ همیشه زندهای که مدبّر (جهان هستی) است».
معنای شهادت دادن به محمد رسول الله این است که مسلمان بهزبان اقرار نماید و با قلب ایمان داشته باشد که محمد بن عبدالله قریشی هاشمی، فرستادهی الله به سوی تمامی آفریدگان اعم از جنیان و آدمیان است؛ الله متعال میفرماید:
﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ۱۵۸﴾ [الأعراف: ۱۵۸].
«بگو: ای مردم! بهراستی که من، فرستادهی الله به سوی همهی شما هستم؛ فرستادهی پروردگاری که فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ اوست؛ هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد؛ زنده میکند و میمیراند؛ پس به الله و فرستادهاش ایمان بیاورید؛ همان پیامبر درسنخواندهای که به الله و سخنانش ایمان دارد. و از او پیروی کنید تا هدایت یابید».
در جای دیگری میفرماید:
﴿تَبَارَکَ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ لِیَکُونَ لِلۡعَٰلَمِینَ نَذِیرًا ۱﴾ [الفرقان: ۱].
«بس والا و بابرکت است ذاتی که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیمدهندهی جهانیان باشد».
پس کلمهی «لا إله إلا الله» شامل دو قسمت نفی و اثبات است:
۱- نفی (لا إله)، این بخش، هر معبودی غیر از الله، یعنی همهی معبودان باطل را نفی میکند؛ از اینرو کسی غیر از الله استحقاق پرستش را ندارد. نکره در سیاق نفی، عام است؛ پس این بخش، شامل هر موجودی غیر از اللهU میشود که ممکن است پرستش گردد و به سوی او روی آورند.
۲- اثبات (إلا الله)؛ این بخش، عبادت برای الله متعال را اثبات میکند. پس الله، معبود حقیقی و مستحق پرستش است؛ چون خبرِ «لا» که جملهی «بحق» و محذوف میباشد، همان چیزیست که نصوص قرآن آن را بیان کرده است. پس لا إله إلا الله یعنی لا إله بحق إلا الله؛ یعنی هیچ معبود برحقی جز الله نیست. پس همانطور که تنها الله خالق و رازق و زندهکننده و میراننده و پدیدآورنده و نابودکننده است و تنها اوست که سود و زیان میرساند و هیچکس در آفرینش مخلوقات و تصرف در هیچیک از آفریدهها با او شریک نیست، همینطور تنها الله مستحق الوهیت است و شریکی ندارد؛ الله بلندمرتبه میفرماید:
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلۡبَٰطِلُ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡکَبِیرُ۳۰﴾ [لقمان: ۳۰]([۱]).
«این، دلیل آنست که تنها الله، حق است و آنچه جز او میپرستند، باطل میباشد و الله ذات بلندمرتبه و بزرگ است».
لفظ جلالهی «الله» در کلمهی شهادت، یکی از نامهای خداوندU، بلکه از نظر برخی از علما اسم اعظم خداست. در قرآن و سنت، این اسم بیش از دیگر نامهای الله آمده است. لفظ «الله» از همهی نامهای دیگر خدا مشهورتر است و در زبانهای مختلف، بیشتر تکرار میشود.
واژهی «الله»، اسمیست که بر ذات عظیمی دلالت میکند که جامع صفات الوهیت و ربوبیت است؛ پس این اسم، تنها به پروردگار متعال اختصاص دارد و به کسی غیر از خدا تعلق ندارد و بر غیر او اطلاق نمیشود و احدی از انسانها ادعای آن را نمیکند.
«الله» نام پروردگار معبود و ستودهایست که مخلوقات او را تمجید و تسبیح و ستایش میکنند و آسمانها و زمینهای هفتگانه و موجودات میان آنها و شب و روز و آدمیان و جنیان و خشکی و دریا او را به پاکی میستایند:
﴿وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا ۴۴﴾ [الأسراء: ۴۴].
«و هیچ موجودی نیست، مگر آنکه پروردگار را بهپاکی و بزرگی میستاید؛ ولی شما ستایش و تسبیحشان را درنمییابید. بیگمان او بردبار و آمرزنده است».
«الله» ذاتیست که قلبها، به او رغبت دارند و روح و روان بندگان به سوی او مشتاقند و شوقها به سوی او به پرواز درمیآیند و با یاد و ذکرِ او خوشحال میشوند و به سوی او اشتیاق دارند، و تمامی آفریدهها اعم از بزرگ و کوچک، در هر دَم و در هر چشم به همزدنی، در امور خاص و عام خویش و در حال و آیندهی خود محتاج اویند؛ چون خدا این مخلوقات را به وجود آورده و پس از نابودی، دوباره آنها را زنده میگرداند و اوست که آنها را آفریده و به آنها هستی داده است. و این آفریدگان در برابر الله، فروتن و فرمانبردارند.
هیچ انسانی نیست مگر اینکه احساس میکند که خدای متعال منتها و نعمتهایی را بر گردن او نهاده و از لطف و کرم خویش نعمتهای فراوانی به او ارزانی داشته است؛ پس شایسته است که قلب انسان با مهر و رغبت و تعظیم به سوی الله متعال روی بیاورد.
«الله» در ذات و صفات و اسماء و جلال و مجدش، عظیم است. عقل انسانها نمیتواند او را دریابد و فهمشان او را درک نمیکند و گمانشان به کنه عظمت او پی نمیبرد. پس عقل، از درک عظمت پروردگار، متحیر و شگفتزده است؛ هر چند با توجه به توانایی و قدرتی که به آن بخشیده شده، میتواند گوشهای از این عظمت را درک کند. محبت الله و ترس از او و امید به رحمتش و نیز پرستش آن ذات یگانه در حد توان، به عقل، توانایی شناخت عظمت باریتعالی را میبخشد.([۲])
شاعر میگوید:
لله فی الآفاق آیات
|
لعل أقلها هو ما إلیه داکا
|
«الله در کرانههای زمین، نشانههایی دارد؛ شاید کمترین این نشانهها تو را به سوی او هدایت کند».
لعلّ ما فی النفس من آیاته
|
عجب عُجاب لو تری عیناکا
|
«نشانههای موجود در وجودت، بس شگفتانگیز است؛ اگر چشمانت آنها را میدید».
والکون مشحون بأسرار
|
إذا حاولت تفسیراً لها أعیاکا([۳])
|
«هستی پر از رازهاییست که هرگاه تلاش کنی به آنها پی ببری، تو را سرگشته و درمانده میکند».
«الله» فرمانروا، فریادرس و معبودیست که مؤمنان، دلها و عبادات و نماز و حج و شعایر و حیات و آخرتشان را خالص برای او میگردانند:
﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ۱۶۲ لَا شَرِیکَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِکَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ۱۶۳﴾ [الأنعام: ۱۶۲-۱۶۳].
«بگو: همانا نماز و قربانی و زندگی و مرگم، از آنِ الله، پروردگار جهانیان است. شریکی ندارد؛ و به توحید امر شدهام و من، نخستین مسلمانِ (امتم) هستم».
روح و درونمایهی لا إله إلا الله، این است که محبت و تعظیم و بزرگداشت و ترس و امید و پیآمدهای آن، از قبیل: توکل، توجه، رغبت و رهبت یا بیم و امید، فقط برای او باشد؛ پس انسان مسلمان، غیر الله را دوست نمیدارد؛ بلکه اگر غیرالله را دوست میدارد، به تبعیت از محبت الله متعال است که خود زمینهساز افزایش محبت الهیست. مؤمن از غیرالله نمیترسد و به غیر او امید ندارد؛ تنها به الله توکل میکند و تنها به او دل میبندد و تنها از او میترسد؛ جز به نام الله سوگند نمیخورد و جز برای الله نذر نمیکند و تنها به سوی الله توبه و لابه و زاری مینماید؛ تنها از اوامر پروردگار اطاعت میکند و از غیر او امید ثواب و پاداش ندارد؛ در سختیها تنها از الله کمک و یاری میجوید و تنها به او پناه میبرد.
تنها برای الله سجده و کرنش و قربانی میکند و هنگام ذبح، فقط نام او را بر زبان میآورد.
همهی اینها در یک کلمه خلاصه میشود و آن اینکه تمامی انواع عبادتها فقط از آنِ الله متعال است. این، همان محقق نمودن شهادت لا إله إلا الله میباشد. به همین خاطر خداوندU کسی را که حقیقتاً به لاإلهإلاالله شهادت دهد، از آتش دوزخ دور نگه میدارد؛ محال است کسی که که حقیقت این شهادت را محقق نموده و بدان قیام نموده است، به دوزخ برود؛ همانطور که الله متعال میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ هُم بِشَهَٰدَٰتِهِمۡ قَآئِمُونَ ۳۳﴾ [المعارج: ۳۳].
«و آنان که بر ادای درستِ گواهیهای خویش، متعهد و پایبندند».
پس مؤمن در ظاهر و باطن و در قلب و جسمش به اجرای مقتضیات این کلمه قیام میکند([۴]).
مقتضای این شهادت، این است که آنچه را رسولاللهr از جانب الله آورده است، تصدیق کنی و مطیع اوامر و نواهیاش باشی و تنها مطابق شریعت الله، او را بپرستی و معتقد نباشی که رسولاللهr در ربوبیت و مدیریت جهان هستی، نقش یا سهمی دارد یا اینکه شایستهی پرستش است؛ بلکه باید معتقد باشی که پیامبرr بندهی الله است و شایستهی پرستش نیست؛ و نیز فرستادهی الله است که نباید و نشاید که تکذیب شود؛ او برای خودش و دیگران، مالک هیچ نفع و ضرری نیست و هر نفع و ضرری به خواست الله متعال است([۵]).
لاإلهإلاالله نزد مسلمانان به کلمهی «توحید»، «اخلاص» و «تقوا» شناخته میشود. لاإلهإلاالله اعلام انقلاب و خیزش در برابر زورگویان و ستمگران روی زمین و طاغوتهای جاهل، و نیز انقلاب و قیام بر ضد تمامی بتها و خدایان مزعوم یا معبودان باطل در مقابل خداست؛ خواه این خدایان، درخت باشند و خواه سنگ یا بشر. لاإلهإلاالله ندایی جهانی برای آزادسازی انسان از بندگی انسان و طبیعت و هر مخلوق دیگریست.
لاإلهإلاالله عنوان منهج خداوندیست که چهرهها فقط متوجه او میشوند و دلها فقط در برابر حکم او سر تسلیم فرود میآورند و فقط در برابر سلطهی او فرمانبردارند.([۶])
مقالات مرتبط :
مقتضیات بیانی و گفتاری «ﻻ اله الا الله»
مفهوم و معنای لا إله إلا الله
انحرافات وارد شده بر مفهوم «لاإله الا الله» و تاثیر تفکر مرجئه، تصوف و استبداد سیاسی در این انحرافات
————————-
منیع : ایمان به الله / مؤلف: دکتر علی محمد صلابی / ترجمه: گروه علمی فرهنگی موحدین / نشر عقیده
([۱])- العقیده الصافیه، سید سعید عبدالغنی، ص۲۶۰٫
([۲])- مع الله، دکتر سلیمان عوده، صص۳۶-۳۷٫
([۴])- الجواب الکافی، اثر ابن قیم، ص۱۳۹٫
([۵])- الأمثال فی القرآن، اثر دکتر عبدالله جربوع، ۱/۲۳۳٫
([۶])- الإیمان و الحیاه، اثر قرضاوی، ص۳۱٫