ترامپ با کوردها چه می کند؟
ترامپ با کوردها چه می کند؟
نویسنده : دکتر صلاح الدین خدیو
?کردها بعنوان یک بازیگر غیردولتی در منازعات فعلی خاورمیانه، هیچگاه به اندازه این دوره در مبارزات انتخاباتی آمریکا مطرح نشدند.
در خاورمیانه ای که چفت و بستهای سایس پیکویی آن شل شده، وزن کردها بعضا تنه به تنه برخی بازیگران دولتی می زند وطبیعی است درمباحثات مربوطه نادیده گرفته نشوند.
?غیر از این به نظر میرسد آغاز غیرمترقبه عملیات کردها برای آزادسازی شهر رقه در چهار روز پیش، آشکارا به هدف کمک به کمپین تبلیغاتی هیلاری کلینتون انجام شد. چه در زمانی که اختلاف نظرعمیق بین ترکیه و آمریکا بر سر نقش کردها در عملیات هنوز ادامه داشت و حرف و حدیثهایی مبنی بر تیره شدن روابط آمریکا و کردها در میان بود، فوران ناگهانی ” خشم فرات ” دلالتی غیر از این نمی تواند داشته باشد.
آشکار است که زوج سیاسی کلینتون – اوباما برای خارج کردن حربه تبلیغاتی داعش از دست ترامپ نیاز مبرمی به اخراج این گروه از پایگاههای اصلیش در موصل و رقه داشتند. دست برقضا تداوم و تصلب اختلافات سیاسی میان متحدان آمریکا در هر دو، تاخیرو اتلاف وقت بسیاری را رقم زد.
?از روی بیانات ترامپ نمیتوان تصویر روشنی از جایگاه کردها در سیاست خارجی آمریکا بدست آورد. هرچند وی در طول کارزار تبلیغاتیش بارها زبان به ستایش از کردها بعنوان اصلی ترین مبارزان ضد داعش گشود، اما تجلیل همزمان از اردوغان و ترجیح اسد و صدام برمخالفان اسلامگرا، از وضوح تصویر نهایی کردها نزد ترامپ می کاهد. درواقع چیزی که از ترامپ دوران تبلیغات در مورد کردها میتوان بدست آورد، این است که وی به نقش سترگ کردها در مبارزه با داعش واقف و به تداوم سیاست آمریکا در اینباره متعهد است.
?رابطه آمریکا با کُردها چه در سوریه و چه در عراق باوجود استواری نسبی، اما دارای چالشها و تنگناهایی جدی است که نگرانیهای دوجانبه پدید آورده است.
البته رابطه آمریکا و اقلیم کردستان بدلیل قدمت و وضعیت قانونی تثبیت شده اقلیم و ارتباطات بین المللی آن از چارچوب مشخصتری برخوردار است. با این وصف آنهم از چالشهایی رنج میبرد که گریبان این رابطه را در سوریه گرفته است.
?به صورت کلی کُردها نگرانند که زوال داعش به کاهش پشتیبانیهای سیاسی و تسلیحاتی آمریکا بینجامد و آمریکاییها هم نگران رنجش دوستان ترک و عراقی خود در پی ارتباط نزدیکتر با همپیمانان کردشان هستند.
?در سالهای اخیر بخشی از انرژی سیاست خارجی آمریکا مصروف ایجاد توازنهای اینچنینی در روابط موازیش با کردهای سوریه و عراق و دولتهای متبوعشان شده است.
?به طور قطع دولت ترامپ هم وارث این وضعیت پیچیده خواهد شد. وضعیتی که حداقل در سوریه هنوز چارچوب نهایی خود را پیدا نکرده است. در هشت سال گذشته دولت آمریکا آشکارا مدافع ایده عراق یکپارچه بوده و با خواست استقلال طلبی کردها مخالفت نموده است. این مخالفت در عین حال با همکاریهای گسترده گوناگون با دولت اقلیم کردستان و پذیرش دو حاکمیت مجزا در عراق همراه بوده است.
?احتمالا ترامپ هم با تفاوتهایی اندک به این چارچوب پذیرفته شده وفادار بماند. البته در وضعیتهایی که اختلافات بین بغداد و اربیل شعله ور می شود، مساله فرق می کند. هرچند به نظر می رسد بدلیل مشکلات اقتصادی حکومت اقلیم کردستان و دودستگی جناحهای کورد و ضعف متقابل بغداد و وجود توافقات سیاسی بین آنها قبل از عملیات موصل، احتمالا شاهد فصل جدیدی از همگرایی بین آنها بوده و ترامپ در این زمین مشکلات کمتری از سلفش داشته باشد. ?احتمال قابل توجهی هم وجود دارد که هنگام بروز بحرانهای از این دست، بدلیل روحیه ثبات گرای ترامپ، بغداد چشمداشت پشتیبانی بیشتری داشته باشد.
?ۈضعیت در سوریه اما پیچیده تر است. در مناطق کوردنشین این کشور ترتیبات نهادی و چارچوبهای حقوقی مشابه اقلیم کردستان هنوز بوجود نیامده است. هرچند کوردهای این کشور منسجم و یکپارچه ترند.
ترکیه چنگ و دندان نشان می دهد و برای اسد هم مساله صرفا مساله زمان است.
?اگر تا آغاز کار ترامپ، رقه بدست کوردها سقوط کند، تبیین سیاست جدید آمریکا در قبال کوردهای سوریه و ترسیم خط مشی های جدید، یکی از اولین چالشهای رییس جمهور منتخب خواهد بود. البته در ذیل بازتعریف سیاست جدید آمریکا در بحران سوریه و شناسایی و اولویت بندی اهداف آن.
?ترامپ قبل از انتخابات، روی برتری اخلاقی اسد بر داعش و اولویت مبارزه با دومی تاکید می نمود. طبیعتا این به معنای کوتاه آمدن در برابر بقای درازمدت حکومت اسد نیست. در صورت تحقق این امر، نقش کردها بعنوان اصلی ترین متحد آمریکا در استراتژی جدید بازبینی خواهد شد.
قبل از آغاز عملیات خشم فرات، کردها آشکارا حضور در آن را به پشتیبانی آمریکا از تحقق موجودیت خودمختارشان گره زده بودند. بعید است ضمانتی رسمی و تعهد آور در این زمینه دریافت شده باشد. اما رها کردن کردها هم با منطق راهبردی آمریکا همخوان نیست. آغاز عملیات آزادسازی رقه بدست یگانهای مدافع خلق و بدون حضور ترکیه اشارات گویایی در این رابطه دارد.
?سپر فرات و خشم فرات نمادی از پیچیدگیهای یک سیاست توازن بخش بین دو متحد دشمن هست.
البته سیاست خارجی آمریکا با مشکلات از این دست بیگانه نیست.
بیش از چهل و پنج سال است که ضمن پذیرش سیاست چین واحد و تبدیل پکن به بزرگترین شریک تجاری آن، اما متحد استراتژیکش، تایپه را در آنسوی تنگه تایوان رها نکرده است.
منبع : کوردنامه