نقش خانواده در تقویت پیوند های عاطفی بین فرزندان
نقش خانواده در تقویت پیوند های عاطفی بین فرزندان
نویسنده: دکتر زهرا بازرگان (عضو هیأت علمی دانشگاه روانشناسی و علوم تربیتی تهران)
پیوند های عاطفی بین فرزندانتان را تقویت کنید
عزیز ترین افراد زندگی هر فرد پس از پدر و مادر معمولا” برادران و خواهران اویند و رابطه صمیمی و صادقانه ای بین فرزندان در خانواده شکل می گیرد، از طولانی ترین و محبت آمیز ترین روابط زندگی آنان محسوب می شوند. با وجود این بسیاری از رویدادهای زندگی روزمره حکایت از وجود کدورت و اختلاف های عمیق بین برخی از برادارن و خواهران داردکه یکی از علل عمده آن می تواند وجود روابط غیر صمیمی و ناهماهنگ درون خانواده در دوران کودکی باشد. این واقعیت طبیعتا” توجه والدین را برای بازنگری رفتار خود و تلاش برای تقویت روابط صمیمانه بین فرزندان می طلبد.
خواهر و برادر، به عنوان اولین هم بازی، هم صحبت و همراه، زمان زیادی را با هم می گذرانندو مهارت های اجتماعی آموخته شده در خانه، بر یادگیری مهارت های اجتماعی و شناختی آن ها و در روابط هر یک از آنان با هم بازی های بعدی در کلاس، در مدرسه و در محیط های ورزشی تأثیرات مثبت بر جای می گذارد. محققان معتقدند رابطه بین برادر یا خواهر بزرگ تر یا فرزند کوچک ترچنان چه تؤام با محبت مسئولیت و پاسخ گویی باشد می تواند همانند رابطه دل بستگی با والدین منشأ امنیت و حمایت و در نتیجه موجب رشد اجتماعی و عاطفی کودک کوچک تر گردد. وجود نزاع و مشاجره گاه و بی گاه بین برادران و خواهران امری طبیعی است و بخشی از فرایند رشد کودکان را تشکیل می دهد؛ اما به رغم نزاع ها و اختلاف های بین آنان محبت و صمیمیت عمیق هم در این روابط نهفته است. یکی از تحقیقات دراین زمینه نشان می دهد که فقط ۳۰ درصداز تبادل های خواهران و برادران برای رقابت آمیز است و ۷۰ درصد آن از دل بستگی و همدستی بین آنان حکایت دارد.
فرزند ارشد و سایر فرزندان
در یک خانواده سالم معمولا” فرزند ارشد اولین معلم و الگوی فرزندان کوچک تر است و بسیاری از مهارت های اجتماعی مثل کمک کردن به دیگران، سهیم شدن در امکانات و امتیازهای خانوداه همکاری با برادر یا خواهران کوچک تر خود می آموزد و رشد زبان و ارتباطات آنان را تسهیل می کند. کودکان در ضمن این ارتباطات ها از نقاط ضعف و قدرت و از هویت خود آگاهی می یابندو برای ارتباط با دیگران در بیرون از خانه و سازگاری با مدرسه آماده می شوند. در عین حال، برخی از والدین از وجود نزاع های مداوم و رفتار خصمانه بین فرزندان خود شکایت دارند. به طور مثال، آنان گاه از نارضایتی عمیق فرزند بزرگ تر خود از تولد فرزند کوچک تر یا رقابت شدید بین دو فرزند خود صحبت می کنند. به طور طبیعی وجود روابط صمیمانه و احیانا” خصمانه در خانواده، احساس خشم و نارضایتی را در فرزندان تقویت می کند و علاوه بر مسوم کردن محیط زندگی، به بروز رفتارهای خشن فرزندان با هم کلاسی ها یا کودکان ضعیف تر، به خصوص در دوران نوجوانی، می انجامد.
منشأ اختلاف ها در خانواده
در این که چه عاملی به بروز اختلاف ها در خانواده و در گیری های مداوم بین فرزندانمان در خانه می انجامد نتایج تحقیقات برعوامل مختلف مانند خلق و خوی کودک، ردیف تولد، فاصله سنی، زیبایی و هوش بیشتر تأکید دارد. از طرفی اثرهای عمیق رفتار پدر و مادر و روش های تربیتی آنان بر فرزندان را نمی توان از نظر دور داشت. در واقع ایجاد و حفظ محیطی امن و صمیمانه برای با هم زیستن و یادگیری و تمرین روش های پسندیده اخلاقی در خانه، وجود والدینیرا می طلبد که از باورها، اعتقادات و پیش داوری های خود آگاه باشندو هر یک از فرزندان خود را همان گونه که هست، به عنوان موجودی یگانه و ارزشمند بپذیرد و روش های تربیتی خود را با نیازها و خصوصیات رشد او تطبیق دهند آن چه مسلم است این که پرورش فرزندان با احساس همدردی، محبت و صمیمیت، به طوری که قادر باشندارزش های اخلاقی خانواده را بیرون خانه و به سطح جامعه گسترش دهند، تصادفی نیست و به سرمایه گذاری معنوی ، صرف وقت و توجه دائمی والدین نیازمند است.
در این بخش به برخی از راهبردهای پیشنهادی متخصصین و کارشناسان بر جسته تعلیم و تربیت برای بهبود کیفیت ارتباط های بین فرزندان و سلامت عاطفی محیط خانواده، اشاره می گردد:
- تقویت روابط صمیمانه بین فرزندان
رفتار مؤدبانه و احترام آمیز بین فرزندان زا با رفتار خود، به آنان بیاموزید. رفتارهای پدرو مادر در خانه، کلماتی که به کار می برند و احترامی که برای یکدیگر قائل اند، بر نحوه رفتار فرزندان اثر می گذارد. مادران یا پدران ناراضی و رنجیده از رفتار همسر خود کمتر می توانند سلامت عاطفی محیط خانه را تأمین کنند. کودکانی یه آسانی به وجود اختلاف بین والدین خود پی می برند و حتی به طور مستقیم مورد خطاب آنان نباشند، حتی اگر به طور مستقیم مورد خطاب آنان نباشند، با هوشیاری و حس کنجکاوی خود از طریق نگاه کردن و مشاهده حرکات پدر و مادر به وجود عدم توافق بین آن ها پی می برند و احساس گناه و ناامنی می کنند که این احساس طبعا” بر روابط بین فرزندان در خانواده تأثیرات منفی خواهد داشت. نتایج برخی از پژوهش ها نشان می دهد که وجود رفتارهای رقابت آمیز، قهر آلود و پرخاشگرانه بین کودکانی که در محیط خانوادگی پر تنش زندگی می کنند، به مراتب بیشتر از خانواده های عادی است. ادای کلماتی مانند لطفا”، خواهش می کنم، بی زحمت، متشکرم، معذرت می خوام و غیره باید جزئی از فرهنگ و ارزش های خانواده باشد که بچه ها از زبان والدین خود شنیده باشند.
- فرزندان خود را با هم مقایسه نکنید.
یکی از دلایل رایج حسادت و بروز اختلاف بین خواهر و برادر می تواند نگرش والدین به هر یک از آن ها باشد، مثلا” زمانی که فرزندان خود را با هم مقایسه و طوری رفتار می کنند که انگار یکی را به دلایلی بر دیگری ترجیح می دهند. آن چه مورد انتظار یک کودک است این است که پدر و مادر او بر نقاط قوت و صفات برجسته او تمرکز کنند و او را برای آن چه هست مورد پذیرش و محبت قرار دهند. تنها در این صورت است که والدین می توانند احساس ارزشمندی را به او القا کرده، به تقویت عزت نفس او بپردازند. جانب داری و اعمال تبعیض بین خواهر یا کودک بزرگ تر و کوچک تر، چه واقعی و چه به صورت غیر عمد، این احساس را در کودک به وجود خواهد آورد که مورد محبت اولیای خود نیست و این موضوع نه تنها مانع ایجاد صمیمیت و دوستی بین کودکان خواهد شد. بلکه باعث می شودکودک مورد نظر احساس بی عدالتی کند و خشم و رنجش خود را به نوعی روی برادر یا خواهری که بیشتر مورد توجه است، خالی کند.
- احساس های فرزندانتان را نسبت به یکدیگر بپرهیزید و روابط صمیمی بین آن ها را تقویت کنید.
به احساس هایی که فرزندان نسبت به همدیگر دارند نباید بی اعتنا بود یا به اجبار به کودکی که مثلا” از دست برادرش آزرده خاطر یا عصبانی است تلقین کرد که باید او را دوست داشته باشد. د راین صورت کودک یاد می گیرد احساس های خود را پنهان کند و چه بسا جای دیگر تلافی خواهد کرد تا آن جا که ممکن است به هنگام دعوا و اختلاف بین فرزندان جانب داری نکنید و فرصت دهید تا مسائل شان را خودشان حل کنند، مگر زمانی که احساس می کنید ادامه دعوا خطری بزرگ برای یکی از کودکان در بر خواهد داشتکه در این صورت لازم است آن ها را از هم جدا کرده،مانع ادامه حرکات و رفتارهای تهدید آمیز آن ها با یکدیگر شویم. به فرزندان باید بازی کردن و روش های کنار آمدن با یکدیگر را یاد داد. آن ها باید یاد بگیرندبا یکدیگر صحبت کنند به یکدیگر گوش دهند.، تفاوت ها و ارزش های یکدیگر را کشف کنند و در مشکلات ارتباطی با هم فائق آیند. به طور مثال لازم است بچه ها ی بزرگ تر را از محدودیت های فرزندان کوچک تر آگاه و به آنان تفهیم کرد که کودکان خردسال نمی توانند احساسات خود را کنترلکنند یا نیازهای خود را به روشنی به زبان آورندو لذا این محدودیت ها بر رفتار آنان اثر می گذارد. تفاوت هایشان را برای آنان روشن کنید و تشویق کنید به رغم این تفاوت ها یکدیگر را بپذیرند.
- برای هر یک از فرزدان محلی خاص در خانه اختصاص دهید
کودکان باید محلی مخصوص برای خوابین و جای اسباب بازی های شخصی خود و بازی کردن داشته باشند. فرزندان بزرگ تر به محلی نیاز دارند که بتوانند اسباب بازی ها، کتاب ها یا وسایل درسی خود را دور از دسترس بچه های کوچک تر خانواده قرار دهند؛ بنابراین برای پیشگیری از بروز مشکلات ارتباطی بین فرزندان لازم است که به هنگام جای دادن فرزندان در محل مشترک به عواملی مانند سن، وضعیت سلامت و نیازهای خاص هر یک از آن ها توجه شود.
- وقت آزاد خود را بین فرزندان تقسیم کنید.
هر کودک نیاز دارد که مادر و پدرش لحظاتی خاص را تنها با او بگذرانند. در همان حال که با بیرون از خانه تجربه ای شیرین برای لذت بردن از حضور و مصاحبت یکدیگر است. با اختصاص دادن لحظاتی در روز یا هفته به هر یک از فرزندان می توان انها را از جایگاه مهمی که نزد والدین خود دارند، مطمئن کرد. به طور مثال مادر جوانی یک بعد اظهر در هفته را به نوبت به یکی از فرزندان خود اختصاص داده بود. او می گفت که در آن بعد اظهر خاص ضمن توجه به نیازهای سایر افراد خانواده سعی می کند بیشتر وقت و توجه خود را به یکی از فرزندان خود معطوف کند که آن روزبه او اختصاص یافته است، این مادر برنامه ریزی فعالیت های آن بعد ازظهر هفته را به کمک فرزندان خود انجام می داد و لحظاتی شیرین و دل پذیر را با هر یک از آن ها می گذراند. او اظهار می دارد که گاهی هیچ برنامه خاصی هم از قبل تدوین نمی شود، اما هر یک از فرزندانش می دانند که اگر تمایل داشته باشند وقت و توجه مادرشان را در اختیار خواهند داشت.
۶- برنامه ها و فعالیت هایی متناسب با سن فرزندان ترتیب دهید.
فرزند بزرگ تر حتی با یکی دو سال فاصله سنی باید بتوانند از امتیازهای کوچک در مقایسه با خواهر و برادر کوچک تر خود برخوردار باشد. به عنوان مثال اجازه داشته باشد کمی دیرتر به رختخواب برود یا در سنین بالاتر امتیاز برخورداری از پول توجیبی کمی بیشتر را در مقایسه با سایرین با توجه به نیازهای خاص خود داسته باشد. برخی از خانواده ها فرزند بزرگ تر خود را از بسیاری از بازی ها و فعالیت های متناسب با سن او، به بهانه این که فرزند کوچک تر نمی تواند آن را انجام دهد یا ممکن است ناراحت شود محروم می کنند. این نوع تصمیم ها باعث دلخوری و اجحاف به کودک بزرگ تر می شود و به نفع هیچ یک از فرزندان نخواهد بود.
- از فرزندی که احیانا” مورد تمسخر و زورگویی خواهر یا برادرش قرار گرفته است، حمایت کنید.
گاه شخصیت قوی و رفتار برخی از کودکان چنان است که آگاهانه یا به صورت عمد خواهر یا برادر کوچک تر از خود را تحت فرمان می گیرندو با امر و نهی و ایراد گیری مداوم مانع رشد سالم شخصیت او می گردند. با این که بسیاری از اولیا بر این عقیده اند که در بازی ها و اختلافات کودکان نباید دخالت مستقیم کرد، اما بی توجهی به آن چه ما بین فرزندان می گذرد نیز جایز نیست و عدم حمایت از کودکی که از ابراز وجود خود و آن چه بر او می گذرد ناتوان است می تواند عواقب ناگوار بر شخصیت هر یک از فرزندان باقی گذارد و به جای دوستی و محبت کینه و نفرت را د روجود او رشد دهد.
- اجازه دهید فرزندانتان دوستان خود را به خانه دعوت کنند.
دعوت یک دوست یا هم بازی به خانه، علاوه بر گذراندن اوقات خوش، به افزیش اعتماد به نفس و تقویت مهارت های اجتماعی کودکان کمک خواهد کرد. اگر هر یک از فرزندان، دوست یا دوستانی داشته باشند که با آنان سرگرم و مشغول شوند، دعوا ها و اختلاف های بین خواهران و برادران در خانه کاهش پیدا خواهد کرد. نکته ای که لازم است مورد توجه اولیا قرار داشته باشد، این است که حضور یک دوست در خانه و همدستی او با یکی از فرزندان نباید باعث شود فرزندی دیگر از خانواده مورد تمسخر ، طرد یا آزار قرار گیرد.
- فعالیت ها و بازی های مشترک برای فرزندان پیش بینی کنید.
به فرزندان خود گاه فعالیت ها و بازی هایی پیشنهاد کنید که بتوانند با هم انجام دهند، برای مثال، تنظیم و اجرای یک نمایش انجام کاردستی، بازی های ساختمانی یا تعریف کردن یا خواندن یک داستان یا این که هر کودک لازم است اسباب ابازی های خاص خود را داشته باشد، سهیم شدن در اسباب بازی ها و سرگرمی های مشترک به روابط اجتماعی بهتر و بادگیری مهارت های گروهی کمک خواهد کرد.
- گذراندن اوقات خوش در خانواده را برنامه ریزی کنید.
هر چند وقت یک بار یک برنامه مشترک خانوادگی را، به صورتی که فرزندان شما هم بتوانند در تنظیم و اجرای آن نقش داشته باشند پیش بینی و اجرا کنید. برای مثال برنامه ای برای رفتن به پارک، موزه، سینما ، منزل اقوام و دوستان، مسافرت های تفریحی، زیارتی و غیره. این نوع از فعالیت ها به کشف علائق و سلیقه های مشترک کمک می کند و احساس تعلق و صمیمیت در خانواده را افزایش می دهد.
- برقراری عدالت در خانواده به معنی اتخاذ رفتار یکسان با فرزندان نیست.
همان طور که اشاره شد کودکان در خلق و خوی، نیازها و استعداد های خود از هم متفاوت اند. با این که از اولیا انتظار می رود فرزندان خود را به یک میزان دوست داشته باشند و به آنان محبت کنند، اما این به معنی این اتخاذ رفتار یکسان با آن ها به بهانه برقراری عدات نیست . رفتار والدین با فرزندن بهتر است بر اساس نیازهای خاص و سطح رشد هر کودک تنظیم گردد. داشتن رفتار متفاوت به معنی ترجیح دادن یکی از آن از آن ها بر دیگری نیست؛ بلکه با رفتارهای خود و با توجه به شرایط و انتظارات فرزندان به آن ها نشان می دهیم که هر یک از آن ها برای ما ارزشمند، منحصر به فرد و یگانه اند. به طور خلاصه، دعواها، اختلاف ها و رقابت های بین فرزندان یک روز به پایان خواهد رسید . این رفتارها اگر شدید و خشونت آمیز نباشد، بخشی از فرایند رشد طبیعی کودکان و نوجوانان را تشکیل می دهد. انتظار می رود والدین با رفتارهای صبورانه و نشان دادن الگوی مناسب برای حل مسائل بین فردی، از طریق رفتار خود، همان طور که اشاره شد. حفظ سلامت و آرامش خانواده را در اولویت قرار دهند. در این صورت خواهر و برادر برای سال های طولانی مهم ترین دوست، پشتیبان و حامی یکدیگر خواهند بود.
منبع: مجله پیوند